1. وظیفۀ ما منتظران امام زمان علیه السلام چیست؟
اول معرفت است. حدیث داریم:« مَنْ ماتَ وَ لَمْ يَعْرِفْ إمامَ زَمانِهِ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّة »
هر کس بمیرد و امامِ زمانش را نشناسد به جاهلیت مرده است. خوب امام زمان را بشناسیم، امام زمان فرزند امیرالمومنین است.اصلاً امامت در زیارت جامعه کبیره توصیف شده است…؛ باید بشناسیم امام در جهان چه نقشی دارد؟ چه جایگاهی نزد خداوند دارد؟در تاریخ چه نقشی ایفا کرده؟ چگونه می توانیم با او ارتباط برقرار کنیم؟ چه توقعاتی از ما دارد؟ این اولین وظیفۀ منتظراست.
دوم اینکه الگو بگیریم از امام زمان علیه السلام و شباهت پیدا کنیم با ایشان.سوم اینکه معرفی کنیم امام زمان را به مردم دنیا.
چهارم اینکه ایمان های خود را حفظ کنیم.حدیث داریم که در آخرالزمان نگهداری ایمان مثل نگهداری آتش است؛ آتش را یک لحظه ما نمی توانیم حفظ کنیم، نگهداری ایمان در آخرالزمان خیلی سخت می شود.
امام صادق علیه السلام فرمود:« در آخرالزمان این دعا را زیاد بخوانید: یَا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ ثَبِّتْ قَلْبِی عَلَی دِینِکَ، ای خدایی که دل ها به دست تو است دل مرا بر دین خود استوار قرار دِه، این ها وظایف ما در زمان غیبت است.
2. چرا باید برای سلامتی امام زمان علیه السلام دعا کنیم؟
شما گفتید خدا اراده کرده است که امام زمان علیه السلام سالم باشد، حال که خدا اراده کرده است، من برای چه دعا کنم؟
جوابش این است که اولاً امام زمان علیه السلام یک بُعد ماورایی و آسمانی دارد و یک بُعد زمینی؛ الان گفتیم که ایشان در بین مردم زندگی میکنند؛ خوب امام زمان هم مثل بقیه مریض می شود، وقتی من دعا می کنم به امام زمان علیه السلام، خود خداوند در دعا برای مریض اثر قرار داده است و این سفارش، سفارش درستی است.علاوه بر این، این دعا برای خود دعا کننده اثر دارد. حدیث داریم وقتی برای فرج امام زمان علیه السلام دعا می کنید، امام زمان علیه السلام برای گشایش شما در کارهای خودتان دعا می کند.دعای ما برای سلامتی امام زمان علیه السلام غیر از اینکه برای سلامتی آن وجود مبارک تأثیر دارد، برای گشایش کارهای خودمان، برای سلامت خودمان، و برای موفقیت خودمان تاثیر دارد؛ و نشانۀ عشق ما و ادب ما به بزرگترین شخصیت این عالم است.
3. آیا اعتقاد به آمدن منجی مخصوص شیعه است؟
خیر! اهل سنت هم عقیده دارند. این طور نیست که چند یا چند ده حدیث برای امام مهدی علیه السلام داشته باشیم. بلکه همۀ فِرَق مسلمان به امام مهدی علیه السلام اعتقاد دارند. تفاوت در این است که شیعه معتقد است که امام زمان علیه السلام به دنیا آمده، و فرزند امام عسکری علیه السلام است. اما بعضی از فرق اهل سنت میگویند این طور نیست، بلکه در آخر الزمان به دنیا خواهد آمد؛ولی اصل مهدویت را قبول دارند. به جز مسلمان ها که به این مطلب معتقدند، یهودی ها، مسیحی ها، و حتی ادیان زمینی مانند بودایی ها، برهمن ها، زرتشتی ها، در تمام ادیان اعتقاد به منجی – یعنی کسی خواهد آمد که بشریت را نجات خواهد داد – وجود دارد. در جاهای مختلفی در بعضی از کتاب های آسمانی به جز قرآن – در بیش از ۲۰ جای آن کتاب که الان منابعش وجود دارد – در تورات و در انجیل به آخرالزمان، اشاره شده، و به آمدن منجی بشارت داده شده است.
4. چطور یک انسان عمر طولانی می کند؟ امام زمان علیه السلام الان عمر مبارکشان هزار و چند صد سال است، چطور ممکن است چنین چیزی؟
پاسخی که عرض می کنیم این است که هیچ دانشمندی نگفته است که این کار محال است!
هیچ دانشمندی برای عمر انسان حد و اندازهای را مشخص نکرده است.
حتی گاهی داروهایی را برای طولانی تر شدن عمر پیشنهاد میکنند.
ماهی هایی در اقیانوس ها وجود دارد که چند ده هزار سال عمر کرده اند!
همچنین حیات همۀ موجودات زنده قابل بازگشت…؛
بر اساس اعتقاد ما به «أللّٰه هو الحی القیوم» اللّٰه ی که زنده و پاینده است.
پس اگر خداوند اراده بفرماید می تواند حیات بدهد و بازگرداند.
اینکه در قرآن ما می خوانیم پیامبری به نام نوح علیه السلام فقط ۹۵۰ سال – که در قرآن این عدد آمده است – پیغمبری کرده،
و اینکه چند سال عمر کرده است را نمی دانیم، ولی می دانیم که فقط ۹۵۰ سال پیغمبری کرده است.
یا دربارۀ عیسی بن مریم سلام اللّٰه علیهما در قرآن میخوانیم که او را نکشتند و او را به دار نیاویختند؛
بلکه خداوند مسیح را به سمت آسمان برد تا روزگاری که خود اراده بفرماید.
این نمونه ها در قرآن وجود دارد. عمر طولانی محال نیست و دانشمندان مخالفتی با این مسئله ندارند.
حیات موجودات به دست خداست،
اگر خدا اراده بفرماید، می تواند عمر کسی را طولانی کند.
مثالی که استاد عزیزم حاج آقای قرائتی می زدند، موی ابرو و موی صورت است؛
خوب ما در صورتمان یک پوست و مویی داربم که مواد شیمیایی آن ها هم یکی است؛
این ابروها گاهی تا ۵۰ سال ثابت اند، دیگر از سن ۶۰ سالگی به بعد آرام آرام بلند می شوند؛
اما این محاسن دو هفته یک بار می رویم پیرایشگاه برای کوتاه کردن آن…؛
همان خدایی که به موهای ابرو دستور می دهد رشد نکنید، به موهای صورت دستور می دهد پیوسته رشد کنید…!
همان خدا یک پیغمبر را مثل نوح نبی هزار سال یا بیشتر عمر می دهد،
و پیامبر دیگر را عمر کوتاه. اراده پروردگار پشت این مسئله است.
5.حدیث داریم که امام زمان علیه السلام وقتی تشریف بیاورند، دنیا پر از ظلم و جور می شود…؛ حاج آقا به نظر شما خوب نیست خود ما هم بیاییم کمک کنیم به گناه و ظلم و جور تا امام زمان زودتر بیاید؟!
ممکن است که بعضی خنده شان بگیرد، اما این فکر در جامعه وجود دارد، قبلاً هم وجود داشته است.
آن هم بر اساس یک حدیث، با یک فکر غلط؛ حدیث این را می فرماید:
« دنیا پر از ظلم و جور خواهد شد» پس بیاید ما هم کمک کنیم برای آمدن امام زمان و دیگران را اذیت کنیم،
دروغ بگوییم، بی حجابی را رواج بدهیم، و ظلم کنیم تا امام زمان مان زودتر تشریف بیاورند!
جوابش این است که حدیث میفرماید دنیا پر از ظلم می شود، نه پر از ظالم.
آمدن امام زمان علیه السلام، یاران کافی، انسان های خالص و فداکاران بزرگ می طلبد.
ما بر اساس قرآن حرکت می کنیم…
قرآن میفرماید: ظلم نکنید!
قرآن میفرماید: غیبت نکنید!
قرآن میفرماید: تفتیش نکنید!
قرآن می فرماید: تجاوز نکنید!
این ها از نظر قرآن گناه است. قرآن چارچوب راه را برای ما مشخص کرده است.
ظلم در قرآن مورد نکوهش قرار گرفته، فریاد می زند قرآن که أَلَا لَعْنَةُ اللّٰه عَلَى الظَّالِمِينَ ، همه بدانند…!؛
چطور ممکن است این دین به ما اجازه دهد که تا امام زمان تشریف بیاورند ظلم کنیم؟!
خیر! وظیفۀ ما عدل است! وظیفۀ ما احسان است! نباید تحت تاثیر وسوسه های مخالفین قرار گیریم.
6. با اینکه قرآن در آیۀ اول از سوره نحل فرموده عجله نکنید! « فَلَا تَسْتَعْجِلُوهُ »؛ پس در آمدن امام زمان علیه السلام چرا ما عجله می کنیم؟!
گاهی در فضای مجازی یک شبهه ای می آید و آدم می گوید راست می گویند!
مثلاً اینکه خود خدا گفته شفاعت نیست! ما چرا می گوییم که شفاعت وجود دارد؟!
این به خاطر این است که یک جای قرآن را می گیرد و از بقیه جاها غافل است…؛
در سورۀ نحل آیۀ یک فرموده «عجله نکنید!»، چرا ما عجله می کنیم؟
میگوییم «یا صاحِبَ الزَّمان عَجِّل عَلیٰ ظُهُورِک» چرا؟ جوابش این است که آن آیه درباره مشرکین است!
پیامبر اسلام که آمد، آن ها که لجبازی می کردند با پیغمبر، حضرت فرمود وعده ی عذاب در کار است،
جهنم در کار است،
خداوند با آب، با خاک، و با طوفان شما را نابود خواهد کرد!
مثل امت های قبلی ایمان بیاورید…؛ این ها می گفتند خوب همین الان نفرین کن که یک بارانی ببارد، یا یک صاعقه ای بیاید.
این است که آیه نازل شد « فَلَا تَسْتَعْجِلُوهُ » عجله نکنید برای نزول عذاب؛
وگرنه خود همین کتاب آسمانی ما میفرماید: «فَاسْتَبِقُوا الْخَيْرَاتِ» در رسیدن به خیرات عجله کنید و سبقت بگیرید.
ما هر صبح و شام از مؤذن این کلام را می شنویم:
«عَجِّلُوا»، «حَیَّ عَلَی الصَّلاة»، «حیَّ عَلَی الفلاح»، «حیَّ عَلَی خَیْرِ الْعَمَل»، «سابِقُوا»، «فَاسْتَبِقُوا»
پس عجله ای که درباره امام زمان علیه السلام وجود دارد، عجله ای درست و منطقی است. حدیث داریم:
کارهای خود را تا بررسی و مطالعه و مشاوره نکرده اید، عجله نکنید…،
اما وقتی مطالعه کردی عجله کن! همین که فهمیدی این کار درست و خیر است، عجله کن…!
7. چرا نام امام مهدی علیه السلام در قرآن نیست؟
این سوال نیز سابقه دارد؛ مثلاً چرا نام حضرت علی علیه السلام در قرآن نیست؟
چقدر خوب می شد خدا اسم حضرت علی علیه السلام را در قرآن می آورد و همۀ دعواها تمام می شد.
چه جوابی بدهیم به این سوال؟ آیا اگر اسم امام مهدی علیه السلام را می آورد، دعواها تمام می شد؟
واقعاً این طور است؟؟ خوب اسم پیغمبر عزیز صلی اللّٰه علیه وآله در تورات و انجیل آمده بود؛
اما آیا یهودی ها تن دادند؟ اصلا خود قرآن می گوید که در تورات و انجیل،
نام پیامبر ما «إِسْمُهُ أَحْمَد» صلی اللّٰه علیه و آله و سلم بوده است.
یهودی ها صد سال قبل از ظهور اسلام، از فلسطین و مناطق خود به عشق دیدن پیغمبر اسلام به مدینه آمدند؛
اما وقتی پیغمبر را دیدند و یقین کردند که همان نشانه ها بر پیامبر اسلام قابل تطبیق است،
از روی هوس و طمع، ولایت ایشان را نپذیرفتند!
شما فکر میکنید اگر اسم حضرت علی علیه السلام در قرآن می بود، آن ها تن می دادند؟!
کسی که بخواهد مخالفت کند، مخالفت می کند. خداوند حجت هایش را بیشتر با وصف معرفی کرده است،
« إِنَّما وَلِيُّكُمُ اللّٰه وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ هُمْ راكِعُونَ »
ولیِّ شما، خدا و رسول خدا و کسی است که در رکوع زکات می دهد؛ پس خداوند وصف را گفته است،
و شما باید بروید پیدا کنید. نشانه های یک رهبر صالح در قرآن آمده است،
فرموده:« يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللّٰه وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ»
شما باید اولی الامر را پیدا کنید! نام امام زمان علیه السلام به اسم نیامده ولی با وصف آمده است؛
اگر هم با اسم میآمد، آن هایی که می خواستند مخالفت کنند، مخالفت می کردند…!
8. محل زندگی امام زمان علیه السلام کجاست؟
آیا این درست است که ایشان در جزیره ای به نام جزیرۀ «خضراء»
یا بعضی تعبیر کردهاند به «مثلث برمودا» در آمریکای جنوبی، زندگی می کنند؟ جواب آن خیر است!
ما از محل زندگی امام زمان اطلاع نداریم، و خداوند این طوری خواسته است…؛
این سخن از مولای متقیان امیرمومنان علیه السلام به ما رسیده که امیرالمومنین فرمود:
« سوگند به خدای علی، مهدی میان مردم است، در کوچه ها و راه ها قدم بر می دارد،
به خانه ها و مجالس آن ها سر می زند، در شرق و غرب زمین رفت و آمد می کند،
و با مردم صحبت می کند، اما مردم او را نمی شناسند!»
حکایت قصهای است که در سوره مبارکه یوسف آمده است:
برادران یوسف که بیش از ۳۰ سال، یوسف را ندیده بودند،
فکر میکردند برادرشان در چاه از دنیا رفته، و نمی دانستند آن «عزیز مصر» برادر آن ها است؛
قرآن این را میگوید: «فَعَرَفَهُم…»، یوسف برادر ها را شناخت، اما آن ها او را نشناختند.
محل زندگی امام مهدی علیه السلام کجاست؟ جواب این است که نمی دانیم،
ولی می دانیم بر اساس گفته امیرالمومنین علیه السلام،
حضرت حجت در بین مردم رفت و آمد می کند، با مردم سخن میگوید، و بر کار مردم نظارت می کند…
9. آیا امام زمان خانواده دارد؟ همسر و فرزند دارد؟
به قول حاج آقای قرائتی به چه درد شما می خورد؟!
