قضاوت و داوری بین زن و شوهر

1.  داوران هردوفامیل باشند. خب قاضی برفرض که من قاضی هزارتا خانواده اومدن دیگه اشکم جاری نمیشه من روزی ده تا از این دعواها رو مثلا وقتی اول میشنوه دلش یه جور میشه قاضی دیگه کارشه دیگه فرق میکنه با دایی فرق میکنه با عمو فرق میکنه با فامیل که اینو پاره تن خودشون میدونن سوز دارند این یکی از امتیازات این دادگاه داوران هر دو از فامیل باشند تا سوز وتعهد و خیر خواهی بیشتری داشته باشد.
2.  این دادگاه به بودجه نیاز ندارد. برو تمبر باطل کن فلان پول به چه حسابی بریز اشتباه شده دوباره قانون عوض شده دوباره یه پول دیگه ام بدی نه این دادگاه پول نمیخاد.
3.  رسیدگی به اختلاف در این دادگاه سریعه مثلا ساعت هشت صبح دعوا شده هشت شب دادگاه تشکیل میشه دایی با یه جعبه شیرینی تشریف آوردند ساعت ده شب هم قصه فیصله پیدا کرده. اما اگر بخام به اون دادگاه های مرسوم شکایت نوشته بشه یه شکایتی باید بنویسم پدرشو در بیارم یه رفیق وکیل دارم یه زنگش بزنم اون وکیله میگه اینطوری بنویس خانمم یه وکیل میگیره اونم میگه اینطوری بنویس از این بند استفاده کن یعنی همون اختلافی که مثلا هشت درجه بود تا میاد دو سه هفته از دادگاه میشه هشتاد درجه. تراکم پرونده اینجا نیست میره دادگاه میگه شما نفر هشت هزارم هستی باید صبر کنی تا نوبتت بشه. اما این دادگاه مراجعینش یکی بیشتر نیستن سریع بدون تراکم پرونده بدون مشکلات اداری میگه برو اون اتاق از اون اتاق بروطبقه سوم از طبقه سوم برو طبقه چندم برو کجا کجا اینم اعصابش خورده نمیدونه چی میشه بچه شون چی میشه.
4. امتیاز چهارم اسرار این دادگاه به بیگانگان سرایت نمیکند. الان ما که دادگاه میریم شاید نمیدونم هفت هشت ده نفر یا بیشتر میفهمن سید جواد بهشتی یا پسرش یا دخترش چه مشکلاتی داره اون تایپیست اون بایگانی چیه اونی که نمیدونم پرونده از این اتاق میبره اونجا اون قاضیه اون قاضی دوم شاهد یعنی یه آبروریزی میشه که اصلا هوس آشتی از ذهنشون میره بیرون. پیشنهاد خدا رو نگاه کنید امام صادق علیه السلام فرمود تو این دادگاه دو تا داور گفتیم داورها حق طلاق ندارن مثلا بگن ما نشستیم سه ساعت حرف زدیم به نظر ما طلاق بگیر. اینها برای آشتی اومدن طلاق میخای برو دادگاه این دوتا داور امام صادق علیه السلام فرمود حق ندارن رو گزینه جدایی اینجا باهم دیگه حرف بزنن. این امتیازات این دادگاه.

اما پیامهای این آیه چه پیامی برای امروز مسلمین دارد.

