شرح صفحه 6 قرآن کریم
داستان خلقت انسان
شرح صفحه 6 قرآن کریم سورۀ مبارکه بقره آیات 30-37 از مجموعه دروس بر ساحل نور توسط حجت الاسلام سید جواد بهشتی را به صورت فیلم، صوت و متن پیاده شده تقدیم شما مخاطبان قرآنی می نمائیم.
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِیمِ
میخواهم شما را به یک مهمانی ببرم.
خدایی که ما را آفریده بیشتر حرفهای خود را در قالب قصهها زده است.
تقریباً ۳ هزار آیه از ۶ هزار آیه به شکل قصه است.
قصه برای همۀ سنین، همۀ اصناف و همۀ اقشار جاذبه دارد؛󠆎
از کودکانی که در خانه هستند تا پروفسوری که در دانشگاه است قصه را دوست دارند.
اولین قصه، داستان خلقت ما است که بخشی از کتابهای آسمانی تورات، انجیل و قرآن به این قصه پرداختهاند.
قصۀ آمدن ما به این کرهی خاک چه بود؟
آیه ۳۰ :
«وَإِذْ قَالَ رَبُّکَ لِلْمَلَائِکَهِ إِنِّی جَاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلِیفَهً ۖ قَالُوا أَتَجْعَلُ فِیهَا مَنْ یُفْسِدُ فِیهَا وَیَسْفِکُ الدِّمَاءَ وَنَحْنُ
نُسَبِّـحُ بِحَمْدِکَ وَنُقَدِّسُ لَکَ ۖ قَالَ إِنِّی أَعْلَمُ مَا لَا تَعْلَمُونَ»
«وَإِذْ قَالَ»، ما آیات زیادی خواهیم خواند که اول آنها اینگونه شروع میشود:
«وَإِذْ» یعنی یاد کنید آن زمان را، درست است در گذشته بوده اما امروز به درد شما میخورد؛
و یاد کنید آن زمان را که «قَالَ رَبُّکَ لِلْمَلَائِکَهِ» پروردگارت گفت به فرشتگان، «إِنِّی جَاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلِیفَهً»
من میخواهم در زمین نمایندهای نصب کنم که مظهر قدرت، علم، حکمت و ارادۀ من باشد،
«قَالُوا» فرشتگان گفتند، «أَتَجْعَلُ فِیهَا مَنْ یُفْسِدُ فِیهَا وَیَسْفِکُ الدِّمَاءَ»
میخواهی کسی را قرار دهی که در زمین فساد کند و خون بریزد؟!
سوال
اینجا سوال پیش میآید که فرشتگان از کجا میدانستند؟
یک جواب این است که چون خدا اراده کرده در زمین…،
زمین یعنی فضایی مادی، متفاوت با فضای تجردی که فرشتگان داشتن.
آنها میدانستند در فضای ماده تزاحم، طمع، خشم و هوس وجود دارد.
بعضیها هم گفتهاند چه بسا در دورههای قبل از خلقت آدم، آدمهای دیگری نیز بودهاند،
آنگونه که امیرالمؤمنین علیه السلام در نهج البلاغه می فرماید،
بالاخره فرشتهها از روی کنجکاوی برای این که مسئله را بفهمند یک چنین پرسشی کردند.
«وَنَحْنُ نُسَبِّـحُ بِحَمْدِکَ وَنُقَدِّسُ لَکَ» پروردگارا ما تسبیحگوی تو هستیم،
همراه با ستایش تو؛ و ما تقدیس میکنیم تو را، «قَالَ إِنِّی أَعْلَمُ مَا لَا تَعْلَمُونَ»
خداوند فرمود من چیزی میدانم که شما فرشتگان نمیدانید!
احادیث زیادی در تفسیر این آیه به ما میفرماید:
در آیندهها که بشر به این کرۀ خاکی پا گذاشت مناظری پیش آمد که خداوند فرشتگان را صدا زد و فرمود:
«این آن چیزی بود که من میدانستم و شما نمیدانستید»؛
یکی از آن مناظر واقعۀ کربلا است.
پروردگار در روز عاشورا فرشتهها را صدا زد و فرمود:
«تماشا کنید، هفتاد و چند نفر مقابل ۳۰ هزار نفر، تمام وجود این افراد من هستم، توحید،
یکتاپرستی، این آن چیزی بود که در آغاز خلقت شما نمیدانستید، این چه موجود عزیزی است که من آفریدهام!»
آیه ۳۱ :
«وَعَلَّمَ آدَمَ الْأَسْمَاءَ کُلَّهَا ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَى الْمَلَائِکَهِ فَقَالَ أَنْبِئُونِی بِأَسْمَاءِ هَٰؤُلَاءِ إِنْ کُنْتُمْ صَادِقِینَ»
«وَعَلَّمَ آدَمَ الْأَسْمَاءَ کُلَّهَا» و خداوند آموزش داد تمام اسمها را به آدم.
اسم به معنایی که ما میگوییم نیست،اسم را اینگونه معنا کردهاند:
اسرار، این موجودات عالم، آسمان و زمین، ماه و خورشید؛
و اینکه برای چه فلسفهای و به چه منظوری آفریده است…؛ این اسمها را به آدم یاد داد، تعلیم داد.
«ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَى الْمَلَائِکَهِ» بعد خداوند همان مسائل را به فرشتگان عرضه کرد که شما این را میفهمید؟
«فَقَالَ أَنْبِئُونِی بِأَسْمَاءِ هَٰؤُلَاءِ إِنْ کُنْتُمْ صَادِقِینَ» فرشتهها!
اگر راست میگویید اسرار خلقت موجودات را بیان کنید و خبر بدهید.
فرشته ها گفتند:
آیه ۳۲ :
«قَالُوا سُبْحَانَکَ لَا عِلْمَ لَنَا إِلَّا مَا عَلَّمْتَنَا ۖ إِنَّکَ أَنْتَ الْعَلِیمُ الْحَکِیمُ»
«قَالُوا سُبْحَانَکَ» پروردگارا تو منزه هستی،
«لَا عِلْمَ لَنَا إِلَّا مَا عَلَّمْتَنَا» به جز مطالبی، معارفی که پروردگارا تو به ما یاد دادهای چیز بیشتری ما نمیدانیم،
نه، ما اسرار عالم و اسرار موجودات را که همان اسامی آنها میشود را نمیدانیم.
«إِنَّکَ أَنْتَ الْعَلِیمُ الْحَکِیمُ» حقیقت این است که تو دانای حکیم هستی.
خداوند فرمود:
آیه ۳۳ :
«قَالَ یَا آدَمُ أَنْبِئْهُمْ بِأَسْمَائِهِمْ ۖ فَلَمَّا أَنْبَأَهُمْ بِأَسْمَائِهِمْ قَالَ أَلَمْ أَقُلْ لَکُمْ إِنِّی أَعْلَمُ غَیْبَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَأَعْلَمُ
مَا تُبْدُونَ وَمَا کُنْتُمْ تَکْتُمُونَ»
«قَالَ یَا آدَمُ أَنْبِئْهُمْ بِأَسْمَائِهِمْ» ای آدم خبر دِه به فرشتگان اسرار موجودات را، اسامی موجودات را،
«فَلَمَّا أَنْبَأَهُمْ بِأَسْمَائِهِمْ» وقتی آدم توضیح داد که این موجودات در پس پرده برای چه آفریده شدهاند، اسرار آنها را بیان کرد.
«قَالَ أَلَمْ أَقُلْ لَکُمْ إِنِّی أَعْلَمُ غَیْبَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ» من نگفتم به شما که من میدانم نهان آسمانها و زمین را،
«وَأَعْلَمُ مَا تُبْدُونَ وَمَا کُنْتُمْ تَکْتُمُونَ» آنچه را شما آشکار میکنید و آنچه را پنهان میکنید من میدانم.
پس عزت انسان از معلمی شروع شد.
شرافت انسان از «علم» شروع شد. چرا خداوند به فرشتهها فرمان داد که به آدم سجده کنند؟
به خاطر دانایی، به خاطر آگاهی، به خاطر علم؛
این را فراموش نکنیم و از یاد گرفتن چیزی خسته نشویم.
اگر ما پیش خدا آبرو داریم به خاطر این دانایی است.
اگر فرشتهها باید در خدمت ما باشند به خاطر این آگاهی است.
آیه ۳۴ :
«وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلَائِکَهِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِیسَ أَبَىٰ وَاسْتَکْبَرَ وَکَانَ مِنَ الْکَافِرِینَ»
«وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلَائِکَهِ اسْجُدُوا لِآدَمَ» و یاد کنید آنگاه که ما گفتیم به فرشتگان سجده کنید به آدم،
«فَسَجَدُوا» -«فَ» یعنی بلافاصله- بلافاصله فرشتگان سجده کردند، «إِلَّا إِبْلِیسَ» مگر ابلیس؛ ابلیس کیست؟
بر اساس آیات قرآن یک نفر از جن است ولی از کثرت عبادت پروردگار اجازه پیدا کرد در جمع فرشتگان بیاید.
حالا خداوند به آن جمع که ابلیس هم در آن بود فرمان داده که به آدم سجده کنید،
همه سجده کردند «إِلَّا إِبْلِیسَ» إِلا ابلیس، «أَبَىٰ» اِبا کرد و دریغ داشت،
«وَاسْتَکْبَرَ» تکبر ورزید، «وَکَانَ مِنَ الْکَافِرِینَ» او از انکار کنندگان و از کافران شد.
خوب قصۀ فرشتگان و آدم و حوا و ابلیس در چند جای قرآن آمده است،
شاید مشروحترین آن در سورۀ اعراف است.
اگر زنده باشیم در سورۀ اعراف از آیه ۱۳ به بعد این قصه را مشروحتر بیان خواهیم کرد.
شرح صفحه ششم قرآن کریم
آیه ۳۵ :
«وَقُلْنَا یَا آدَمُ اسْکُنْ أَنْتَ وَزَوْجُکَ الْجَنَّهَ وَکُلَا مِنْهَا رَغَدًا حَیْثُ شِئْتُمَا وَلَا تَقْرَبَا هَٰذِهِ الشَّجَرَهَ فَتَکُونَا مِنَ
الظَّالِمِینَ»
«وَقُلْنَا یَا آدَمُ اسْکُنْ أَنْتَ وَزَوْجُکَ الْجَنَّهَ» مفسران قرآن کسانی مثل آیت اللّٰه العظمی مکارم شیرازی میفرماید:
قبل از اینکه دورۀ تکلیف انسان شروع بشود،
خداوند یک دورۀ کار وَرزی در یک باغی با دو نفر -آدم و حوا- برگزار کرد، بعد هم شیطان را سراغ آن دو فرستاد تا تمرین کنند؛
هنوز دورۀ تکلیف شروع نشده است، این آیات مربوط به آن دوره است.
“و ما گفتیم به آدم سُکنا پیدا کن خودت و همسرت در باغ”.
«وَکُلَا مِنْهَا رَغَدًا حَیْثُ شِئْتُمَا» هرچه میخواهید گوارای وجودتان، میل کنید از میوهها،
از خوردنیها، «وَلَا تَقْرَبَا هَٰذِهِ الشَّجَرَهَ فَتَکُونَا مِنَ الظَّالِمِینَ» هر جا در این باغ میخواهید استفاده کنید آزاد هستید
اما به این درخت -خداوند صلاح ندانسته اسم این درخت را بیاورد- نزدیک نشوید که از ظالمان خواهید بود.
آیه ۳۶ :
«فَأَزَلَّهُمَا الشَّیْطَانُ عَنْهَا فَأَخْرَجَهُمَا مِمَّا کَانَا فِیهِ ۖ وَقُلْنَا اهْبِطُوا بَعْضُکُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ ۖ وَلَکُمْ فِی الْأَرْضِ مُسْتَقَرٌّ
وَمَتَاعٌ إِلَىٰ حِینٍ»
«فَأَزَلَّهُمَا الشَّیْطَانُ عَنْهَا» اما شیطان لغزاند آنها را از آن باغ، «فَأَخْرَجَهُمَا مِمَّا کَانَا فِیهِ»
در آن مقامی که بودند بیرون کرد آنها را از آن موقعیت، «وَقُلْنَا اهْبِطُوا بَعْضُکُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ» و ما گفتیم ای آدمیان،
ای آدم و حوا فرود بیایید که دشمنی بین شما خواهد بود،
«وَلَکُمْ فِی الْأَرْضِ مُسْتَقَرٌّ» پایگاه و قرارگاه شما در کره زمین خواهد بود،
«وَمَتَاعٌ إِلَىٰ حِینٍ» بهره برداری شما هم تا روزگاری است که خدا میداند،
«إِلَىٰ حِینٍ» یعنی تا زمان، آن زمان کی هست جز خدا کسی نمیداند.
خوب حالا آدم و حوا غصه دار شدند، چرا اینطور شد؟! این همه میوه، این همه خوردنی، همه را رها کردیم، گول شیطان را خوردیم…
آیه ۳۷ :
«فَتَلَقَّىٰ آدَمُ مِنْ رَبِّهِ کَلِمَاتٍ فَتَابَ عَلَیْهِ ۚ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِیمُ»
«فَتَلَقَّىٰ آدَمُ مِنْ رَبِّهِ کَلِمَاتٍ» سالهای دراز، آدم و حوا می گریستند تا دریافت کردند از طرف پروردگارشان کلماتی را،
حدیث به ما کمک میکند که این کلمات چه بوده؟
می فرماید: این پنج کلمه محمد، علی، فاطمه، حسن و حسین بوده
و آدم خدا را به این پنج نور پاک قسم داد و توبه کرد و توبهاش پذیرفته شد.
«فَتَابَ عَلَیْهِ» او برگشت به سوی خدا، «إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِیمُ» حقیقت این است که پروردگار، توبهپذیرِ مهربان است.
قصه های قرآن را برای یکدیگر بازگو کنیم.
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.