بعضی از سوال ها چه فایدهای دارد برای شما؟! حال بعضی مشتاقند تا بدانند…؛
اما جوابش این است که ما نمی دانیم، – خیلی چیزها را ما نمی دانیم –
ولی این را می دانیم که ازدواج سنت پیغمبر است و اولاترین کسی که به سنت پیغمبر عمل کند، فرزندان پیغمبرند.
بر اساس این اصل می گوییم امام زمان علیه السلام ازدواج کرده، و همسر و فرزندان دارند.
این که «چند فرزند؟» را نمی دانیم و خیلی هم پیگیری نمی کنیم…!
10. یاران امام زمان علیه السلام چند نفرند؟
الان جمعیت دنیا تقریباً هفت میلیارد است. اما زیاد می شنویم که یاران امام زمان ۳۱۳ نفر هستند…؛
می گوید آقا سید..! حاج آقای بهشتی، پس بقیۀ مردم چه کار خواهند کرد؟! بقیه ۷ میلیارد نفر چه می شوند؟!
جوابش این است که ۳۱۳ نفر شورای مرکزی حکومت امام زمان علیه السلام هستند.
حدیث داریم این ۳۱۳ نفر، چهار گروه اند: «مدیران، فرمانده هان، قاضیان و دانشمندان».
ادارۀ کرۀ زمین را امام زمان علیه السلام، توسط این ۳۱۳ نفر که از برجسته ترین یاران حضرت و نخبگان هستند انجام می دهند.
مگرنه یاران امام زمان علیه السلام میلیونها نفرند که از شرق و غرب، عرب و عجم، بانوان و آقایان، جوانان و پیرها.
سوال: یاران امام زمان چند نفر هستند؟ جواب: میلیون ها نفر، بلکه میلیاردها نفر! آن ۳۱۳ نفر پس چگونه است؟
۳۱۳ نفر شورای مرکزی اداره کنندۀ جهان، تحت سرپرستی امام زمان علیه السلام هستند.
11. وجود امام غایب چه فایده ای دارد؟
امام زمانی که غایب است به چه درد ما میخورد؟
پیامبر عزیز ما که غیبت امام مهدی را پیشبینی کرده است،
این گونه جواب داده اند – یعنی پیامبر عزیز ما پیش بینی می کرد چنین شبه ای پیش خواهد آمد –
فرمود:« اي و الذي بعثني بالنبوة » سوگند به خدایی که مرا به نبوت برانگیخت،
« إنهم يستضيئون بنوره » مردم در دوران غیبت امام زمان علیه السلام از نور او استفاده می کنند،
« و ينتفعون بولايته في غيبته » و از ولایت امام زمان علیه السلام در دوره غیبتش استفاده می کنند،
بعد پیغمبر این مثال را زد: « كانتفاع الناس بالشمس و ان تجلاها سحاب » مثل بهره برداری مردم از خورشید،
اگر چه خورشید پشت ابر باشد. خورشید پشت ابر حرارت می دهد، نور می دهد.
قرص خورشید پیدا نیست اما حیات کرۀ خاک، سرسبزی و خرمی، رویش گیاهان، بارش باران به برکت خورشید است.
امام باقر علیه السلام فرمود:« لَوْ بَقِيَتِ الْأَرْضُ بِغَيْرِ إِمَامٍ لَسَاخَتْ » اگر زمین بدون امام باشد فرو می پاشد.
رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود:
« خداوند ستارگان را برای امان اهل آسمان و اهل بیتم را امان اهل زمین قرار داده»؛
ما در قرآن می خوانیم:« وَمَا كَانَ اللَّهُ لِيُعَذِّبَهُمْ وَأَنْتَ فِيهِمْ »
خداوند سرزمین و شهری را که پیغمبر در آن باشد عذاب نمی کند.
امام زمان علیه السلام هر چند غایب باشد،
اما به ما مصونیت میدهد، الطاف الهی را به سوی ما جاری می کند،
و وجود امام وجودی امید بخش است.
امام زمان علیه السلام در نامه ای که به شیخ مفید نوشته اند،
فرمود: «ما بر اخبار و احوال شما آگاه هستیم، هیچ چیز از اوضاع شما بر ما پوشیده نیست،
ما در رسیدگی و رعایت امور شما اهمال نکردهایم، و شما را از یاد نبرده ایم».
امام غائب درست است که از نظرها غایب است اما ناظر عملکرد ماست،
به ما دعا می کند، و از خداوند برای ما طلب توفیق می کند…
12. مسجد مقدس جمکران بر چه اساسی شکل گرفته؟
خیلی ها می پرسند این سوال را…؛
آیا این مسجد برای صد سال یا دویست سال قبل است؟
عرض می کنم که قصه برای زمان شیخ صدوق است سال ۳۹۳ ، یعنی بیش از ۱۰۰۰ سال قبل؛
روستایی نزدیک قم بود به نام «جمکران»، امام زمان علیه السلام نزدِ یکی از اهالی آن روستا فرمودند :
«این قسمت از زمین را مسجد تاسیس کن، پولش را هم برو از فلان جا تهیه کن»؛
آنگاه مسجد ساخته شد.
در روزگار ما هم عالمان بزرگی مثل حضرت آیت الله العظمی بروجردی یا مراجع تقلیدی که امروز ما افتخار تقلید از آن ها را داریم
مثل آیتالله مکارم شیرازی، آیت الله صافی یا حضرت امام خمینی رضوان الله تعالی علیه یا مقام معظم رهبری،
این ها به این نقطه عشق می ورزند، و در این مسجد نماز می خوانند. آن گونه که حضرت فرموده،
نقل شده دو رکعت نماز در این مسجد مثل دو رکعت نماز خواندن در کعبه است…
13. نماز امام زمان عجل اللّٰه تعالی فرجه چگونه است؟
یک توضیحی عرض کنم: نماز یعنی رابطۀ با خدا.
حدیث داریم، کسی که به یاد خداوند است در جمعی که همه غافل هستند،
شبیه تک درختی است در کویر. ما نمازهای واجب داریم، از جمله نمازهای شبانه روزی،
نماز طواف و نماز آیات ؛ چهار پنج تا نماز واجب داریم؛ به جز نمازهای واجب که تعدادشان زیاد نیست، ۳۵۰ نوع نماز داریم…؛
این معنایش این است که بشر برای رسیدن به خوشبختی محتاج رابطۀ با خدا است،
به بهانه های مختلف امامان ما، به ما نماز تعلیم دادند:
نماز اول ماه، نماز وسط ماه، نماز شنبه، نماز یکشنبه، نماز پنجشنبه، روزهای هفته، مناسبت های سال…
از جمله نمازهای مستحبی، نمازهای چهارده معصوم است: نماز پیامبر، نماز امیرالمؤمنین،
و نماز فاطمه زهرا سلام الله علیهم اجمعین؛ هر امامی نمازی دارد؛
و این ها پنجره هایی به سوی پروردگار است تا ما از طریق نماز «اسْتَعِینُواْ بِالصَّبْرِ وَالصَّلاَةِ» کمک بگیرید از صبر و نماز.
حالا نماز امام زمان علیه السلام که گره گشای مشکلات ما هست چگونه خوانده می شود؟
دو رکعت نماز مثل نماز صبح است. فقط فرقش این است:
سوره حمد که می خوانیم و به این آیه می رسیم باید صد بار بخوانیم:
« إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَ إِيَّاكَ نَسْتَعِينُ » خدایا تنها تو را می پرستیم و تنها از تو کمک می خواهیم.
این می شود نماز امام زمان و اگر در مسجد جمکران باشد یا در جاهای مقدس باشد خیلی بهتر،
ولی اگر نشد در خانه خودمان، روز جمعه باشد خیلی بهتر، باز هم اگر نشد هر روز یا هر شبی…
14. معنای این روایت چیست؟«هر پرچمی که پیش از قیام امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف بلند شود طاغوت است!».
بر اساس همین حدیث یک کسانی بودند و هستند که با انقلاب اسلامی ایران مخالفت کردند و مخالفت می کنند.
امامان ما آدرس دادند و فرمودند کسی که قیام می کند ببینید منظورش چیست؟
ما باید این طور فکر کنیم که آیا حکومت کردن بد است؟
حکومت کردن در انحصار پیامبران و امامان است؟
حکومت چیست؟ حکومت بستری است برای پیاده شدن احکام الهی.
این همه آیه در قرآن، اوامر خدا، نواهی خدا، فرمان های خدا، و دستورات خدا باید پیاده شود یا خیر؟!
خوب تحقق این مسئله حکومت و سیستم و مسئولین و وزارتخانه لازم دارد؛
عقل به ما میگوید حکومت نیاز است،
آن پرچمی که قبل از قیام امام زمان علیه السلام برافراشته میشود و طاغوت است،
پرچمی است که مردم را به غیر از خدا می خواند و به خود می خواند!
اما انقلاب اسلامی ایران که با اللّٰه اکبر شروع شد، از مسجد شروع شد،
و اولین اعلامیه حضرت امام خمینی به این آیه مزین بود
« قُلْ إِنَّمَا أَعِظُكُمْ بِوَاحِدَةٍ ۖ أَنْ تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنَىٰ وَفُرَادَىٰ »
ای پیامبر بگو یک پند به شما می دهم و آن این است که برای خدا قیام کنید، تنهایی یا جمعی.
حرکت هایی که قبل از امام زمان ولی برای خدا باشد پسندیده است،
زیرا زمینه ساز حکومت امام زمان علیه السلام است.
15. آیا می توان به امام زمان عجل اللّٰه تعالی فرجه نامه نوشت؟ آیا این خرافه است؟ موهومات است؟ خیالات است؟ یا از نظر شرعی چه وجهی دارد؟
پاسخ را این گونه عرض میکنیم که در زمان ائمه ما، هم به امامان نامه می نوشتند؛
مثلا شخصی در نیشابور زندگی می کرد، در شیراز زندگی می کرد،
در تبریز زندگی می کرد، به امام کاظم، به امام رضا، به امام جواد، به امام هادی،
یا به امام عسکری-سلام خدا بر آنها باد – نامه می نوشتند.
البته امامان ما قبل از این که نامه را باز کنند از محتوای نامه اطلاع داشتند!
زیاد پیش می آمد که کسی نامه ای آورده بود و امام می فرمود در آن نامه این را نوشته است…
حال آیا می توانیم به امام زمان نامه بنویسیم؟ بله! نامه را چه کارش کنیم؟
باید به آب روان بسپاریم، زیرا این گونه به ما دستور داده اند. زمان ائمه هم اینگونه بوده است.
درد دل کنیم با امام زمان علیه السلام…؛ منتها آدابی را ائمه به ما یاد داده اند:
نیت خود را پاک کنیم، وضو بگیریم، به سمت قبله بنشینیم، حالت اشک و تضرع داشته باشیم،
دستمان را به سمت خدا بلند کنیم و آن نامه را بنویسیم و اگر جا و وقت مقدسی باشد
مثل روز عرفه یا روز جمعه چه بهتر است، درد و دل کنیم و بعد آن نامه را به آب روان بیندازیم و بسپاریم به آن.
این هم چیزی نیست که برای روزگار ما باشد،
بلکه زمان ائمه بوده و الان هم امام زمان علیه السلام از راز دل ما
و از نامه هایی که برای او بنویسیم با خبر است و حتما نظر می کند.
16. آیا دیدن و ملاقات با امام زمان علیه السلام ممکن و میسر است؟
تا آن اندازه که من احساس می کنم این است که در دعای عهد به ما یاد داده اند از خدا بخواهیم که:
خدایا امام زمان را به ما نشان بده « اَللّـهُمَّ اَرِنيِ ٱلطَّلْعَةَ ٱلرَّشيدَةَ »…؛
منتها چون این موضوع جای سوء استفاده دارد و هر کسی ممکن است بیاید
و بگوید من امام زمان را دیده ام و ایشان فلان مطلب را گفت…،
برای مخالفین جای سوء استفاده دارد. خود امام زمان علیه السلام فرمودند
اگر دیدید کسی ادعا می کند که با من ملاقات و رفت و آمد دارد انکار کنید!
خاطراتی را هم که ما از بزرگان و از علما و از پاکان شنیده ایم، غالباً بعد از مرگشان نقل شده است،
این گونه که برای یکی از محارم شان توضیح دادهاند و بعداً آن ها برای ما نقل کردهاند.
ولی آیا دیدن امام زمان ممکن است؟ چه چیزی لازم دارد؟ یک چشم پاک…! دیگر چه؟
یک دامن پاک، یک لقمۀ پاک، و یک نیت پاک…!
لزومی هم ندارد آن شخص حتماً از مراجع تقلید باشد،
حتی یک آهنگر وقتی درست کار بوده، امام زمان علیه السلام به دیدن او می رفته اند.
پاکی زمینۀ این دیدار است مخصوصاً چشمان پاک…!
17. شرایط ظهور امام زمان علیه السلام چیست؟
شرایط، یعنی آن چیزهایی که اگر نباشد، امام زمان ظهور نمی کند.
علائم، یعنی نشانه ها. ممکن است بعضی از نشانه ها رخ ندهد ولی شرایط حتماً باید رخ بدهد.
پرسش : شرایط ظهور امام زمان علیه السلام چیست؟
اولین شرط آن فروپاشی وضع موجود جهان است!
مردم جهان از این وضع باید خسته شوند، و آمادگی پیدا کنند.
دوم؛ یک قانونی که بتواند جمعیت میلیاردی جهان را به درستی اداره کند.
سوم؛ یک رهبری که توانمندی مدیریت این جمعیت را داشته باشد.
چهارم؛ یارانی که امام زمان علیه السلام را در حوزه های مختلف کمک کنند؛
باید آنها هم به حد نصاب رسیده باشند. این ها نشانه های ظهور است…؛
خوب ممکن است کسی بگوید قانونش را داریم، قرآن.
رهبرش را هم داریم، امام زمان علیه السلام.
بقیه اش را ما باید فراهم کنیم! دنیا را ما باید آماده کنیم…،
ما باید به دنیا تفهیم کنیم و قانع کنیم دنیا را که ما یک قانونی و یک رهبری داریم
که می تواند دنیا را اداره کند. این کار ما است…؛
بعضی از شرایط را خود خدا فراهم کرده مثل قانون و رهبر؛
اما آمادگی جهانی و آمادگی نیروی انسانی به دست ما است…
خیلی باید تلاش بکنیم…
18. علائم ظهور امام زمان علیه السلام چیست؟
این هم بحث خیلی دامنه داری است، بنابراین من فقط اشاره می کنم:
بعضی از علائم حتمی است و بعضی غیر حتمی.