• پیام اول علاج واقعه را قبل از وقوع همین اندازه که دلواپس شدی وارد شو بی تفاوت نباشید وإن خفتم یعنی یه اطلاعاتی یه شواهدی یه قرائنی به گوش شما رسیده که دخترم دختر خواهرم پسر برادرم با همسرش بگو مگو پیش آمده همین اندازه که دلواپسی پیش آمد باید برید سراغ اون داورها این نکته اول.
• نکته دوم قبل از نگرانی ودلواپسی از شقاق وجدایی در زندگی مردم دخالت نکنید. آقا من بزرگ این خانواده هستم برم ببینم نه زندگیشون رو دارن میکنن شما برای چی بخای مداخله بکنی اگر دلواپس شدی یعنی اگر دلواپسی نداری بیخود سرک نکش پرس وجو نکن زندگی میکنن این نکته دوم.
• موضوع طلاق و جدایی سزاوار دلواپسی است یه موضوع فوق العاده مهمه این جای دلواپسی داره جای استرس داره.
• زن وشوهر یک روح در دو پیکرند همین که گفتیم کلمه شقاق
•  جامعه در برابر اختلافات خانواده ها مسؤلیت دارند چون خطاب آیه به فامیلا نیست به جامعه است. دولت ملت روحانیت استاد دانشگاه همسایه همه خطاب آیه به مسلمانهاست. مسلمانها مسؤلیت دارید مسؤلیت شما چیه برید داور پیدا کنید. یه داور از فامیل مرد یه داور از فامیل زن.
• پیام بعدی فامیلا مسؤلیت مضاعف دارند. همین اندازه که این اختلاف تو خانه خواهر من برادر من دایی من عموی من پیش آمده من مسؤلیتم بیش از اینه فامیلا مسؤلیت مضاعف دارند.
• یه پیام دیگه شاید شما هم دیده باشید گاهی وقتا بین زن و شوهری که اختلاف پیش میاد لشکر کشی میکنن زنگ میزنن به هم این ماشینها رو هم ردیف میکنن میگن ما باید این دختر برادرمون رو ببریم دفاع کنیم ازش. این آیه میفرماید لشکرکشی نه یک نفر پنج تا و پنج تا مثل کشتی و والیبال نه یک نفر لشکر کشی نه اون بیشتر فتنه رو تشدید میکنه دوباره. یه جمعیتی بخوان با یه جمعیتی حیدری و نعمتی و یه جمعیتی از محله بالا بیان و نه یک نفر حکما دو تا هم نه.
• پیام دیگر زن و مرد در این قصه مساوی هستند. مرد دوتا داور زن یه داور نه مرد هم یک داور زن هم یک داور به طور مساوی.
• نهم مشکلات مردم را به دست خود مردم حل کنید همه چیز دولتی نکنید. این مسأله کدخدا منشی الان بعضی جاها هست خیلی هم خوبه این رو باید با اسلوبی متناسب با روزگار الان ما در قرن بیست ویکم هستیم کد خدا منشی امروزی این با حساب کتاب آگاهانه با برنامه اینو رسم کنیم. همش پرونده ها بره در قوه قضائیه نمیدونم پانزده میلیون پرونده قاضی هم کمه. قاضی مجبوره شتاب زده نمدونم چندتا پرونده با اعصاب خرد خود مردم همه مسائل رو به دولت نسپاریم.
• دهم از آشتی دادن مأیوس نباشید چون خیلیها میگن حاج آقا فایده نداره آخرشم سه چهار پنج ساعتم وقت بزاریم. خدا میگه فایده داره شما میگی فایده نداره از آشتی دادن نا امید نباشید مأیوس نباشید. خود خدا هم فرموده منم میام کمک شما دو تا منم سومی خود خدا آفریدگار و فرمانروای عالم فرموده منم میام کمکتون اقدام کنید ورود پیدا کنید. بیش از نگرانی موج ایجاد نکنید یه وقتی هوار میکشن همه رو خبر میکنن نه بزارید حتی الامکان در یه جمع محدودی اون خبر بماند. اسلام به مسأله شورایی و کدخدا منشی توجه دارد.
• یه پیام دیگه هر جا سخن از حق و حقوق است طرفین باید حضور داشته باشند.

من یه تجربه ای از خودم خدمت شما عرض میکنم. حاج آقای قرائتی که برنامه درسهایی از قران رو در دهه شصت شروع کرد خیلی هم برنامه پر جاذبه ای بود و هست اونوقتم تلویزیون مثل اینکه یه شبکه یا دو شبکه بیشتر نبود هر هفته گونی گونی نامه میومد برای آقای قرائتی منم خب تو اتاق ایشون بودم آقای قرائتی هم هر هفته تو تلویزیون میگفت مردم ایران من کسی رو ندارم برای من نامه ننویسید. من نمیخونم این نامه رو یعنی وقت ندارم یه بار من پیش خودم گفتم یکی از این گونی ها رو ببرم خونه ببینم چیه رفتم اون نامه ها رو نشستیم و خوندیم دیدیم هشتاد درصدش مسائل خانوادست. بین زن و شوهر بین بچه ها و والدین بین خواهر و برادر بدون اطلاع آقای قرائتی شروع کردم به این نامه ها جواب دادن بدون اسم آخرش فقط مینوشتم موفق باشید. حالا اون طرفم فکر میکرد آقای قرائتی این جواب داده. یه مدتی گذشت حاج آقای قرائتی میرفت مسافرت خیلی پر مسافرت بود ایشون توسفر ها افراد زیادی به ایشون میگفتند حاج آقا دستت درد نکنه این جمله ای که نوشتی ما رو از دادگاه نجات دادی ما رو از طلاق نجات دادی ما الان دوتا بچه داریم بعد از اون بنا بود جدا بشیم رفیق شدیم. آقای قرائتی هی میگفت چه نامه ای کی نوشته بعد لو رفتیم اون کارو من دارم میکنم. بعد ایشون گفت تو هفته ای یک روزت رو من آزاد میکنم برو بنشین همین کار رو بکن آرام آرام اون پاسخهای کتبی تبدیل شد به تلفنی و بعد هم حضوری یعنی لازم بود که اون دونفر بیان باهاشون حرف بزنیم من که بلد نبودم به قول این چیزا اطبا میگن دندانپزشک دندانسازی تجربی یعنی تو دانشگاه نخونده همینطوری پیش استادش یاد گرفته.

البته زیاد مشورت میکردم من در ده سال با هزار خانواده صحبت کردم فاصله سالهای هفتاد تا هشتاد آقای قرائتی استاد عزیز بنده چند تا توصیه به من کرد گفت به این شرطها من اجازه میدم تو دفتر من این کار رو انجام بدی چون اینجا با اسم من میان شرط اول تا مطالب دو طرف را نشنیدی قضاوت نکن. مثلا یه خانم میاد گریه میکنه دل آدم میسوزه لعنت میکنه به شوهرش فلان فلان شده چه مردهایی تو ایران پیدا میشه. یا آقا میاد از خانمش…

تا سخنان دو طرف را نشنیدی این توصیه اول توصیه دوم پشت درهای بسته با کسی حرف نزن مثلا یه خانم میاد تنها منم تنها خب این حرومه دیگه البته دو نفر نامحرم حرامه الان مشاوره ها همش اینطوری صورت میگیره یه اتاقی رو تنظیم کردن که جلو راهرو بود یعنی همه رهگذرا میتونستن ما رو ببینن این شرط دوم

سه هیچ وقت به خانه کسی نرو خیلی ها مایل بودن به جای اینکه بیان نهضت سواد آموزی مابریم به خونشون حاج آقا تشریف بیارید حاج آقا قرائتی همچین اجازه ای به ما نداد.

چهار ابدا هیچ هدیه ای قبول نکن حتی یک گل. ما هم بر اساس این چهار شرط اون هزار عرض به خدمت شما دیدار را خدا کمک کنه نمیدونم چندتاش درست بوده چندناش اشتباه بوده بسیاری وقتها با گریه به خانه میرفتم. چرا در خانواده مسلمانها این خبرا هست! امیرالمومنین علیه السلام مهمانی داشته حضرت علی علیه السلام خیلی مهمان دوست داشته غذا آماده کردند و سفره رو مرتب کردند و آخرای غذا مهمونه یه پرونده رو مطرح کرد حضرت فرمود پاشو برو بیرون پیغمبر به من فرموده علی جان هیچ وقت یکی از دو طرف دعوا را به خانه ات دعوت نکن این موضوع مهمی است هر جا سخن از حق وحقوق است طرفین باید حضور داشته باشن.

حکما من أهله یه داور از خانواده مرد و حکما من أهلها ویه داور از خانواده زن.

• پانزدهم در انتخاب داور حالا میخواهم داور انتخاب بکنیم خیر خواهی آگاهی رازداری اصلاح طلبی ها یه اصلاح طلب باید پیدا کنیم اینجاها هم که الحمدالله اصلاح طلب زیاده. خلاصه که یه اصلاح طلب پیدا کنید که او به آشتی فکر بکنه نه به قهر وجدایی. تو انتخاب داور این دقت داشته باشید.
• شانزدهم هرجا حسن نیت و بنای اصلاح باشه خدا هم توفیق میده اون نیته خیلی مهمه.
• هفدهم یادتون نره دلها به دست خداست همین دونفری که قسم خورده بودن فقط طلاق، یهو میبینی اشکش جاری شد. دل دست خداست. خدا دلها را نرم میکنه.
• ضمنا به عقل و تدبیر خودتون مغرور نشید. بله من بودم که هفتاد تا خانواده رو سروسامان دادم نه تو چکاره هستی همه کاره خداست. به قول آقای قرائتی میفرماید شما این آیه رو زیاد شنیدید وما رمیت إذ رمیت آقای قرائتی میگه این فقط راجع به تیر اندازی نیست. راجع به حرف زدن هم میتونیم بگیم وما نطقت إذ نطق تو نبودی که حرف میزدی خدا داشت کلمات را تو دهان تو میگذاشت. ملتفت نبودی لطف او بود دستگیری او بود راهنمایی او بود.
• ضمنا این طرح خدا عالمانه است. آخر آیه فرموده علیما خبیرا این دوتا صفت خدا یه طرح حساب شده و برنامه ریزی شده است.
• آخرین و بیستمین نکته همه بدانند ای داورا ای خانواده ها ای عروس وداماد همه بدانند هرکاری بکنید هر قصدی داشته باشید خدا خبر داره خبیرا علیما خدا میدونه فکر نکنید پنهان کاری کردید هیچ کس خبر نداره این هم موضوع امروز .

خب مراسم عزای امیرالمومنین علیه السلام است. آقایان پیغمبر عزیز ما یه کارایی رو انجام میداد بعد به مسلمانها میفرمود این سنت منه حتما این تکرار کنید مثلا بچه به دنیا میاد در گوشش اذان میگفت بعد میفرمود این سنت منه. یکی ازسنتهای پیغمبر این بوده که وقتی کسی ازدنیا میرود غریبانه به خاک سپرده نشود فرمودند خبر کنید همه رو. تشییع جنازه نباید شب باشه تشییع جنازه باید روز باشه پرجمعیت باشه پرشکوه باشه. آقایان بانوان ما مردمی هستیم که تشییع جنازه امام رو دیدیم از جماران تا بهشت زهرا چه خبر شد ما مردمی هستیم که تشییع جنازه قاسم سلیمانی رو دیدیم کربلا نجف خوزستان خراسان تهران قم حتی آذربایجان که جنازه قاسم سلیمانی نرفت چه مردمی داریم.

اما مولای مظلوم ما فرمود حسن جان شب مرا غسل بده شب مرا کفن کن نمیدونم شش یا هفت نفر بود مخفیانه شباهت پیدا کرد با همسر مظلومه اش فاطمه عرضه داشت یا علی شب مراغسل بده شب مرا کفن کن شب برمن نماز بگزار امیرالمومنین فرمود به مردم خبر بدید بریم روضه فاطمه زهرا را بخانیم به مردم خبر بدید مراسم فاطمه به تاخیر افتاده شب به نیمه رسیده آهسته وبی سروصدا این بچه ها رو فرستاد به خانه سلمان و ابوذر مجموعشون شاید با بچه ها ده نفر میشدن. طبق وصیتش شروع کرد پیکر همسر مظلومه اش را غسل دادن بریز آب روان أسماء به جسم اطهر زهرا ولی آهسته آهسته. این بدن دیگه نحیف شده این روزا. بدن همسر مظلومش رو غسل داد و کفن کرد بچه ها رو صدا زد بیایید با مادرتون وداع کنید. خواست بدن همسرش را به خاک بسپارد محرمی ندارد. دستهایی شبیه دستهای پیغمبر را مشاهده کرد صدا زد السلام علیک یا رسول الله این همان امانتی است که به علی سپردی همه صدا بزنید یا زهرا.

بیشتر بخوانید