شرح صفحه 18 قرآن کریم
نزاع های ناشی از انحصار طلبی
شرح صفحه 18 قرآن کریم سورۀ مبارکه بقره آیات 119-113 از مجموعه دروس بر ساحل نور توسط حجت الاسلام سید جواد بهشتی را به صورت فیلم، صوت و متن پیاده شده تقدیم شما مخاطبان قرآنی می نمائیم.
بسم الله الرحمن الرحیم
خدا را شاکریم که اجازه فرمود ما سر سفرۀ او بنشینیم.
پیغمبر فرمودند:
«قرآن سفرهخانه خداست، هر آیه گنجی است، از کنار گنجها بیاستفاده گذر نکنید».
صفحۀ ۱۸
سورۀ مبارکه بقره
آیات ۱۱۹-۱۱۳
جمعی از دانشمندان مسیحی برای مذاکره با پیامبر اسلام آمده بودند، وقتی خبر به یهودیان رسید، تعدادی از آنها هم آمدند.
این دفعه علاوه بر مذاکرات بین پیامبر و مسیحیها، یهودیها و مسیحیها هم به جان یکدیگر افتادند.
این آیه دربارۀ آن ماجرا است:
آیۀ ۱۱۳ :
«وَقَالَتِ الْیَهُودُ لَیْسَتِ النَّصَارَىٰ عَلَىٰ شَیْءٍ وَقَالَتِ النَّصَارَىٰ لَیْسَتِ الْیَهُودُ عَلَىٰ شَیْءٍ وَهُمْ یَتْلُونَ الْکِتَابَ ۗ کَذَٰلِکَ قَالَ الَّذِینَ لَا یَعْلَمُونَ مِثْلَ قَوْلِهِمْ ۚ فَاللَّهُ یَحْکُمُ بَیْنَهُمْ یَوْمَ الْقِیَامَهِ فِیمَا کَانُوا فِیهِ یَخْتَلِفُونَ»
«وَقَالَتِ الْیَهُودُ لَیْسَتِ النَّصَارَىٰ عَلَىٰ شَیْءٍ» یهودیان گفتند:
دین و آیین مسیحیان پایه و اساس ندارد، مسیحیها در جواب آنها گفتند، «وَقَالَتِ النَّصَارَىٰ لَیْسَتِ الْیَهُودُ عَلَىٰ شَیْءٍ» مسیحیها گفتند:
یهود هم اصلاً ریشه و اساسی ندارد.
این آیه به مسلمانها دلداری میدهد که فکر نکنید تنها شما دشمن دارید، خود دشمنان شما هم با یکدیگر اختلاف دارند.
«وَهُمْ یَتْلُونَ الْکِتَابَ» اینها همه اهل کتاب بودند، چطور میشود چنین اختلافاتی با هم داشته باشند؟! در حالی که تلاوت میکردند کتاب را.
یک مشکل دیگر:
«کَذَٰلِکَ قَالَ الَّذِینَ لَا یَعْلَمُونَ مِثْلَ قَوْلِهِمْ»، علاوه بر یهودیها و مسیحیها، مشرکین هم که چیزی نمیدانستند و سوادی نداشتند،حرفهای مشابهی میزدند و میگفتند:
مسیحیت و یهودیت ریشه ندارند؛ در حالی که اسلام عزیز میفرماید:
همۀ انبیاء برای هدایت بشر آمدهاند.
«لَا نُفَرِّقُ بَیْنَ أَحَدٍ مِنْ رُسُلِه» پروردگارا! ما همۀ پیامبرانت را قبول داریم.
«فَاللَّهُ یَحْکُمُ بَیْنَهُمْ یَوْمَ الْقِیَامَهِ فِیمَا کَانُوا فِیهِ یَخْتَلِفُونَ» و در روز قیامت پروردگار اختلافات را خودش داوری خواهد کرد، اختلافاتی که غالباً ریشۀ سیاسی و اخلاقی دارد، خداوند اینها را داوری خواهد کرد.
پیامبر عزیز اسلام در مسجدالحرام مکه نماز میخواندند، پیغمبر را از آنجا بیرون کردند و بعد از آن، ایشان نماز جماعت را در خانه کسی یا در یک زمینی در حاشیۀ مکه بر پا میکردند، ایشان را اذیت میکردند.
اولین خون ریخته شده در اسلام، برای برپایی نماز جماعت بود. آیه میفرماید:
آیۀ ۱۱۴ :
«وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ مَنَعَ مَسَاجِدَ اللَّهِ أَنْ یُذْکَرَ فِیهَا اسْمُهُ وَسَعَىٰ فِی خَرَابِهَا ۚ أُولَٰئِکَ مَا کَانَ لَهُمْ أَنْ یَدْخُلُوهَا إِلَّا خَائِفِینَ ۚ لَهُمْ فِی الدُّنْیَا خِزْیٌ وَلَهُمْ فِی الْآخِرَهِ عَذَابٌ عَظِیمٌ»
«وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ مَنَعَ مَسَاجِدَ اللَّهِ أَنْ یُذْکَرَ فِیهَا اسْمُهُ» کیست ستمکارتر از آنکه مساجد خدا را از این که ذکر خدا در آنجا برگزار شود، ممانعت میکند؟
مسجد کاربری و کارکردهای مختلف دارد اما اولین و مهمترین آنها عبادت، ذکر، دعا، مناجات و راز و نیاز با خداوند است.
اگر برنامهریزی در مسجد مانع این هدف بشود، آن کسی که این برنامه را طراحی و اجرا میکند، ظالم است.
«وَسَعَىٰ فِی خَرَابِهَا» تلاش میکند برای تخریب مسجد؛ تخریب مسجد این نیست که دیوارها را با کلنگ خراب کنیم، اگر ما نمازگزاران را ناامید و بیانگیزه کنیم، مسجد را تخریب کردهایم.
«أُولَٰئِکَ مَا کَانَ لَهُمْ أَنْ یَدْخُلُوهَا إِلَّا خَائِفِینَ» مشرکان نباید اصلاً اجازه داشته باشند به مسجدالحرام وارد بشوند مگر ترسان، مسجد جای مؤمنان است.
در سورۀ توبه خواهیم خواند: کسانی که به اللّٰه و جهان آخرت ایمان دارند، باید متولی مسجد باشند.
«لَهُمْ فِی الدُّنْیَا خِزْیٌ» این متولیانی که به جای تعمیر مسجد، آن را تخریب میکنند و مانع یاد خدا میشوند، یک رسوایی و خواری در دنیا برای آنها است؛
«وَلَهُمْ فِی الْآخِرَهِ عَذَابٌ عَظِیمٌ» و در آخرت هم عذابی بزرگ در انتظارشان است.
قبله عوض شده بود، یهودیها مسلمانها را اذیت میکردند که چرا قبله عوض شده است؟
بیتالمقدس درست بود یا کعبه درست است؟
اصلاً چرا شما تغییر قبله دادید؟
آیه نازل شد:
آیۀ ۱۱۵ :
«وَلِلَّهِ الْمَشْرِقُ وَالْمَغْرِبُ ۚ فَأَیْنَمَا تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ ۚ إِنَّ اللَّهَ وَاسِعٌ عَلِیمٌ»
«وَلِلَّهِ الْمَشْرِقُ وَالْمَغْرِبُ» مشرق و مغرب از آن خداست؛ ما وقتی به سمت قبله نماز میخوانیم معنای آن این نیست که خداوند این طرف است، قبله برای وحدت و انسجام است، اگر بگوییم خداوند این طرف است که معنایش این است که خداوند ماده و جسم است، نه…!
مشرقها و مغربها از آن خداست…
«فَأَیْنَمَا تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ» به هر سو رو کنید خداوند آنجا وجود دارد، معنای قبله این نیست که خداوند این طرف است، «إِنَّ اللَّهَ وَاسِعٌ عَلِیمٌ» خداوند گشایش دهندۀ داناست.
یک فکر انحرافی دیگر؛
آیۀ ۱۱۶ :
«وَقَالُوا اتَّخَذَ اللَّهُ وَلَدًا ۗ سُبْحَانَهُ ۖ بَلْ لَهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ ۖ کُلٌّ لَهُ قَانِتُونَ»
«وَقَالُوا اتَّخَذَ اللَّهُ وَلَدًا» و گفتند خداوند فرزندی انتخاب کرده؛ آیات آن را خواهیم خواند، یهودیها گفتند عُزیر پسر خداست، مسیحیها گفتند مسیح پسر خداست، مشرکین هم میگفتند فرشتگان فرزندان خدا هستند.
«سُبْحَانَهُ» خداوند پاک و منزه است از فرزند داشتن، «بَلْ لَهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ» همۀ کائنات و جهان هستی برای خداوند است، او به فرزند احتیاج ندارد. «کُلٌّ لَهُ قَانِتُونَ» همۀ موجودات در پیشگاه خداوند خاضع، قانت و فروتن هستند.
آیۀ ۱۱۷ :
«بَدِیعُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ ۖ وَإِذَا قَضَىٰ أَمْرًا فَإِنَّمَا یَقُولُ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ»
«بَدِیعُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ» بدیع یعنی خالق، تفاوتش با خالق این است که خالق ممکن است کپی برداری هم بکند، اما بدیع یعنی نوآوری دارد، خلقتی که اولین بار است. آفرینندۀ آسمانها و زمین خداست.
زمین و آسمان را آفریده، از این به بعد هم بخواهد چیزی را بیافریند
«وَإِذَا قَضَىٰ أَمْرًا» و وقتی که بخواهد چیزی را، «فَإِنَّمَا یَقُولُ لَهُ کُنْ» فقط همین، میگوید باش، «فَیَکُونُ» موجود میشود.
یک مشکل انحرافی دیگر:
آیۀ ۱۱۸ :
«وَقَالَ الَّذِینَ لَا یَعْلَمُونَ لَوْلَا یُکَلِّمُنَا اللَّهُ أَوْ تَأْتِینَا آیَهٌ ۗ کَذَٰلِکَ قَالَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ مِثْلَ قَوْلِهِمْ ۘ تَشَابَهَتْ قُلُوبُهُمْ ۗ قَدْ بَیَّنَّا الْآیَاتِ لِقَوْمٍ یُوقِنُونَ»
«وَقَالَ الَّذِینَ لَا یَعْلَمُونَ» بیسوادها میگویند،
«لَوْلَا یُکَلِّمُنَا اللَّهُ أَوْ تَأْتِینَا آیَهٌ» چرا خداوند خودش با ما حرف نمیزند یا چرا یک آیهای به خود ما نازل نمیکند؟
«کَذَٰلِکَ قَالَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ» در امتهای قبل هم آدمهای بهانه جو بودند که این حرفها را میزدند،
«مِثْلَ قَوْلِهِمْ» مثل همین حرفهایی که الان بعضیها میزنند،
«تَشَابَهَتْ قُلُوبُهُمْ» مشابه هم است افکار و احساساتشان، و انحرافات مشابه دارند.
«قَدْ بَیَّنَّا الْآیَاتِ لِقَوْمٍ یُوقِنُونَ» ما آیات خودمان را به پیغمبر دادیم، نمیشد که همه پیغمبر باشند، بهترین شما را «إصطَفی» نخبههای شما را به عنوان پیامبر برگزیدیم، آیاتمان را به آنها سپردیم.
«لِقَوْمٍ یُوقِنُونَ» برای کسانی که اهل یقین و باور هستند، نه افراد لجوج…
و پایان بخش صفحه، این آیۀ زیباست:
آیۀ ۱۱۹ :
«إِنَّا أَرْسَلْنَاکَ بِالْحَقِّ بَشِیرًا وَنَذِیرًا ۖ وَلَا تُسْأَلُ عَنْ أَصْحَابِ الْجَحِیمِ»
«إِنَّا أَرْسَلْنَاکَ بِالْحَقِّ» ما هدف دار تو را فرستادیم ای پیامبر اسلام،
«بَشِیرًا» بشارت دهنده، «وَنَذِیرًا» هشدار دهنده،
«وَلَا تُسْأَلُ عَنْ أَصْحَابِ الْجَحِیمِ» تو نباید پاسخگوی جهنمیها باشی، مسئولیت آن به عهدۀ خودشان است، وظیفۀ تو بشارت و هشدار است.
خدانگهدار شما…
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.