شرح صفحه 36 قرآن کریم

آسیبهای اجتماعی

شرح صفحه 36 قرآن کریم، سوره بقره آیات 230-225 از مجموعه دروس بر ساحل نور توسط حجت الاسلام سید جواد بهشتی را به صورت فیلم، صوت و متن پیاده شده تقدیم شما مخاطبان قرآنی می نمائیم.

 

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِیمِ

صفحۀ ۳۶
سورۀ مبارکه بقره
آیات ۲۳۰-۲۲۵

می‌فرماید:

آیۀ ۲۲۵ :

«لَا یُؤَاخِذُکُمُ اللَّهُ بِاللَّغْوِ فِی أَیْمَانِکُمْ وَلَٰکِنْ یُؤَاخِذُکُمْ بِمَا کَسَبَتْ قُلُوبُکُمْ ۗ وَاللَّهُ غَفُورٌ حَلِیمٌ»

«لَا یُؤَاخِذُکُمُ اللَّهُ بِاللَّغْوِ فِی أَیْمَانِکُمْ»، «أَیْمَانِ» جمع «یَمین» و به معنای «سوگند خوردن» است.

«سوگند خوردن» در اسلام احکامی دارد. کسی که به خدا قسم خورد که فلان کار را انجام می‌دهم یا نمی‌دهم، اگر خلاف کرد، مؤاخذه دارد.

این آیه می‌فرماید:

اگر قسم «لغو» بود، مثلاً بعضی از افراد زیاد قسم می‌خورند، به خدا، به خدا، به خدا…، توجهی هم ندارد، این مؤاخذه ندارد.

یا اگر قسم خورد برای اینکه یک کار خوبی را انجام «ندهد»؛ مثل «عبدالله‌ بن رَواحَه» که از اصحاب پیامبر بود، هنگامی که بین داماد و دخترش اختلافی پیش آمد، قسم خورد که من دخالت نمی‌کنم، این قسم مؤاخذه ندارد. چرا که ما باید برای اصلاح و آشتی دادن ورود پیدا کنیم.

مثلاً یک کسی قسم بخورد که من نماز نمی‌خوانم و یا قسم‌هایی که از روی خشم، عصبانیت، شوخی و یا از روی عادت باشد، اینگونه قسم‌ها مؤاخذه ندارد.

«لَا یُؤَاخِذُکُمُ اللَّهُ بِاللَّغْوِ فِی أَیْمَانِکُمْ» خداوند سوگندهایی که لغو است را مؤاخذه نمی‌کند.

«وَلَٰکِنْ یُؤَاخِذُکُمْ بِمَا کَسَبَتْ قُلُوبُکُمْ» اگر که به صورت جدی سوگند یاد کردید، نباید خلاف بکنید، باید وفادار بمانید وگرنه جریمه دارد

«وَاللَّهُ غَفُورٌ حَلِیمٌ»
و خداوند آمرزندۀ بردبار است.

آیۀ ۲۲۶ :

«لِلَّذِینَ یُؤْلُونَ مِنْ نِسَائِهِمْ تَرَبُّصُ أَرْبَعَهِ أَشْهُرٍ ۖ فَإِنْ فَاءُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ»

«لِلَّذِینَ یُؤْلُونَ مِنْ نِسَائِهِمْ»، یک رسم جاهلی بوده به این صورت که مردان برای آزار دادن همسر، سوگند می‌خوردند که من دیگر با تو زناشویی نخواهم داشت.

الان هم در اروپا وجود دارد، در بین مسیحی‌ها و حتی در کشورهایی مانند فرانسه وجود دارد که زن را در یک بلاتکلیفی می‌گذارند.

هم اکنون در اروپا مرد تا ۳ سال می‌تواند این کار را انجام دهد.

با ظهور اسلام، این رسم محدود شد. اسلام، برای این رسم چند نوع محدودیت ایجاد کرد:

اول اینکه، سال‌ها در جاهلیت مرسوم بوده که این کار را می‌کردند ولی اسلام آن را به چهار ماه تقلیل داد؛ که اگر مردی سوگند بخورد که با همسرش زناشویی نداشته باشد، حداکثر تا ۴ ماه می‌تواند به این وضع ادامه بدهد.

این رسم را «ایلاء» می‌گویند. «ایلاء»….

«لِلَّذِینَ یُؤْلُونَ مِنْ نِسَائِهِمْ» کسانی که سوگند خوردند با همسرشان زناشویی نداشته باشند، برای چنین کسانی «تَرَبُّصُ أَرْبَعَهِ أَشْهُرٍ» فقط چهارماه فرصت است.

«فَإِنْ فَاءُوا» اگر بازگشتند و زندگی را مجدداً آغاز کردند، «فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ» بدانند که خداوند آمرزندۀ مهربان است.

دقت کنید که صفات به چه صورتی در آیات جاسازی شده‌اند، و به اول آیه ارتباط دارد.

اگر بازگشتند، خداوند آمرزندۀ مهربان است؛ یعنی خداوند دوست دارد مجدداً زندگی‌ها بازسازی بشود، از سر گرفته بشود، به طلاق کشیده نشود، خداوند این را دوست دارد.

آیۀ ۲۲۷ :

«وَإِنْ عَزَمُوا الطَّلَاقَ فَإِنَّ اللَّهَ سَمِیعٌ عَلِیمٌ»

«وَإِنْ عَزَمُوا الطَّلَاقَ» اما اگر تصمیم بر طلاق گرفتند، «فَإِنَّ اللَّهَ سَمِیعٌ عَلِیمٌ» باید بدانند که خداوند شنوای داناست.

حرف‌ها، نیت‌ها و مقاصد آن‌ها را می‌داند. مواظب باشند، مراقب باشند، ضلم نکنند، اجحاف نکنند….

آیۀ ۲۲۸ :

«وَالْمُطَلَّقَاتُ یَتَرَبَّصْنَ بِأَنْفُسِهِنَّ ثَلَاثَهَ قُرُوءٍ ۚ وَلَا یَحِلُّ لَهُنَّ أَنْ یَکْتُمْنَ مَا خَلَقَ اللَّهُ فِی أَرْحَامِهِنَّ إِنْ کُنَّ یُؤْمِنَّ بِاللَّهِ وَالْیَوْمِ الْآخِرِ ۚ وَبُعُولَتُهُنَّ أَحَقُّ بِرَدِّهِنَّ فِی ذَٰلِکَ إِنْ أَرَادُوا إِصْلَاحًا ۚ وَلَهُنَّ مِثْلُ الَّذِی عَلَیْهِنَّ بِالْمَعْرُوفِ ۚ وَلِلرِّجَالِ عَلَیْهِنَّ دَرَجَهٌ ۗ وَاللَّهُ عَزِیزٌ حَکِیمٌ»

بخش اول آیه:عدهّ برای طلاق

«وَالْمُطَلَّقَاتُ یَتَرَبَّصْنَ بِأَنْفُسِهِنَّ ثَلَاثَهَ قُرُوءٍ» اسلام عزیز برای طلاق، «عدّه» قرار داده است.

یعنی بعد از جدا شدن زن و شوهر از هم، این خانم اجازه ندارد با هر کسی دوباره عقد بخواند.

باید «عدّه» نگه دارد.

«عدّه» یک فرصتی است که حکمت‌هایی در آن وجود دارد.

یک حکمت مهم آن، این است که امید است در این چند ماه دوباره تجدید نظر کنند و به زندگی خودشان برگردند.

یک راز دیگر این است که ممکن است فرزند دار باشند، باید معلوم باشد که پدر و مادر این فرزند چه کسانی هستند.
زمان «عدّه» چقدر است؟

«ثَلَاثَهَ قُرُوءٍ» یعنی سه مرتبه پاکی و عادت ماهانه زنان باید رخ بدهد.

در یک پاکی که طلاق صورت گرفت که با یکدیگر زناشویی هم نداشتند، این یکی حساب می‌شود و دو تای دیگر هم ضروری است.

این «عدّۀ» زنان طلاق گرفته است.

«وَلَا یَحِلُّ لَهُنَّ أَنْ یَکْتُمْنَ مَا خَلَقَ اللَّهُ فِی أَرْحَامِهِنَّ» جایز نیست بر زنان اگر بچه‌دار هستند، کتمان بکنند.

الان از نظر قوانین باید بروند یک برگه‌ای از سونوگرافی بگیرند تا معلوم بشود که آن خانم فرزند دار است یا نه؟

امروزه گاهی به خاطر فرار از این مسئله، رشوه‌ای می‌دهند و نتیجه را جابجا می‌کنند.

اما اسلام عزیز فرموده که آن خانم ایمان به خدا و حضور به خدا را در نظر بگیرد. بر آن زنان که اکنون آرام آرام وسیلۀ جدایی‌ ایشان‌ فراهم می‌شود، حلال نیست آنچه را که خدا آفریده –یعنی بچه دار شدن

و آنچه که در ارحام آن‌ها‌ وجود دارد را کتمان کنند. باید اظهار کنند.

و اگر اظهار کنند، طلاق تا بعد از زایمان به تعویق می‌افتد.

«إِنْ کُنَّ یُؤْمِنَّ بِاللَّهِ» این پشتوانۀ قانون، اگر ایمان به خدا دارند،

«وَالْیَوْمِ الْآخِرِ» اگر اعتقاد به قیامت دارند، به بهشت و جهنم دارند، پس مواظب باشند که کتمان نکنند.

بخش دوم آیه

طلاق رجعی:

«وَبُعُولَتُهُنَّ أَحَقُّ بِرَدِّهِنَّ فِی ذَٰلِکَ» خدای مهربان می‌فرماید: در ایام عدّه چقدر خوب است که شوهرانشان به آن‌ها مراجعه کنند و همان زندگی قبلی دوباره شکل بگیرد.

«وَبُعُولَتُهُنَّ»، «بَعل» یعنی شوهر، شوهرانشان سزاوارترند، شایسته‌ترند. مخصوصاً اگر دارای فرزند هم باشند.

به آن «طلاق رجعی» می‌گویند.

یعنی در ایام عدّه، آن شوهر می‌تواند با کمترین بهانه برگردد و حتی ذکری، وردی، جمله‌ای و یا صیغه‌ای هم ضرورت ندارد.

همین که رفتاری از خودش نشان ‌دهد که مایل است به آن زندگی برگردد، صورت می‌گیرد.

البته این کار او برای مردم آزاری نباشد.

چون در زمان جاهلیت بارها رجوع می‌کردند، دوباره جدا می‌شدند، رجوع می‌کردند، که برای آزاررسانی بود.

نه…

«إِنْ أَرَادُوا إِصْلَاحًا» اگر تصمیم بر اصلاح دارند، این مرد بهتر است برگردد به زندگی قبلی خود.

«وَلَهُنَّ مِثْلُ الَّذِی عَلَیْهِنَّ بِالْمَعْرُوفِ» و برای زنان همچنان که وظایف وجود دارد، حقوق وجود دارد.

خدای مهربان برای هر کسی که وظیفه قرار داده، حق هم قرار داده است، آن هم برای «معروف».

در این آیات، ۱۲ بار کلمۀ «معروف» آمده است.

اگر جدا می‌شوید به خوبی باشد، اگر هم زندگی را از نو شروع می‌کنید، آن هم به خوبی باشد…

«وَلِلرِّجَالِ عَلَیْهِنَّ دَرَجَهٌ» البته برای مردان حقی بالاتر وجود دارد. چرا؟

چون مسئولیت آن‌ها سنگین‌تر است.

«وَاللَّهُ عَزِیزٌ حَکِیمٌ» و خداوند مقتدر و حکیم است.

طلاق خلع:

آیۀ ۲۲۹ :

«الطَّلَاقُ مَرَّتَانِ ۖ فَإِمْسَاکٌ بِمَعْرُوفٍ أَوْ تَسْرِیحٌ بِإِحْسَانٍ ۗ وَلَا یَحِلُّ لَکُمْ أَنْ تَأْخُذُوا مِمَّا آتَیْتُمُوهُنَّ شَیْئًا إِلَّا أَنْ یَخَافَا أَلَّا یُقِیمَا حُدُودَ اللَّهِ ۖ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا یُقِیمَا حُدُودَ اللَّهِ فَلَا جُنَاحَ عَلَیْهِمَا فِیمَا افْتَدَتْ بِهِ ۗ تِلْکَ حُدُودُ اللَّهِ فَلَا تَعْتَدُوهَا ۚ وَمَنْ یَتَعَدَّ حُدُودَ اللَّهِ فَأُولَٰئِکَ هُمُ الظَّالِمُونَ»

«الطَّلَاقُ مَرَّتَانِ» طلاقی که در آن «عدّه» است، به دو صورت است و نه بیشتر،

«فَإِمْسَاکٌ بِمَعْرُوفٍ» پس وظیفه این است که آن مرد، خانم را به شکل پسندیده نگه دارد،

«أَوْ تَسْرِیحٌ بِإِحْسَانٍ» و یا رها کند او را به شکل خوبی.

نباید آبروریزی کند تا او نتواند با مرد دیگری ازدواج بکند، نه…، این کار او به غیر احسان است.

«وَلَا یَحِلُّ لَکُمْ أَنْ تَأْخُذُوا مِمَّا آتَیْتُمُوهُنَّ شَیْئًا» مهریه‌ای را هم که مرد به آن خانم داده ،حق ندارد پس بگیرد.

بعضی از علما و مفسران هم فرموده‌اند که:

غیر از مهریه، هدایایی را هم که داده، نباید پس بگیرد.

«إِلَّا أَنْ یَخَافَا أَلَّا یُقِیمَا حُدُودَ اللَّهِ» مگر اینکه یک ترس دیگری باشد که خود خانم داوطلب است برای طلاق. –مواردی پیش می‌آید– و هر چه تلاش می‌کنند که این زندگی ادامه پیدا کند نمی‌شود.

اینجا خانم می‌گوید:

من مهریه را نمی‌خواهم و فقط طلاق می‌خواهم. اصطلاحاً به این نوع طلاق، طلاق «خلع» می‌گویند؛ که متقاضی آن زن است.

«فَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا یُقِیمَا حُدُودَ اللَّهِ» اگر می‌ترسند که حدود الهی را نتوانند انجام بدهند و زندگی با آشوب و پریشانی ادامه پیدا می‌کند، «فَلَا جُنَاحَ عَلَیْهِمَا فِیمَا افْتَدَتْ بِهِ» ایرادی ندارد، آن خانم مهریه‌اش را یا پول دیگری را عوض بدهد و طلاق صورت بگیرد. این‌ها قوانین خدا است، مرزهای خدا است.

«فَلَا تَعْتَدُوهَا»، مردها، زن‌ها و خانواده‌ها تجاوز نکند از مرزهای الهی.

«وَمَنْ یَتَعَدَّ حُدُودَ اللَّهِ فَأُولَٰئِکَ هُمُ الظَّالِمُونَ» هر که تجاوز کند از مرزهای الهی، از احکام الهی، چنین کسانی ستمگر هستند.

طلاق سوم:

آیۀ ۲۳۰ :

«فَإِنْ طَلَّقَهَا فَلَا تَحِلُّ لَهُ مِنْ بَعْدُ حَتَّىٰ تَنْکِحَ زَوْجًا غَیْرَهُ ۗ فَإِنْ طَلَّقَهَا فَلَا جُنَاحَ عَلَیْهِمَا أَنْ یَتَرَاجَعَا إِنْ ظَنَّا أَنْ یُقِیمَا حُدُودَ اللَّهِ ۗ وَتِلْکَ حُدُودُ اللَّهِ یُبَیِّنُهَا لِقَوْمٍ یَعْلَمُونَ»

«فَإِنْ طَلَّقَهَا» اگر طلاق سوم صورت گرفت، دیگر قابل رجوع نیست،

«فَلَا تَحِلُّ لَهُ مِنْ بَعْدُ» دیگر حلال نیست به همسری که دفعۀ سوم او را طلاق داده است، برگردد.

«حَتَّىٰ تَنْکِحَ زَوْجًا غَیْرَهُ» مگر اینکه آن خانمی که طلاق گرفته بعد از «عدّه» با یک مرد دیگری ازدواج بکند، بعد زناشویی هم بکند، البته ازدواج هم دائم باشد، بعد از او جدا شود، عدّه او هم به سر برسد، مجدداً به سراغ همسر اول بیاید.

یعنی خدا یک نوع سختگیری در این مسأله قرار داده تا طلاق سوم شکل نگیرد.

«فَإِنْ طَلَّقَهَا» اگر از آن همسر دوم طلاق گرفت،

«فَلَا جُنَاحَ عَلَیْهِمَا أَنْ یَتَرَاجَعَا» حالا ایرادی ندارد با همسر اول مجدداً تشکیل زندگی بدهند.

«إِنْ ظَنَّا أَنْ یُقِیمَا حُدُودَ اللَّهِ» اگر گمانشان بر این است که می‌توانند یک زندگی خداپسندانه‌ای بر اساس احکام الهی ادامه بدهند و

«وَتِلْکَ حُدُودُ اللَّهِ» همه بدانند که این‌ها قوانین خداست.

«یُبَیِّنُهَا لِقَوْمٍ یَعْلَمُونَ» خداوند بیان فرموده برای مردمی که می‌خواهند بدانند…

خدانگهدار شما…

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *