یکی از عوامل در تحکیم خانواده رابطه با خداست. در حدیث داریم اگر رابطتتون رو با خدا درست کنید خدا رابطه شما را با دیگران درست میکند امروزاین دقایق کوتاهی که خدمت شما هستیم درباره نماز و خانواده یک موضوع بسیار پر اهمیت میخواهیم صحبت کنیم.

بسم الله الرحمن الرحیم
ماه شریف رمضان در خانه خدا روز ضربت خوردن مولای متقیان علی علیه السلام. از خداوند میخواهیم همه ما رو از رهروان و شیعیان و زائران شفاعت شوندگان امیرالمومنین علیه السلام تقدیر بفرماید. از خداوند میخواهیم دلهای ما را برای دریافت رحمتهایش در شبهای قدر آماده بفرماید تقاضا میکنم به روان تابناک امیرمومنان علی علیه السلام مظلوم تاریخ صلواتی تقدیم بفرمایید. به روان پاک شهیدان به ویژه شهیدان محراب سرزمین عزیزمون ایران شهید آیت الله قاضی طباطبایی شهید آیت الله مدنی شهید آیت الله دستغیب شهید آیت الله صدوقی شهید آیت الله اشرفی اصفهانی شهیدان این مسجد این محل گذشتگان و عزیزان خودتون صلواتی تقدیم بفرمایید. خب ما از روز اول ماه رمضان درباره خانواده بحثی را آغاز کردیم اون دهه اول درباره تشکیل خانواده دهه دوم درباره تحکیم خانواده یکی از عوامل تحکیم خانواده رابطه با خداست در حدیث داریم اگر رابطتتون رو با خدا درست کنید خدا رابطه شما را با دیگران درست میکند امروز این دقایق کوتاهی که خدمت شما هستیم درباره نماز و خانواده یک موضوع بسیار پر اهمیت میخواهیم صحبت کنیم.

شهیدی که امروز برای عرض ارادت براش اجتماع کردیم در کعبه به دنیا آمد در مسجد در محراب به شهادت رسید. وقتی ضربت خورد فرمود حسن جان من میرم دیگران هستند مرا ببرند تو نماز را ادامه بده به خانه آوردنش. امام صادق علیه السلام فرمود جد ما در خانه یک اتاق داشت مختص نماز نه خیلی بزرگ نه خیلی کوچک. امیرالمومنین در چنین روزی نوزده ماه رمضان به خانه که وارد شد فرمود مرا به مصلی ببرید یعنی اونجایی که همیشه نماز میخواندم. نمازهای جماعت را درمسجد نمازهای مستحبی و فردا را در مصلی خانه.

الان خانه های ما درمهندسیش چیزی به نام مصلی وجود ندارد. در خانه حرفهایی که هست آشپزخانه صحبت خوردن و آشامیدن خواب صحبت استراحته پذیرایی هم که تلویزیون و چه میدونم خدا کجاست یه نمادی در خانه مسلمانان باید باشد مصلی. امیرالمومنین علی علیه السلام روایت داره بچه های کوچک خودش رو وقتی میخواست لالایی بخونه خواب کنه می آورد تو این اتاق مصلی و اشعاری که برای بچه هاش میخوند تا بخوابن درباره یکتا پرستی توحید و عشق به خدا بود. یعنی از همون کودکی این بذر محبت به پروردگار را دل بچه ها میکاشت. امیرالمومنین علیه السلام در نامه ای که به پسرش امام مجتبی علیه السلام نوشته در نهج البلاغه هم آمده شاید شما هم شنیده باشید نامه سی ویکم میفرماید: عزیزم پسرم من نشستم فکر کردم مهمترین کاری که بایدبرای تو بکنم چیه دیدم اینه به این نتیجه رسیدم کتاب خدا را و احکام دین را و شریعت را باید یاد بدم.

پیغمبر از خیابان گذر میکرد بچه هایی رو دید دارن بازی میکنن این رو فرمود ویل لأولاد آخر الزمان من آبائهم وای بر بچه های آخرالزمان از دست پدر و مادراشون گفتند یا رسول الله منظورتون پدر مادرای مشرکه فرمود نه پدر مادرای مسلمان که وقت نمیگذارند برای دینداری این بچه برای نماز این بچه برای روزه این بچه برای خداشناسی این بچه. بعد پیغمبر فرمود حتی بچه ها گاهی میرن به سمت این جور چیزا پدر مادرا شما بفرمایید ممانعت میکنن این پیشگویی پیغمبره. بعد فرمود من از اونها نیستم اونها از من نیستند موضوع نماز چیزی است که ابراهیم خلیل که بنیانگذار نماز است و خانواده خودش را به زحمت انداخت از فلسطین آورد مکه نفرمود من این کار کردم برای مراسم حج فرمود برای اقامه نماز. ربنا إنی أسکنت من ذریتی بواد غیر ذی زرع عند بیتک المحرم ربنا لیقیم الصلاة. حالا این ابراهیم وقتی دست به دعا برمیدارد برای نماز بچه هاش دعا میکنه رب اجعلنی مقیم الصلاة و من ذریتی پروردگارا انقدر شیطان قوی هست انقدر شیطانهای انسی و جنی کمر بسته اند رابطه انسان و خدا رو قطع کنند.

قران میفرماید یرید الشیطان ان یوقع بینکم العداوة والبغضاء فی الخمر والمیسر و یصدکم عن ذکر الله و اقامة الصلاة فهل أنتم منتهون. شیطان کمر بسته یکی بین شما اختلاف ایجاد کنه یکی رابطه شما رو با ذکر خدا و به ویژه با نماز کمرنگ کنه آیا بیدار میشوید فهل أنتم منتهون یعنی بیدار میشوید. ذکریای نبی در سن پیری خانم عقیم از خدا بچه می خواد کی خدا بهش بچه داد وقتی به محراب نماز ایستاد یعنی حتی طلب فرزند را به ما فرموده نمازی داره برای طلب فرزند حتی آغاز زندگی نماز داره. میگه میخای بری خواستگاری این نماز رو بخون خواستگاری انجام شد. میخای عقد بخونید این نمازه رو بخونید عقد صورت گرفت میخواهید عروسی انجام بدید این نمازه رو بخونید عروسی صورت گرفت یه وقتی زن و شوهر میخان تفاهم کنن که از خدا بخوان بچه دار بشیم همون شب یه نماز داره یعنی تمام حلقه های این زنجیره با نماز گره خورده.

امیرالمومنین علیه السلام شهید امروز پسری دارد به نام محمد مادرش حنفیه اسمشه بیشتر به این نام محمد حنفیه دوازده سیزده سالش بود این بچه یه روز دست این پسر را گرفت آورد کنار آب. خب پدرها باید از این کارها بکنند مادرها باید از این کارها بکنند تا این خاطره در حافظه این بچه بماند رسیدن به آب فرمود پسر جان عزیزم این طور که من میگم وضو بگیر و تو این آموزش احکام وضو نیست جرقه هایی است برای یک وضوی شیرین. آداب وضو فرمود عزیزم محمد جان نگاهت به آب افتاد از نعمت آب تشکر کن. الان در دنیا بی آبی یکی از بحرانهایی است که میگن در دهه های بعد مسأله درجه یک است.

دویست بار در قران صحبت آب شده عجب نعمتی است این مسأله آب. هر وقت میخواهی وضو بگیری چشمت به آب افتاد از نعمت آب تشکر کن عربیش اینه الحمدلله الذی جعل الماء طهورا پسرم قبل از اینکه وضو را آغاز کنی دستهایت را تا مچ بشور این جزء وضو نیست. و بگو اللهم اجعلنی من التوابین و أجعلنی من المتطهرین خدایا مرا از توبه کننده ها و از پاکیزه ها قرار بده. اینا رو یاد بگیریم خودمون وضوهامون تو خونه اینطوری بگیریم به بچه هامون یاد بدیم نه برای ثوابش برای اون پیامدهای معنوی که به دنبال دارد. پسرم وقتی صورتت را میشویی بگو خدایا مرا از رو سفیدان در قیامت و نه روسیاهان قرار بده .

قران میفرماید روز قیامت بعضی رو سفیدن بعضی رو سیاه بعضی شادان و خندانن بعضی گرفته. اگر ما این بذر شناخت قیامت رو شناخت خدا رو از کوچیکی تو بچه هامون بپاشیم این بچه وقتی بزرگ شد چشم پاک زبان پاک دامن پاک گوش پاک مال پاک دست پاک خواهد داشت. پسرم وقتی دست راستت را میشویی بگو خدایا در قیامت نامه عملم را در دست راستم بده. این چند بار امام این بچه رو بچه دوازده ساله به قول ما که هنوز به تکلیف نرسیده قران میفرماید وأما من اوتی کتابه بیمینه قیامت وقتی ما از قبرها بیرون می آییم فرشته ها میان کارنامه ها رو تقسیم میکنن میدن دست ما بعضی به دست راست بعضی به دست چپ اونی که نامه اش دست راستشه فیقول می گوید هاوم إقروء کتابیه بیایید بخوانید کارنامه مرا. مثل اون بچه ای که از مدرسه کارنامه گرفته فارسی 20 ریاضی 20 علوم 20 این بچه میدود خودش راب ه آب و آتش می زند هر مهمونی که میاد تو خونه میگه عمو عمه خاله مادر پدر ببین چندتا بیست دارم.

قیامت همچین صحنه ای خواهد شد. فهو فی عیشة راضیة در یک زندگی رضایت بخش فی جنة عالیة بر بلندای بهشت قطوفها دانیة میوه ها آماده کلوا میل بفرمایید واشربوا بنوشید بما أسلفتم فی الایام الخالیة. این مزد عبادتها و خدماتی بود که وقتی فرصت داشتی تو دنیا انجام دادی. بچه داره وضو میگیره اینا کجای وضو هست این وضو رو پدر به پسر تعلیم می دهد. پسر جان وقتی دست چپت را می شویی بگو خدایا کارنامه عملم را به دست چپم نده.

دوباره بریم سراغ قران می فرماید و أما من أوتی کتابه بشماله. قیامت اونی که کارنامش دست چپش هست فیقول یا لیتها کان القاضیه کاشکی اصلا این دادگاه اصلا تشکیل نمی شد یا لیتها لم أوت کتابیه بچه هایی که نمرات بد دارند اصلا اون کارنامه را به هیچ کس نشون نمیدن. میره پشت کمد یه جایی گم وگور میکنه مادرش هم میپرسه رفتی کارنامه بگیری میگه هی یادم میره. فارسی هفت دیکته سه ریاضی پنج روش نمیشه میگه کاشکی این کارنامه رو دست من نمیدادن. فرمان میرسد که خذوه، این مجرم را دستگیر کنید. فغلوه دستبند به دستش بزنید. ثم الجحیم صلوه پرتش کنید در آتش. ثم فی سلسلة ذرعها سبعون ذراعا فاسلکوه یه زنجیر هفتاد متری براش آماده کردیم. پسرجان عزیزم محمد جان وقتی سرت را مسح میکشی این را بگو اللهم غشنی برحمتک حالا ما عربیشم نگفتیم عیب نداره همون فارسیش بگیم فارسیش اینه خدایا سرتا پا مرا غرق در رحمتت کن. و وقتی پاهایت را مسح میکشی بگو خدایا قدمهایم را بر پل صراط اون پلی که بسیار هنگام عبور پاها لرزان است قدم هایم را روی اون پل ملغزان. خب این طور آدم وضو بگیره ناخودآگاه اشکش جاری میشه چرا امامان ما وقت وضو گریه میکردن.

از امام مجتبی علیه السلام پرسید چرا رنگتون پرید میگه دارم آماده میشم برم به پیشگاه پروردگار. مسئولیت ما خیلی سنگینه نماز در خانواده نماز همسر پیغمبر فرمود خوشا به حال کسی زن و شوهری که در نیمه شب یکیشون پا میشه با خدا راز ونیاز بکنه با نوازش اون همسر خودش رو هم بیدار کنه با هم نماز شب بخوانند. در سیره خود ائمه هم هست که پیغمبرم هست وقتی نماز شب میخوندند گاهی میدیدند زمینه مساعده است صداشون رو کم کم ولومش رو بالا میوردن تا اهل خانه هم یه شوقی پیدا کنند به شب زنده داری. پیامبر عزیز ما در مسجد در حضور مردان و زنان از نماز دخترش تعریف کرده که دختر من فاطمه وقتی به نماز می ایستد سر تا پای او عشق به خداست تجلیل، تشویق، آموزش.

امام صادق علیه السلام فرمود بچه ها رو بخواهین نماز خون بشن یه برنامه چهار ساله لازم داره از سه سالگی تا هفت سالگی الان ما نمیرسیم وقت من داره تمام میشه. مثلا فرمود درشروعش لا اله الا الله رو بهشون یاد بدین بعد اذیتشون نکنید سخت نگیرید برو تا چند ماه بعد این دفعه محمد رسول الله صلی الله و علیه وآله وسلم. با شیرینی با رفق با نرمی با مدارا با نرمی با تشویق با جایزه. آرام آرام قبله را شستن دست و صورت هفت سالگی یه بچه مسلمان یه نماز کامل با انگیزه البته از نظر فقهی دخترها وقتی نه سالشون تمام میشه. پسرها چند تا علامت دارن یه علامت سنیش پانزده سال قمریه ولی علامتهای دیگه ای داره که متخصصان میگن الان پسران تهرانی بیشتریاشون یازده سالگی به تکلیف میرسن این مال فقه. اما از مولا امیرالمومنین بپرسیم از امام باقر علیه السلام بپرسیم میگن اگر شیعه ما هستی دختر شش سالگی پسر هفت سالگی نه به زور که اصلا این بچه بیزار بشه که از هرچی نماز و مسجد و قرانه نه با یه هنری این کار بکنی. خانه باید یه محیطی باشد برای پرورش عبد ما اگر روز شنبه زنده باشیم این رو می خواهیم بگیم دغدغه آینده فرزندان. حضرت ابراهیم حضرت یعقوب دارن از دنیا میرن بچه ها رو جمع میکنن بچه جون من دارم میرم شنبه این رو میخواهیم بگیم وصیت امیرالمومنین یا وصیتهای امیرالمومنین برای بچه هاش تمام شد.

یا ابا الحسن یا امیر المومنین یا علی بن ابیطالب ایها المرتضی یا حجة الله علی خلقه یا سیدنا و مولانا إنا توجهنا وأستشفعنا وتوسلنا بک إلی الله و قدمناک بین یدی حاجاتنا یا وجیها عندالله إشفع لنا عندالله. خوب دری رو زدین برای حاجت دیگران هم یک بار دیگر بگویید. انقدر شهید امروز عزیزه که پیغمبر یکی از دعاهایی که همیشه می کرد این بود اللهم لاتمتنی الا أن ترینی علی یعنی خدایا وقت مردن علی را به من نشان بده پیغمبر دعا میکرد اللهم لاتمتنی إلا أن ترینی علی. علامه ی مجلسی در بحارالانوار نود و چند حدیث آورده مومن وقتی میمیره بخاد جان بده آقا میاد در کنار او لبخند میزنه. آقایان بانوان روزه داران مولای شما در جنگ احد آنقدر جراحت برداشت که امکان مداوا نبود هر جراحتی رو میخاستن مداوا کنن اون زخم نزدیکتر خون جاری می شد. جنگ تمام شده پیغمبر گریه می کنه برای شهدا پرسید علی کجاست گفتند یه گوشه ای نشسته گریه می کنه. پیغمبر فرمود یا اباالحسن چرا گریه میکنی عرضه داشت از رزمنده ها عقب افتادم از حمزه از حنظله اونها به فیض شهادت رسیدن. پیغمبر فرمود عزیزم علی جان تو هم در ماه رمضان کشته میشوی محاسنت به خون فرقت خضاب میشود. حالا نمیدونستند بچه های خونه میدونستند باباشون تو ماه رمضان شهید میشه هر ماه رمضانی که می رسید تن اینها می لرزید.

این ماه رمضان آخری یه شب افطار منزل یکی از بچه هاش بود یه شب منزل امام حسن بود یه شب منزل امام حسین بود به هر خانه ای می آمد حسن جان چند روز از ماه رمضان گذشته چند روز از ماه رمضان باقی مانده فرمودند وعده ای که به من داده دروغ نیست اون خبر دروغ نیست این شب آخری منزل دخترش ام کلثومه. هر شب این شبها یه غذای ساده یه افطاری پول داشته خیلی پول داشته بخدا چقدر نخلستان چقدر چشمه چقدر دارایی اما همه رو به فقرا می داد وقف می کرد لذت میبرد. وقتی یتیم غذا میخورد لذت میبرد وقتی جوانی ازدواج میکرد. دخترش میگفت خونه من که بود شب نوزدهم بیشتر وقت رو با خدای خود راز و نیاز میکرد. یه خواب کوتاهی کرد فرمود عزیزم دخترم تو همین خواب پیغمبر رو به خواب دیدم پیغمبر فرمود علی جان ما اینجا رو آماده کردیم به زودی مهمان ما هستی خیلی صبح زود آماده شد برای رفتن به مسجد هر روز رسمش این بود مسجد می امد همه رو می فرمود علیکم بصلاة علیکم بصلاة نماز نماز نماز. خودش اذان میگفت افتخار میکرد به اذان گفتن میفرمود کفی بی فخرا أن أکون لک عبدا. افتخاری بالاتر از بندگی نیست در محراب ایستاد.

بمیرم اون أشقی الاشقیا اون شمشیر رو با یه زهری بی نظیر آغشته شمشیر را فرو داد بمیرم پدر ومادرم به فدایت از ده سالگی اولین کسی است که اسلام آورده اولین کسی است که نماز گزارده اولین مهاجر اولین مجاهد اولین ایثارگر اولین فدایی صدا زد فزت و رب الکعبه به خدای کعبه رستگار شدم. آقا اینگونه روضه می خواند امام حسن علیه السلام نگاهش به پدر افتاد شروع کرد به گریستن. دلداری داد پدر پسر را حسنم شهادت افتخاره. امام حسین پدر را دید در این حال شروع کرد به گریستن پدر دلداری داد. اما وقتی به دخترا رسید به زینب و ام کلثوم پدر هم با آنها شروع کرد گریه کردن. عرضه میداریم یا ابا الحسن کجا بودی کربلا گریه دخترانت را ببینی وقتی پسرت برای وداع آمد زینب صدا زد عزیزم ما را در این صحرا به که می سپاری همه صدا بزنید یا حسین.

بسم الله الرحمن الرحیم

یا امیرالمومنین یا ذوالنعم

یا امام المتقین یا ذوالکرم

إننا جئناک فی حاجاتنا

لا تخیبنا وقل فیها نعم

حدیثی خاطرم آمد که میفرمود پیغمبر به اصحاب از شب معراج لیله الاسرار فرمود:

به طاق آسمان چهارمی دیدم من از رحمت

هزاران مسجدی اندر میان مسجد الاقصی

به هر مسجد هزاران طاق بر هر طاق صد محراب

به هر محراب صدمنبر به هر منبر علی بالا

ز پیغمبر چو بشنیدند اصحاب این سخن گفتند:

که ما بودیم دیشب با علی در جنگ در یک جا

تبسم کرد سلمان این سخن گفتا به پیغمبر

نشسته بودم اندر خدمتش در گوشه ای تنها

ابیذر گفت با سلمان به روح پاک پیغمبر

ندیدم من به غیر خود هیچکس را نزد آن مولا

به گوش فاطمه خورد این سخن گفتا علی دیشب

الی صبح از میان خانه بیرون پا نزد اصلا

پیغمبر می فرماید من قاب قوسین أو أدنی رفتم اونجا علی را دیدم اصحاب میگن علی پیش ما بود. سلمان میگه پیش من بود أبیذر قسم یاد میکنه پیش من بود. فاطمه علیها السلام می فرماید علی تا صبح درون خانه بود.

علی ماهی که در هر دل درخشید

به یک شب در چهل منزل درخشید

به ناگه جبرئیل آمد

سلام آورد براحمد

که ای مسند نشین بارگاه قرب أو ادنی

اگر چه بر همه ظاهر شده اما

ولیکن از همه بگذشت با ما بود در بالا

علی عالی اعلا

ولی والی والا

وصی سید بطحا

به حکمش ما جمله فیها

تمام جسم را جوهر

کلام نیک پیغمبر

زمانی روح را رهبر

ولی ایزد دانا

عجب جایی بردنمون دختر تمام عشقش اینه بابا مهمونش بشه. آمد خانه بی بی ام کلثوم. تا اذان گفتند سفره افطاری پهن کرد نان و نمک و شیر گذاشت. امیرمومنان یه نگاه معناداری به چهره دخترش کرد فرمود دخترم تا حالا کی دیدی من از دو نوع خورشت استفاده کنم. تا اومد نمک برداره فرمودشیر را بردار با نان و نمک افطار میکنم. گفت

نمیگویم برایم سفره رنگین فراهم کن

نگاه آخرین بر مظلوم عالم کن

نمیگویم چه خواهد کرد خصم دژخیمان با من

پیامی گر برای مادرت داری بگو با من

چشم انتظار بود آقا کی از مسجد برمیگرده. یه وقت منادی ندا داد یا اهل العالم تهدمت و الله ارکان الهدی یا اهل العالم قد قتل علی المرتضی همانطوری که فرمودند حسنین ناله میزدن نماز رو به اتمام رسوندن با هر وسیله ای بود بابا رو روی دوش گذاشتند. دارن به طرف خانه می برند همچین که وارد خانه شد فرمود حسنم حسینم منو روی زمین بگذارید. می خواهم با پاهای خودم وارد خانه بشم. نمی خواهم زینبم من با این حال ببینه. سادات علما میخواهم عرض کنم مولاجان نمیتونستی ببینی زینب ناراحت میشه کجا بودی کربلا. آن لحظه ای که زینب اومد تو گودی قتلگاه گفت:

تاب دیگر در تن بلبل نبود

بوی گل می آمد اما گل نبود

با چراغ اشک گرم جستجو

خاک را با یاد گل میکرد بو

ناگهان از زیر شاخ و برگها

داد گل آوا که این سویم بیا

اخیه اخیه إلی إلی

آمد و زد شاخه ها را برکنار

کم کم آن گل گشته گردید آشکار

گفت آیا یوسف زهرا تویی

آن که من گم کرده ام آیا تویی.

آی پدران و مادران شهدا از همتون التماس دعا دارم گفت داداش میخواهم صورتت رو ببوسم اما سر در بدن نداری اما یه جایی رو می بوسم که پیغمبر نبوسید علی نبوسید فاطمه نبوسید چه کرد یه وقت دیدن رفت لبها رو گذاشت بر آن رگهای بریده. یا الله یا الله اولین روضه خوان ابی عبدالله تو کربلا خود زینب بود اما روضه خوان خوب مستمع خوب میخاد هر چقدر با برادر صحبت کرد دید جواب نمیده. سادات علما یه وقت رویش را کرد طرف مدینه یوم علی صدر المصطفی یوم علی وجه الثری یعنی بابا یا رسول الله این کشته فتاده به هامون حسین توست این صید دست و پا زده در خون حسین توست یه وقت دیدن دیگه صدای ناله زینب نمیاد.

یکی گفت زینب را کشتند یکی گفت کنار بدن جان داد. آماده ای بگم اما اون ناز دانه قضیه رو افشا کرد صدا زد بابا دیگه نمیگم تشنه ام دیگه نمیگم منو برگردون مدینه. بابا بلند شو ببین عمه ام رو دارن با تازیانه میزنن. یا ابتا أنظر إلی عمتی المضروبه یا علی مولا یا علی مولا یا علی مولا

یا علی یا علی نور چشم نبی

از محبت تو قلب ما منجلی

مهر تو باشد دردل شیعه

لطف تو گشته شامل شیعه

یا علی مولا یا علی مولا

روزنوزدهم رمضان آمده

وقت قتل علی شیعیان آمده

باغ دین امشب گشته پژمرده

ضربت کینه بر علی خورده

یا علی مولا یا علی مولا

هر که دارد به دل مهر تو مرتضی

باشد اوشیعه مخلص مصطفی

با ولای تو دین شود کامل

بی تولایت هر عمل باطل

یاعلی مولا یا علی مولا

از زبان خودم عرض میکنم

دست من خالی

بی پناهم علی

جان زینب بیا

کن نگاهم علی

گر بدم مولا گر ردم مولا

یا علی بنما مددم مولا

یا علی مولا یا علی مولا

خورده شمشیر کین امیرالمومنین

---