تفسیر آیات 78 و 79 سوره انبیاء

تفسیر  آیات 78 و 79 سوره انبیاء

داستان دو پیامبر خدا حضرت داوود علیه السلام و حضرت سلیمان علیه السلام را امشب نیت کردیم با شما در میان بگذاریم تفسیر آیات 78 و 79 سوره انبیاء. حضرت داوود علیه السلام در هفت سوره قصه‌اش آمده تقریباً ۱۰ ویژگی، قرآن کریم برای این پیامبر نقل فرموده و به پیامبر ما هم خداوند فرموده داوود را یاد کن. (تفسیر  آیات 78 و 79 سوره انبیاء)


دانلود فایل صوتی تفسیر  آیات 78 و 79 سوره انبیاء


بسم الله الرحمن الرحیم

 الهی انطقنی بالهدی و الهمنی تقوی در خانه خدا بر سفره قرآن در آستانه میلاد مسعود خوشبوترین گل عالم آخرین فرستاده خدا و نیز ولادت با سعادت امام جعفر صادق علیه السلام از خدا می‌خواهیم که این عبادت ها و گفتگوها را به لطف و کرمش قبول کند و همه ما را از متمسکین به قرآن و اهل بیت قرار بفرماید. تفسیر  آیات 78 و 79 سوره انبیاء

 آیات 78 و 79 از سوره انبیا درباره دو پیامبر خدا حضرت داوود علیه السلام و حضرت سلیمان علیه السلام را امشب نیت کردیم با شما در میان بگذاریم با صلوات شما آغاز می‌کنیم. خوب حضرت داوود علیه السلام در هفت سوره قصه‌اش آمده تقریباً ۱۰ ویژگی، قرآن کریم برای این پیامبر نقل فرموده به پیامبر ما هم خداوند فرموده داوود را یاد کن، یادکن یعنی چه یعنی به امت اسلامی بشناسان این یک قهرمان است باید دیگران از او الگو بگیرند.

 اولین ویژگی این پیامبر عبد بودن است. وَاذْكُرْ عَبْدَنَا دَاوُودَ ذَا الْأَيْدِ ۖ إِنَّهُ أَوَّابٌ این کلمه عبد ما در فارسی می گوییم بنده نرخش را آوردیم پایین یک نفر بدبخت بیچاره باشد می‌گوییم بنده خدا. اتفاقا بنده به کسی می‌گویند که به قله رسیده به معراج می‌رود سُبْحَانَ الَّذِي أَسْرَى بِعَبْدِهِ در تشهد نماز هم می‌گوییم. این مقام بندگی را حضرت داوود علیه السلام داشته.

 ویژگی دوم حضرت داوود این است که قدرتمند بوده پرقوت و پادشاه بوده مملکت داری کرده.

 ویژگی سوم اواب، ابواب خیلی معنایش به تواب نزدیک است یعنی با خدای خود ارتباط داشته تضرع داشته زاری و گریه داشته راز و نیاز داشته.

 ویژگی چهارم این است که کوه‌ها با او همنوا می‌شدند. در چند جای قرآن آمده از جمله آیاتی که امشب می‌خواهیم بخوانیم. یعنی وقتی که زبور را می‌خوانده کتاب حضرت داوود علیه السلام زبور بوده. وقتی آن را می‌خواند کوه‌ها هم زمزمه می‌کردند إِنَّا سَخَّرْنَا الْجِبَالَ مَعَهُ يُسَبِّحْنَ بِالْعَشِيِّ وَالْإِشْرَاقِ صبحگاهان و شامگاهان کوه‌ها همراه با او تسبیح خدا می‌گفتند و همچنین پرندگان با او همنوا می‌شدند. وَالطَّيْرَ مَحْشُورَةً ۖ كُلٌّ لَهُ أَوَّابٌ این هم از ویژگی‌های حضرت داوود علیه السلام.

وَشَدَدْنَا مُلْكَهُ وَآتَيْنَاهُ الْحِكْمَةَ وَفَصْلَ الْخِطَابِ پادشاهی داشته است بعضی‌ها پادشاهی دارند لغزنده. یعنی چند سالی بیشتر طول نمی‌کشد تهدید به خطر می‌شوند و مردم می‌گویند معلوم نیست این بماند یا نه. شددنا یعنی محکم کردیم پایه‌های سلطنت او را.