سه یا چهار یا پنج مورد از علائم، حتمی است یعنی حتماً رخ خواهد داد
و در احادیث معتبر به دست ما رسیده است…؛ آن ها چه مواردی هستند؟
یک: خروج سفیانی؛ یعنی کسی از دودمان ابوسفیان شورش خواهد کرد
و جمعیت زیادی هم در منطقۀ شام خواهد بود که به دنبال او راه میافتند.
بعد حرکت می کند و می آید به سمت مکه و مدینه… .
خروج سفیانی یکی از علائم ظهور امام زمان علیه السلام است.
دوم: «خسف در بیداء»؛ بیداء سرزمینی است بین مکه و مدینه که سفیانی با ارتشی که دارد
هنگامی که به آن منطقه برسد به اذن پروردگار زمین دهن باز می کند
و این ها فرو می روند و نابود می شوند. این علامت دوم…
سوم: خروج یمانی؛
یک سرداری است در یمن، که قیام می کند و مردم را به حق و به عدل دعوت می کند.
اما چگونگی و جزئیات قیام یمانی خیلی بر ما روشن نیست.
چهارم: یک علامت دیگر قتل «نفس زکیة» است.
نفس زکیه یعنی انسان پاکیزه. یک انسان پاکیزه ای در آستانۀ ظهور امام زمان علیه السلام،
مظلومانه در مسجدالحرام به قتل می رسد،
شخصیت مهمی است که شهادت او در جهان موج میاندازد…
پنجم: یک نشانۀ دیگر صیحۀ آسمانی است.
در آستانۀ ظهور امام زمان علیه السلام صدایی از آسمان به گوش می رسد
که همه مردم آن صدا را می شنوند.
محتوای آن صدا دعوت به حق، و دعوت به نصرت امام مهدی علیه السلام است.
آن چیزی که برای ما خیلی باید مهم باشد فراهم کردن «شرایط ظهور» است،
به این معنا که خودمان را تربیت و آماده کنیم برای کمک به امام زمان علیه السلام،
و دنیا را به درستی آماده کنیم برای آمدن او…
1. آیا توبه غیر از اینکه گناهان را می آمرزد فایده های دیگری هم دارد؟
قرآن کریم می فرماید توبه غیر از اینکه گناهان را می آمرزد فایده های دیگری هم دارد. تا حالا که ما می گفتیم توبه فقط به آمرزش گناه فکر می کردیم. اول اینکه زندگی شیرین برای شما ایجاد می کند. سوره هود آیه ۳ تُوبُوا إلَیه توبه کنید به درگاه خدا یُمَتِعْکُمْ مَتاعََاحَسَنََا زندگی شیرینی خدا برایتان پیش می آورد در همین دنیا، یک خاصیت دیگر توبه این است که سیئات را به حسنات تبدیل می کند این خاصیت توبه است. سومین خاصیت توبه ریزش باران رحمت الهی است.
إسْتَغْفِروا رَبَّکُمْ إنَّهَ کَانَ غَفَارََا عذرخواهی کنید از خدا توبه کنید خدا می بخشد یُرْسِلِ السَّما عَلَیْکُمْ مِدْرارََا باران زیاد برایتان می فرستد وَیَجْعَلْ لَکُمْ جَنَات وَ یَجْعَلْ لَکُمْ أنْهارًا باغها سرسبز می شود اینها مال توبه است آب رود خانه ها زیاد می شود وَیُمْدِدْکُمْ بِأمْوالِِ پولهایتان زیاد میشود. توبه پول آدم را زیاد می کند این وعده خداست بچه هایتان را زیاد می کند وَیُمْدِدْکُمْ بِأمْوالٍ وَبَنینَ اینها آثار توبه است آثار توبه فقط ریزش گناهان نیست آیه ای که خوانده شد سوره نوح آیه ۱۱ بود.
2. عواملی که باعث میشود به بهترین شکل این دنیا را ترک کنیم چیست؟
3. عوامل بدعاقبتی چیست؟
- یکی تکبر است. تکبر ادم را بد عاقبت میکند.
- یکی عاق والدین است عاق والدین هم ادم را بدعاقبت میکند.
- یکی هم مسخره کردن دین است تعبیر قران این است یک کسانی هستند گناه میکنند و گناهشان مَن کَذَّبوا بِایَاتِنَا میگویند ایات خدا دروغ است این قران دروغ است.این بهشت و جهنم و این حرفها را اخوندها درست کردند. یک وقتی یک کسی گناه میکند ولی میگوید من امام حسین را قبول دارم قران را قبول دارم چه کنم این ذاتم بد شده شرمندگی اش را اعلام میکند. نماز نمیخواند ولی میگوید پیغمبر را قبول دارم. یعنی به لحاظ اعتقادی مسخره نمیکند دین خدا را. یک کسی هست الان یکی از اهداف رسانه های خارجی این است این وقاحت را این پرده ها را پاره کنند وهمینطور برنامه های کوتاه کوتاه در شبکه های خارجی این جرات مسخره کردن دین را زیاد میکنند. یک خانم یک اقا می اید پول به او میدهند یا تهدید میکنند پشت ان دوربین می اید با موبایلش یک برنامه ای دو سه دقیقه ای امام زمان را مسخره میکند. امام حسین را مسخره میکند. امیرالمومنین را آیات قرآن را این هم بدعاقبتی می اورد.
4. آیا به جز توبه کاری هست که گناهان را بیامرزد؟
- صدقات، قران کریم سوره بقره ۲۷۱ می فرماید إنْ تُبْدُوا الصَّدَقات فَنِعِمَّا اگر علنی صدقه بدهید خیلی خوب است وَ إنْ تُخفُوها اگر مخفی بدهید وَ تُؤتُو هَا الفُقَراء بدهید به فقرا فَهُوَ خَیْرٌلَکُم بهتر است وَ یُکَفِرْ عَنْکُمْ مِنْ سَیِّئاتِکُمْ غیر از ثواب صدقه باعث ریزش گناهان هم می شود. شاید تا حالا ما اینطوری حساب نمی کردیم که صدقه چقدر ثواب دارد غیر از ثواب باعث آمرزش گناهان هم می شود.
- یک عامل دیگری که گناهان را می بخشددوری از گناهان کبیره است. قران گناهان را دو دسته کرده است کبیره و صغیره بعد می فرماید اگر از گناهان کبیره دوری کنید من آن گناهان ریز را قول می دهم ببخشم. إنْ تَجْتَنِبُوا کَبائِرَ مَا تُنْهَوْنَّ عَنْهُ اگر اجتناب کنید از گناهان کبیره مثل قتل زنا سرقت نُکَفِّر عَنْکُمْ سَیِئاتِکُمْ آن گناهان ریز را من می آمرزم اساسا کارهای خوب کارهای بد را می شوید.
- سلمان فارسی می گوید زیر درختی نشسته بودیم پیامبرشاخه درخت را در فصل پاییز بود تکان داد این برگها ریخت. فرمود سلمان نمی پرسی چرا من این کار را می کنم گفتیم یا رسول الله چرا این کار را میکنی؟ حضرت این آیه را خواندند إنَّ الحَسَنَاتْ یُذْهِبْنَّ السَیِئات خوبی ها بدی ها را می شوید. بعد پیغمبر ادامه آیه راجع به نماز است فرمودند نماز مثل نهر آبی است که ما بدن خودمان را در شبانه روز پنج بار در این آب گوارا شست وشو بدهیم به هر اندازه نیت ما در نماز خوب باشد حواسمان جمع باشد عاشقانه نماز بخوانیم به همان نسبت گناهان بیشتری را می شوید. گناهان بین دو نماز را بانماز خواندن بشویید.
- قرض الحسنه چقدر ما آیه برای قرض الحسنه داریم سوره تغابن که تغابن یعنی اینطور مثال می زنم مثلا رفتی یخچال بخرید این یخچال با برندش مثلا چهل میلیون تومان است ولی برای شما چهل و دو میلیون حساب کردند می گوید مغبون شدم یعنی کلاه سرم رفت یکی از اسمهای قیامت این است یَوْمَ التَغابُنْ یعنی روزی که همه می گویند کلاه سرم رفت. می توانستم چقدر کار خیر انجام بدهم می توانستم چه سرمایه ای همراه خودم بیاورم ولی کلاه سرم رفت. این رفیق این همسر این فرزند این همسایه نگذاشت آن وقت در سوره تغابن آیه ۱۷ می فرماید إنْ تُقْرِضُوا اللهَ قَرْضََا حَسَنََا اگر به خدا قرض الحسنه بدهید یُضاعِفْهُ لَکُمْ اولا که چندین برابر به شما بر می گرداند. وَیَغْفِرْلَکُمْ گناهان شما را هم می آمرزد علمای ما تشریح کردند قرض الحسنه یعنی چه یعنی قرض نیکو قرضی که برای نیاز واقعی باشد. یک کسی می خواهد تلویزیونش را عوض کند این که قرض نمی خواهد هر وقت پولدار شدی عوض کن چرا این همه خفت تحمل می کنی قرض الحسنه یعنی واقعا نیاز دارد. معنای دیگر قرض الحسنه که فوری صورت بگیرد. الان مریضش در بیمارستان است شما برای دو ماه دیگه وقت بدهید. معنای سوم قرض الحسنه یعنی حتی الامکان آبروی طرف حفظ شود علنی نشود همه بفهمند فلانی قرض گرفته. معنای چهارم قرض الحسنه این است که منت در آن نباشد. معنای پنجمش این است که قرض گیرنده قسط ها را به وقت بدهد. چون قرض الحسنه همش راجع به قرض دهنده نیست میاد گریه میکند قرض را می گیرد قسط سوم به بعد نمی دهد حالا این دفعه ضامن بیچاره باید هی التماس کند دست به سینه بگذارد برادر عزیز برات بمیرم این سه تا قسط می خواهند از من کم کنند قرض نیکو چنین قرضی است: برای نیاز واقعی باشد- حتی الامکان با فوریت انجام بشود- آبروی طرف حفظ شود- به وقت قسط هایش پرداخت شود- او هم گناهان ما را می بخشد. این توبه ای که گفتیم برای چی بود برای ریزش گناهان.
5. چه چیزهایی باعث عذاب قبر می شود؟
خیلی حدیث در موردش داریم این دو چیز است که متأسفانه ما مبتلا هستیم یکی غیبت و دوم سخن چینی. یعنی به جای اینکه ما آشتی بدهیم دو به هم زنی می کنیم. یک آشتی دادن از یک سال نماز و روزه بهتر است به جای این که آشتی بدهیم اختلاف افکنی کنیم. در اصلاح بین دو نفر به ما اجازه دادند که دروغ بگوییم تا این روابط مردم به هم نخورد دلهای مردم چرکین نشود نسبت به هم. این خیلی مهم است این را باید حرف بزنیم بین دو برادر بین دو جاری و بین دو خواهر بین عروس و مادر شوهر بین همسایه ها با هم بین احزاب با هم چرا ما دو به هم زنی کنیم یعنی اینهایی که می گوییم فقط مسائل شخصی نیست.
حتی مسائل سیاسی و اجتماعی هم هست این سیاسیون می دانند که اگر این خبر را شایعه کنند آن دو گروه به جون هم می افتند. فضای مجازی فضای حقیقی که باید این را تدبیر کرد از چیزهایی که عذاب قبر را زیاد می کند زن و شوهرها هستند که به نیازهای غریزی هم جواب ندهند. مثلا خانم نیاز دارد آقا بی اعتنایی می کند جدا جدا در حدیث آمده است هم زن و هم مرد یا آقا نیاز دارد خانم پشتش را می کند بی اعتنایی به نیازهای غریزی زن و شوهر عذاب قبر را زیاد می کندو نتیجه اش چشم چرانی و خود آرایی برای دیگران حرام و گناه و آلودگی اجتماعی می شود.
اگر در خانواده آن غریزه ای را که خدا قرار داده است سامان پیدا کند و طبق آیات سوره نور چشم پاک و دامن پاک باشد این مسائل پیش نمی آید این قصه را هم که می گویم شنیده اید راجع به بداخلاقی مرد هاست. که مرد گاهی نمی دانم چطور مدیریت می کنند در جامعه اخلاقشان خوب است ولی در خانه بد اخلاق هستند. هیچ کس هم باور نمی کند چون من ده سالی مشاور خانواده بودم در آن ده سال زیاد پیش می آمد که خانمی از شوهرش یا آقایی از خانمش شکایت می کرد بعد می گفتیم نفر بعد همسر بیاد تا باهاش صحبت کنیم خیلی آدم متشخص با ادب بعید است که همچین فحشهایی که همسرش می گوید بدهد. بعد دیدیم نه واقعیت دارد.
از اصحاب پیامبر است به نام سعد بن معاذ که پیغمبر تمام کارهایش را خودش کرده است یعنی خود پیغمبر غسلش داده است خود پیغمبر کفنش کرده است خود پیغمبر زیر تابوتش را گرفته است هفتاد هزار یا نود هزار فرشته در تشیع جنازه اش آمده است معلوم است یک آدم اجتماعی خدوم و صاحب فکر بوده است. خود پیغمبر خاکش کرده است و سنگها را گذاشته است مادرش حاضر بود پسر جان عزیزم فرزندم بهشت بر تو مبارک باد. پیغمبر فرمود خانم عجله نکن این الان دارد آن پایین می سوزد فرشته ها در آمدند فرشته ها آمدند سراغش شکنجه کنند.
گفت چرا یا رسول الله شما او را غسل دادی کفن کردی شما زیر تابوت را گرفتی شما گفتی فرشته ها آمدند. در خانه با خانمش بد اخلاقی می کرد این گناه خیلی بزرگ است.
6. چه چیزهایی باعث رفاه در قبر می شود؟
بالاترینش شهادت است. خوشا به حال شهدا خوشا آنان که در راه حقیقت بساط خویش برچیدند و رفتند برای شهادت خیلی حدیث داریم. در قرآن هم اشاره شده است عِنْدَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ یک معناش همین عالم برزخ است. در دوران عالم برزخ اینها مهمان خصوصی خدا هستند.
دوم محبت به پیغمبر و اهل بیت پیغمبر است این حدیث را همه ما باید بهش امید ببندیم. خود پیغمبر فرموده حُبّي عشقی که به من دارید وَ حُبُّ أهْلُ بَیتي و عشقی که به اهل بیتم دارید نَافِعٌ فِي سَبْعَة ٌمَواطِنَ در هفت جا نفع دارد که أَهْوالُهُنَ عَظیمَة در جاهای خطرناک این عشقی که شما به من و اهل بیتم دارید در شادی ما شادمانی می کنید در عزای ما عزاداری می کنید اشک می ریزید این عشق که هفت جا خیلی پر خطر هست به کار شما می آید.
کجا هست این هفت جا:
- اولش عِنْدَ الوَفات وقتی آدم می خواهد جان بدهد یهو امیر المومنین علیه السلام امام حسن علیه السلام و امام حسین علیه السلام را می بیند. آقا امام رضا علیه السلام فرمودند هر کس به زیارت من بیاید چندجا به بازدیدش می روم.
- دوم فِي القَبْر در عالم برزخ به دردش می خورد همین روضه هایی که آمده است همین پرچمی که سر در نصب کرده است همین یک یا حسینی که گفت اینها به دردش می خورد.
- وَعِنْدَ النُشور ساعتی که همه از قبرها بیرون می آیند خیلی وحشتناک است.
- وَعِنْدَ الکِتاب وقتی که کارنامه ها را می دهند کارنامه ها تک برگی نیست یک کتاب پر صفحه است که خوبها را فرشته ها از جلو می آیند با احترام و آن کتاب را به دست راستش می دهند بدها را از عقب می آیند با بی احترامی و تحقیر و به دست چپ می دهند. اینها را که امامان ما می گفتند گریه می کردند و می گفتند.حالا یک سخت دلی مثل بهشتی اینها را راحت می گوید نه شما را به گریه می اندازد. البته ما نقالی می کنیم.
- وَعِنْدَ الحِساب کارنامه ها را که دادند.
- گام بعدی تشکیل دادگاه است وَعِنْدَ المیزان یک جایی هست ترازو است قران می فرماید ترازو را می آورند و می گذارند و کارهای ما را وزن می کنند. وَأمَّا مَنْ ثَقُلَتْ مَوازینُهُ فَهُوَ فِي عِیشَةٍ راضِیَة کسی که خدماتش عباداتش سنگین است و در یک زندگی خوشی به سر می برد وَأمَّا مَنْ خَفَّتْ مَوازینُهُ کسی که ترازویش سبک است و کارهایش کم است فَأُمُّهُ هَاوِیَةٌ جایگاهش هاویه است هاویه چیست وَمَا أدْرَئٰکَ مَاهِیةٌ و تو چه می دانی هاویه چیست نَارٌ حَامِیَةٌ آتشی است شعله ور و سوزان اینجا هم حب به اهل بیت به کار می آید.
- پل صراط
7. چه چیزهایی بعد از مردن ما باقی می ماند؟
باقِیاتِ الصالِحاتِ چیست و چه چیزهایی بعد از مردن ما باقی می ماند طبق حدیث اول فرزند خوب یعنی آن فرزند و فرزندان آن فرزند تا صد نسل که بگذرد هر نسلی اگر بیست و پنج سال حساب کنیم یعنی دو هزار و پانصد سال گذشته و یکی از بچه های خوب ما یک کار خوب می کند یک نسخه از ثوابش به حساب ما نوشته می شود.
دوم اگر کسی کتابی از خود به جا بگذارد کتاب مفید وهدایت گر سوم اگر کسی چاه و قناتی حفر کند تا زمانی که مردم از آن بهره ببرند باقی است. اگر کسی درختی را بکارد تا زمانی که آن درخت یا سایه بدهد یا ثمر بدهد پاداش به حسابش نوشته می شود. اگر کسی مؤسسه ای بنا کند یک مؤسسه خیریه یا دانشگاهی یا مدرسه ای یا بیمارستانی بسازد یا جاده ای احداث کند یا موقوفات اولین واقف هم شخص پیامبر است دومین واقف حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها و سومین واقف امیر المؤمنین بود. یعنی خود رهبران ما یاد دادند وقف را و اعمال صالح وخیری که به نیابت آن مرده انجام می شود.
8. کدام گروه از خانمها عذاب قبر ندارند؟
این حدیث مال خانمهاست. حدیث از پیغمبر است سه گروه از خانمها عذاب قبر ندارند و در روز قیامت با حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها محشور خواهد شد یک زنی که با فقر و تنگ دستی شوهر بسازد آبرو ریزی نکند مردم هم شوهر دارند ما هم شوهر داریم. پیغمبر فرمود زنی که برای شوهرش این کلمه را بگوید من از این شوهر خیر ندیدم خدا از خیرات دورش خواهد کرد. دوم زنی که با بداخلاقی شوهر بسازد این به این معنا نیست که شوهر بداخلاقی کند معنایش این نیست که مردها آزادند معنایش این است که تحمل بد اخلاقی اجر زیادی دارد و به هم نزدن زندگی و نرفتن به سمت طلاق و جدایی حالا چه طلاق رسمی و طلاق عاطفی.
سوم زنی که مهریه خود را به شوهر ببخشد مهریه حق زن است قران هم چند جا فرموده است مرد حق ندارد با تحت فشار گذاشتن و با بداخلاقی کردن یک کاری کند که مهریه را نگیرد این جرم است اما خود زن به صورت داوطلبانه همه یا بخشی از مهریه را ببخشم دل شوهر من خیالش راحت تر می شود دلش آرامتر می شود.
9. آیا شفاعت و قیامت حتمی است؟
بله بیش از بیست آیه در قران راجع به شفاعت است در اثبات شفاعت شکی نداریم شیعه و سنی در منابعشان شفاعت را حتمی می دانند آنی که همه متفق هستند سوره أسرا آیه ۷۹ راجع به شفاعت شخص پیامبر عزیز ماست عَسَيَ یعنی چه بسا امید است أن یَبْعَثَکَ رَبُّکَ مَقَامًا مَحْمُوداً شیعه و سنی در کتابهای معتبرشان نوشته اند که منظور از مقام محمود در این آیه مقام شفاعت است و پیامبر اسلام شفاعت خواهد کرد شک نکنید.
10. آیا شفاعت در قیامت مخصوص شخص پیامبر است یا دیگران هم شفاعت می کنند؟
نه مخصوص شخص پیامبر نیست این را هم شیعه و سنی ذکر کردند علماء شهداء و صالحان چه برسد به ائمه که حتما حتما شفاعت می کنند غیر از امام معصوم شهداء و صالحین هم شفاعت می کنند.
11. در قیامت از چه کسانی شفاعت می کنند؟
مهمترین شرط شفاعت شونده خط فکری است از کسانی که خط فکریشان درست باشد ولی در عملکرد ضعیف هستند درباره خدا و پیامبر و ولایت اهل بیت باور دارند قصه غدیر خم را قبول دارند که اینها جزء شفاعت شوندگان هستند. چند جای قران آهنگ آیه این است مثلا سوره مریم آیه ۸۷ لَا یَمْلِکُونَ الشَفَاعَة کسی به شفاعت نمی رسد إلّاَ مَنِ إتَّخَذَ عِنْدَ الرَّحْمَانِ عَهْدََا مگر کسی که با خدا یک عهدی داشته باشد. این تفسیر شده است به کسانی که به جانشینان پیامبر ایمان دارند.
12. چرا خداوند مستقیما خودش گناهکاران را نمی بخشد؟
دلائلی دارد شاید دلیلش این باشد بعضی ها زیر بار خدا می روند زیر بار پیغمبر نمی روند در همین دنیا. در سوره منافقین آمده است خداوند می فرماید به بعضی گفته می شود برو پیش پیغمبر تا پیغمبر برایت استغفار کند لَوَّوْا رُءُ وسَهُمْ گردنش را به علامت انکار بر می گرداند یعنی نمی خواهم یعنی نسبت به خود خدا می گوید بنده هستم اما نسبت به حجت خدا سر کشی می کند. این شفاعت را خدا درست کرده تا تبعیت ما و انعطاف ما نسبت به حجت خدا که راهنمای ماست راهبر ماست یک ساز و کاری است که خود خدا قرار داده است این برای فروتنی ماست. لَوَّوْا رُءُ وسَهُمْ وَ رَأیْتَهُمْ یَصُدُونَ وَهُمْ مُسْتَکْبِرونَ از روی تکبر یک کسی در غدیر خم به پیامبر گفت اینی که علی را معرفی کردی کار خودت بود یا کار خدا بود پیامبر گفت نه کار خدا بود گفت اگر کار خودت بود من زیر بار علی نمی روم. همانجا دست به دعا برداشت خدایا اگر این فرمان تو بوده است همین الان فرمان بده بارانی از سنگ ببارد من بمیرم حکومت علی را نبینم.
یک دلیل اینکه خداوند این باب را باز کرده ما سمت حجت خدا برویم مغرورانه نه با انعطاف برویم شاید دلیلش قدردانی خدا از نخبگان است. شما حساب کنید استاد دانشگاه است بیست و اندی شاگرد دارد که از این بیست تا دو تا نخبه هستند پژوهش می کنند زحمت می کشند درسها را خوب می خوانند سوال می پرسند استاد می خواهد از او قدردانی کند چکار می کند یک رفتاری از خودش نشان می دهد که شاگردها می فهمند که اگر گره به کارشان افتاد بیایند پیش این دانشجو و اگر این دانشجو از استاد بخواهد استاد نه نمی گوید. یعنی این استاد یک ساز و کاری را طراحی کرده است که بقیه هم علاقه مند شوند تا نخبه شوند بقیه هم علم را ارزش بدانند حالا اگر یک استادی این کار را کرد به نظر شما کار قشنگی هست؟
بله، مثلا یک دانشجویی بیش از اندازه غیبت داشته باشد می داند اگر پیش استاد برود استاد سخت گیر است می رود پیش آن دانشجوی نخبه تو رو خدا من می دانم این استاد شما رو قبول دارد برو وساطت کن اصلا این شرایط را خود استاد مهیا کرده است یعنی یک حرفهایی لابه لای درسهاش زده است که بچه ها می دانند فلانی را دوست دارد نه بخاطر دوستی شخصی بلکه بخاطر ارزشهایی که در وجودش هست.
خداوند در بین خلایق کسانی را إصْطَفَي یعنی سوا کرده است إجْتَبيٰ جدا کرده است آنها را آبرو داده است راهنمای بقیه قرار داده است بعد فرموده است این نفرات پیامبران هستند جانشینان پیامبر در دنیا و آخرت که شفاعت در دنیا هم هست. الان ما در روضه ها می گوییم متخلفی بنا بود تنبیه شود زرنگی کرد دید امام حسن و امام حسین علیه السلام از خانه بیرون آمدند و بازی می کنند این دو طفل معصوم را بغل کرد آورد مسجد نزد پیغمبر یا رسول الله به حق این دو بچه مرا ببخش پیغمبر بخشید در دنیا هم شفاعت و وساطت هست اما در آخرت را که می گوییم دلیلش چیست که خود خدا گنه کار را نمی بخشد خداوند شاکر علیم است.
ما به همدیگر می گوییم قدردان باشید خود خدا هم قدردان است از این بنده اش می خواهد قدردانی کند این را آورده روز قیامت به او اجازه می دهد از هزار نفر از ده هزار نفر از یک میلیون نفر شفاعت کند شاید دلیلش این است.
13. آیا کسی که شفاعت می شود مزد بدون کار نیست؟
یکی زحمت کشیده می رود بهشت یکی زحمت نکشیده که این همان پارتی است نه پارتی نیست شفاعت به کسی که کار نکرده نمی رسد شفاعت به کسی که کم کار کرده است می رسد. حالا مدرسه ای بخواهیم مثال بزنیم مثلا برای ریاضی حداقل نمره حد نصاب ده است این نه آورده است صفر نیاورده است. اصلا امام حکیم است امام رضا حکیم است امام صادق حکیم است می داند فرق هست بین خادم و خائن فرق هست بین کسی که زحمت کشیده است نه این طرف یک نمره کم دارد به عوضش در غیر درس هم یک کارهایی کرده است مثلا زودتر آمده و مدرسه را جارو کرده است یا مثلا برف آمده و برف ها را پارو کرده است یا این که یک دانش آموزی برایش حادثه پیش آمده است و او را بغل کرده است و به بیمارستان برده است یا در ورزش در یک باشگاهی رتبه آورده است.
یعنی اولا یک نمره کم دارد ثانیا یک امتیازاتی دارد در ریاضی نه در ورزش و نظافت و نظم بچه منظم و درس خوانی است. یک چنین کسانی از آنها شفاعت می شود یک مثال دیگر تا دامنه کوه باید آمده باشد بعد زیر بغلش را بگیرند بقیه راه ببرند در همانجا در همان کوه هم کمک کرده بار آورده است با مهربانی حرف زده است.
مشمول شفاعت آن کسی نیست که کار نکرده است. نماز میخوانده روزه می گرفته حالا یک مقداری هم کوتاهی دارد. یک جواب دیگر که آقای قرائتی می دهند خیلی از سوالات را با مثال می گویند تاجری که می خواهد برود بازار خرید کند چه چیزی باید داشته باشد مثلا سه میلیارد می خواهد خرید کند غیر از پول یک چیز دیگر هم به درد می خورد مثلا سه میلیارد دارد ولی چهار میلیارد خرید می کند این یک میلیارد دیگر مال خوش حسابیش است مال سوابقش است شفاعت این است حالا یک کسی هیچی پول ندارد با اعتبار خالی آقا من آمدم اینجا یک چهار میلیارد خرید کنم خب پولت کجاست والا ما پول نداریم پس بفرما دنبال کارت. شفاعت مال کسی هست که پولی در دستش هست می آید در میدان قیامت. آنجا هم خیلی سخت است تا به حوض کوثر کسی برسد بالاخره خودش را می رساند یا اباالحسن من گرفتارم یک نمره کم دارم به حق همسرت فاطمه یک نمره را شما بدهید.
14. آیا رحم پیغمبر از رحم خدا بیشتر است؟
خدا می خواسته این ادم را بفرسته جهنم امام حسین نگذاشته این معنایش این نیست که رحم امام حسین بیش از رحم خداست؟ نه رحم امام حسین جلوه ای از رحم خداست اصلا هر جا در قران شفاعت دارد می گوید بِإذْنِه خودش این اجازه را داده است. مَنْ ذَا الَّذِی یَشْفَعُ عِنْدَهُ إلّا بِإذْنِه یعنی همه کاره خداست جز خدا اصلا کسی کاره ای نیست همان خدایی که همه کاره است آقا را گذاشته است لب در بهشت آن هم حکیمانه.
مگر می شود کسی به دور از رحمت خدا باشد اصلا نداریم اصلا رحمتی به جز رحمت خدا نداریم پیامبر صدیقه طاهره امام جواد شهید مؤمن صالح همه اینها در پرتو دستور خداوند هستند منتهی خداوند یک غرضی داشته است که این مسیر را قرار داده است که ما بخاطر همین موضوع شفاعت یک زیارت امام رضا علیه السلام برویم. یا امام رضا من را شفاعت کن بعد می خوانیم هرکس زیارت کند امام رضا را عارفا بحقه مجبور شویم برویم امام رضا را بشناسیم احادیثش را بشنویم انتظاراتش را و آرزوهایش را بشنویم این باعث می شود این مسیری را که خدا به ما یاد داده است معرفت و معنویت ما بیشتر شود. یعنی خود خدا برای تربیت ما این مسیری را که منجر می شود به سعادت قرار داده است.
15. آیا شفاعت آدمها را پر رو نمی کند؟
نه چنین شفاعتی را کی گفته است آقای قرائتی این طور مثال می زند یک بانکی را تصور کنید چند جور جایزه اعلام کرده است مثلا یک ماشین یا پانصد میلیون پول با این اطلاعیه بانک می شود رفت بازار و خرید کرد این اطلاعیه را بانک سپه داده ما بریم بازار تهران می خندند به ما می گویند با این اطلاعیه معلوم نیست جایزه گیر چه کسانی می آید اصل شفاعت هست ولی چقدر به چه کسی خواهد رسید این ما را در خوف و رجا نگه می دارد اصل شفاعت ما را امیدوار می کند ولی چقدرش به من خواهد رسید این ما را دلواپس می کند که این دلواپسی باعث می شود خدمتی داشته باشم عبادتی داشته باشم توشه ای بردارم وگرنه یک کسی ممکن است بگوید توبه هم آدمها را پرو می کند.
این همه خداوند فرمود إسْتَغْفِروا رَبَّکُمْ إنَّهُ کَانَ غَفَارََا غفار یعنی خیلی می بخشد غَافِر یعنی می آمرزد یعنی خیلی می آمرزد شما استغفار بکنید خب یک کسی می تواند بگوید این هم آدمها را پرو می کند نه توبه بابی است که خود خدا باز کرده است شفاعت یک بابی است که خود خدا باز کرده است بخاطر مهری که به بندگانش داشته است سعادت آنها را خواهان است این شفاعت هم مثل توبه است.
16. چرا در بعضی از آیات قران گفته است شفاعت نه؟
آنجایی که گفته شفاعت نیست یک جای مهمش در سوره بقره آیه ۴۸ و۱۲۲ است آن درباره یهودیان خودخواهی است که گفتند حتما حتما حتما ما به بهشت می رویم اصلا سند بهشت را به نام ما یهودی ها زدند این آیه مال اونجاست. نه خود خواه مغروری که به خودش اجازه می دهد هر کار غلطی بکند نه شفاعت شامل حالش نمی شود وگرنه اصل شفاعت وجود دارد امیدوار باشید.
17. چه افرادی از شفاعت محروم هستند؟
سوره مدثر آیات ۳۹ تا۴۸ فِي جَنَّاتٍ یَتَسَاءَلونَ عَنِ المُجْرِمینَ بهشتی ها در بهشت هستند از جهنمیان سوال می کنند معلوم است بهشتی ها و جهنمی ها می توانند همدیگر را ببینند و می توانند حرف بزنند چه می پرسند مَا سَلَکَکُمْ فِي سَقَرَ چه شد شما آمدید جهنم قَالُوا جواب می دهند لَمْ نَکُ مِنَ المُصَّلِینَ ما نماز نمی خواندیم وَلَمْ نَکُ نُطْعِمُ المِسْکِینَ ما نسبت به فقرا و بیچاره ها بی توجه بودیم وَکُنَّا نَخُوضُ مَعَ الخَائِضِیِنَ ما همراه با اهل باطل شدیم و شعار دادیم یعنی یک دسته شعار می دهند و ما هم همراه آنها شدیم وَکُنَّا نُکَذِّبُ بِیَوْمِ الدّینَ گفتیم قیامت دروغ است یوم الدین در سوره حمد هم می خوانیم یعنی روز جزا حَتّي أتَانَا الیَقِینَ تااینکه از دنیا رفتیم.
فَمَا تَنْفَعُهُمْ شَفَاعَةُ الشَافِعینَ شفاعت شفاعت کنندگان به این آدمها نمی رسد کسی که نماز نمی خواند پس نماز خیلی مهم است نمی تواند آن بی نماز بگوید من سینه زدم نماز رکن دین است نسبت به محرومان میتوانست کمک کند کمک نکرده است با اهل فسق و فجور قاطی شده است قیامت را هم مسخره میکرده است این آدم مشمول شفاعت الهی نمی شود.
18. رحمت خدا که بیکران است همه گنهکاران را ببخشد؟
گاهی وقتها خورشید مشکل ندارد من مشکل دارم که خانه ام را پشت به خورشید ساخته ام یک توپی بندازید داخل اقیانوس اطلس یک قطره آب هم داخلش نمی رود ایراد از اقیانوس اطلس نیست این توپ خودش را بسته است رحمت خدا بیکران است این آدم می گوید. نمی خواهم می گوید اصلا خدا را قبول ندارم مگر رحمت خدا محدود است که می گوییم خدا بعضی ها را شفاعت می کند بعضی ها را محروم می کند نه رحمت خدا بیکران است مثل خورشید مثل دریا نمی شود اصلا آن ساحل را دید مشکل مال این طرف است این لجاجت می کند می گوید اصلا نمی خواهم.
19. نشانه جوانمردی از نظر پیامبر اسلام چیست؟
20. از كجا بدانيم كه اهل بيت پيامبر(ص ) فقط پنج تن آل عبا هستند؟
اشتمال اين آيه بر پنج تن آل عبا(ع) ادله متعددي دارد كه اهل تسنن نيز همگي قبول دارند. ليكن برخي از آنها زنان پيامبر را نيز تحت شمول آيه ميدانند ولي به دلايل قطعي از قراين موجود در آيه و سخنان خود زمان پيامبر و ديگر ادله اي كه بعضا علماي برجسته اهل تسنن مانند امام شافعي ذكر كرده اند عدم شمول آيه نسبت به زوجات پيامبر ثابت و مسلم ميشود. برخي از آن ادله عبارت اند از :
الف) شافعي گويد: از نظر معني شناسي زوجه را نميتوان اهل بيت (ع) شخص به حساب آورد زيرا زوجيت نوعي رابطه اعتباری است كه با طلاق و مرگ از بين ميرود. ولي روابط نسبی تكوينی و غير اعتباري است از اين رو طلاق بردار نيست و نسبت آن پس از مرگ نيز محفوظ است.
ب ) تغيير ضماير مؤنث به مذكر در آيه تطهير، خود اشعار به تغيير مخاطب دارد و اگر دليل بر نفي شمول زنان پيامبر(ص) در خواست ام سلمه را كه از آن حضرت اذن دخول تحت كسا نمود رد كردند و در پاسخ وي نسبت به شمول آيه فرمودند: تو هم زن خوبي هستي و اين نفي مؤدبانه و كريمانه موضوع است. مشابه همين روايت در صحيح بخاري از عايشه نيز نقل شده است.
ج ) صالحترين فرد براي معرفي اهل بيت(ع) خود پيامبر(ص) هستند و در اين باره روايات متواتري در ميان شيعه و سني نسبت به شمول آيه در شأن پنج تن عليهم السلام وارد شده و پيامبر(ص) در موارد متعددي تصريح نموده اند كه اهلبيت (ع) چه كساني هستند. از جمله روايات معتبر است كه پيامبر(ص) به مدت شش يا هشت ماه هر روز از كنار خانه فاطمه (س) ميگذشتند و به اهل آن خانه (علي«ع»، فاطمه«س»، حسن و حسين«ع») سلام ميدادند و ميفرمودند: «السلام عليكم يا اهل البيت».
د ) هيچيك از همسران پيامبر حتي عايشه كه همواره خود را امّ المؤمنين ميخواند ادعا نكرده اند كه جزو اهل بيت(ع)ميباشند بلكه آنرا بر اساس روايات وارده در صحيح بخاري و مسلم كه از معتبرترين كتب اهل سنت است رد نموده اند و بسيار شگفت انگيز است اگر كسي آيه را شامل آنان بداند.
ه ) اراده مذكور در آيه اراده تكويني است و مفاد آن عصمت است، در جايي كه علماي اهل تسنن وجود برخي از لغزشها مانند: مخالفت عملي عايشه با آيه «و قرن في بيوتكن» در جنگ جمل را قبول دارند، ليكن نسبت به 14معصوم هيچكس حتي آنانكه عصمت را قبول ندارند اندك گناه و خطايي از آنان نقل ننموده اند.
و ) شمول آيه بر غير پنج تن (ع) مورد ترديد است ولي مسأله عصمت و ولايت آنان از طريق روايات متعددي كه در كتب فريقين آمده ثابت شده است. براي آگاهي بيشتر :
1- منتخب الاثر آية اللّه صافي گلپايگاني
2- معالم المدرسين علامه سيد مرتضي عسكري
3- مسائل كلي امامت ابراهيم اميني
4- ثم اهتديت تيجاني سماوي
5- من هم اهل البيت تيجاني سماوي
6- في آية التطهير (علي مائدة العقيدة) علامه عسكري
7- مع الدكتورا سالوس في آية التطهير
8- آية التطهير سيد محمد باقر ابطحي
9- الغدير علامه اميني
21. چرا ما «شيعيان» اهل بيت رسول اللَّه(ص) را معصوم ميدانيم ولی اهل تسنن ظاهراً چنين نيستند و به ما هم اعتراض ميكنند، البته آنها ابوبكر و عمر و ديگر كساني را كه مورد احترامشان ميباشد نيز معصوم نميدانند؟
شيعه، اهل بيت رسول اللَّه(ص) و ائمه(عليهم السلام) را معصوم و از هر گونه گناه و پليدي پاك و منزه ميداند و بر اين امر ادله عقلي و نقلي فراواني وجود دارد كه در كتب مربوط موجود است و عمده دليلي كه اهل تسنن نميتوانند شبهه و انكار كنند اين آيه است:
(انما يريد اللَّه ليذهب عنكم الرجس اهلالبيت و يطهركم تطهيراً){1}
خدا فقط ميخواهد آلودگي را از شما خاندان – پيامبر – بزدايد و شما را پاك و پاكيزه گرداند.
در صحيح مسلم است كه عايشه گفت:
روزي رسولاللَّه(ص) [از حجره] خارج شد و عبايي پشمي و سياه با آن حضرت بود، پس حسن بن علي(ع) آمد، رسول اللَّه(ص) او را داخل عبا نمود، پس از آن حسين بن علي آمد، او را نيز داخل عبا فرمود، سپس فاطمه (س) آمد و داخل شد، پس از آن علي(ع) آمد او را هم داخل عبا نمود و گفت: (انما يريد اللَّه ليذهب عنكم الرجس اهل البيت و يطهركم تطهيراً).{2}
و در مسند امام احمد بن حنبل{3} است كه:
ان النبي(ص) كان يمرّ بباب فاطمة ستة أشهر اذا خرج الي صلاة الفجر يقول: الصلاة يا اهل البيت (انما يريد اللَّه ليذهب عنكم الرجس اهل البيت و يطهركم تطهيراً).
رسول اللَّه(ص) صبح كه براي نماز به مسجد ميرفت، مدت شش ماه از درب خانه فاطمه (س) عبور ميكرد و ميفرمود: نماز، اي اهل بيت، خداوند فقط ميخواهد پليدي و گناه را از شما اهل بيت دور كند و كاملاً شما را پاك سازد.
همچنين در صحيح مسلم است كه:
زيد ارقم گفت: رسول اللَّه (ص) روزی در كنار آبی به نام خمّ، ميان مكه و مدينه خطبه اي خواند و بعد از حمد و ثناي الهي فرمود: اي مردم من بشري بيش نيستم و نزديك است مأمور پروردگارم بيايد و من دعوت او را اجابت كنم و من در ميان شما دو چيز گرانبها ميگذارم و ميروم يكي كتاب خدا كه در آن هدايت و نور است، كتاب خدا را بگيريد و به آن چنگ بزنيد… و اهلبيت من، خدا را درباره اهلبيت خود متذكر ميشوم، [راوي گويد: رسولاللَّه(ص)] اين جمله را سه بار تكرار كرد از زيد بن ارقم سؤال كردند: اهلبيت آن حضرت چه كساني هستند؟ آيا زنهاي رسول اللَّه(ص) اهلبيت آن حضرت ميباشند؟ زيد گفت: خير، به خدا قسم، به درستي كه زن چند وقت با مرد است، پس او را طلاق ميدهد و زن بر ميگردد نزد پدر و فاميلش، اهلبيت مرد اصل و ريشه و پي مرد هستند، اهل بيت كساني هستند كه بعد از رسول الله(ص) صدقه بر آنان حرام است.{4}
در همين كتاب است كه:
از زيد بن ارقم سؤال كردند، اهل بيت – كه رسول الله(ص) سفارش آنها را فرمود و عدل قرآنشان قرار داد – چه كساني هستند؟ گفت: آل علي(ع) هستند كه صدقه بر آنها حرام است.{5}
از آيه شريفه و اين روايات كه در كتابهاي معتبر اهل تسنن آمده معلوم و مسلم است كه خداوند اراده كرده است آلودگي و پليدي را از اهل بيت رسول الله(ص) بزدايد و آنان را پاك و پاكيزه گرداند، مضافاً بر اينكه رسول الله(ص) در حديث ثقلين اهل بيت را عِدل و هم سنگ قرآن كريم قرار داده و هر دو را به عنوان حجت خدا در ميان مردم توصيف فرموده است و همان گونه كه قرآن از خطا و لغزش مصون و محفوظ است، عدل و قرين آن نيز مصون و محفوظ است و مسلمانان ميدانند و اعتراف دارند كه اهل بيت(عليهم السلام) و در رأس آنها حضرت علي(ع) حتي لحظه اي آلوده به شرك و كفر نبوده و كوچكترين لغزش و خطايي از آنها سر نزده است و بر اين اساس شيعه معتقد به عصمت اهل بيت(عليهم السلام) است.
اما كساني را كه اهل تسنن قبول كرده و به آنها دل بستهاند هر كدام به طور يقين و آشكار و صد درصد آلودگي و پليدي داشتهاند، برخي پليدي شرك و كفر داشتهاند، مانند ابوبكر و عمر كه مدتي مشرك و بت پرست بوده و بعداً اقرار به شهادتين نمودهاند.{6} و برخي در حالي كه خود را مسلمان ميدانستهاند گناهان بزرگ مرتكب شدند مانند عايشه كه بر خلاف امر خدا عمل كرد و با اينكه خداوند امر كرده بود در خانه بنشيند (و قرن في بيوتكن){7} اما او خارج شد و گناه بزرگتر اينكه به جنگ با امام زمان خود، خليفه رسول الله(ص) پرداخت و فتنه جنگ جمل را رهبري كرد و هزاران مسلمان را به كشتن داد و اولين جنگ داخلي بين مسلمانان را به وجود آورد، طلحه و زبير و خصوصاً معاويه نيز همان گونه رفتار كردند كه مانند روز براي همه روشن است و اهل تسنن نميتوانند اين امور را انكار كنند، از سويي نميتوانند عصمت اهل بيت(عليهم السلام) را كه دليل تقدم آنها بر ديگران است تحمل كنند لذا به شيعيان اعتراض ميكنند و ميگويند چرا شما قائل به عصمت آنها هستيد.
[1]. سوره احزاب / 33.
[2]. صحيح مسلم، باب فضائل اهلبيت النبي(ص)، ص 1049، ح 2424، «قالت عائشة: خرج النبي(ص) غَداةً و عليه مِرطٌ مُرَحَلٌ، من شعرِ اَسوَد، فجاء الحسنُ بنُ عليٌ فَادخَلَهُ ثمَّ جاءَ الحُسَين فَدَخَلَ مَعَهُ، ثُمَّ جاءتْ فاطِمة فَأدخَلَها ثم جاءَ عَليِّ فَاَدخلَهُ ثُمَّ قال: اِنّما يُريدُ اللَّه ليُذهبَ عنكم الرِّجْسَ أهلَ البَيْتِ و يُطَهُركم تطهيراً».
[3]. ج 4، ص 568، ح 14042.
[4]. صحيح مسلم، باب من فضائل علي بن ابيطالب(ع)، ص 1043، ح 2408.
[5]. همان.
[6]. به صحيح بخاري، مناقب الانصار، باب اسلام ابي بكر، ص 647، ح 3857 و باب اسلام عمر بن الخطاب، ص 648، ح 3863 مراجعه شود.
[7]. سوره احزاب / 33.
22. شيعه ها در عقيده خود داراي منافاتي هستند در حالي كه در قرآن آمده فقط فرشتگان و پيامبران الهي معصوم ميباشند.
از نحوه سؤال استفاده ميشود كه عصمت پيامبران الهي و فرشتگان در نزد سؤال كننده امري ثابت و مسلّم است ولي مازاد بر اين دو گروه (كه شايد مراد وي عصمت چهارده معصوم باشد) چه دليلي بر عصمت وجود دارد.
دلايل مختلفي در نزد شيعيان هست كه از آنها استفاده عصمت ميشود و چون بنابر اختصار است فقط به يك مورد اشاره ميگردد. قبل از آن تذكر چند نكته:
اولاً: آيه اي در قرآن كه معصوم بودن را منحصر به پيامبران و فرشتگان بداند وجود ندارد (به گونهاي كه نفي غير نمايد) آن چه ميتوان گفت آن است كه انبياء در سه بخش عصمت (عصمت از خطا در گرفتن وحي و عصمت در تبليغ و رسالت و عصمت از معصيت) را دارا هستند و قرآن كريم در آيه 90 سوره انعام ميفرمايد: «اولئك الذين هدي اللَّه فبهديهم اقتده»، و ديگر آيات مثل آن چه در سوره كهف آيه 17، يس آيه 62، جن آيه 28، نساء آيه 68، نساء آيه 164 آمده است.
در مورد عصمت فرشتگان به آياتي ميتوان استدلال كرد از جمله: «يا ايها الذين آمنوا قوا انفسكم و اهليكم ناراً وقودها الناس و الحجاره عليها ملائكة غلاظ شداد لا يعصون اللَّه ما امرهم و يفعلون ما يؤمرون»؛{1} و آيه مباركه «بل عباد مكرمون لا يسبقونه بالقول و هم بأمره يعملون»؛{2} و آيه 64 سوره مريم.
ثانياً: تكليف فرشتگان از سنخ و نوع تكليف انسانها نيست كه اوامر و تكاليف اعتباري از ناحيه شارع مقدس جعل گردد و بر اطاعت آن از سوي بندگان ثواب و بر عصيان آن عقاب و عذاب مترتب باشد. بلكه آنان (فرشتگان) مخلوقاتي هستند كه ذات نوراني و پاكي دارند و بر اساس آن كاري را كه مورد اراده حضرت حق است انجام ميدهند و لذا ثواب و عقابي ندارند زيرا تكاليف آنان تكاليف تشريعي نيست بلكه تكليف تكويني است؛ به گونهاي كه با اختلاف درجات و مراتب فرشتگان تغيير ميكند.{3}
از قرآن شريف و بسياري روايات و سنت نبوي استفاده ميشود كه گروه سومي از اولياء و بندگان خاص الهي هستند كه آنان هم معصوم ميباشند و اين عصمت از نوع عصمت فرشتگان نيست كه در آن نوعي جبر مشاهده گردد بلكه از نوع عصمت انبياء و پيامبران الهي است كه از اوج ايمان و بلنداي معرفت و خلوص توحيدي آنان حكايت ميكند.
دليل اول از قرآن «انما يريد اللَّه ليذهب عنكم الرجس اهل البيت و يطهركم تطهيرا».{4}
ام سلمة ميگويد: اين ايه در خانه من نازل شد… رسول خدا(ص) جامه خيبري را كه بر دوش داشت بر سرشان افكنده سه مرتبه فرمود: خدايا اينها اهل بيت و خواص من هستند رجس و آلودگي را از آنها برطرف كن و پاك و پاكيزشان گردان.{5}
عمر بن ابن سلمه مشابه اين داستان را نقل ميكند.{6}
شداد بن عمار ميگويد: روزي نزد واثلة بن اسقع بودم چند نفر را ديدم كه به حضرت علي(ع) بد ميگفتند. وقتي رفتند واثله به من گفت ميخواهي داستاني را كه خودم شاهد آن بودم برايت تعريف كنم؟ گفتم: آري. گفت: روزي به منزل فاطمه(س) رفتم سراغ عل(ع) را گرفتم، فرمود: به اتفاق حسن و حسين خدمت رسول خدا(ص) مشرف شده است. من همان جا به انتظار حضرت علي(ع) نشستم تا اين كه رسول خدا(ص) دست حسن و حسين را گرفته و به اتفاق علي به منزل فاطمه وارد شد. پس علي و فاطمه را نزديك خويش قرار داد و حسن و حسين را بر دو زانوي خود نشانيد. آن گاه جامه اش را بر آنها پيچيد و آيه «انما يريد اللَّه…» را تلاوت كرد. پس فرمود: خدايا اينها اهل بيت من هستند و اهل بيت من سزاوارترند.{7}
بزرگاني از صحابه و اهل بيت شاهدان داستان كساء هستند مانند: ام سلمه همسر رسول خدا(ص)، علي بن ابيطالب(ع)، امام حسن(ع)، عايشه همسر رسول خدا(ص)، عمر پسر ام سلمه، زينب دختر ام سلمه، ثوبان غلام آزاد شده رسول خدا(ص)، واثلة بن اسقع، خود رسول گرامي اسلام، و ديگر صحابه كه اگر شاهد و ناظر نبودند ولي از آنها نقل شده.
براي مطالعه تفصيلي داستان ميتوان از منابع معتبر اهل سنت مثل: جامع الاصول، الصواعق المحرقة، ذخائر العقبي، صحيح مسلم، مسند احمد، درالمنثور، سنن ترمذي، مجمع الزوائد، ينابيع الموده و غيره استفاد نمود.
علاوه براين واقعه رسول خدا مدت طولاني (شش ماه يا نه ماه يا چهل روز به حسب اختلاف روايات){8} به خانه زهرا و علي(عليهم السلام) ميآمدند ميفرمودند «انما يريد اللَّه ليذهب عنكم الرجس…».
عده اي از مفسران اهل سنت اهل بيت را به معني همسران پيامبر دانسته اند ولي اولاً: ميبينيم در ذيل حديث كساء پيامبر اكرم(ص) به ام سلمه كه صاحب بيت بوده اجازه نداد در خانه بماند و فرمود: «قومي فتحني عن اهل بيتي»، قالت: فقمت و تنحيت في البيت قريباً.{9} (برخيز و دور شو از اهل بيت من. من هم برخواستم فاصله گرفتم در خانه نزديك به آن جا) و ثانياً: رسول خدا به اين هم اكتفا نفرمود و آنها را زير جامه خيبري جاي داد تا راه سوء استفاده ها را مسدود نمايد تا بعداً كسي از همسران آن حضرت ادعا نكند، ما هم از اهل بيت هستيم. حتي به ام سلمه فرمود: (هنگامي ميخواست در زير جامه قرار گيرد) بر جاي خويش باش تو نيز برخيز.{10}
ثالثاً: در بسياري از روايات (هم چنانكه قبلاً اشاره شد) وارد شده كه مدت شش ماه، يا نه ماه يا… حضرت رسول(ص) درب خانه زهرا(س) مي ايستاد و همين آيه را تكرار ميفرمود. تمام اين حركات رسول خدا براي تثبيت جايگاه اهل بيت و تأكيد بر عصمت و دوري از پليدي و رجس آنان ميكند.
رابعاً: به قول مرحوم سيد شرفالدين، اگر آيه تطهير درباره زنان رسول خدا نازل شده بود بايد به صورت مؤنث ادا شده باشد يعني بگويد: «انما يريد اللَّه ليذهب عنكنّ الرجس اهل البيت و يطهركنّ تطهيراً» نه به صورت جمع مذكر.{11}
در پايان مهم است كه گفته شود گرچه مرود نزول آيه تطهير همان پنج نفر معين بودند ولي رسول گرامي اسلام بعداً موضوع را توسعه داده و اهل بيت را به عنوان جمعيت ثابت و باقي معرفي فرمود. مانند اين حديث معروف نبوي كه فرمود: «اني تارك فيكم الثقلين: كتاب اللَّه و عترتي اهل بيتي».{12}
و در جاي ديگر فرمود: مثل اهل بيت من مثل كشتي نوح است. هر كس بر آن سوار شد نجات يافت و هر كس تخلّف نمود در آتش افتاد.{13}
جابر بن عبداله از رسول خدا(ص) روايت نموده است كه فرمود: خدا نسل هر پيغمبري را در صلب خودش قرار داد ليكن نسل مرا در صلب علي قرار داد.{14}
از حضرت علي(ع) سؤال شد معناي قول پيامبر(ص) كه فرمود: «انّي مخلّف فيكم الثقلين كتاب اللَّه و عترتي» من باقي گذارنده پس از خودم هستم ميان شما در دو چيز گرانبها كتاب خدا و عترتم.
چيست؟ و عترت چه افرادي هستند؟ فرمود: من و حسن و حسين و نه نفر از فرزندان حسين كه نهمي آنها مهدي و قائم خواهد بود عترت رسول خدا هستيم. عترت از قران جدا نميشود و قرآن نيز از عترت جدا نميگردد تا در قيامت بر لب حوض كوثر با رسول خدا ملاقات كنند.{15}
و ديگر روايات در همين موضوع وارد شده كه به جهت اختصار ذكر نميشود.{16} بنابراين سطح بالاي معرفت و ايمان اهل بيت كه خود يك افتخار و فضيلت است سبب افتخار ديگري كه عصمت است ميشود و اين مصونيت آنان در برابر گناه و پليديها از مقام معرفت و علم و تقواي آنها سرچشمه ميگيرد.
البته آياتي ديگر از قرآن هست كه ميتوان در مسأله عصمت اهل بيت و امامان دوازدهگانه به آنها استدلال كرد. مثل: «يا ايها الذين آمنوا اطيعوا اللَّه و اطيعوا الرسول و اولي الامر منكم»؛{17} و ديگر آيات كه به دليل اختصار ارجاع به كتب مفصله داده ميشود.
توضيح كلمه رجس
در المنجد به معناي كثيف و نجس است و به معناي كار زشت و قبيح هم آمده است. ابن اثير در نهايه رجس را به معني نجس و كثيف و نيز كار زشت و حرام آورده است. راغب اصفهاني آن را به معني كثيف و پليد آورده است.
در قرآن به هر دو معنا آمده است. 1. معناي نجاست ظاهري مانند: «إلّا أن يكون ميتة أو دماً مسفوحاً او لحم خنزير فانّه رجس»؛{18} 2. و گاهي به معناي آلودگي باطني است «… كذلك يجعل الرجس علي الذين لا يؤمنون»؛{19} و «و امّا الذين في قلوبهم مرض فزادتهم رجساً الي رجسهم و ماتوا و هم كافرون»؛{20} و «قال قد وقع عليكم من ربكم رجسٌ و غضبٌ».{21}
مراد از رجس در اين آيات يك حالت نفساني است كه همان پليدي و سياهي و آلودگي باطني است. به اين قرينه استفاده ميشود كه رجسي كه در آيه تطهير استعمال شده نميتواند به معناي نجات اصطلاحي باشد بلكه مراد همان پليدي است زيرا اولاً: وجوب اجتناب از نجاستهاي ظاهري اختصاصي به اهل بت ندارد بلكه بر تمام مكلفين واجب است (با توجه به اين كه كلمه «انّما» مفيد حصر است و موضوع اختصاص به اهل بيت داده است).
ثانياً: وجوب اجتناب از نجاسات براي اهل بيت مزيت و فضيلتي نيست تا پيامبر خدا با اين تشريفات خاص (جامه بر آنها انداختن و راه ندادن امسلمه به زير جامه) بخواهد آن را ثابت نمايد يا آن كه خود اهل بيت به آن افتخار و احتجاج نمايند.
[1].التحريم، آيه 6.
[2].الانبياء، آيه 27.
[3].الميزان، ج 19، ص 334، (سوره تحريم).
[4].احزاب، آيه 33.
[5].ينابيع المودة، ص 125؛ درالمنثور، ج 5، ص 198.
[6].ينابيع المودة، ص 125؛ جامع الاصول، ج 9، ص 156.
[7].مجمع الزوائد، ج 9، ص 169؛ ينابيع المودة، ص 126.
[8].مناقب خوارزمي، ص 23؛ الامام الصادق و المذاهب الاربعه، ج 1، ص 89؛ جامع الاصول، ج 9، ص 156.
[9].مجمع الزوائد، ج 9، ص 166.
[10].ذخائر العقبي، ص 21؛ مجمع الزوائد، ج 9، ص 167.
[11].كلمة الفراد في تفصيل الزهراء، ص 213.
[12].ينابيع المودة، ص 292.
[13].ينابيع المودة، ص 291.
[14].مجمع الزوائد، ج 9، ص 172.
[15].غاية المرام، ص 218؛ بحار، ج 23، ص 147.
[16].غاية المرام، ص 222 و 293.
[17].نساء، آيه 59.
[18].انعام، آيه 145.
[19].انعام، آيه 125.
[20].توبه، آيه 125.
[21].اعراف، آيه 71.
22. با توجه به آيه 42 سوره آل عمران حضرت فاطمه زهرا(س ) برتر است يا حضرت مريم (س )؟
براي روشن شدن سؤال لازم است آيهاي كه برتري حضرت مريم(س) را بيان ميكند معنا شود.
قرآن كريم در آيه 42 سوره آل عمران ميفرمايد: يا مريم انّ الله اصطفيك و طهّرك و اصطفيك علي نساء العالمين و به ياد آور هنگامي را كه فرشتگان گفتند: اي مريم! خدا تو را برگزيده و پاك ساخته و بر تمام زنان جهان برتري داده است».
و منظور از برتري و فضيلت حضرت مريم(س) در آيه مذكور اين نيست كه ايشان در تمام فضائل و كمالات و جهات انساني بر همه زنان عالم برتري دارد. بلكه منظور از اين برتري جهت خاصي است كه حضرت مريم(س) را از سائر زنان ممتاز كرده است.
براي روشن شدن اين مطلب از خود آيه شريفه كمك ميگيريم. در آيه 42 سوره آل عمران كلمه اصطفاء دو بار تكرار شده است.
- ان الله اصطفيك و طهّرك كه به يك نوع انتخاب اشاره ميكند بدون اينكه مسئله برتري آن حضرت را مطرح نمايد. و اين قسمت از آيه صرفا اصطفاء و انتخاب نفس خود مريم(س) را در فضائل و تقوا بيان ميكند، و برتريايشان نسبت به سائر زنان لحاظ نگرديده است.
- و اصطفيك علي نساء العالمين در اين قسمت از آيه، برتري حضرت مريم نسبت به سائر زنان عالم آمده است؛ حال بايد روشن شود منظور از اين برتري چيست؟ آيا برتري ايشان بر زنان عالم بصورت مطلق است يا مقيّدميباشد، با اين معنا كه در چه جهت برتري دارد در تمام جهات و فضائل انساني يا در يك جهت خاص كه مخصوص ايشان ميباشد. آنچه ميتوان گفت اين است كه حضرت مريم در يك جهت خاص نسبت به تمام زنان عالم برتري دارد. و آن جهت برتري اين است كه ايشان بدونداشتن همسر بطور معجزهآسا و خرق عادت فرزند آورد. پس برتري ايشان در قسمت اخير آيه نسبي است و بطور مطلق نميباشد.
و از نظر ادب عرب نيز اگر كلمه اصطفا با «علي» متعددي شود معناي تقدم را ميدهد نه مطلق اصطفاء و برتري، (الميزان، علامه طباطبايي، جلد 3، ص 205). يعني حضرت مريم به خاطر صلاحيتها و ويژگيهائي كه داشته استاين برتري و تقدم را بر زنان عصر و زمانهاش پيدا كرده كه او به عنوان مادر حضرت عيسي برگزيده شده است.
بعد از روشن معناي برتري حضرت مريم نسبت به سائر زنان عالم، بايد دانست زني كه در فضائل و كمالات معنوي و طهارت و تقوا، يگانه زنان است و نسبت به همه زنان عالم از اولين و آخرين برتري دارد عصمت كبري فاطمه زهرا(ع) است. و پيامبر اسلام(ص) در اين موردفرموده است: ابنتي فاطمة سيدة نساء العالمين .
و از امام صادق(ع) در مورد فرمايش رسول خدا سؤال شده كه «فاطمه سرآمد زنان بهشت است يا سرآمد زنان عصر خويش ميباشد؛ آنحضرت پاسخ دادهاند آنكه سرآمد زنان عصر خويش بود مريم(ع) بود. اما فاطمه(س) سرآمد همه زنان بهشت از اولين تا آخرين است،(بحارالانوار، ج 43، ص 21، انتشارات المكتبة الاسلاميه).
و مسئله برتري حضرت فاطمه(س) نسبت به زنان عالم به تواتر در احاديث رسول گرامي(ص) و ائمه(ع) آمده است.
براي آگاهي بيشتر:
- بحارالانوار، ج 43
- فاطمه زهرا (شادماني دل پيامبر)، احمد رحماني همداني، مترجم، دكتر سيد حسن افتخارزاده سبزواري
- زندگاني حضرت فاطمه، سيد هاشم رسولي محلاتي
23. طبق نظر مفسران آيه 33 سورة احزاب درباره اهلبيت: نازل شده است; اگر كسي ادعا كند كه اين آيه مربوط به زنان پيامبر است، به چه نحوي به او پاسخ دهيم؟
الف ـ خداوند متعال در اين آيه شريفه ميفرمايد: “إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا;(احزاب،33) خداوند اراده كرده است، كه ناپاكي و پليدي را از شما ]اهلبيت پيامبراكرم[ دور كند، و شما را از هر نظر پاك سازد.”
كلمة “إنّما” در آيه، انحصار خواست خداوند متعال را ميرساند و ميفهماند كه خدا خواسته است، رجس و پليدي را تنها از اهلبيت: دور كند و به آنان عصمت عطا كند.
قطعاً مراد از “اهلالبيت” زنان آن حضرت نيستند; زيرا به قرينهاي كه در خود آيه است (و آن تفاوت ضميرها است; چون هيچگاه صحيح نيست قرآن كريم ضمير مردان را به زنان ارجاع دهد و بگويد: “عنكم”; بلكه اگر مقصود همسران اهلبيت بودند، بايد ميفرمود: “عنكنّ”) و روايات متعددي كه در تفسير اين آيه ـ از منابع معتبر اهل تسنن و شيعه ـ و از شخص پيامبر اكرم نقل شده است، ثابت ميكند كه مخاطب در اين آيه، پيامبراكرم و علي و فاطمه و حسن و حسين: ميباشند.
يك نمونة از آن احاديث، داستان حديث كسأ است كه پيامبر اكرم علي و فاطمه و حسن و حسين: را فرا خواند; حضرت عبايي بر آنها افكند و فرمود:
خداوندا! اينها خاندان منند; رجس و آلودگي را از آنها دور كن و در همين هنگام آيه تطهير نازل شد.
شايان ذكر است كه اين روايت را مسلم از قول “عايشه” در صحيحش، حاكم در “مستدرك”، بيهقي در “سنن” ابنجرير در “تفسيرش” و سيوطي در “الدرالمنثور” نقل كردهاند.
جمله “يريد” اشاره به ارادة تكويني خداوند متعال دارد; يعني، خداوند متعال با يك فرمان تكويني اراده كرده است كه شما را از هرگونه آلودگي پاك و مصون دارد، نه ارادة تشريعي; زيرا ارادة تشريعي، به معناي مكلف ساختن آنها به حفظ پاكي خويش است و ميدانيم اين تكليف منحصر به خاندان پيامبراكرمنيست، بلكه همة مسلمانان مكلف و موظف هستند كه خود را پاك نگهدارند.
ب ـ در پاسخ به اين اشكال كه ارادة تكويني موجب نوعي جبر است و در اين صورت معصوم بودن فضيلت و افتخاري نخواهد بود؟ ميگوييم:
دانشمندان علم كلام، عصمت را موهبت الهي و ذاتي دانستهاند كه بر اساس شايستگيهاي آنان و نيز تحت شرايطي، به شخص معصوم افاضه ميشود و هرگز قابل تحصيل و اكتساب نيست. آيه تطهير و برخي آيات ديگر (ص 47; دخان 32 و…) بر اين مطلب دلالت ميكنند.
موهبتي بودن “عصمت” از آن نظر افتخار است كه اين لطف در همة شرايط به افراد داده نميشود; بلكه بايد زمينههاي كسب آن در خود افراد به وجود آيد تا لطف الهي شامل حال آنان گردد. بخشي از اين زمينهها خارج از اختيارند; مثل كمالات روحي كه از طريق وراثت و يا تربيت به افراد منتقل ميشود و بخشي ديگر كاملاً اختياري هستند كه عبارتند از: 1. مجاهدتهاي فردي و اجتماعي پيامبراني مانند: “ابراهيم” و “يوسف” و “موسي” و پيامبراكرمپيش از بعثت; همچون جهاد آنان با نفس و چشمپوشي از حرام و… كه زمينه را براي افاضة “عصمت” تشديد نموده و لياقت و شايستگي آنان را براي افاضة لطف آماده كرده است. اين ويژگيها به روشني ثابت ميكند كه هرگاه لطفي به نام “عصمت” نيز در اختيار آنان قرار گيرد، از آن نيز در تهذيب فرد و جامعه بهره خواهند گرفت.
- آگاهي خداوند متعال از فعاليتهاي ثمربخش آنان در دوران رسالت و اينكه اين گروه پس از دريافت مقام منيع نبوت با استقامت و پشتكار شگفت دست به اصلاح زده، در راه جهاد فردي و اجتماعي سخت كوشش خواهند نمود.
از جملههايي كه در زيارت دختر گرامي پيامبراكرمفاطمه اطهر وارد شده است، ميتوان به اهميت عامل چهارم (آگاهي خدا از فعاليتهاي ثمربخش آنان در طول زندگي) بيش از عوامل ديگر پيبرد; آنجا كه ميفرمايد: “يا ممتحنة امتحنك… به صابرة; اي امتحان و آزمون شده! آنجا كه خدا تو را پيش از آفرينش در اين جهان آزمود و تو را در ميدان امتحان و ابتلا، صابر و بردبار يافت.”
و در دعاي ندبه ميخوانيم: اوليايي كه آنان را براي خود برگزيدي; پس از آن كه زهد و پيراستگي را در زندگي اين دنياي پست براي آنان شرط نمودي و آنان نيز شرط تو را پذيرفته و تو هم از وفاي آنان آگاه شدي.”
ج ـ خواه عصمت مرحلة كامل از تقوا تصور شود و يا معلول علم شكست ناپذير نسبت به عواقب گناه دانسته شود، و يا بازتاب تكامل شناخت نسبت به مقام ربوبي قلمداد گردد، هرگز موجب سلب قدرت و توانايي از انجام گناه نميگردد و انسان معصوم ميتواند يكي از دو طرف كار را برگزيند; بنابراين “انجام ندادن فعل” دليل بر عدم توانايي نيست; بلكه فرد معصوم به خاطر تقواي والا، يا علم شكست ناپذير، از پيامد گناه و يا شناخت كامل از عظمت خالق، اقدام به انجام كار خلاف نميكند; هرچند اگر بخواهد ميتواند مانند ديگران مبدأ خلاف و گناه باشد، آيات شريفه (انعام، 87 و 88; مائده، 67) بر آن دلالت ميكنند.
معصومان داراي دو نوع شايستگي هستند: 1. شايستگي ذاتي و موهبتي 2. شايستگي اكتسابي از طريق انجام دادن حسنات و ترك محرمات و به دست آوردن ملكات دروني. از مجموعة اين دو شايستگي كه حداقل يكي از آن دو جنبه اختياري دارد، آن مقام والا حاصل ميشود; يعني: اراده الهي زمينههاي توفيق را براي وصول به اين مقام والا فراهم ميسازد; ولي بهرهگيري و استفاده از اين توفيق به اراده خود آنان بستگي دارد.
بنابراين، خداوند متعال با انواع تأكيدها در اين آيه شريفه اراده فرموده است كه اهل بيت پيامبراكرمرا از هرگونه پليدي و آلودگي پاك و مبرّا سازد.( الميزان، علامه طباطبايي، ج 16، ص 309، نشر اسلامي / پيام قرآن، آيت الله مكارم شيرازي و ديگران، ج 9، ص 135، دارالكتب الاسلاميه / منشور جاويد، آيت الله جعفر سبحاني، ج 5، ص 24، نشر اسلامي)
24. در بعضي از كتابها آمده است: "تمام خلقت به خاطر پيامبر (ص) بود و آفرينش پيامبر (ص) به خاطر حضرت فاطمه (س) است. اگر فاطمه نبود، پيامبر (ص) و علي (ع) خلق نميشدند" آيا اين درست است؟ اگر درست است، پس حضرت زهرا بر پيامبر برتري دارد؟
فاطمه زهرا (س) سيده زنان، و درياي بي كران دانش، آينه كمال، نمونه عيني خلوص در بندگي جلوه تمام و كمال اسماء اللّه، و تجلي لطف بي كران خداوند است. زهراي اطهر (س) داراي مقامي است كه براي احدي غير از حضرات معصومين (ع) قابل درك نيست، و آن مقام شامخ عصمت و ولايت كليه است.
مطلبي كه در سؤال مطرح شده، در كتاب “فاطمه بهجة قلب المصطفي” آمده است: “عن اللّه تبارك و تعالي: يا أحمد، لولاك لما خلقتُ الافلاك و لولا عليٌ لما خلقتُك و لو لا فاطمه لما خلقتكما؛[1]أي احمد، اگر تو نبودي، افلاك را خلق نميكردم، و اگر علي نبود، تورا خلق نميكردم و اگر فاطمه نبود، شما را خلق نميكردم” .
توجيه اين حديث قدسي (البته اين حديث به اين عبارت در كتب معتبر نيامده) اين است كه فلسفه آفرينش، رسيدن فيض و رحمت كامل به موجودات است و تنها انسان كامل است كه شايستگي در يافت كاملترين فيض الهي را دارد. از آن جاي كه وجود مقدس فاطمه (س) سر چشمه و منشأ وجود يازده امام معصوم (ع) است، در اين حديث قدسي محور قرار گرفته است، يعني اگر فاطمه (س) نبود، هدف از خلقت كه وجود انسان كامل و خليفه و حجت الهي روي زمين تا ابد است حاصل نميشد و اين به معني برتري حضرت زهرا (س) از رسول اكرم (ص) نميباشد، بلكه بدين معني است كه ادامة انوار مقدس معصومين (ع) به وسيلة دخت گرامي پيامبر اسلام (ص) است.به عبارت ديگر: غايت خلقت، انوار پاك چهارده معصوم (ع) است و همه اين بزرگواران نَفس و نور واحد هستند، چنان كه در آيه مباهله،[2] خدا از علي (ع) به عنوان نفس نبي (ص) ياد كرده است. رسول خدا (ص) فرمود: “خدا من، علي، فاطمه، حسن وحسين را از يك نور آفريد”.[3] ليكن چون فاطمه واسطة فيض يازده اختر آسمان ولايت و امامت است، خدا خطاب به حضرت محمد (ص) فرموده: “اگر فاطمه نبود، شما را خلق نميكردم” زيرا آن جريان نور مقدس پيامبر از طريق فاطمه ادامه يافته و تا قيام قيامت بر قرار و ثابت است. همان گونه كه به لحاظ اين كه فاطمه (س) و حدت بخش انوار پاك و مركز دايرة وجود است، در حديث كسا محور پنج تن (ع) واقع شده است: “هم فاطمة و أبوها و بعلها و بنوها”.[4]
[1]احمد رحماني همداني، فاطمة بهجة قلب المصطفي، ص9، به نقل ازكشف اللئالي، صاحب بن عبدالوهاب بن العرندس.
[2]آل عمران (3) آيه 61.
[3]بحار الانوار، ج27، ص131، حديث 122.
[4]مفاتيح الجنان، ص1211.
25. اگر آيه تطهير در ميان آيات مربوط به همسران پيامبر(ص)آمده، چرا شامل آنها نمي شود؟
آيه تطهير (سوره احزاب، آيه 33) هر چند در لابه لاي آيات مربوط به همسران پيامبر آمده است، اما به ادله و شواهد متعدد، شامل آنان نميشود و مقصود از آن فقط خمسه ي طيبه است:
1- تغيير سياق آيه: ضميرهايي كه در آيات قبل و بعد از آيه تطهير آمده، به صورت ضمير «جمع مؤنث» است، كه براي مجموعه زنان به كار ميرود و مقصود از آن زنان پيامبر اكرم است مانند: لستنّ، ان اتقيتنّ، واذكرن، بيوتكنّ. در حالي كه ضمايري كه در آيه تطهير به كار رفته، به صورت جمع مذكر است كه براي مجموعه اي كه همه يا اكثريت آن مرد هستند، به كار ميرود: «عنكم، يطهركم» و نميتواند مقصود از آنها، جماعت و گروه زنان باشد. اگر مقصود جماعت زنان بود ميبايست تعبير «عنكنّ، يطهركن» به كار ميرفت. اين تعبير سياق آيه، دليل است بر اين كه، مخاطبين در آيه تطهير، غير از مجموعه همسران پيامبر ميباشد.
2- روايات بسيار زيادي در منابع شيعه و سني وارد شده، به گونهاي كه به حد تواتر ميرسد و بيان كرده است كه مقصود از اهل بيت و مخاطب ضماير در آيه تطهير، فقط پنج نفرند: پيامبر اكرم(ص)، علي(ع)، فاطمه زهرا(س)، امام حسن وامام حسين(ع). به همين جهت، علاوه بر شيعه، اكثريت علماي اهل سنت، مخاطب آيه تطهير را محدود به همين پنج نفر ميدانند. علاوه بر منابع و مصادر حديثي شيعه، كثرت اين روايات در منابع حديثي اهل سنت جاي هيچگونه ترديدي باقي نميگذارد. نويسنده شواهد التنزيل از علماي اهل سنت، بيش از يكصد و سي حديث از منابع حديثي اهل سنت در زمينه اختصاص آيه تطهير به پنج تن نقل كرده است كه به ذكر چند نمونه اكتفا ميكنيم:
الف) روايات متعدد از اصحاب پيامبر اكرم همچون ابوسعيد خدري و ابن عباس دو صحابي سرشناس و معروف از حضرت رسول اكرم(ص) نقل ميكنند كه: «انها نزلت في خمسة: في رسول الله و علي و فاطمه والحسن والحسين؛ اين آيه درباره پنج نفر نازل شد رسول خدا و علي و فاطمه و حسن و حسين».
ب ) روايات متعددي كه از خودهمسران پيامبر اكرم همچون عائشه و ام سلمه نقل شده است كه هنگامي كه پيامبر اكرم سخن از آيه شريفه تطهير داشتند ما از ايشان پرسيديم آيا جزو آن هستيم حضرت فرمودند شما خوبيد اما مشمول اين آيه نيستند.
3- عائشه نقل ميكند: «لقد رأيت عليا و فاطمه و حسنا و حسينا و جمع رسول الله(ص) بثوب عليهم ثم قال: اللهم هولاء اهلبيتي و حامتي، فاذهب عنهم الرجس و طهرهم تطهيرا، قالت: فقلت يا رسول الله انا من اهلك قال(ص) تنحي فانك الي خير؛ با چشم خود، علي و فاطمه و حسن و حسين را ديدم كه پيامبر اكرم آنان را زيرپوششي جمع كرده بود و فرمود: خداوندا اينها خاندان و حاميان من هستند، پس رجس و پليدي را از آنها ببر و آنان را از آلودگيها پاكشان فرما. من [عائشه] عرض كردم اي رسول خدا آيا من هم از آنها [اهل بيت] هستم، پيامبر فرمود: دورشو، تو بر خير و نيكي هستي [اما جزء اين جمع نميباشي]».
ج ) در روايات متعددي آمده، بعد از نزول آيه تطهير، پيامبر به مدت ششماه، هر روز هنگامي كه براي نماز صبح بيرون ميآمد، در خانه فاطمه زهرا مياستاد و صدا ميزد: الصلوة يا اهل البيت، انما يريد الله ليذهب عنكم الرجس اهل البيت و يطهركم تطهيرا؛ اي اهل بيت، هنگام نماز است [و آيه تطهير را تلاوت ميكردند] همانا خداوند ميخواهد پليدي را از شما اهل بيت دور سازد و شما را پاك سازد».
تكرار اين عمل از سوي پيامبر اكرم، به مدت شش ماه به طور مداوم آيا براي اين نيست كه مطلب كاملاً مشخص شود تا در آينده ترديدي باقي نماند كه اين آيه تنها در شأن اين افراد نازل شده است. به ويژه با توجه به بستن در خانهها به مسجد و بازگذاشتن در خانه فاطمه و علي، سبب ميشد كه هنگامي كه پيامبر به در اين خانه ميآمدند و آيه تطهير را خطاب به آنان تلاوت ميكردند، هميشه گروهي از مردم كه براي نماز در مسجد آمده بودند اين سخن را از پيامبر بشنوند. در زمينه روايات بسيار فراوان مربوط به اين آيه كه در منابع اهلسنت و از زبان همسران پيامبر همچون عائشه و امسلمه و اصحاب پيامبر همچون عمر بن الخطاب و سعد ابي وقاص آمده و بيان شده كه مقصود از اهل البيت، خمسه طيبه هستند مراجعه كنيد به:
1- اهل بيت درقرآن و حديث، محمد ريشهري، ترجمه: حميد رضا شيخي (2 جلد)
2- شواهدالتنزيل، حاكم حسكاني، ج 2، ص 92 – 10
4- با توجه به ا ين كه اراده مذكور در آيه، اراده تكويني است و مفاد آن عصمت است، نحوه عمل برخي از همسران پيامبر، دليل بر عدم عصمت آنان است. برخي از زنان پيامبر در طول زندگاني خود به كارهايي دست زدند كه هرگز با مقام عصمت سازگار نيست و اهل سنت هم وجود اين لغزشها را درزندگي آنان قبول دارند مانند نقش اساسي عائشه در ماجراي جنگ جمل كه قيام بر ضد امام وقت بود و سبب خونريزي و كشته شدن حدود هفده هزار نفر گرديد، مخالفت صريح با آيه «و قرن في بیوتكنّ» است كه خطاب به همسران پيامبر ميگويد «در خانه هايتان آرام گيريد»؛ عيبجويي مكرر عائشه از حضرت خديجه كه بزرگترين و فداكارترين و اولين زن مسلمان است در تاريخ اسلام مشهود است به گونهاي كه بارها پيامبر اكرم را به شدت به خشم آورد.
5- علاوه بر ادله فوق، شاهد بر عدم شمول آيه تطهير نسبت به همسران پيامبر، اين كه اگر آيه فوق شامل زنان پيامبر هم ميشد، قطعا همسران پيامبر به آن تمسك ميكردند، به ويژه در نزاعهايي كه با ديگران پيدا ميكردند. در حالي كه در هيچ يك از منابع شيعه و سني نداريم كه زنان پيامبر به آيه تطهير براي اثبات عصمت و فضيلت خود، تمسك كنند به ويژه با توجه به اين كه عايشه همسر پيامبر اسلام، به گواهي روايات فراوان، در بازگو كردن فضائل خود و ريزهكاريهاي ارتباطش با پيامبر اكرم چيزي را فروگذار نميكرد، اگر اين آيه شامل وي ميشد، قطعا هم آن را به عنوان فضيلتي براي خود بازگو ميكرد و هم در نزاعهايي مثل جنگ جمل براي اثبات درستي عمل خويش به آن تمسك ميجست.
در پايان قابل ذكر است كه مفسرين مطالبي را براي اين كه «چرا اين آيه در لابه لاي آيات مربوط به وظايف همسران پيامبر اكرم آمده است ذكر كرده اند:
1- علامه طباطبايي مينويسد: ما هيچ دليلي نداريم كه آيه تطهير در ضمن آيات مربوط به همسران پيامبر نازل شده باشد و حتي يك روايت در اين زمينه وارد نشده است حتي كساني مانند «عكرمه» و «عروه» كه اين آيه را مخصوص همسران پيامبر دانستهاند، نميگويند كه آيه تطهير همراه با آيات مربوط به همسران پيامبر نازل شده است، بنابراين، آيه تطهير به حسب نزول، جزو آيات
مربوط به همسران پيامبر نيست. بلكه جداگانه نازل گرديده است، اما هنگام جمعآوري آيات، يا به دستور پيامبر اكرم و يا بعد از رحلت ايشان، در كنار آيات فوق قرار داده شده است. موقعيت آيه تطهير در ميان آيات مربوط به همسران پيامبر، مانند موقعيت آيه «اليوم يئس الذين كفرو» در ميان آيه مربوط به خوردنيهاي حرام است.
2- اين مورد، تنها موردي نيست كه در آيات قرآن به آياتي برميخوريم كه در كنار هم قرار داده شدهاند در حالي كه از موضوعات مختلفي سخن ميگويند. موارد متعددي از چنين امري در قرآن كريم وجود دارد. همچنان كه در كلام و اشعار فصحاي عرب نيز نمونه هاي فراواني وجود دارد.
3- نكته اين كه، آيه تطهير در كنار آيات مربوط به همسران پيامبر آمده، اين است كه قرآن ميخواهد به همسران پيامبر بگويد، شما در ميان خانواده اي قرار داريد كه گروهي از آنان معصومند، كسي كه در زير سايه درخت عصمت قرار گرفته و در كانون معصومان است، شايسته است كه بيش از ديگران مراقب باشد و فراموش نكند كه انتساب او به خانواده معصوم، مسؤليتهاي سنگيني براي او ايجاد ميكند.
براي مطالعه در زمينه آيه تطهير با تكيه بر منابع مورد قبول اهل سنت:
1- اهل بيت در قرآن و حديث، محمدي ريشهري، ترجمه: حميدرضا شيخي (2 جلد)
2- شواهد التنزيل، حاكم حسكاني، ج 2، ص 92 – 10
3- فيآيةالتطهير، علامه سيد مرتضي عسگري
4- من هم اهل البيت، دكتر محمد تيجاني سماوي
5- مع الدكتورا سالوس في آية التطهير
6- الغدير، علامه اميني
7- تفسير نمونه، مكارم شيرازي، ج 17، ص 294
26. دليل عصمت حضرت فاطمه (س) چيست ؟
در رابطه با مقام عصمت حضرت فاطمه زهرا(س) در ابتدا بايد ديد عصمت را چگونه ميتوان شناخت؟ مسلماً ما راهي، از طريق علمي و فسلفي براي شناخت مصاديق عصمت نداريم؛ زيرا فلسفه جزءشناسي نيست و تنها به طور كلي امكان عصمت را ثابت ميكند، و علوم تجربي نيز نميتوانند تمام رفتارها و واكنشهاي جوارحي و جوانحي اشخاص را تحت آزمون درآورده و با واقعيات خارجي مورد مقايسه قرار دهند. بنابر اين تنها راه شناخت معصوم، نصوص معتبر ديني است و استدلال بر عصمت هيچ كس – غير از خدا – از غير طريق ادله ديني و نقلي ممكن نيست. بنابر اين اگر آيات قرآن و احاديث معتبر وارده از طريق پيامبر اكرم(ص) بر عصمت فردي گواهي داد ما تعبداً ميپذيريم و به آن ايمان ميآوريم. در اين رابطه آياتي از قرآن و روايات بسياري از پيامبر(ص) كه در كتابهاي فريقين نقل شده، بر عصمت ائمه اهل بيت(ع) دلالت دارند كه از جمله آنها آيه تطهير ميباشد.
براي آگاهي بيشتر در اين زمينه:
1 – آية التطهير، ج 1 و 2 السيد محمد باقر ابطحي
2 – آيت تطهير نظري منفرد نشر دارالقرآن
3 – مع الدكتور السالوس في آية التطهير
27. چگونه مي توانيم به شخصيت واقعي امامان و بخصوص حضرت فاطمه (س ) شناخت بيشتري پيدا كنيم؟
شخصيت واقعي چهارده معصوم (ع) دو مرحله دارد:
الف) مرحلهاي كه براي غير معصومين شناخت پذير نيست و افق آن برتر از فهم ادراكات عادي است.
ب ) بخشي كه براي غير معصومين قابل شناخت است.
در اين رابطه هر كس متناسب با سطح كمالات علمي و عملي خود ميتواند پرتوي از انوار آنان را دريابد و به ادراكبرخي از خصوصياتشان نايل آيد. بنابراين در اين رابطه بايد: اولا به مطالعات پيوسته و همه جانبه در رابطه با ابعادمختلف زندگي آنان پرداخت و يكي از بهترين راههاي شناخت معصوم بيان خود معصومين (ع) است. بنابراين بايداحاديث رسيده از پيامبر (ص) و ديگر امامان درباره شخصيت هر يك از معصومين (ع) را به دقت بررسي و ژرف كاوي نمود. هم چنين مطالعه تاريخ و سرگذشت آنان و نيز تعاليم ارزندهاي كه به يادگار نهادهاند گنجينهاي ارزشمند در جهت شناخت آنان ميباشد. از سوي ديگر هر اندازه شخص خود را هماهنگ با ارزشهاي رسيده از آنان بسازد و هماهنگي عملي قلبي و عاطفي افزونتري با آنان داشته باشد زمينه شناخت و معرفت هر چه بيشتر در او پديد مي آيد.
براي آگاهي بيشتر : -1 چشمه در بستر علي آقايي -2 كشتي پهلو گرفته