ویژگی بعدی و آتیناه الحکمه به او حکمت دادیم. حکمت را ما چندین بار معنی کردیم. شهید مطهری می‌فرماید دو جور حکمت داریم حکمت نظری و حکمت عملی حکمت نظری یعنی فکر درست و حکمت عملی یعنی کار درست. قرآن کریم می‌فرماید و هر کس که خدا حکمت بدهد به او خیر زیاد داده است.

و آخرین ویژگی و مهم‌ترینش یعنی فصل الخطاب یعنی حرف آخر را او می‌زده. یکی از آیاتی که خداوند خطاب کرده به حضرت داوود این است که ای داوود یا داوُدُ إنّا جعلناک خلیفةً فی الأرض فاحکُم بین النّاس بالحقّ و لا تَتّبع الهوی ما تو را نماینده خود در زمین کردیم فحکم بین الناس بالحق یعنی از ماموریت‌های داوود این بود که بین مردم قضاوت و داوری کن قضاوت و داوری یکی از مسئولیت‌های پیامبران است. خب با این مقدمه می‌رویم سراغ آیات سوره انبیا.

وَدَاوُودَ وَسُلَيْمَانَ إِذْ يَحْكُمَانِ فِي الْحَرْثِ إِذْ نَفَشَتْ فِيهِ غَنَمُ الْقَوْمِ وَكُنَّا لِحُكْمِهِمْ شَاهِدِينَ یعنی یاد کن داوود را. حضرت داوود علیه السلام فرزند زیاد داشته نمی‌دانم ۱۸ تا یا بیشتر بچه داشته حالا ما که نمی‌توانیم دیگر به شما توصیه کنیم شما که سنی ازتان گذشته و بچه‌های‌تان هم به حرفتان گوش نمی‌دهند خیلی اوضاع خراب شده. خداوند هم به او فرموده بود که سلیمان را بعد از خودت به جانشینی برگزین و مقدماتش را آماده کن. گله‌های گوسفندی در تاریکی شب وارد تاکستان یکی شدند. گوسفندان درخت‌های انگور را خراب کرده بودند هم خوشه‌ها و هم شاخه‌های انگور. صاحب باغ صبح آمد و دید که چه اتفاقی افتاده و شکایت برد پیش داوود یک باغدار و یک دامدار. یعنی یک کسی که یک باغ انگور داشته و یک کسی که گله‌های گوسفند داشته این‌ها شکایت را آوردند پیش داوود.

حضرت داوود علیه السلام هم یک محاسبه‌ای کردند چون بالاخره قاضی بودند قاضی درجه یک و با تجربه. بعضی گفتند این قصه بعد از ۴۰ سال تجربه حضرت داوود علیه السلام بوده بعد از ارزیابی‌ها اینگونه حساب کردند که خسارتی که به آن باغدار وارد شده به اندازه قیمت همه این گوسفندان است دستور دادند که همه گوسفندان را باید به صاحب باغ بدهید. خب در اسلام هم که هر کس مالک دارایی‌های خودش است و این یک اصل است کسی حق تعرض ندارد. قانون اسلام این است که روز باید گوسفندان را به چرا بفرستد و تا عصر بیاید از عصر تا فردا صبح باید در یک جایی که حفاظ داشته باشد از آنها مراقبت کرد او کوتاهی کرده است. إِذْ نَفَشَتْ یعنی در شب این گوسفندان رفته بودند در آن باغ.

حضرت داوود علیه السلام بعد از اینکه این حکم را کرد رو کرد به پسرش سلیمان. حالا در تاریخ داریم که امیرالمومنین علیه السلام هم گاهی این کار را می‌کرده یک مشکلی که در جامعه پیش می‌آمد یا یک قضاوتی می‌خواستند بکنند ارجاع می‌دادند به امام حسن مجتبی علیه السلام که با این کارشان چه منظوری داشتند؟ هم می‌خواستند بزرگی و نخبگی امام حسن علیه السلام را به نمایش بگذارند و همین که بگویند بعد از من پسرم جانشین من است. داوود علیه السلام هم از سلیمان پرسید خب تو چه به نظرت می‌رسد. حضرت سلیمان یک نوجوان و حضرت داوود علیه السلام یک پیر پخته و با تجربه. نوجوان این گونه قضاوت کرد به نظر من صاحب گوسفندان، گوسفندان را بدهد به صاحب باغ به اندازه یک سال تا او از منافعش استفاده کند از شیرش از پشمش و از بچه‌هایی که در این یک سال به دنیا آمدند با محاسبه این کار را کرد حساب کرد که یک سال منافع این گوسفندان چقدر می‌شود دید همان اندازه خسارتی است که به صاحب باغ باید بدهد. ضمناً حضرت سلیمان نگاه کرد و دید که خوشه‌ها و برگ‌های درختان آسیب دیده ولی اسکلت درخت همچنان باقی است و ریشه کن نشده‌اند. گفتند در این یک سال این صاحب گله یک کار دیگه هم باید بکند این درختان انگور را باید ساماندهی کند بعد از یک سال گله گوسفند را بدهیم به صاحبش.

خب این دو جور حکم شد الان از شما بپرسیم کدام یک را می‌پسندید؟ خدا دومی را پسندیده است گرچه از نظر جبران خسارت یک جور است ولی در این دومی به گونه‌ای است که بیشتر به دل انسان می‌چسبد. درست است که یک مقداری زمان دارد. اولی خسارت را نقد پرداخت می‌کند اما دومی تقریباً یک سال طول می‌کشد. شیرینی دیگرش آن است که این دامدار بیچاره نمی‌شود و سرمایه‌اش را از دست نمی‌دهد. این‌ها دو جور قضاوت کردند الان که ما می‌شنویم اصلاً قرآن برای چه این قصه را برای ما نقل کرده است برای امروز ما چه درسی دارد کدام درست حکم کردند و کدام غلط؟

هر دو درست است اولین درسش این است که ممکن است دو قاضی حالا از زمان پیامبران بیاییم در جمهوری اسلامی دو قاضی دو حکم مشابه دادند مواظب باشیم زود قضاوت نکنیم که این ظالم است و او عادل. ممکن است هر دو عادل باشند پس در طرفداری‌هایمان مراقبت کنیم زود محکوم نکنیم آقا این معلوم است رشوه گرفته زود طرف را محکوم نکنید. هر دو هدفشان جبران خسارت بوده منتها شکل اجرای آن را به دو نوع دستور داده‌اند. خب این جلوی خیلی از شایعات و بدبینی‌ها را می‌گیرد. فرض کنید خود شما قاضی هستید بالاخره مملکت قاضی می‌خواهد.

خدا رحمت کند پروفسور حسابی را من خودم از ایشان شنیدم خب ایشان نابغه بودند در رشته های مختلف در دانشگاه‌ها درس می‌خواندند. ایشان می‌خواسته حقوق بخواند مادرش گفته پسرم هر رشته‌ای می‌خواهی بخوان ولی حقوق نه حقوق می‌خوانی یا وکیل می‌شوی و یا قاضی. این دو گروه هم اهل جهنم هستند. بالاخره جامعه حقوقدان و قاضی می‌خواهد درست است که کار قاضی سخت است. مثل اینکه بعضی از دوستان ما جذب وزارت اطلاعات شده بودند ولی پشیمان بودند و می‌گفتند این کارش خیلی سخت است در جماران خدمت حضرت امام رسیده بودند و می‌گفتند شما اجازه بدهید ما برویم حوزه و همان درسمان را بخوانیم. آن درسها شیرین بود فقه و حدیث و اینجا باید برویم جاسوسی کنیم.

امام فرمودند حکومت اسلامی را قبول دارید خوب حکومت اسلامی اطلاعات لازم دارد جاسوس لازم دارد ضد جاسوس لازم دارد قاضی لازم دارد. مگر اینکه از همون اول بگوییم حکومت نمی‌خواهیم. آمریکا و انگلیس بیایند بر ما حکومت کنند. اگر پذیرفتیم که انبیا آمده‌اند که حکومت کنند خوب جنگ پیش می‌آید فرمانده جنگ لازم داریم تسلیحات لازم داریم البته سختی‌های خودش را هم دارد.

و یاد کنید داوود را و سلیمان را آن هنگام که داوری کردند آن وقتی که شبانه گله گوسفند کسی رفته بود در آن تاکستان. وَكُنَّا لِحُكْمِهِمْ شَاهِدِينَ ما هم که خدا هستیم شاهد داوری سلیمان و داوود بودیم. نکته‌اش این است که قاضی باید خدا را شاهد ببیند. ٱللَّهُ عَلَىٰ مَا نَقُولُ وَكِيلٞ هیچکس هم که در آن اتاق نباشد خدا که هست قاضی باید خدا را در نظر بگیرد. با دقت مطالعه کند پرونده را خداوند در روز قیامت خواهد پرسید چرا پرونده را با دقت و خوب نخواندی.

خب این پدر و پسر قضاوت کردند و خداوند می‌فرماید این داوری که سلیمان کرد ما به او یاد دادیم ما به او این طرح را الهام کردیم. دو پیغمبرند هر دو عزیزند و هر دو معصومند یک قصه اجتماعی پیش آمده اما دل‌ها به سمت سلیمان می‌رود عجب پس سلیمان بهتر از داوود است! بلافاصله اینجا خداوند از یک مسئله انحرافی جلوگیری می‌کند. نباید مردم بروند حضرت داوود را بکوبند و تخریب کنند. داوود نبی ۱۳ ساله بود که جبهه رفته. چرا یادتان رفته لشکر طالوت که از شهر بیرون آمد دیدن یک پسر بچه‌ای پیاده می‌دود فرمانده آمد گفت پسر جان کجا می‌آیی گفت من عاشق شهادتم گفت برای تو زود است صبر کن چند سال دیگه که ۱۵ سالت شد آنقدر التماس کرد تا بالاخره فرمانده موافقت کرد. طالوت گفت که از بیابان داغ و سوزانی گذر می‌کنیم به نهر آبی می‌رسیم اگر فرماندهی مرا قبول دارید نباید آب بخورید. آنها هم گفتند چشم قربان رزمندگان از آن بیابان سوزان عبور کردند و به نهر آب گوارا رسیدند شهادت قرآن این است فَشَرِبُوا مِنْهُ إِلَّا قَلِيلًا مِنْهُمْ همه از آن خوردند الا قلیلا مگر عده کمی از جمله آن عده کم همین حضرت داوود بوده است ۱۳ ساله بوده ولی تشنگی را تحمل کرد. بعد هم رسیدن به ارتش دشمن و همه ترسیدند وقتی نگاه کردند تسلیحات تانک‌ها و توپ‌ها گفتند ما نمی‌توانیم با این جالوت و ارتشش بجنگیم اما عده‌ای پای کار ایستادند قَالَ الَّذِينَ يَظُنُّونَ أَنَّهُمْ مُلَاقُو اللَّهِ كَمْ مِنْ فِئَةٍ قَلِيلَةٍ غَلَبَتْ فِئَةً كَثِيرَةً بِإِذْنِ اللَّهِ ۗ وَاللَّهُ مَعَ الصَّابِرِينَ چه بسا جمعیت‌های کمی به خاطر ایمانی که به خدا دارند پیروز می‌شوند بر جمعیت‌های زیاد.

جنگ شروع شد فقط داوود همین پسر ۱۳ ساله فرمانده دشمن را کشت خدا هم به او حکومت داد وَقَتَلَ دَاوُودُ جَالُوتَ وَآتَاهُ اللَّهُ الْمُلْكَ وَالْحِكْمَةَ وَعَلَّمَهُ مِمَّا يَشَاءُ. هم پیامبر بوده هم پادشاه بوده است. حالا اینجا جوری داوری کرده است که ما در مقایسه با پسرش وقتی نگاه می‌کنیم داوری پسر را بیشتر می‌پسندیم. این نباید باعث شود که پدر از چشم ما بیفتد. حتما حکمتی داشته است. شاید حکمتش این بوده است که او باید به دل‌ها بنشیند. فرزندان دیگر حضرت داوود هم همه ادعا داشتند.

الان در امامان ما شما نگاه کنید برادران امامان گاهی حسادت می‌کردند برادران موسی بن جعفر علیه السلام شما نگاه کنید امامت موسی بن جعفر را نمی‌پذیرفتند می گفتند چرا ما امام نباشیم. خداوند در بین فرزندان حضرت داوود سلیمان را پسندیده خدایی که از همه جا خبر دارد خب باید یه کارهایی بکند که آن‌هایی که تردید دارند بدانند راه حق چیست شما نسبت به حضرت داوود دیدتان پایین نیاید و همان نگاه درجه یک را داشته باشید.  ما هم به پدر و هم به پسر حکمت و حکومت دادیم ضمناً شما دارید امتحان می‌شوید قضاوتتان نسبت به حضرت داوود عوض نشود مقام حضرت داوود نباید پایین بیاید این دفعه خدا رفته کفه داوود را دارد سنگین می‌کند. داوود همان کسی است که کوه‌ها با او همنوا می‌شدند و پرندگان با او همنوا می‌شدند و کنا فاعلین ما خدا هستیم می‌توانیم این کار را بکنیم کوه‌ها را به ذکرمان و تسبیحمان به صدا درآوریم پرندگان را به صدا درآوریم. فَفَهَّمْنَاهَا سُلَيْمَانَ ۚ وَكُلًّا آتَيْنَا حُكْمًا وَعِلْمًا ۚ وَسَخَّرْنَا مَعَ دَاوُودَ الْجِبَالَ يُسَبِّحْنَ وَالطَّيْرَ ۚ وَكُنَّا فَاعِلِينَ.

تمام شد همین دو تا قصه پر نکته در پایان این آیه دوم هم یک نکته مهمی وجود دارد و آن این است که تسبیح کوه یعنی چه؟ این را مفسران نشسته‌اند فکر کردند به احادیث مراجعه کردند یعنی چه؟ خب ما در آیات دیگر هم داریم شما این آیه را همه حفظ هستید. آیه اول سوره جمعه بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ يُسَبِّحُ لِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ الْمَلِكِ الْقُدُّوسِ الْعَزِيزِ الْحَكِيمِ نه کوه‌ها نه پرنده‌ها همه موجودات عالم آسمان و زمین درخت‌ها قورباغه‌ها مرغابی‌ها همه تسبیح می‌گویند.

هفت سوره داریم که با تسبیح شروع می‌شود که مستحب است وقت خوابیدن بخوانیم. خدا گذشتگان شما را رحمت کند برادرزاده‌ای داشتم طلبه بود به شهادت رسید او مقید بود این هفت سوره را می‌خواند. یکمی هم طول می‌کشد مثلاً حدود ۴۰ دقیقه. این سوره‌ها به ما می‌گوید همه موجودات تسبیح خدا را می‌گویند. خب این یعنی چه بعضی‌ها گفته‌اند که منظور تسبیح تکوینی است تکوینی یعنی چه یعنی مثلاً شما حساب کنید ما یک تابلو را در یک نمایشگاه نقاشی مشاهده می‌کنیم بعضی از تابلوها خیلی زیباست و جمعیت زیادی ایستاده‌اند و تماشا می‌کنند. بعضی از تماشاچی‌ها می‌گویند خود تابلو دارد. حرف می‌زند نه اینکه تابلو حرف بزند ولی انقدر با ظرافت نقاشی شده که تابلو این را به ما می‌گوید که نقاش من نقاش چیره دستی است نقاش من فوق العاده است و با بقیه نقاش‌ها فرق می‌کند. تابلو دارد با زبان بی‌زبانی می‌گوید.

یعنی این همه ستاره خدارو تسبیح می‌کنند یعنی با همان ظرافتشان با همان پیچیدگیشان به ما پیام می‌دهند که ما خدایی داریم دانا و توانا و حکیم بعضی‌ها گفتند منظور از تسبیح موجودات این است. بعضی دیگر گفتند اصلاً همه موجودات زبان دارند منتها ما نمی‌شنویم این را خود قرآن می‌فرماید همه موجودات تسبیح می‌گویند وَلَٰكِنْ لَا تَفْقَهُونَ تَسْبِيحَهُمْ نمی‌شنوید. ولی حضرت داوود و سلیمان می‌شنوند یک عالمانی مثل علامه طباطبایی استاد عزیز ما حضرت آیت الله جوادی آملی سر درس تفسیر می‌فرمودند من همین الان کسی را سراغ دارم، نه ۵۰۰ سال پیش، که تسبیح خدا را از درختان با همین گوشش می‌شنود.

امام زین العابدین علیه السلام جمعی از پرنده‌ها رد می‌شدند فرمودند می‌خواهید به شما بگویم این پرندگان چه می‌گویند همه اینان ذکر خدا را می‌گوید و دونه دونه فرمودند این پرنده می‌گوید سبحان الله آن یکی می‌گوید الله اکبر اما ما ظرفمان محدود است. بعضی‌ها گفته‌اند منظور از تسبیح یک تسبیح حقیقی و واقعی است ولی با زبان خودشان کوه با زبان خودش پرندگان با زبان خودشان مورچه با زبان خودش. در قصه همین حضرت سلیمان علیه السلام قرآن نقل می‌کند که سلیمان نبی از سرزمین مورچه‌ها که رد می‌شد یکی از مورچه‌ها صدا زد بروید در لانه‌هایتان این‌ها نمی‌فهمند پایشان را روی شما می‌گذارند. خب این گفتگو را کسی نفهمید جز حضرت سلیمان حضرت سلیمان زبان آن مورچه را می‌فهمد.

پیامش برای ما چیست این است که این جهان همه شعور است موجودات فهم دارند و روز قیامت درباره ما گواهی خواهند داد آنجایی که خیانتی کردیم یا عبادت کردیم گواهی خواهد داد. نمی‌توانیم بگوییم خب در این کوچه‌ای که کسی نیست بریم سراغ این دختر نه کسی هست همون دیوارها همان سنگ‌ها همان درختان و همان پرندگان همه این‌ها شعور دارند. منتها گاهی یک چشمه اش را خداوند نشان ما می‌دهد مثل عکبوت‌هایی که دهانه غار را برای پیامبر جوری طراحی کنند که آن کارشناسانی که آمدند گفتند محمد صلی الله تا اینجا آمده از اینجا به بعد یا رفته در آسمان یا رفته در زمین در غار نیست. خب عنکبوت هم ما می‌دانیم زمان زیادی می‌برد که دهانه یک غار را خانه بسازد شاید مثلاً چند ماه طول بکشد اما خداوند به آن عنکبوت فرمان می‌دهد معلوم است شعوری هست فرمانده‌ای هست.

این پیامش برای ما این است جهان، جهان درک و جهان شعور است. ما در این دنیا زندگی می‌کنیم و همه موجودات ما را تماشا می‌کنند که آیا به وظیفه مان درست عمل می‌کنیم یا نه. این هم قصه امشب پیامبر فرمود فردای قیامت از شما درباره دو چیز بازخواست خواهم کرد. من فردا درباره آن دو چیز از شما سوال خواهم کرد یکیش قرآن است و دیگری اهل بیت که آیا برای رسیدن به سعادت از این دو میراث استفاده کردید یا نه. حالا ما جوابی که به پیامبر خواهیم داد یا رسول الله چهارشنبه شب‌ها یک نیم ساعتی را دیرتر رفتیم خانه و نشستیم پای قرآن این کار را هم برای دنیا نکردیم پول توش نبود که بگوییم مثلاً نفری ۵۰ هزار تومان بدید تا بشینید اینجا. خدایا برای تو این کار را کردیم حتما به داد ما خواهد رسید. خدایا زیارت پیامبر را قسمت ما کن شفاعت پیامبر را قسمت ما کن. تفسیر  آیات 78 و 79 سوره انبیاء


تفسیر آیات 74 و 75 سوره انبیاء

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *