قرآن کریم

شرح صفحه 9 قرآن کریم

سرگذشت سقوط بنی اسرائیل

شرح صفحه 9 قرآن کریم سورۀ مبارکه بقره آیات 61-58 از مجموعه دروس بر ساحل نور توسط حجت الاسلام سید جواد بهشتی را به صورت فیلم، صوت و متن پیاده شده تقدیم شما مخاطبان قرآنی می نمائیم.

بسم الله الرحمن الرحیم

در قرآن قصه‌ای به طولانی بودن قصۀ بنی‌اسرائیل نداریم. پیامبر عزیز ما هم می‌فرمودند:

«مسلمان‌ها! همۀ قصه‌های قرآن به خصوص قصۀ بنی‌اسرائیل را زیاد بخوانید».

می‌پرسیدند: یا رسول اللّٰه، چگونه است که شما در مورد این قصه اینقدر سفارش می‌کنید؟

فرمودند: «ماجراهای این قصه در امت من تکرار خواهد شد».

اصلاً تاریخ برای چیست؟ برای سرگرمی که نیست،

برای خواب رفتن که نیست، بلکه برای بیداری، عبرت و درس گرفتن است!

من اسم صفحه‌ای را که می‌خوانیم «سرگذشت سقوط بنی اسرائیل» گذاشته‌ام.

چه نعمت‌هایی خداوند به بنی‌اسرائیل داد؟ و آن‌ها چه عکس‌العملی نشان دادند؟

صفحۀ ۹
سورۀ مبارکه بقره
آیات ۶۱-۵۸

آیۀ ۵۸ :

«وَإِذْ قُلْنَا ادْخُلُوا هَٰذِهِ الْقَرْیَهَ فَکُلُوا مِنْهَا حَیْثُ شِئْتُمْ رَغَدًا وَادْخُلُوا الْبَابَ سُجَّدًا وَقُولُوا حِطَّهٌ نَغْفِرْ لَکُمْ خَطَایَاکُمْ ۚ

وَسَنَزِیدُ الْمُحْسِنِینَ»

«وَإِذْ قُلْنَا ادْخُلُوا هَٰذِهِ الْقَرْیَهَ» یاد کنید آن‌گاه که گفتیم وارد بیت المقدس شوید،

«فَکُلُوا مِنْهَا حَیْثُ شِئْتُمْ رَغَدًا» از خوردنی‌ها و از میوه‌های این سرزمین بخورید؛

گوارای وجودتان!، «وَادْخُلُوا الْبَابَ سُجَّدًا» وقتی از در بیت المقدس وارد می‌شوید،

با خضوع، فروتنی و با سجده وارد شوید، «وَقُولُوا حِطَّهٌ»

و بگویید خداوندا! گناهان ما را بریز؛ «حِطَّه» یعنی بریز، گناهان ما را بریز،

اگر این کار را بکنید – یعنی با خضوع وارد شوید و استغفار کنید- ،

«نَغْفِرْ لَکُمْ خَطَایَاکُمْ» اشتباهات شما را می‌آمرزیم، «وَسَنَزِیدُ الْمُحْسِنِینَ» و به زودی نیکوکاران را می‌افزاییم،

الطاف و نعمت‌های خودمان را بر نیکوکاران می‌افزاییم.

بنی اسرائیل چه کار کردند؟

آیۀ ۵۹ :

«فَبَدَّلَ الَّذِینَ ظَلَمُوا قَوْلًا غَیْرَ الَّذِی قِیلَ لَهُمْ فَأَنْزَلْنَا عَلَى الَّذِینَ ظَلَمُوا رِجْزًا مِنَ السَّمَاءِ بِمَا کَانُوا یَفْسُقُونَ»

«فَبَدَّلَ الَّذِینَ ظَلَمُوا قَوْلًا غَیْرَ الَّذِی قِیلَ لَهُمْ» آن‌ها عوض کردند، به جای کلمۀ «حِطَّه» یک کلمۀ دیگری گفتند و مسخره بازی درآوردند.

آن کلمه، کلمۀ «حِنطه» یعنی گندم بود.

خداوند فرمود: بگوید «حِطَّهٌ»، آن‌ها از روی تمسخر گفتند «حِنطه» یعنی خوردنی، گندم، یک نان داغ بربری…

«فَأَنْزَلْنَا عَلَى الَّذِینَ ظَلَمُوا رِجْزًا مِنَ السَّمَاءِ بِمَا کَانُوا یَفْسُقُونَ» به خاطر این گناهی که کردند ما عذابی از آسمان برای آن‌ها نازل کردیم.

بعضی «رِجْزًا» را بیماری یا طاعون معنا کرده‌اند؛

مانند همین بیماری کرونا، که ایام ضبط این برنامه در دوران کرونا است.

به کیفر تمسخری که بنی‌اسرائیل به فرمان خدا کردند، ما یک بیماری برایشان فرستادیم.

آیۀ ۶۰ :

«وَإِذِ اسْتَسْقَىٰ مُوسَىٰ لِقَوْمِهِ فَقُلْنَا اضْرِبْ بِعَصَاکَ الْحَجَرَ ۖ فَانْفَجَرَتْ مِنْهُ اثْنَتَا عَشْرَهَ عَیْنًا ۖ قَدْ عَلِمَ کُلُّ أُنَاسٍ

مَشْرَبَهُمْ ۖ کُلُوا وَاشْرَبُوا مِنْ رِزْقِ اللَّهِ وَلَا تَعْثَوْا فِی الْأَرْضِ مُفْسِدِینَ»

«وَإِذِ اسْتَسْقَىٰ مُوسَىٰ لِقَوْمِهِ» و یاد کنید آنگاه که موسی بن عمران برای مردمش آب خواست؛

بنی‌اسرائیل از یک منطقه‌ای گذر می‌کردند که آب نداشت، پس نزد پیغمبرشان آمدند که ما آب می‌خواهیم،

پیغمبر هم از خداوند آب خواست؛ «فَقُلْنَا اضْرِبْ بِعَصَاکَ الْحَجَرَ» ما به موسی گفتیم با عصایت به سنگ بزن؛

عصای موسی معجزۀ او است، به آب می‌زند خشک می‌شود،

به سنگ می‌زند آب می‌جوشد، این اعجاز الهی است.

«فَانْفَجَرَتْ مِنْهُ اثْنَتَا عَشْرَهَ عَیْنًا» همین که چوبش -عصایش- را به صخره زد،

دوازده چشمه از آن جوشید، «قَدْ عَلِمَ کُلُّ أُنَاسٍ مَشْرَبَهُمْ» بنی‌اسرائیل هم ۱۲ گروه بودند،

این چشمه‌ها به گونه‌ای بود که هر گروه چشمۀ خود را تشخیص داد؛

«کُلُوا» میل بفرمایید، بخورید؛

«وَاشْرَبُوا مِنْ رِزْقِ اللَّهِ» بنوشید از رزق خداوند، اما، «وَلَا تَعْثَوْا فِی الْأَرْضِ مُفْسِدِینَ»…

عزیزان من، بینندگانی که این برنامه را می‌بینید و یا شنوندگانی که می‌شنوید،

در قرآن «بخور بخور» نداریم، هر جا در قرآن خوردن و آشامیدن است در کنار آن مسئولیتی وجود دارد، امر یا نهی یا تکلیفی در کنار آن است.

«خوردن» تنها در قرآن مخصوص حیوانات است. اینجا امر چیست؟ بخورید، اما فساد و تبهکاری نکنید.

«کُلُوا وَاشْرَبُوا مِنْ رِزْقِ اللَّهِ وَلَا تَعْثَوْا فِی الْأَرْضِ مُفْسِدِینَ»،

«لَا تَعْثَوْا» هم یعنی فساد نکنید، «مُفْسِدِینَ» هم یعنی فسادگران.
فساد نکنید در زمین…!

آیۀ ۶۱ :

«وَإِذْ قُلْتُمْ یَا مُوسَىٰ لَنْ نَصْبِرَ عَلَىٰ طَعَامٍ وَاحِدٍ فَادْعُ لَنَا رَبَّکَ یُخْرِجْ لَنَا مِمَّا تُنْبِتُ الْأَرْضُ مِنْ بَقْلِهَا وَقِثَّائِهَا

وَفُومِهَا وَعَدَسِهَا وَبَصَلِهَا ۖ قَالَ أَتَسْتَبْدِلُونَ الَّذِی هُوَ أَدْنَىٰ بِالَّذِی هُوَ خَیْرٌ ۚ اهْبِطُوا مِصْرًا فَإِنَّ لَکُمْ مَا سَأَلْتُمْ ۗ

وَضُرِبَتْ عَلَیْهِمُ الذِّلَّهُ وَالْمَسْکَنَهُ وَبَاءُوا بِغَضَبٍ مِنَ اللَّهِ ۗ ذَٰلِکَ بِأَنَّهُمْ کَانُوا یَکْفُرُونَ بِآیَاتِ اللَّهِ وَیَقْتُلُونَ النَّبِیِّینَ

بِغَیْرِ الْحَقِّ ۗ ذَٰلِکَ بِمَا عَصَوْا وَکَانُوا یَعْتَدُونَ»

«وَإِذْ قُلْتُمْ یَا مُوسَىٰ» و یاد کنید بنی اسرائیل آن روزگاری را که گفتید ای موسی این چه انقلابی است؟!،

«لَنْ نَصْبِرَ عَلَىٰ طَعَامٍ وَاحِدٍ» ما به یک نوع خوردنی قانع نیستیم،

«فَادْعُ لَنَا رَبَّکَ»، آنقدر هم بی‌تربیت و بی‌ادب بودند که نگفتند: «ربنا»، خدایمان را صدا بزن،

بلکه گفتند «برو خدایت را صدا بزن»، یعنی با بی‌احترامی هم این حرف را زدند.

«یُخْرِجْ لَنَا مِمَّا تُنْبِتُ الْأَرْضُ» تا بیرون بیاورد برای ما از روییدنی‌های زمین، چه؟

«مِنْ بَقْلِهَا» ما سبزی خوردن می‌خواهیم -الان چند ماه است که در مغازه‌ها سبزی خوردن نبوده‌است-،

«وَقِثَّائِهَا» ما خیار می‌خواهیم، «وَفُومِهَا» ما سیر می‌خواهیم، «وَعَدَسِهَا» ما عدس می‌خواهیم، «وَبَصَلِهَا»؛

وگرنه ما انقلاب نمی‌خواهیم، «قَالَ» رهبر انقلاب فرمود: «قَالَ أَتَسْتَبْدِلُونَ الَّذِی هُوَ أَدْنَىٰ بِالَّذِی هُوَ خَیْرٌ»

می‌خواهید چند چیز خوردنی را با یک انقلاب معنوی عوض کنید؟!

«اهْبِطُوا مِصْرًا» از این شهر بروید بیرون؛ مثل اینکه به آدم و حوا خداوند فرمود: «اهْبِطُوا»، اینجا هم می‌فرماید: «اهْبِطُوا مِصْرًا»،

«فَإِنَّ لَکُمْ مَا سَأَلْتُمْ» برای شما از همان چیزهایی که می‌خواهید؛

شما به دنبال خوردن و آشامیدن مثل حیوانات هستید. انقلاب دنبال آرمان های بزرگ است.

«وَضُرِبَتْ عَلَیْهِمُ الذِّلَّهُ وَالْمَسْکَنَهُ» مُهر بدبختی، ذلت، خواری، مسکنت و بیچارگی بر بنی‌اسرائیل زده شد،

«وَبَاءُوا بِغَضَبٍ مِنَ اللَّهِ» گرفتار غضب خدا شدند؛ ما در سورۀ حمد «مغضوبین» را خواندیم،

آرام آرام باید در طی قرآن بفهمیم که «مغضوبین» چه کسانی هستند؟ یک گروه اینان هستند.

چطور بدبخت شدند؟

«ذَٰلِکَ بِأَنَّهُمْ کَانُوا یَکْفُرُونَ بِآیَاتِ اللَّهِ» چون نشانه‌ها و آیات خدا را انکار می‌کردند،

«وَیَقْتُلُونَ النَّبِیِّینَ بِغَیْرِ الْحَقِّ» به ناحق پیامبران را کشتند؛

امیرالمؤمنین علیه‌السلام در نهج البلاغه می‌فرماید: در یک صبح زود تا چاشت چند هزار پیغمبر را کشتند و بعد هم رفتند مغازه‌ها را باز کردند دنبال داد و ستد.

این است گذشتۀ جنایت‌بار بنی اسرائیل….

«ذَٰلِکَ بِمَا عَصَوْا» ریشۀ عمیق‌تر آن معصیت است،

«وَکَانُوا یَعْتَدُونَ» یک اخلاق تجاوزگری در آن‌ها پیدا شد،

«کَانُوا» که با فعل مضارع می‌آید علامت یک خلق و خو است.

آیه‌ها مربوط به بنی‌اسرائیل است ولی درس‌هایش مربوط به همه روزگاران است.

با چشم باز قرآن بخوانیم…

خدانگهدار شما …

جلسه بعد

قرآن کریم

شرح صفحه 8 قرآن کریم

یادآوری نعمت های ویژه به بنی اسرائیل

شرح صفحه 8 قرآن کریم سورۀ مبارکه بقره آیات ۵۷-۴۹ از مجموعه دروس بر ساحل نور توسط حجت الاسلام سید جواد بهشتی را به صورت فیلم، صوت و متن پیاده شده تقدیم شما مخاطبان قرآنی می نمائیم.

بسم الله الرحمن الرحیم

خداوند برای موسی بن عمران پیغام فرستاد: ای موسی! مردم را عاشق من کن.

حضرت موسی به فرشتۀ وحی عرض کرد: بلد نیستم، روش آن چیست؟

جبرائیل به آسمان پر کشید و برگشت،

گفت: «خدایت می‌فرماید نعمت‌هایم را بشمار، بندگانم عاشق می‌شوند»

در این صفحه نعمت‌های بزرگی که خداوند به یهود، بنی‌اسرائیل و به امت موسی داده‌ است را یادآوری می‌کند؛

یادآوری نعمت‌ها انسان را خاشع و بیدار می‌کند…

صفحۀ ۸
سورۀ مبارکه بقره
آیات ۵۷-۴۹

آیۀ ۴۹ :

«وَإِذْ نَجَّیْنَاکُمْ مِنْ آلِ فِرْعَوْنَ یَسُومُونَکُمْ سُوءَ الْعَذَابِ یُذَبِّحُونَ أَبْنَاءَکُمْ وَیَسْتَحْیُونَ نِسَاءَکُمْ ۚ وَفِی ذَٰلِکُمْ بَلَاءٌ مِنْ

رَبِّکُمْ عَظِیمٌ»

«وَإِذْ نَجَّیْنَاکُمْ مِنْ آلِ فِرْعَوْنَ» یاد کنید آن روزگاری را که ما نجات دادیم شما را از فرعونیان،

«یَسُومُونَکُمْ سُوءَ الْعَذَابِ» به طرز فجیعی عذاب می‌کردند شما را، «یُذَبِّحُونَ أَبْنَاءَکُمْ» پسران‌تان را می‌کشتند، سر می‌بریدند،

«وَیَسْتَحْیُونَ نِسَاءَکُمْ» دختران‌تان را، زنان‌تان را برای بهره‌کشی و سوء استفاده نگه می‌داشتند،

«وَفِی ذَٰلِکُمْ بَلَاءٌ مِنْ رَبِّکُمْ عَظِیمٌ» در این ماجرا بلای بزرگی از طرف پروردگارتان متوجه شما بود.

دورۀ فرعون، دورۀ خیلی سختی بود. یادتان نرود که الان انقلاب شده است!

خیلی‌ها آن خفقان‌ها، سختی‌ها، آن فشارها و آن بدبختی‌ها را از یاد برده‌اند؛ یاد کنید…

آیۀ ۵۰ :

«وَإِذْ فَرَقْنَا بِکُمُ الْبَحْرَ فَأَنْجَیْنَاکُمْ وَأَغْرَقْنَا آلَ فِرْعَوْنَ وَأَنْتُمْ تَنْظُرُونَ»

«وَإِذْ فَرَقْنَا بِکُمُ الْبَحْرَ» یاد کنید آنگاه که ما دریا را به روی شما شکافتیم،

«فَأَنْجَیْنَاکُمْ» نجات دادیم شما را، پیش روی شما دریا بود، ارتش فرعون پشت سر شما بود،

راه را باز کردیم، از دریا به سلامت گذشتید؛

«وَأَغْرَقْنَا آلَ فِرْعَوْنَ» فرعونیان هم به دنبال شما به دریا آمدند،

آب‌ها را به هم متصل کردیم، فرعونیان را غرق کردیم، این ما بودیم که این کارها را برای شما انجام دادیم؛

«وَأَنْتُمْ تَنْظُرُونَ» شما هم داشتید تماشا می‌کردید، یادتان رفته است؟!

همین چهل سال قبل بود، همین ۳۰ سال قبل بود، چشم‌هایتان را به روی معجزات و الطاف الهی نبندید…

آیۀ ۵۱ :

«وَإِذْ وَاعَدْنَا مُوسَىٰ أَرْبَعِینَ لَیْلَهً ثُمَّ اتَّخَذْتُمُ الْعِجْلَ مِنْ بَعْدِهِ وَأَنْتُمْ ظَالِمُونَ»

«وَإِذْ وَاعَدْنَا مُوسَىٰ أَرْبَعِینَ لَیْلَهً» یاد کنید زمانی را که ما قرار گذاشتیم با موسی چهل شب،

«ثُمَّ اتَّخَذْتُمُ الْعِجْلَ مِنْ بَعْدِهِ وَأَنْتُمْ ظَالِمُونَ» در دورۀ این چهل شبانه روز،

در غیاب رهبر انقلاب، شما به دنبال گوساله پرستی رفتید، به دنبال سامری رفتید.

تخلفات خودتان را یادتان نرود، الطاف الهی را یاد کنید،

خلاف‌ها و معاصی خودتان را یاد کنید، شما ظلم کردید به خودتان…

آیۀ ۵۲ :

«ثُمَّ عَفَوْنَا عَنْکُمْ مِنْ بَعْدِ ذَٰلِکَ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ»

«ثُمَّ عَفَوْنَا عَنْکُمْ مِنْ بَعْدِ ذَٰلِکَ» اما بعد از آن ما باز شما را بخشیدیم،

«لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ» شاید شکرگزار خدا باشید.

دیگر چه چیزی را یاد کنیم؟

آیۀ ۵۳ :

«وَإِذْ آتَیْنَا مُوسَى الْکِتَابَ وَالْفُرْقَانَ لَعَلَّکُمْ تَهْتَدُونَ»

«وَإِذْ آتَیْنَا مُوسَى الْکِتَابَ وَالْفُرْقَانَ» و یاد کنید زمانی را که ما به موسی کتاب دادیم،

فرقان دادیم، یعنی وسیله‌ای که مردم بتوانند حق را از باطل تشخیص بدهند.

یکی از سوره‌های قرآن سورۀ فرقان است، یعنی ما بتوانیم تشخیص بدهیم فرق حق و باطل چیست…

یکی از اسم‌های تورات فرقان است، یعنی کتابی که به ما قدرت می‌دهد حق را از باطل فرق بگذاریم.

یاد کنید آن زمان را… «لَعَلَّکُمْ تَهْتَدُونَ»

 

آیۀ ۵۴ :

«وَإِذْ قَالَ مُوسَىٰ لِقَوْمِهِ یَا قَوْمِ إِنَّکُمْ ظَلَمْتُمْ أَنْفُسَکُمْ بِاتِّخَاذِکُمُ الْعِجْلَ فَتُوبُوا إِلَىٰ بَارِئِکُمْ فَاقْتُلُوا أَنْفُسَکُمْ ذَٰلِکُمْ

خَیْرٌ لَکُمْ عِنْدَ بَارِئِکُمْ فَتَابَ عَلَیْکُمْ ۚ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِیمُ»

«وَإِذْ قَالَ مُوسَىٰ لِقَوْمِهِ یَا قَوْمِ»

«إِنَّکُمْ ظَلَمْتُمْ أَنْفُسَکُمْ» اما شما به جای اینکه به کتاب فرقان — به تورات – عمل کنید به خودتان ظلم کردید، چگونه؟

«بِاتِّخَاذِکُمُ الْعِجْلَ» رفتید دنبال گوساله‌پرستی، گوساله را گرفتید و تورات را رها کردید،

«فَتُوبُوا إِلَىٰ بَارِئِکُمْ»، «بَارِئِ» یعنی خالق، برگردید به سوی خالق‌تان، پروردگارتان.

«فَاقْتُلُوا أَنْفُسَکُمْ»، چون جرم خیلی سنگینی را مرتکب شده‌اید باید توبۀ بسیار سختی بکنید؛ هم‌دیگر را به قتل برسانید.

ما فرصت تشریح این آیه‌ها را نداریم اما در حدی که چیزی بیشتر از ترجمه باشد به آن‌ها می‌پردازیم،

آن‌هایی که کنجکاو هستند به تفسیر این آیات مراجعه کنند.

«ذَٰلِکُمْ خَیْرٌ لَکُمْ عِنْدَ بَارِئِکُمْ» این نوع توبه کردن نزد پروردگارتان بهتر است،

«فَتَابَ عَلَیْکُمْ» خداوند رحمتش را به سوی شما برگرداند،

«إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِیمُ» حقیقت این است که او توبه‌پذیر مهربان است.

اگر دست التماس به سوی خدا بلند کنیم ما را می‌بخشد،

مهم این است که ما به صورت جدی از گناهانمان منصرف شویم، پشیمان شویم و جبران کنیم.

آیۀ ۵۵ :

«وَإِذْ قُلْتُمْ یَا مُوسَىٰ لَنْ نُؤْمِنَ لَکَ حَتَّىٰ نَرَى اللَّهَ جَهْرَهً فَأَخَذَتْکُمُ الصَّاعِقَهُ وَأَنْتُمْ تَنْظُرُونَ»

«وَإِذْ قُلْتُمْ یَا مُوسَىٰ لَنْ نُؤْمِنَ لَکَ حَتَّىٰ نَرَى اللَّهَ جَهْرَهً» یاد کنید یک گناه دیگر را،

شما به پیغمبرتان موسی گفتید: ما تا خدا را نبینیم ایمان نمی‌آوریم، این چه حرفی بود؟

حضرت موسی این همه معارف برای خداشناسی برای شما آورده است،

خدا که جسم نیست، خدا که دیدنی نیست، این چه درخواستی بود شما کردید؟!

«فَأَخَذَتْکُمُ الصَّاعِقَهُ» به خاطر این جرم و گناه صاعقه شما را فرا گرفت و مردید،

«وَأَنْتُمْ تَنْظُرُونَ» در حالی که نگاه می‌کردید صاعقه آمد و شما را فرا گرفت.

آیۀ ۵۶ :

«ثُمَّ بَعَثْنَاکُمْ مِنْ بَعْدِ مَوْتِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ»

«ثُمَّ بَعَثْنَاکُمْ مِنْ بَعْدِ مَوْتِکُمْ» اما بعد از مدتی خداوند شما را زنده کرد،

بعد از میراندن شما را زنده کرد، «لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ» شاید شکرگزار باشید.

چه فراز و نشیب‌هایی در جامعه‌های قبلی بوده است، در جامعه‌ی ما هم هست.

قدر بدانیم، الهام بگیریم، درس بگیریم….

آیۀ ۵۷ :

«وَظَلَّلْنَا عَلَیْکُمُ الْغَمَامَ وَأَنْزَلْنَا عَلَیْکُمُ الْمَنَّ وَالسَّلْوَىٰ ۖ کُلُوا مِنْ طَیِّبَاتِ مَا رَزَقْنَاکُمْ ۖ وَمَا ظَلَمُونَا وَلَٰکِنْ کَانُوا أَنْفُسَهُمْ

یَظْلِمُونَ»

«وَظَلَّلْنَا عَلَیْکُمُ الْغَمَامَ» در بیابانی که به سمت بیت‌المقدس حرکت می‌کردید سایه‌بانی برای شما برافراشتیم،

«وَأَنْزَلْنَا عَلَیْکُمُ الْمَنَّ وَالسَّلْوَىٰ» بهترین خوردنی‌ نوعی شیرۀ گیاه مثل عسل و گوشت پرنده‌ای لذیذ مثل کبوتر را برای شما قرار دادیم،

«کُلُوا مِنْ طَیِّبَاتِ مَا رَزَقْنَاکُمْ» میل بفرمایید از خوردنی‌های دلپسندی که روزیتان کردیم.

طیبات یعنی دلپسند که از «طیب» به معنای عطر می‌آید.

«وَمَا ظَلَمُونَا» همه بدانند ما که خدا هستیم به انسان‌ها ظلم نکردیم،

«وَلَٰکِنْ کَانُوا أَنْفُسَهُمْ یَظْلِمُونَ» اگر دچار بدبختی شدند،

دچار قحطی شدند، تقصیر خودشان است؛

ما به کسی ظلم نمی‌کنیم، خداوند ذره‌ای به مخلوقاتش ظلم نمی‌کند،

خودشان به خودشان ظلم کردند بنی‌اسرائیل که ۴۰ سال در آن بیابان گرفتار شدند.

خدانگهدار شما …

جلسه بعد

شرح صفحه 7 قرآن کریم

سرگذشت بنی اسرائیل

شرح صفحه 7 قرآن کریم سورۀ مبارکه بقره آیات ۴۸-۳۸ از مجموعه دروس بر ساحل نور توسط حجت الاسلام سید جواد بهشتی را به صورت فیلم، صوت و متن پیاده شده تقدیم شما مخاطبان قرآنی می نمائیم.

بسم الله الرحمن الرحیم

به مهمانی قرآن کریم می‌رویم:

سورۀ بقره طولانی‌ترین سورۀ قرآن و اولین سورۀ نازل شده در‌ مدینه است.

سرگذشت آدم و حوا و فرشتگان و ابلیس را خواندیم.

شرح صفحه هفتم قرآن کریم
سورۀ مبارکه بقره
آیات ۴۸-۳۸

آیه ۳۸ :

«قُلْنَا اهْبِطُوا مِنْهَا جَمِیعًا ۖ فَإِمَّا یَأْتِیَنَّکُمْ مِنِّی هُدًى فَمَنْ تَبِعَ هُدَایَ فَلَا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلَا هُمْ یَحْزَنُونَ»

«قُلْنَا اهْبِطُوا مِنْهَا جَمِیعًا» آدم و حوا در یک باغی در مقام والایی جای گرفتند، خداوند به آن‌ها فرمود:

هر چه می‌خواهید از این باغ استفاده کنید، ولی به این درخت نزدیک نشوید!

اما ابلیس آن‌ها را لغزاند و فریب داد، خیلی زود فهمیدند،

توبه هم کردند، توبۀ آن‌ها هم قبول شد،

اما باز گناه اثر وضعی هم دارد و توبۀ آن‌ها باعث نشد به آن باغ برگردند.

ما گفتیم که «اهْبِطُوا مِنْهَا» از آن جایگاه، از آن مقام والا پایین بیایید «جَمِیعًا» همۀ شما؛

«فَإِمَّا یَأْتِیَنَّکُمْ مِنِّی هُدًى» اگر هدایتی از جانب من به شما رسید،

«فَمَنْ تَبِعَ هُدَایَ فَلَا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلَا هُمْ یَحْزَنُونَ» هر کسی از هدایت من پیروی کند آرام خواهد بود،

نه ترسی به آن‌ها می‌رسد و نه غصه خواهند خورد.

خداوند فرمود: به این درخت نزدیک نشوید، این هدایت خداوند بود،

اما آدم و حوا این رهنمود خداوند را فراموش کردند.

از این به بعد هم تکرار خواهد شد، ای آدمیان بیدار باشید!

آیه ۳۹ :

«وَالَّذِینَ کَفَرُوا وَکَذَّبُوا بِآیَاتِنَا أُولَٰئِکَ أَصْحَابُ النَّارِ ۖ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ»

«وَالَّذِینَ کَفَرُوا وَکَذَّبُوا بِآیَاتِنَا» آنان که کافر شدند و انکار کردند آیات ما را،

«أُولَٰئِکَ أَصْحَابُ النَّارِ ۖ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ» اینان یاران آتش هستند و برای همیشه در آتش خواهند بود.

از اینجا به بعد سرگذشت بنی‌اسرائیل شروع می‌شود.

بعد از قصۀ درس‌آموز آدم و حوا که آن دو مسجود فرشتگان شدند،

خداوند برای آن‌ها کلاس گذاشت، به آن‌ها معارفی را تعلیم داد،

اما فراموش کردند و لغزیدند، پس از آن هم جنگ حق و باطل آغاز شد،

رویارویی جبهۀ حق و جبهۀ باطل آغاز شد تا به یک قطعۀ مهم در تاریخ گذشته رسیدیم و آن قصۀ بنی‌اسرائیل است.

همانطور که اشاره شد، اولین سوره‌ای که در مدینه نازل شد سورۀ مبارکه بقره است.

از صد سال قبل یهودیانی از مناطق حاشیۀ دریای مدیترانه،

از خوش آب و هواترین جای کره زمین به عشق دیدن پیامبر خاتم به مدینه آمده بودند،

خیلی از آن‌ها هم از دنیا رفتند، نسل‌های بعد از ایشان که به دنیا آمدند،

والدین به بچه‌هایشان می‌گفتند:

«عزیزم، قسمت ما نشد که پیغمبر خاتم را ببینیم، اگر شما او را زیارت کردید، از او استقبال کنید».

این آیه‌ها مربوط به اجداد یهودیان ساکن در مدینه است، اما مخاطب آن‌ها بنی‌اسرائیل است.

آیه ۴۰ :

«یَا بَنِی إِسْرَائِیلَ اذْکُرُوا نِعْمَتِیَ الَّتِی أَنْعَمْتُ عَلَیْکُمْ وَأَوْفُوا بِعَهْدِی أُوفِ بِعَهْدِکُمْ وَإِیَّایَ فَارْهَبُونِ»

«یَا بَنِی إِسْرَائِیلَ اذْکُرُوا نِعْمَتِیَ الَّتِی أَنْعَمْتُ عَلَیْکُمْ» ای فرزندان اسرائیل؛ اسرائیل کیست؟

یکی از نام‌های حضرت یعقوب است.

از دو کلمه ترکیب یافته است:

«إسر» به معنای عبد، «ائیل» به معنای خدا، یعنی ترجمۀ اسرائیل «عبداللّٰه» می‌شود.

پس اسرائیل یکی از نام‌های حضرت یعقوب است.

ای بنی اسرائیل یاد کنید نعمتی را که به شما دادم؛ «وَأَوْفُوا بِعَهْدِی» به عهد من وفا کنید.

زیرا هنگامی که من به شما نعمتی می‌دهم حقی برعهدۀ شما ایجاد می‌شود پس به عهد من وفا کنید؛

«أُوفِ بِعَهْدِکُمْ» من هم به عهدم وفا می‌کنم،

اگر می‌خواهید من همچنان نعمت‌هایم را به روی شما سرازیر کنم شما هم باید سپاس‌گوی نعمت‌های من باشید؛

«وَإِیَّایَ فَارْهَبُونِ» از من بترسید، از مخالفت من بترسید.

آیه ۴۱ :

«وَآمِنُوا بِمَا أَنْزَلْتُ مُصَدِّقًا لِمَا مَعَکُمْ وَلَا تَکُونُوا أَوَّلَ کَافِرٍ بِهِ ۖ وَلَا تَشْتَرُوا بِآیَاتِی ثَمَنًا قَلِیلًا وَإِیَّایَ فَاتَّقُون»

این آیه معلوم می‌کند که مخاطب این آیات یهودیان زمان پیامبر هستند،

«وَآمِنُوا بِمَا أَنْزَلْتُ مُصَدِّقًا لِمَا مَعَکُمْ» و ایمان بیاورید به کتابی که تصدیق کنندۀ کتابی است که نزد شما است؛

نزد یهودیان چه کتابی بود؟

تورات، قرآن، تورات و انجیل را تأیید و تصدیق می‌کند،

اساساً پیامبران، پیامبران قبلی را تأیید می‌کردند و پیامبران بعدی را بشارت می‌دادند.

کتاب‌های آسمانی هرکدام کامل کنندۀ کتاب‌های قبلی هستند،

نه تضعیف کننده و انکار کننده، «مُصَدِّقً» به کتابی که تصدیق کنندۀ تورات است ایمان بیاورید، توراتی که الان دست شما است.

«وَلَا تَکُونُوا أَوَّلَ کَافِرٍ بِهِ» از اولین مخالفان قرآن نباشید؛

از اولین مخالفان پیامبر اسلام نباشید، اگر مشرکان مخالفت می‌کنند نادان و جاهل هستند،

شما اهل کتاب هستید، توقع بیشتری از شما می‌رود.

«وَلَا تَشْتَرُوا بِآیَاتِی ثَمَنًا قَلِیلًا» آیه‌های مرا به مبلغ و بهای کمی نفروشید؛

به دلیل خوش‌گذرانی در دنیا، قدرت‌طلبی در دنیا، نام و شهرت در دنیا، کتمان نکنید.

«وَإِیَّایَ فَاتَّقُون» از مخالفت با من و از سر پیچی با رهنمودهای من بپرهیزید.

آیه ۴۲ :

«وَلَا تَلْبِسُوا الْحَقَّ بِالْبَاطِلِ وَتَکْتُمُوا الْحَقَّ وَأَنْتُمْ تَعْلَمُونَ»

«وَلَا تَلْبِسُوا الْحَقَّ بِالْبَاطِلِ» حق را باطل نیامیزید،

«وَتَکْتُمُوا الْحَقَّ وَأَنْتُمْ تَعْلَمُونَ» در حالی که می‌دانید، حق را پنهان نکنید، کتمان نکنید؛

کتمان، گناه بسیار بسیار بزرگی است که کیفرش را خواهیم خواند،

شما به خاطر موقعیت خودتان آگاهانه حق را کتمان نکنید.

آیه ۴۳ :

«وَأَقِیمُوا الصَّلَاهَ وَآتُوا الزَّکَاهَ وَارْکَعُوا مَعَ الرَّاکِعِینَ»

«وَأَقِیمُوا الصَّلَاهَ» نماز به پا دارید، نماز از مشترکات ادیان است؛

«وَآتُوا الزَّکَاهَ» زکات به پردازید، زکات هم از مشترکات ادیان است،

مخصوص اسلام نیست، مسیحیان و یهودیان هم نماز دارند؛

«وَارْکَعُوا مَعَ الرَّاکِعِینَ» و همراه با رکوع کنندگان رکوع کنید، این را هم فرموده‌اند معنایش «نماز جماعت» است،

اصل در نماز جماعت است، خداپرستان با هم و در کنار هم پروردگارشان را صدا بزنند.

آیه ۴۴ :

«أَتَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبِرِّ وَتَنْسَوْنَ أَنْفُسَکُمْ وَأَنْتُمْ تَتْلُونَ الْکِتَابَ ۚ أَفَلَا تَعْقِلُونَ»

«أَتَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبِرِّ وَتَنْسَوْنَ أَنْفُسَکُمْ» آیا دیگران را به خوبی فرمان می‌دهید و خودتان را فراموش کرده‌اید؟!

یکی از مقدمات و زمینه‌های تأثیر امر به معروف و نهی از منکر، عمل خود کسی است که امر به معروف می‌کند.

وقتی من به کسی می‌گویم بهداشت را رعایت کن

ولی خودم رعایت نمی‌کنم یا وقتی به کسی می‌گویم شب‌زنده‌داری کن ولی خودم در دل شب خوابم،

یا وقتی یک فرد سیگاری به کسی می‌گوید سیگار نکش، این‌ها تأثیر ندارد.

آیا به خوبی دیگران را سفارش می‌کنید و فرمان می‌دهید و خودتان را فراموش کرده‌اید؟!

«وَأَنْتُمْ تَتْلُونَ الْکِتَابَ» در حالی که شما اهل کتاب هستید، اهل مطالعه هستید، بی‌سواد نیستید.

«أَفَلَا تَعْقِلُونَ» آیا اندیشه نمی‌کنید؟

خداوند به شما عقل داده است، عقل کسی که خودش اهل عمل نباشد و دیگران را فرمان بدهد، نمی‌پسندد.

آیه ۴۵ :

«وَاسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلَاهِ ۚ وَإِنَّهَا لَکَبِیرَهٌ إِلَّا عَلَى الْخَاشِعِینَ»

«وَاسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلَاهِ» و کمک بگیرید از صبر و نماز؛

دو بار این آیه در سورۀ بقره آمده است.

در بحران‌ها، گرفتاری‌ها و مشکلات از ودیعه‌ای-صبر، پایداری، شکیبایی و نماز- که خداوند در نهاد شما قرار داده است کمک بگیرید.

«وَإِنَّهَا لَکَبِیرَهٌ إِلَّا عَلَى الْخَاشِعِینَ» نماز سخت و سنگین است مگر بر افراد خاشع، متواضع، فروتن و بنده؛

خاشعین چه کسانی هستند؟

چگونه باید خشوع ایجاد می‌شود که نمازهای ما عاشقانه و با حال باشد؟

شرح صفحه هفتم قرآن کریم

آیه ۴۶ :

«الَّذِینَ یَظُنُّونَ أَنَّهُمْ مُلَاقُو رَبِّهِمْ وَأَنَّهُمْ إِلَیْهِ رَاجِعُونَ»

«الَّذِینَ یَظُنُّونَ أَنَّهُمْ مُلَاقُو رَبِّهِمْ» خاشعین کسانی هستند که یقین دارند پروردگارشان را دیدار می‌کنند،

«وَأَنَّهُمْ إِلَیْهِ رَاجِعُونَ» و یقین دارند به سوی خدا بر می‌گردند؛

از آن‌جایی که برای همیشه در این دنیا نخواهند بود پس باید توشه‌ای بیاندوزند.

آیه ۴۷ :

«یَا بَنِی إِسْرَائِیلَ اذْکُرُوا نِعْمَتِیَ الَّتِی أَنْعَمْتُ عَلَیْکُمْ وَأَنِّی فَضَّلْتُکُمْ عَلَى الْعَالَمِینَ»

«یَا بَنِی إِسْرَائِیلَ اذْکُرُوا نِعْمَتِیَ الَّتِی أَنْعَمْتُ عَلَیْکُمْ» یاد کنید نعمت ویژه و با ارزشی را که به شما عنایت کردم؛

آن نعمت چه بود؟ «وَأَنِّی فَضَّلْتُکُمْ عَلَى الْعَالَمِینَ» من شما را بر جهانیان برتری دادم؛

در جای دیگری از قرآن می‌فرماید:

«مشرق‌ها و مغرب‌های جهان را در اختیار شما قرار دادم، فرمانروای کشوری بزرگ شدید».

شرح صفحه ای قرآن کریم

آیه ۴۸ :

«وَاتَّقُوا یَوْمًا لَا تَجْزِی نَفْسٌ عَنْ نَفْسٍ شَیْئًا وَلَا یُقْبَلُ مِنْهَا شَفَاعَهٌ وَلَا یُؤْخَذُ مِنْهَا عَدْلٌ وَلَا هُمْ یُنْصَرُونَ»

«وَاتَّقُوا یَوْمًا لَا تَجْزِی نَفْسٌ عَنْ نَفْسٍ شَیْئًا» حواستان جمع باشد،

مراقب روزی باشید که کسی را به جای کس دیگر مجازات نمی‌کنند؛

«وَلَا یُقْبَلُ مِنْهَا شَفَاعَهٌ» وساطت و شفاعت را قبول نمی‌کنند؛

«وَلَا یُؤْخَذُ مِنْهَا عَدْلٌ» بازخرید یا پرداخت غرامت و خسارت را قبول نمی‌کنند؛

«وَلَا هُمْ یُنْصَرُونَ» کمکی در کار نیست.

پایان بخش برنامه این باشد که در این آیه خواندیم شفاعت وجود ندارد!

نکند وهابی‌ها راست می‌گویند؟!

در این موارد باید سراغ همۀ آیات قرآن برویم:

موضوع شفاعت در بعضی از آیات اثبات شده است و در بعضی از آیات شرط و شروط دارد اما در این آیه نفی شده است.

مجموعۀ آیات شفاعت را باید کنار هم بگذاریم و نتیجه‌گیری کنیم

تا روشن شود که شفاعت برای چه کسانی و در چه شرایطی مورد قبول خدا است؟

و برای چه کسانی و در چه شرایطی غیرمقبول است؟

خدانگهدار شما …

شرح صفحه 6 قرآن کریم

داستان خلقت انسان

شرح صفحه 6 قرآن کریم سورۀ مبارکه بقره آیات 30-37 از مجموعه دروس بر ساحل نور توسط حجت الاسلام سید جواد بهشتی را به صورت فیلم، صوت و متن پیاده شده تقدیم شما مخاطبان قرآنی می نمائیم.

 

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِیمِ

می‌خواهم شما را به یک مهمانی ببرم.

خدایی که ما را آفریده بیشتر حرف‌های خود را در قالب قصه‌ها زده است.

تقریباً ۳ هزار آیه از ۶ هزار آیه به شکل قصه است.

قصه‌ برای همۀ سنین، همۀ اصناف و همۀ اقشار جاذبه دارد؛󠆎

از کودکانی که در خانه هستند تا پروفسوری که در دانشگاه است قصه را دوست دارند.

اولین قصه، داستان خلقت ما است که بخشی از کتاب‌های آسمانی تورات، انجیل و قرآن به این قصه پرداخته‌اند.

قصۀ آمدن ما به این کره‌ی خاک چه بود؟

آیه ۳۰ :

«وَإِذْ قَالَ رَبُّکَ لِلْمَلَائِکَهِ إِنِّی جَاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلِیفَهً ۖ قَالُوا أَتَجْعَلُ فِیهَا مَنْ یُفْسِدُ فِیهَا وَیَسْفِکُ الدِّمَاءَ وَنَحْنُ

نُسَبِّـحُ بِحَمْدِکَ وَنُقَدِّسُ لَکَ ۖ قَالَ إِنِّی أَعْلَمُ مَا لَا تَعْلَمُونَ»

«وَإِذْ قَالَ»، ما آیات زیادی خواهیم خواند که اول آن‌ها این‌گونه شروع می‌شود:

«وَإِذْ» یعنی یاد کنید آن زمان را، درست است در گذشته بوده اما امروز به درد شما می‌خورد؛

و یاد کنید آن زمان را که «قَالَ رَبُّکَ لِلْمَلَائِکَهِ» پروردگارت گفت به فرشتگان، «إِنِّی جَاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلِیفَهً»

من می‌خواهم در زمین نماینده‌ای نصب کنم که مظهر قدرت، علم، حکمت و ارادۀ من باشد،

«قَالُوا» فرشتگان گفتند، «أَتَجْعَلُ فِیهَا مَنْ یُفْسِدُ فِیهَا وَیَسْفِکُ الدِّمَاءَ»

می‌خواهی کسی را قرار دهی که در زمین فساد کند و خون بریزد؟!

سوال

این‌جا سوال پیش می‌آید که فرشتگان از کجا می‌دانستند؟

یک جواب این است که چون خدا اراده کرده در زمین…،

زمین یعنی فضایی مادی، متفاوت با فضای تجردی که فرشتگان داشتن.

آن‌ها می‌دانستند در فضای ماده تزاحم، طمع، خشم و هوس وجود دارد.

بعضی‌ها هم گفته‌اند چه بسا در دوره‌های قبل از خلقت آدم، آدم‌های دیگری نیز بوده‌اند،

آن‌گونه که امیرالمؤمنین علیه السلام در نهج البلاغه می فرماید،

بالاخره فرشته‌ها از روی کنجکاوی برای این که مسئله را بفهمند یک چنین پرسشی کردند.

«وَنَحْنُ نُسَبِّـحُ بِحَمْدِکَ وَنُقَدِّسُ لَکَ» پروردگارا ما تسبیح‌گوی تو هستیم،

همراه با ستایش تو؛ و ما تقدیس می‌کنیم تو را، «قَالَ إِنِّی أَعْلَمُ مَا لَا تَعْلَمُونَ»

خداوند فرمود من چیزی می‌دانم که شما فرشتگان نمی‌دانید!

احادیث زیادی در تفسیر این آیه به ما می‌فرماید:

در آینده‌ها که بشر به این کرۀ خاکی پا گذاشت مناظری پیش آمد که خداوند فرشتگان را صدا زد و فرمود:

«این آن چیزی بود که من می‌دانستم و شما نمی‌دانستید»؛

یکی از آن مناظر واقعۀ کربلا است.

پروردگار در روز عاشورا فرشته‌ها را صدا زد و فرمود:

«تماشا کنید، هفتاد و چند نفر مقابل ۳۰ هزار نفر، تمام وجود این افراد من هستم، توحید،

یکتاپرستی، این آن چیزی بود که در آغاز خلقت شما نمی‌دانستید، این چه موجود عزیزی است که من آفریده‌ام!»

آیه ۳۱ :

«وَعَلَّمَ آدَمَ الْأَسْمَاءَ کُلَّهَا ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَى الْمَلَائِکَهِ فَقَالَ أَنْبِئُونِی بِأَسْمَاءِ هَٰؤُلَاءِ إِنْ کُنْتُمْ صَادِقِینَ»

«وَعَلَّمَ آدَمَ الْأَسْمَاءَ کُلَّهَا» و خداوند آموزش داد تمام اسم‌ها را به آدم.

اسم به معنایی که ما می‌گوییم نیست،اسم را این‌گونه معنا کرده‌اند:

اسرار، این موجودات عالم، آسمان و زمین، ماه و خورشید؛

و این‌که برای چه فلسفه‌ای و به چه منظوری آفریده است…؛ این‌ اسم‌ها را به آدم یاد داد، تعلیم داد.

«ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَى الْمَلَائِکَهِ» بعد خداوند همان مسائل را به فرشتگان عرضه کرد که شما این را می‌فهمید؟

«فَقَالَ أَنْبِئُونِی بِأَسْمَاءِ هَٰؤُلَاءِ إِنْ کُنْتُمْ صَادِقِینَ» فرشته‌ها!

اگر راست می‌گویید اسرار خلقت موجودات را بیان کنید و خبر بدهید.

فرشته ها گفتند:

آیه ۳۲ :

«قَالُوا سُبْحَانَکَ لَا عِلْمَ لَنَا إِلَّا مَا عَلَّمْتَنَا ۖ إِنَّکَ أَنْتَ الْعَلِیمُ الْحَکِیمُ»

«قَالُوا سُبْحَانَکَ» پروردگارا تو منزه هستی،

«لَا عِلْمَ لَنَا إِلَّا مَا عَلَّمْتَنَا» به جز مطالبی، معارفی که پروردگارا تو به ما یاد داده‌ای چیز بیشتری ما نمی‌دانیم،

نه، ما اسرار عالم و اسرار موجودات را که همان اسامی آن‌ها می‌شود را نمی‌دانیم.

«إِنَّکَ أَنْتَ الْعَلِیمُ الْحَکِیمُ» حقیقت این است که تو دانای حکیم هستی.

خداوند فرمود:

آیه ۳۳ :

«قَالَ یَا آدَمُ أَنْبِئْهُمْ بِأَسْمَائِهِمْ ۖ فَلَمَّا أَنْبَأَهُمْ بِأَسْمَائِهِمْ قَالَ أَلَمْ أَقُلْ لَکُمْ إِنِّی أَعْلَمُ غَیْبَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَأَعْلَمُ

مَا تُبْدُونَ وَمَا کُنْتُمْ تَکْتُمُونَ»

«قَالَ یَا آدَمُ أَنْبِئْهُمْ بِأَسْمَائِهِمْ» ای آدم خبر دِه به فرشتگان اسرار موجودات را، اسامی موجودات را،

«فَلَمَّا أَنْبَأَهُمْ بِأَسْمَائِهِمْ» وقتی آدم توضیح داد که این موجودات در پس پرده برای چه آفریده شده‌اند، اسرار آن‌ها را بیان کرد.

«قَالَ أَلَمْ أَقُلْ لَکُمْ إِنِّی أَعْلَمُ غَیْبَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ» من نگفتم به شما که من می‌دانم نهان آسمان‌ها و زمین را،

«وَأَعْلَمُ مَا تُبْدُونَ وَمَا کُنْتُمْ تَکْتُمُونَ» آنچه را شما آشکار می‌کنید و آنچه را پنهان می‌کنید من می‌دانم.

پس عزت انسان از معلمی شروع شد.

شرافت انسان از «علم» شروع شد. چرا خداوند به فرشته‌ها فرمان داد که به آدم سجده کنند؟

به خاطر دانایی، به خاطر آگاهی، به خاطر علم؛

این را فراموش نکنیم و از یاد گرفتن چیزی خسته نشویم.

اگر ما پیش خدا آبرو داریم به خاطر این دانایی است.

اگر فرشته‌ها باید در خدمت ما باشند به خاطر این آگاهی است.

آیه ۳۴ :

«وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلَائِکَهِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِیسَ أَبَىٰ وَاسْتَکْبَرَ وَکَانَ مِنَ الْکَافِرِینَ»

«وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلَائِکَهِ اسْجُدُوا لِآدَمَ» و یاد کنید آنگاه که ما گفتیم به فرشتگان سجده کنید به آدم،

«فَسَجَدُوا» -«فَ» یعنی بلافاصله- بلافاصله فرشتگان سجده کردند، «إِلَّا إِبْلِیسَ» مگر ابلیس؛ ابلیس کیست؟

بر اساس آیات قرآن یک نفر از جن است ولی از کثرت عبادت پروردگار اجازه پیدا کرد در جمع فرشتگان بیاید.

حالا خداوند به آن جمع که ابلیس هم در آن بود فرمان داده که به آدم سجده کنید،

همه سجده کردند «إِلَّا إِبْلِیسَ» إِلا ابلیس، «أَبَىٰ» اِبا کرد و دریغ داشت،

«وَاسْتَکْبَرَ» تکبر ورزید، «وَکَانَ مِنَ الْکَافِرِینَ» او از انکار کنندگان و از کافران شد.

خوب قصۀ فرشتگان و آدم و حوا و ابلیس در چند جای قرآن آمده است،

شاید مشروحترین آن در سورۀ اعراف است.

اگر زنده باشیم در سورۀ اعراف از آیه ۱۳ به بعد این قصه را مشروح‌تر بیان خواهیم کرد.

شرح صفحه ششم قرآن کریم

آیه ۳۵ :

«وَقُلْنَا یَا آدَمُ اسْکُنْ أَنْتَ وَزَوْجُکَ الْجَنَّهَ وَکُلَا مِنْهَا رَغَدًا حَیْثُ شِئْتُمَا وَلَا تَقْرَبَا هَٰذِهِ الشَّجَرَهَ فَتَکُونَا مِنَ

الظَّالِمِینَ»

«وَقُلْنَا یَا آدَمُ اسْکُنْ أَنْتَ وَزَوْجُکَ الْجَنَّهَ» مفسران قرآن کسانی مثل آیت اللّٰه العظمی مکارم شیرازی می‌فرماید:

قبل از اینکه دورۀ تکلیف انسان شروع بشود،

خداوند یک دورۀ کار وَرزی در یک باغی با دو نفر -آدم و حوا- برگزار کرد، بعد هم شیطان را سراغ آن دو فرستاد تا تمرین کنند؛

هنوز دورۀ تکلیف شروع نشده است، این آیات مربوط به آن دوره است.

“و ما گفتیم به آدم سُکنا پیدا کن خودت و همسرت در باغ”.

«وَکُلَا مِنْهَا رَغَدًا حَیْثُ شِئْتُمَا» هرچه می‌خواهید گوارای وجودتان، میل کنید از میوه‌ها،

از خوردنی‌ها، «وَلَا تَقْرَبَا هَٰذِهِ الشَّجَرَهَ فَتَکُونَا مِنَ الظَّالِمِینَ» هر جا در این باغ می‌خواهید استفاده کنید آزاد هستید

اما به این درخت -خداوند صلاح ندانسته اسم این درخت را بیاورد- نزدیک نشوید که از ظالمان خواهید بود.

آیه ۳۶ :

«فَأَزَلَّهُمَا الشَّیْطَانُ عَنْهَا فَأَخْرَجَهُمَا مِمَّا کَانَا فِیهِ ۖ وَقُلْنَا اهْبِطُوا بَعْضُکُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ ۖ وَلَکُمْ فِی الْأَرْضِ مُسْتَقَرٌّ

وَمَتَاعٌ إِلَىٰ حِینٍ»

«فَأَزَلَّهُمَا الشَّیْطَانُ عَنْهَا» اما شیطان لغزاند آن‌ها را از آن باغ، «فَأَخْرَجَهُمَا مِمَّا کَانَا فِیهِ»

در آن مقامی که بودند بیرون کرد آن‌ها را از آن موقعیت، «وَقُلْنَا اهْبِطُوا بَعْضُکُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ» و ما گفتیم ای آدمیان،

ای آدم و حوا فرود بیایید که دشمنی بین شما خواهد بود،

«وَلَکُمْ فِی الْأَرْضِ مُسْتَقَرٌّ» پایگاه و قرارگاه شما در کره زمین خواهد بود،

«وَمَتَاعٌ إِلَىٰ حِینٍ» بهره برداری شما هم تا روزگاری است که خدا می‌داند،

«إِلَىٰ حِینٍ» یعنی تا زمان، آن زمان کی هست جز خدا کسی نمی‌داند.

خوب حالا آدم و حوا غصه دار شدند، چرا این‌طور شد؟! این همه میوه، این همه خوردنی، همه را رها کردیم، گول شیطان را خوردیم…

آیه ۳۷ :

«فَتَلَقَّىٰ آدَمُ مِنْ رَبِّهِ کَلِمَاتٍ فَتَابَ عَلَیْهِ ۚ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِیمُ»

«فَتَلَقَّىٰ آدَمُ مِنْ رَبِّهِ کَلِمَاتٍ» سال‌های دراز، آدم و حوا می گریستند تا دریافت کردند از طرف پروردگارشان کلماتی را،

حدیث به ما کمک می‌کند که این کلمات چه بوده؟

می فرماید: این پنج کلمه محمد، علی، فاطمه، حسن و حسین بوده

و آدم خدا را به این پنج نور پاک قسم داد و توبه کرد و توبه‌اش پذیرفته شد.

«فَتَابَ عَلَیْهِ» او برگشت به سوی خدا، «إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِیمُ» حقیقت این است که پروردگار، توبه‌پذیرِ مهربان است.

قصه های قرآن را برای یکدیگر بازگو کنیم.

شرح صفحه 5 قرآن کریم

تشبیه و تمثیل، دو روش تربیت

شرح صفحه 5 قرآن کریم سورۀ مبارکه بقره آیات 25-29 از مجموعه دروس بر ساحل نور توسط حجت الاسلام سید جواد بهشتی را به صورت فیلم، صوت و متن پیاده شده تقدیم شما مخاطبان قرآنی می نمائیم.

 

 بسم الله الرحمن الرحیم

مهمان قرآن کریم هستیم.

چه سفره ای خداوند برای ما بندگانش گسترانده…!

خداوند برنامۀ ما را با این کتاب و مربیان ما را با فرستادن پیامبران تضمین کرده است.

انبیاء با روش‌هایی به تربیت ما پرداخته‌اند؛ یکی از آن روش‌ها «تبشیر» است.

تبشیر یعنی امید دادن، نوید دادن و تشویق کردن.

در قرآن انسان‌‌های فرهیخته، وارسته، خوش عمل و خوش نیت، ۳۵ بار این گونه تشویق شده اند:

بهشت‌‌هایی که زیر درختانش آب روان جاری است…
با هم بخوانیم:

شرح صفحۀ ۵
سورۀ مبارکه بقره
آیات ۲۹-۲۵

آیۀ ۲۵ :

«وَبَشِّرِ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ أَنَّ لَهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ ۖ کُلَّمَا رُزِقُوا مِنْهَا مِنْ ثَمَرَهٍ رِزْقًا ۙ

قَالُوا هَٰذَا الَّذِی رُزِقْنَا مِنْ قَبْلُ ۖ وَأُتُوا بِهِ مُتَشَابِهًا ۖ وَلَهُمْ فِیهَا أَزْوَاجٌ مُطَهَّرَهٌ ۖ وَهُمْ فِیهَا خَالِدُونَ»

«وَبَشِّرِ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ» ای پیامبر! بشارت دِه مؤمنان صالح را.

طلبه‌ها می‌گویند که انسان دو نوع حُسن لازم دارد:

اول «حُسن فاعلی» یعنی خودمان خوب باشیم، دوم «حُسن فعلی» یعنی کارمان خوب باشد.

هر دو لازم است، اگر خودم خوب باشم ولی کار خوبی انجام ندهم

نیمی از خوبی را ندارم یا ممکن است کارم خوب باشد ولی خودم بد باشم؛ پس هر دو لازم است.

«آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ» ای پیامبر! بشارت دِه به مؤمنان صالح، «أَنَّ لَهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ»

که برای آن‌ها هست بهشت‌هایی که جاری است از زیر درختانش نهرها.

اولاً باغ جای مطبوعی است، انسان باغ را خیلی دوست دارد…

البته امروزه باغ گران است و اگر بخواهیم کسی را به وسیله باغ تشویق کنیم برای ما امکان ندارد،

مانند باغ‌های شمال یا مثلاً شرق تهران یا غرب تهران در لواسان که آوازه‌اش به همه کشور رسیده است و هر کدام چند میلیارد قیمت دارد!

حال اگر کسی باغی خرید، اول سراغ آب آن می‌رود و می‌بیند آب موقت دارد یا آب دائم؟ آب چشمه است یا آب روان؟

حتی در شهرسازی هم گفته‌اند تا حد امکان در شهرها آب پیدا (آشکار) باشد، مثل آبشار، فواره، رودخانه و نهر.

شهرهای مناطقی که آب جاری در آن مناطق وجود دارد خیلی جذابیت دارند.

این یکی از تشویق‌های خدا است.

«کُلَّمَا رُزِقُوا مِنْهَا مِنْ ثَمَرَهٍ رِزْقًا ۙ قَالُوا هَٰذَا الَّذِی رُزِقْنَا مِنْ قَبْلُ»

بهشتیان در آن باغی که از زیر درختانش آب‌ها جاری است هر وقت میوه میل می‌کنند،

اینطور می‌گویند: ما از این نوع میوه هم قبلاً خورده‌ایم.

«قبلاً خورده‌ایم» ممکن است قبلاً در دنیا یا در همان بهشت در دوره‌های قبل میل کرده باشند.

شرح صفحه پنجم قرآن کریم

«وَأُتُوا بِهِ مُتَشَابِهًا»

در بهشت جنس بد نیست؛

الان ما می‌رویم میوه بخریم، میوه‌های بد را زیر صندوق می‌چیند،

میوه‌های متوسط را وسط و میوه‌های خوب را برای جلب مشتری بالا می‌گذارد.

نه… خداوند همۀ کالاها، جنس‌ها و نعمت‌هایش عالی عالی عالی است.

«مُتَشَابِهًا» یعنی هم آهنگ، میوه‌های بهشت جنس بد ندارد.

«وَلَهُمْ فِیهَا أَزْوَاجٌ مُطَهَّرَهٌ» در بهشت همسران پاکیزه،

از مواردی که اسلام در ازدواج خیلی می‌پسندد، پاک بودن همسر است؛

چشم پاک، زبان پاک، دل پاک، فکر پاک، لقمۀ پاک.

بنده حساب کرده‌ام برای حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها ۲۴ اسم و لقب شمرده‌اند؛

بیشتر آن‌ها به معنای پاکی است

مانند: طاهره، مطهّره، تقیّه، نقیّه، زکیّه و طیّبه. پاکی چیزی است که همۀ مردم آن را می‌پسندند.

فردی از کشورهای اروپایی آمده بود، از او پرسیدیم چه خبر؟

می‌گوید: حاجی آقا! آنجا خیلی تمیز است، فطرت انسان پاکی را می‌پسندد. همسر پاکیزه…

«وَهُمْ فِیهَا خَالِدُونَ» از دلواپسی‌های ما این است که چیزهایی که داریم از دستمان برود.

قرآن می‌فرماید: بهشت خالد است، همیشگی است،

از دست شما نخواهد رفت بنابراین برای بهشت بنشینید زحمت بکشید تلاش کنید.

آیۀ ۲۶ :

«إِنَّ اللَّهَ لَا یَسْتَحْیِی أَنْ یَضْرِبَ مَثَلًا مَا بَعُوضَهً فَمَا فَوْقَهَا ۚ فَأَمَّا الَّذِینَ آمَنُوا فَیَعْلَمُونَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّهِمْ ۖ وَأَمَّا

الَّذِینَ کَفَرُوا فَیَقُولُونَ مَاذَا أَرَادَ اللَّهُ بِهَٰذَا مَثَلًا ۘ یُضِلُّ بِهِ کَثِیرًا وَیَهْدِی بِهِ کَثِیرًا ۚ وَمَا یُضِلُّ بِهِ إِلَّا الْفَاسِقِینَ»

«إِنَّ اللَّهَ لَا یَسْتَحْیِی أَنْ یَضْرِبَ مَثَلًا مَا بَعُوضَهً فَمَا فَوْقَهَا»

خداوند حیا نمی‌کند که مَثَلی بزند به پشه یا چیزی از پشه کوچکتر و ناچیزتر.

یکی از هفت قالبی که خداوند بیانات و رهنمودهای خود را در آن قالب ریخته، مَثَل است.

مَثَل برای تربیت است، مَثَل برای تفهیم و تعلیم است.

مهم این است ما بدانیم که مَثَل‌ها برای یادگیری هستند. نکته و پیام این مَثَل‌ها چیست؟

قرآن کریم می‌فرماید: «وَتِلْکَ الْأَمْثَالُ نَضْرِبُهَا لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ یَتَفَکَّرُونَ» ما مثال‌ها را برای مردم زدیم امید است فکر کنند.

بنابراین مَثَل برای فکر است. در این آیه می‌فرماید: خداوند حیا نمی‌کند که مَثَلی بزند به پشه یا اصلاً ناچیزتر از پشه.

«فَأَمَّا الَّذِینَ آمَنُوا»آن‌هایی که ایمان آورده‌اند، « فَیَعْلَمُونَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّهِمْ» می‌دانند که این مَثَل حق است. حق یعنی «هدفدار».

در مثال‌های خداوند به عنکبوت، پشه یا مگس یک هدفی نهفته است،

« آمَنُوا»ها اینگونه به مَثَل‌های خدا نگاه می‌کنند.

«وَأَمَّا الَّذِینَ کَفَرُوا» اما کسانی که انکار می‌کنند حقایق را، کافر هستند،

«فَیَقُولُونَ مَاذَا أَرَادَ اللَّهُ بِهَٰذَا مَثَلًا» می‌گویند خداوند چه منظوری از این مثل داشته است؟

«یُضِلُّ بِهِ کَثِیرًا» خداوند با این مَثَل جمع زیادی را گمراه می‌کند،

«وَیَهْدِی بِهِ کَثِیرًا» جمع زیادی را هدایت می‌کند.

هدایت قرآن، هدایت کردن خداوند یا گمراه کردن خداوند به دست خود ما است .

خداوند حکیم است؛ بی جهت کسی را گمراه نمی کند.

خداوند کسی را گمراه می‌کند که خودش زمینه‌های گمراهی را فراهم کرده باشد.

قرآن توضیح می دهد:

«وَمَا یُضِلُّ بِهِ إِلَّا الْفَاسِقِینَ» خداوند گمراه نمی‌کند مگر فاسقان را.

عرب به هسته‌ای که روکش خود را بشکافد و بیرون بیاید، «فَسَق» می‌گوید؛

پس اگر ما از حوزۀ طاعت خدا بیرون بیاییم به ما «فاسق» گفته می‌شود.

فاسقین چه کسانی هستند؟؟

آیۀ ۲۷ :

«الَّذِینَ یَنْقُضُونَ عَهْدَ اللَّهِ مِنْ بَعْدِ مِیثَاقِهِ وَیَقْطَعُونَ مَا أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ یُوصَلَ وَیُفْسِدُونَ فِی الْأَرْضِ ۚ أُولَٰئِکَ هُمُ

الْخَاسِرُونَ»

«الَّذِینَ یَنْقُضُونَ عَهْدَ اللَّهِ مِنْ بَعْدِ مِیثَاقِهِ» آنان که پیمان‌های خدا را بعد از پیمان بستن، می‌شکنند.

این افراد فاسق هستند.

«وَیَقْطَعُونَ مَا أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ یُوصَلَ»

و آنان که جاهایی را که خداوند فرموده پیوند باشد، ارتباط باشد، می‌گسلند.

مثل روابط خانوادگی، رابطه با همسایه‌ها، رابطه با ولایت و امامت، رابطه با علماء.

کسانی که این ارتباط را به هم می‌زنند فاسق هستند.

«وَیُفْسِدُونَ فِی الْأَرْضِ» کسانی که در زمین تبهکاری می‌کنند،

«أُولَٰئِکَ هُمُ الْخَاسِرُونَ» این کسانی که ما به عنوان «فسق» توصیف کردیم از زیانکاران هستند.

در دو آیۀ بعدی در قرآن خداوند با پدیدۀ حیات، خود را اثبات می‌کند.

آیۀ ۲۸ :

«کَیْفَ تَکْفُرُونَ بِاللَّهِ وَکُنْتُمْ أَمْوَاتًا فَأَحْیَاکُمْ ۖ ثُمَّ یُمِیتُکُمْ ثُمَّ یُحْیِیکُمْ ثُمَّ إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ»

«کَیْفَ تَکْفُرُونَ بِاللَّهِ وَکُنْتُمْ أَمْوَاتًا فَأَحْیَاکُمْ» چگونه انکار می‌کنید خدا را؟!

می‌گویید خدا نیست در حالی که شما مرده بودید و یک موجود جامد بودید؛

انسان از چه آفریده شده است؟ از خاک و از آب، احیا کرد شما را.

«ثُمَّ یُمِیتُکُمْ» همین خداوند با قدرتش شما را می‌میراند،

«ثُمَّ یُحْیِیکُمْ» مجدداً در روز رستاخیز شما را زنده می‌کند، «ثُمَّ إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ» سپس به سوی او بر می‌گردید.

آیۀ ۲۹ :

«هُوَ الَّذِی خَلَقَ لَکُمْ مَا فِی الْأَرْضِ جَمِیعًا ثُمَّ اسْتَوَىٰ إِلَى السَّمَاءِ فَسَوَّاهُنَّ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ ۚ وَهُوَ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ»

«هُوَ الَّذِی» او خدایی است که…

می‌خواهید خدا را بشناسید؟ یک نویسنده‌ای قبل از انقلاب کتابی در مورد خداشناسی نوشته است.

او در کتاب خود از همین آیات استفاده‌ کرده است.

هر که می‌خواهد خداوند را بشناسد، خداوند خود را معرفی کرده است:

«هُوَ الَّذِی» او کسی است که، «خَلَقَ لَکُمْ مَا فِی الْأَرْضِ جَمِیعًا»

هرچه در زمین -کوه‌ها، دریاها، صحراها، همۀ امکانات، معادن- وجود دارد را برای شما انسان‌ها آفریده است.

«ثُمَّ اسْتَوَىٰ إِلَى السَّمَاءِ» آنگاه به آسمان‌ها پرداخت، «فَسَوَّاهُنَّ» سامان داد آسمان‌ها را،

«سَبْعَ سَمَاوَاتٍ» هفت آسمان را، «وَهُوَ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ» او به هر چیزی -به هر کاری- دانا است.

حتماً شما خواهید گفت ما در خیلی از این آیات سوال و ابهام داریم؛

این‌ها بماند برای تفسیرهای طولانی‌تر…

ما در این برنامه به اندازۀ «ده دقیقه» در حد ترجمه و کمی بیشتر از آن با هم گفتگو می‌کنیم.

کمک کنید، کمک کنید این صفحه را که شنیدید برای دیگران هم نقل کنید.

خدانگهدار شما …

شرح صفحه 4 قرآن کریم

سرنوشت منافقان در قالب دو مثال، فلسفه ی عبادت، مبارز طلبی قرآن

شرح صفحه 4 قرآن کریم سورۀ مبارکه بقره آیات 17-24 از مجموعه دروس بر ساحل نور توسط حجت الاسلام سید جواد بهشتی را به صورت فیلم، صوت و متن پیاده شده تقدیم شما مخاطبان قرآنی می نمائیم.

 

 

بسم الله الرحمن الرحیم

این شما و این سفرۀ خوب خدا…
صحبت از منافقین بود؛ امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود:

«خداوند آیات کتابش را به هفت شکل نازل می‌کند: امرها، نهی‌ها، تشویق‌ها، توبیخ‌ها، قصه‌ها، مثل‌ها و جدل‌ها». در آغاز این صفحه، خداوند با دو مَثَل خواسته منافق را به ما بشناساند.

صفحۀ ۴
سورۀ مبارکه بقره
آیات ۲۴-۱۷

مثال اول:
آیۀ ۱۷ :

«مَثَلُهُمْ کَمَثَلِ الَّذِی اسْتَوْقَدَ نَارًا فَلَمَّا أَضَاءَتْ مَا حَوْلَهُ ذَهَبَ اللَّهُ بِنُورِهِمْ وَتَرَکَهُمْ فِی ظُلُمَاتٍ لَا یُبْصِرُونَ»

«مَثَلُهُمْ» مَثَل منافقین، «کَمَثَلِ الَّذِی اسْتَوْقَدَ نَارًا» حکایت کسی است که آتشی به راه انداخته، «فَلَمَّا أَضَاءَتْ مَا حَوْلَهُ» وقتی آن آتش اطراف او را روشن می‌کند،

«ذَهَبَ اللَّهُ بِنُورِهِمْ وَتَرَکَهُمْ فِی ظُلُمَاتٍ لَا یُبْصِرُونَ» خداوند روشنی آن آتش را از آن‌ها می‌گیرد و آن‌ها را تنها بدون اینکه بتوانند ببینند رها می‌کند؛ پس خداوند از منافق اعراض می‌کند، رو برمی‌گرداند.

مؤمن به نور احتیاج دارد نه به «نار»، «نار» عمرش خیلی کوتاه است؛ تا هیزم تمام شود خاموش می‌شود، ولی وقتی نور به یک سرچشمه مطمئن متصل باشد برای همیشه راهنما است.

آیۀ ۱۸ :

«صُمٌّ بُکْمٌ عُمْیٌ فَهُمْ لَا یَرْجِعُونَ»

چهار ویژگی برای منافق: منافقین «کر» ، «لال» و «کور» هستند و «بر نمی‌گردند». خداوند ابزارهای «چشم»، «گوش» و «دل» را برای شناخت به ما داده است؛ اما منافق با دست خودش و از روی عمد از این ابزارها سوء استفاده می‌کند.

مثال دوم:

آیۀ ۱۹ :

«أَوْ کَصَیِّبٍ مِنَ السَّمَاءِ فِیهِ ظُلُمَاتٌ وَرَعْدٌ وَبَرْقٌ یَجْعَلُونَ أَصَابِعَهُمْ فِی آذَانِهِمْ مِنَ الصَّوَاعِقِ حَذَرَ الْمَوْتِ ۚ وَاللَّهُ مُحِیطٌ بِالْکَافِرِینَ»

«أَوْ کَصَیِّبٍ مِنَ السَّمَاءِ فِیهِ ظُلُمَاتٌ وَرَعْدٌ وَبَرْقٌ»

یا حکایت منافقین به بارانی است که از آسمان می‌بارد،

با تاریکی‌ها همراه است، با رعد و برق، وحشت و صاعقه همراه است؛

مسافری که در بیابان گرفتار صاعقه و رعد و برق شده چه حالتی دارد؟

این حالت منافق است، منافق همیشه در کمین است که یک خبر تلخی به او برسد، که اهداف و نیت‌های شوم او لُو برود …

«یَجْعَلُونَ أَصَابِعَهُمْ فِی آذَانِهِمْ مِنَ الصَّوَاعِقِ حَذَرَ الْمَوْتِ»

مثل مسافرانی که انگشت‌هایشان را از ترس صاعقه و از هراس مرگ در گوش‌ها می‌گذارند،

منافق همچنین حالتی دارد.

در جاهای دیگر قرآن هم این پریشانی خاطر منافقین به چشم می‌خورد.

«وَاللَّهُ مُحِیطٌ بِالْکَافِرِینَ» منافقین فکر نکنند که جلسات سرّی دارند و اطلاعاتشان را می‌توانند حفظ کنند، خداوند به کافران تسلط دارد.

آیۀ ۲۰ :

«یَکَادُ الْبَرْقُ یَخْطَفُ أَبْصَارَهُمْ ۖ کُلَّمَا أَضَاءَ لَهُمْ مَشَوْا فِیهِ وَإِذَا أَظْلَمَ عَلَیْهِمْ قَامُوا ۚ وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ لَذَهَبَ بِسَمْعِهِمْ وَأَبْصَارِهِمْ ۚ إِنَّ اللَّهَ عَلَىٰ کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ»

«یَکَادُ الْبَرْقُ یَخْطَفُ أَبْصَارَهُمْ» نزدیک است که این برقی که جهیده بینایی آن‌ها را از بین ببرد، «کُلَّمَا أَضَاءَ لَهُمْ مَشَوْا فِیهِ» وقتی این برق در آسمان می‌جهد -این «مسافر» یعنی همان کسی که منافق به او تشبیه شده است- چند قدم راه می‌رود،

«وَإِذَا أَظْلَمَ عَلَیْهِمْ» وقتی خداوند محیط را تاریک کرد بر آن‌ها، «قَامُوا» توقف می‌کنند، «وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ لَذَهَبَ بِسَمْعِهِمْ وَأَبْصَارِهِمْ» اگر خدا بخواهد گوش آن‌ها را، چشم آ‌ن‌ها را از بین می‌برد و درک را از آن‌ها می‌گیرد، «إِنَّ اللَّهَ عَلَىٰ کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ» خداوند بر هر کاری تواناست؛ مشرکان و منافقان فکر نکنند که می‌توانند بر خداوند غالب شوند.

فراز دوم این صفحۀ قرآن کریم در مورد فلسفۀ عبادت است؛ چرا ما باید عبادت کنیم؟ چرا باید نماز بخوانیم؟ می‌فرماید:

آیۀ ۲۱:

«یَا أَیُّهَا النَّاسُ اعْبُدُوا رَبَّکُمُ الَّذِی خَلَقَکُمْ وَالَّذِینَ مِنْ قَبْلِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ»

«یَا أَیُّهَا النَّاسُ» مخاطب، همۀ اهالی کره زمین هستند؛ «ءامَنوا» ها نه…
آهاااای مردم!

«اعْبُدُوا رَبَّکُمُ» پروردگارتان را عبادت کنید؛ بلافاصله علامت سوال: چرا؟ چرا من باید عبادت کنم؟
«الَّذِی خَلَقَکُمْ» چون تو را آفریده است. «وَالَّذِینَ مِنْ قَبْلِکُمْ» پدرت را آفریده، مادرت را آفریده، نمی‌خواهی به رسم قدردانی سپاسی بگویی؟!

تشکر از نعمت‌های پروردگار فلسفۀ عبادت است.
فایدۀ عبادت چیست؟
«لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ» امید است که متقی بشوید؛ پرهیزگار بشوید، مواظب گناهان و معاصی باشید.

تقوا پیدا کنیم چه فایده ای دارد؟ در آیۀ دیگر می‌فرماید:
«اتَّقوا اللّٰه» تقوا پیشه کنید،«لَعلَّکُم تُفلَحون» به پیروزی و موفقیت دست پیدا می‌کنید.

خداوند دیگر چه نعمت‌هایی به ما داده است؟

آیۀ ۲۲ :

«الَّذِی جَعَلَ لَکُمُ الْأَرْضَ فِرَاشًا وَالسَّمَاءَ بِنَاءً وَأَنْزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَخْرَجَ بِهِ مِنَ الثَّمَرَاتِ رِزْقًا لَکُمْ ۖ فَلَا تَجْعَلُوا لِلَّهِ أَنْدَادًا وَأَنْتُمْ تَعْلَمُونَ»

«الَّذِی جَعَلَ لَکُمُ الْأَرْضَ فِرَاشًا» پرستش کنید آن خدایی را که زمین را بستر قرار داد، «وَالسَّمَاءَ بِنَاءً» سقفی بلند بالای سر شما بر افراشت، «وَأَنْزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً» از آسمان باران بارید، «فَأَخْرَجَ بِهِ مِنَ الثَّمَرَاتِ رِزْقًا لَکُمْ» به وسیلۀ آن باران، گیاهان و میوه‌ها را از زمین برای شما به عنوان رزق و روزی رویاند.

نمی‌خواهید از چنین خدایی تشکر کنید؟! نمی‌خواهید پیشانی به خاک بسایید؟!

«فَلَا تَجْعَلُوا لِلَّهِ أَنْدَادًا» پس برای پروردگارتان -«أَنْدَادًا» جمع «نِدّ» یعنی شریک- شریک‌ها قائل نباشید؛ خداوند، یکتای بی همتاست.

«وَأَنْتُمْ تَعْلَمُونَ» یکتاپرستی در نهاد و فطرت شما وجود دارد. خود شما هم می‌دانید؛ یوسف صدیق در زندان به زندانیان گفت: آیا یک خدای قدرتمند بهتر است یا چند خدای متفرق؟! این را ما در دل‌هایمان هم می‌دانیم، یک رئیس قدرتمند داشته باشیم بهتر است از چند رئیسی که با هم دعوا دارند.

فصل آخر این صفحه، مبارزطلبی قرآن است.
پس این صفحه ۳ موضوع دارد: ۱- سرنوشت منافقان با دو مثال، ۲- فلسفۀ عبادت، و در پایان ۳- مبارزطلبی قرآن.

می‌فرماید:
آیۀ ۲۳ :

«وَإِنْ کُنْتُمْ فِی رَیْبٍ مِمَّا نَزَّلْنَا عَلَىٰ عَبْدِنَا فَأْتُوا بِسُورَهٍ مِنْ مِثْلِهِ وَادْعُوا شُهَدَاءَکُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ کُنْتُمْ صَادِقِینَ»

«وَإِنْ کُنْتُمْ فِی رَیْبٍ مِمَّا نَزَّلْنَا عَلَىٰ عَبْدِنَا» اگر شک دارید دربارۀ چیزی که نازل کردیم ما بر بندۀ خود محمد صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّم؛ واقعاً فکر می‌کنید او خودش این‌ها را نوشته یا آورده؟!

«فَأْتُوا بِسُورَهٍ» خود شما بنشینید یک سوره‌ای خلق کنید، بنویسید، «فَأْتُوا بِسُورَهٍ مِنْ مِثْلِهِ» یک سوره‌ای شبیه سوره‌های قرآن کریم، کوتاه یا بلند،«وَادْعُوا شُهَدَاءَکُمْ» همفکران خود را هم به کمک بگیرید، گواهان و شاهدان را از قبائل دیگر، کشورهای دیگر، هم‌فکرانتان را هم به کمک بگیرید، ببینید می‌توانید یک سوره آماده کنید؟!

«مِنْ دُونِ اللَّهِ» همفکرانی به جز خدا، «إِنْ کُنْتُمْ صَادِقِینَ» اگر راست می‌گویید؛ یعنی قرآن در این مبارزه‌طلبی ایشان را تحریک کرده است، مثل دو نفری که با هم دعوا دارند می‌گوید برو بچه‌های محل را بیاور، من یک تنه با همۀ شما می‌جنگم، این، دیگری را تحریک می‌کند.

آیۀ ۲۴ :

«فَإِنْ لَمْ تَفْعَلُوا وَلَنْ تَفْعَلُوا فَاتَّقُوا النَّارَ الَّتِی وَقُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجَارَهُ ۖ أُعِدَّتْ لِلْکَافِرِینَ»

«فَإِنْ لَمْ تَفْعَلُوا» اما اگر نتوانستید این کار را بکنید، «وَلَنْ تَفْعَلُوا» و هرگز هم نخواهید توانست،«فَاتَّقُوا النَّارَ الَّتِی وَقُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجَارَهُ» از آتشی که آماده شده که هیزم آن آتش، مردمان ناسپاس و سنگ‌های سفت هستند، اجتناب کنید.

«أُعِدَّتْ لِلْکَافِرِینَ» جهنم و آتشی که از الان آماده شده برای ناسپاسان، برای منکرانِ حقیقت و برای کافران.

قرآن کتاب راهنمای انسان‌ها است،

راهنمای عمل، راهنمای فکر، راهنمای سبک زندگی؛ بیاییم با این آیه‌ها زندگی کنیم. در این سال‌های اخیر کینه‌توزترین دشمن مسلمانان یعنی اسرائیلی‌ها، به زعم خودشان یک قرآنی را تهیه کردند، چند صباحی نگذشت که خودشان آن را جمع کردند!

مطمئن باشیم که این کتاب معجزۀ الهی است، از آسمان نازل شده و نشانۀ مهر خدا برای سعادت ما انسان‌ها است.

خدانگهدار شما…

شرح صفحه 3 قرآن کریم

مردم و کتاب هدایت

شرح صفحه 3 قرآن کریم سورۀ مبارکه بقره آیات ۱۶-۶ از مجموعه دروس بر ساحل نور توسط حجت الاسلام سید جواد بهشتی را به صورت فیلم، صوت و متن پیاده شده تقدیم شما مخاطبان قرآنی می نمائیم.

 

بسم الله الرحمن الرحیم

این صفحه می‌فرماید: مردم در مقابل کتاب هدایت سه گروه هستند؛

گروه اول را در صفحۀ ۲ خواندیم:

«متّقین»، این گروه حق را می‌پذیرند و به دیگران توجه دارند.

گروه دوم: «کافران»،

هر چه از حق برای آن‌ها توضیح داده می‌شود لجاجت می‌کنند و گروه سوم «منافقین» هستند.

گروه اول پنج آیه، گروه دوم دو آیه و گروه سوم دو صفحه را شامل می‌شوند .

آیاتی که این صفحه و صفحۀ بعد توضیح آن آمده است،

نشان می‌دهد «منافق» خطر بزرگی پیش روی ما انسان‌ها است. با هم می‌خوانیم‌:

صفحۀ ۳: سورۀ مبارکه بقره

آیات ۱۶-۶

آیۀ ۶ :

«إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا سَوَاءٌ عَلَیْهِمْ أَأَنْذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنْذِرْهُمْ لَا یُؤْمِنُونَ»

«إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا» کافران، آنان که کافر شدند، «سَوَاءٌ عَلَیْهِمْ» فرقی ندارد برایشان،

«أَأَنْذَرْتَهُمْ» ای پیامبر! تو به آن‌ها هشدار بدهی، «أَمْ لَمْ تُنْذِرْهُمْ» یا هشدار ندهی،

«لَا یُؤْمِنُونَ» یعنی تبلیغ، ارشاد و امر به معروف تو در دل آن‌ها اثر نمی‌گذارد. صفحه سوم

آیۀ ۷ :

«خَتَمَ اللَّهُ عَلَىٰ قُلُوبِهِمْ وَعَلَىٰ سَمْعِهِمْ ۖ وَعَلَىٰ أَبْصَارِهِمْ غِشَاوَهٌ ۖ وَلَهُمْ عَذَابٌ عَظِیمٌ»

«خَتَمَ اللَّهُ عَلَىٰ قُلُوبِهِمْ» خداوند بر دل‌های آن‌ها مُهر نهاده، «وَعَلَىٰ سَمْعِهِمْ» بر گوش‌های آن‌ها،

«وَعَلَىٰ أَبْصَارِهِمْ غِشَاوَهٌ» بر گوش‌ها و چشم‌های آن‌ها پرده افکنده، «وَلَهُمْ عَذَابٌ عَظِیمٌ» و برای آن‌ها عذابی بزرگ است.

ما در صفحۀ قبل گفتیم که خداوند مهربان است؛ مگر خداوند پرده می‌اندازد؟!

نه، ما خودمان هستیم که در را به روی خدا می‌بندیم، مثل اینکه به خورشید پشت کنیم،

مثل اینکه خانه‌هایمان را پشت به خورشید بسازیم،

وقتی من گوشم را می‌گیرم سخنی نمی‌شنوم، وقتی چشمم را به روی حق می‌بندم منظره‌ای نمی‌بینم،

سنت خداوند این است که اگر کسی از اول خودش لجاجت کرد،

خداوند هم برای او کاری انجام نمی‌دهد (گروه دوم، کافران).

گروه سوم:

آیۀ ۸ :

«وَمِنَ النَّاسِ مَنْ یَقُولُ آمَنَّا بِاللَّهِ وَبِالْیَوْمِ الْآخِرِ وَمَا هُمْ بِمُؤْمِنِینَ»

«وَمِنَ النَّاسِ مَنْ یَقُولُ» بعضی از مردم هستند — الان هم هستند- که به زبان می‌گویند،

«آمَنَّا بِاللَّهِ» ما به اللّه ایمان داریم، «وَبِالْیَوْمِ الْآخِرِ» ما به جهان آخرت ایمان آوردیم،

«وَمَا هُمْ بِمُؤْمِنِینَ» اما ایمان نیاوردند. خداوند است که می‌فرماید ایمان نیاوردند. چرا؟

دلیل آن چیست؟ عدّه‌ای می‌گویند ما به خدا و آخرت ایمان داریم، ولی در واقع ایمان نیاورده‌اند،

حتماً یک نفعی در این کار وجود دارد،

همانطور که در زمان همۀ انبیاء کسانی که به ظاهر اظهار دینداری می‌کردند، وجود داشتند.

(شرح صفحه سوم قرآن کریم)

آیۀ ۹ :

«یُخَادِعُونَ اللَّهَ وَالَّذِینَ آمَنُوا وَمَا یَخْدَعُونَ إِلَّا أَنْفُسَهُمْ وَمَا یَشْعُرُونَ»

«یُخَادِعُونَ اللَّهَ» این‌ها خداوند را فریب می‌دهند،

«یُخَادِعُونَ اللَّهَ وَالَّذِینَ آمَنُوا» این‌ها -به نظر خودشان- خداوند و مؤمنان را فریب می‌دهند.

حاج آقای قرائتی در حکایتی به بیماری اشاره می‌کند که دکتر، شربتی را برای او تجویز کرده،

ولی بیمار شربت را در سطل آشغال می‌ریزد، بعد می‌گوید سر دکتر کلاه گذاشتم؛

هر کسی می‌داند نه تنها سر دکتر کلاه نگذاشته است، بلکه سر خود کلاه گذاشته است!!

خداوند و مؤمنان را فریب می‌دهند،

«وَمَا یَخْدَعُونَ إِلَّا أَنْفُسَهُمْ» اما جز خودشان را فریب ندادند،

«وَمَا یَشْعُرُونَ» این‌ها فهم و شعور ندارند.

سوم؛ ایمان

آیۀ ۱۰ :

«فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ فَزَادَهُمُ اللَّهُ مَرَضًا ۖ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ بِمَا کَانُوا یَکْذِبُونَ»

«فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ» همان‌گونه که جسم انسان مریض می‌شود و بیماری‌های متفاوت سراغ او می‌آید،

روح و جان او هم مریض می‌شود. یکی از آن مریضی‌ها نفاق است، چه بیماری سختی در دل منافقان وجود دارد!

مثل بیماری سرطان که رو به افزایش است،

در ابتدا یک جای بدن سرطان دارد ولی بعد می‌بیند که سرطان تمام بدن او را فرا گرفته است.

«فَزَادَهُمُ اللَّهُ مَرَضًا» سنت خدا هم این است که با آمدن سرطان، پیشرفت هم می‌کند،

مگر آنکه آن فرد بیدار شود، به پزشک مراجعه کند.

«وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ بِمَا کَانُوا یَکْذِبُونَ» در حدیثی داریم که دروغ و نفاق دوقلو هستند.

همانگونه که بچه‌های دوقلو هم‌شکل هستند، پس نمی‌شود کسی نفاق داشته باشد ولی دروغ نگوید.

منافق کار خودش را با دروغ پیش می‌برد.

به دلیل اینکه منافقین پیوسته دروغ می‌گویند، عذاب دردناکی در انتظار آن‌ها است.

آیۀ ۱۱ :

«وَإِذَا قِیلَ لَهُمْ لَا تُفْسِدُوا فِی الْأَرْضِ قَالُوا إِنَّمَا نَحْنُ مُصْلِحُونَ»

«وَإِذَا قِیلَ لَهُمْ لَا تُفْسِدُوا فِی الْأَرْضِ» وقتی به منافقان گفته می‌شود که فساد نکنید در زمین،

«قَالُوا إِنَّمَا نَحْنُ مُصْلِحُونَ» می‌گویند ما اصلاح می‌کنیم.

آیۀ ۱۲ :

«أَلَا إِنَّهُمْ هُمُ الْمُفْسِدُونَ وَلَٰکِنْ لَا یَشْعُرُونَ»

«أَلَا» یعنی بیدار شو! گول نخور!

در سورۀ منافقین خواهیم خواند که منافق بسیار خوش سخن است و خوب صحبت می‌کند،

«أَلَا» بیدار شوید، همه بدانند، «إِنَّهُمْ هُمُ الْمُفْسِدُونَ» اینان خودشان فسادگران هستند،

«وَلَٰکِنْ لَا یَشْعُرُونَ».

این دومین مرتبه است که خداوند به منافق فرموده: «بی‌شعور»،

منافقی که خودش را فرهیخته، فرزانه، دانشمند و روشنفکر معرفی می‌کند،

خداوند پی در پی او را تحقیر می‌کند و می‌فرماید او شعور ندارد.

آیۀ ۱۳ :

«وَإِذَا قِیلَ لَهُمْ آمِنُوا کَمَا آمَنَ النَّاسُ قَالُوا أَنُؤْمِنُ کَمَا آمَنَ السُّفَهَاءُ ۗ أَلَا إِنَّهُمْ هُمُ السُّفَهَاءُ وَلَٰکِنْ لَا یَعْلَمُونَ»

«وَإِذَا قِیلَ لَهُمْ آمِنُوا کَمَا آمَنَ النَّاسُ» وقتی به منافقان گفته می‌شود مثل همۀ عموم مردم ایمان بیاورید،

«قَالُوا» اینطور گفتند که، «أَنُؤْمِنُ کَمَا آمَنَ السُّفَهَاءُ» مثل بی خردان؟!

یعنی خودشان را چند درجه بالاتر از عموم مردم می‌دانند؛ ما روشنفکر، فرهیخته و نخبه هستیم.

«أَلَا» همه بدانند، «إِنَّهُمْ هُمُ السُّفَهَاءُ» خود این افراد بی‌خردان هستند،

قیافۀ روشنفکری به خود گرفته‌اند، «وَلَٰکِنْ لَا یَعْلَمُونَ» ببینید خداوند چه صفاتی به منافقین داده است!،

فرموده است: «لَا یَشْعُرُونَ» نمی‌فهمند، اینجا می‌فرماید: «لَا یَعْلَمُونَ» نمی‌دانند.

(شرح صفحه سوم قرآن کریم)

آیۀ ۱۴ :

«وَإِذَا لَقُوا الَّذِینَ آمَنُوا قَالُوا آمَنَّا وَإِذَا خَلَوْا إِلَىٰ شَیَاطِینِهِمْ قَالُوا إِنَّا مَعَکُمْ إِنَّمَا نَحْنُ مُسْتَهْزِئُونَ»

«وَإِذَا لَقُوا الَّذِینَ آمَنُوا قَالُوا آمَنَّا» می‌روند در جمع مؤمنان و می‌گویند ما ایمان آوردیم،

«وَإِذَا خَلَوْا إِلَىٰ شَیَاطِینِهِمْ» می‌روند بین دوستان شیطان خودشان،

«قَالُوا إِنَّا مَعَکُمْ» می‌گویند ما با شما هستیم،

«إِنَّمَا نَحْنُ مُسْتَهْزِئُونَ» ما مؤمنان را مسخره می‌کردیم.

آیۀ ۱۵ :

«اللَّهُ یَسْتَهْزِئُ بِهِمْ وَیَمُدُّهُمْ فِی طُغْیَانِهِمْ یَعْمَهُونَ»

«اللَّهُ یَسْتَهْزِئُ بِهِمْ» خدا مسخره می‌کند منافقان را!،

«وَیَمُدُّهُمْ فِی طُغْیَانِهِمْ» آن‌ها را‌در عمق طغیان‌شان می‌کِشاند،

«یَعْمَهُونَ» در حالی که کور هستند.

ببینید چه صفاتی خدا به منافقان نسبت داده است:

بی‌شعور، بی‌سواد، کور و…

این افراد چه کسانی هستند؟ به چه دلیل انسان‌ها دنبال نفاق می‌روند؟

آیۀ ۱۶ :

«أُولَٰئِکَ الَّذِینَ اشْتَرَوُا الضَّلَالَهَ بِالْهُدَىٰ فَمَا رَبِحَتْ تِجَارَتُهُمْ وَمَا کَانُوا مُهْتَدِینَ»

«أُولَٰئِکَ الَّذِینَ اشْتَرَوُا الضَّلَالَهَ بِالْهُدَىٰ» آن‌ها کسانی هستند که دست به یک معامله‌ای زده‌اند؛

گمراهی را می‌خرند، هدایت را می‌دهند. گمراهی را می‌خرند، هدایت را می‌دهند.

«فَمَا رَبِحَتْ تِجَارَتُهُمْ» این تجارت‌شان سود ندارد،

«وَمَا کَانُوا مُهْتَدِینَ» این‌ها به هدایت نمی‌رسند، «اهتدی» به معنای دریافت هدایت است.

در این صفحه چه گفتیم؟

انسان‌ها در برابر هدایتِ خداوند سه دسته هستند: «متقین» که در صفحه ۲ تشریح شد،

«کافران » که کمر بسته‌اند که چیزی را قبول نکنند و «منافقان» که باید توضیح بدهیم چه کسانی هستند…

خطر نفاق یک خطر مرموز است؛

پیغمبر صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّم فرموند:

«از مؤمن نمی‌ترسم چون آزارش به کسی نمی‌رسد، از مشرک نمی‌ترسم و مقابل او می‌ایستم، اما از منافق می‌ترسم»

بیدار باشیم!

خدانگهدار شما…

شرح صفحه 2 قرآن کریم

قرآن، کتابِ هدایت

شرح صفحه 2 قرآن کریم، سوره بقره آیات 1 تا 5 از مجموعه دروس بر ساحل نور توسط حجت الاسلام سید جواد بهشتی را به صورت فیلم، صوت و متن پیاده شده تقدیم شما مخاطبان قرآنی می نمائیم.

 

تفسیر ده دقیقه‌ای قرآن کریم ؛بر ساحل نور استاد سید جواد بهشتی

بسم الله الرحمن الرحیم

چه سُفره‌ای! پیغمبر صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّم فرمود:

«قرآن مائدۀ الهی است»، سفره‌خانۀ خداست، هر آیه گنجی است، از کنار گنج‌ها بی‌استفاده گذر نکنید…

صفحۀ ۲ : سورۀ مبارکه بقره

آیات ۵-۱

سورۀ مبارکۀ بقره طولانی‌ترین سورۀ قرآن است.

افراد بسیاری در زمان پیامبر صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّم مصمّم بودند که این سوره را حفظ کنند.

در این سوره قواعد، قوانین و رهنمودهای بسیاری برای زندگی ما وجود دارد.

إن شاءاللّه زنده باشیم و هر صفحۀ این سوره را به اندازۀ «ده دقیقه» تفسیر کنیم.

«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِیمِ»

«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِیمِ» آغازگر همۀ کتاب‌های آسمانی و در آغاز همۀ سوره‌های قرآن به جز سورۀ برائت است.

به نام اللّه؛ خدایی که همه را دوست دارد و برای همیشه به مؤمنان توجه دارد.

آیۀ ۱ :

«الم»

در آغاز ۲۹ سورۀ قرآن حروف رمز آمده است.

حروفی از هم جدا که به ظاهر معنایی ندارند.

امام رضا علیه السلام معنای آن را اینگونه فرمودند که خداوند با همین حروف، آیات کتاب خود را درست کرده،

اگر شما می‌توانید با این حروف که در اختیار شما است، معارف بلند را ایجاد کنید!

بر اساس حدیثی، آخرالزمانی‌ها مفاهیم و معانیِ رموز آغاز سوره‌ها را خواهند فهمید.

هر چه که هست از جانب خداست…

آیۀ ۲ :

«ذَٰلِکَ الْکِتَابُ لَا رَیْبَ ۛ فِیهِ ۛ هُدًى لِلْمُتَّقِینَ»

هدایت، مهمترین درخواست ما از خداوند در سورۀ حمد بود. هدایت در چه؟ در همه جا، در همۀ کارها؛

در انتخاب دوست، در انتخاب همسر، شغل، صلح یا جنگ،

با دشمنان، با دوستان، در تجارت، تعلیم و تربیت… زندگی انسان نیازمند یک کتابِ راهنما است.

از آن جایی که انسان غرائزی همچون شهوت، غصب و طمع دارد،

چه بسا در انتخاب‌ها اشتباه کند، لذا نیازمند یک کتاب راهنماست. آن همین کتاب است.

«ذَٰلِکَ الْکِتَابُ» این کتابِ عظیم، «لَا رَیْبَ ۛ فِیهِ» شکی در آن نیست،

«هُدًى» هدایت‌گر است، «لِلْمُتَّقِینَ» برای پرهیزکاران، پاکدلان، باتقوایان. اولین باری است که ما با «تقوا» مواجه می‌شویم.

این مفهوم ۲۵۵ بار در قرآن به کار رفته و از کلمات پرتکرار و پرکاربرد است.

آرام آرام به اضلاع آن خواهیم رسید.

به طور اجمال، خود خداوند در این صفحه برای ما متّقین را توصیف می‌کند.

آیۀ ۳ :

«الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ وَیُقِیمُونَ الصَّلَاهَ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ یُنْفِقُونَ»

«الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ» متّقین کسانی هستند که به جهان غیر قابل حس، باور دارند.

مرز خداپرستان با مارکسیست‌ها و با ملحدین همین است.

ما معتقدیم بخش اول جهان، بخش شهودی است که قابل حس است؛

یعنی دست می‌زنیم، نگاه می‌کنیم، صدایی را می‌شنویم، بو یا مزه می‌کنیم.

این موارد در عالم شهود هستند. یعنی حس می‌کنیم.

بخش دیگری که وجود دارد، جهان غیب است؛

جهان غیب مثل خدا و فرشتگان که وجود دارند.

اولین ویژگی متّقین این است که جهان را به دو بخش تقسیم می‌کنند و به هر دو بخش جهان ایمان و باور دارند.

«وَیُقِیمُونَ الصَّلَاهَ»؛

متّقین در پیشگاه آفریدگار تواضع، خضوع و نیایش می‌کنند.

«الصَّلَاهَ» یعنی دعا، اما چگونه در ادیان مختلف نمازهای مختلفی وجود دارد؟

ما در همین سورۀ مبارکۀ بقره خواهیم گفت که نماز اسلام چند رکعت است؟

چه اجزایی دارد؟ باید به چه شکلی اجرا شود؟

اما متّقین کسانی هستند که در پیشگاه خدا نماز می‌خوانند و نیایش می‌کنند.

قرآن کریم

«وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ یُنْفِقُونَ»

و از آنچه ما روزی‌شان کرده‌ایم انفاق می‌کنند.

«یُنْفِقُونَ» فعل مضارع است، فعل مضارع بر تداوم دلالت دارد؛

یعنی سبک زندگی متّقین به گونه‌ای است که «پیوسته» به یاد فقرا و مساکین هستند،

از آنچه در جامعه می‌گذرد اطلاع دارند، اگر همسایه گرسنه باشد شب خوابشان نمی‌برد، انفاق می‌کنند، چرا؟؟

چون می‌دانند تمام این دارایی مال خداوند است.

«رَزَقْنَا» ما روزی کردیم، اگر ما سلامتی، هوش و اراده نداده بودیم، چگونه انسان می‌توانست این روزی را کسب کند؟!

متّقین کسانی هستند که «وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ» نه همۀ آنچه را که روزی‌شان کردیم،

«مِمَّا» مقداری از آنچه روزی‌شان کردیم را به ضعفاء و فقراء می‌دهند.

امام صادق علیه السلام فرمود:«فقیرها وسیلۀ امتحان اغنیاء هستند، اغنیاء وسیلۀ امتحان فقراء هستند».

از امتحاناتی که ما در صفحات آینده خواهیم خواند، امتحان انسان‌ها به انسان‌ها است،

خداوند ما را با هم امتحان می‌کند. ای که دستت می‌رسد، قبل از اینکه قیامت برسد کاری بکن.

تا اینجا به دو ویژگی متّقین در قرآن اشاره کردیم.

 

ویژگی سوم ..

آیۀ ۴ :

«وَالَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِمَا أُنْزِلَ إِلَیْکَ وَمَا أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِکَ وَبِالْآخِرَهِ هُمْ یُوقِنُونَ»

«وَالَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِمَا أُنْزِلَ إِلَیْکَ» و کسانی که ایمان می‌آورند، باور دارند به آنچه بر تو نازل شده ای پیامبر؛

یعنی ایمان به قرآن، باورشان این است که این کتاب از آسمان آمده است،

این کتاب از سوی خالق آمده است، خالقی که مرا می‌شناسد،

نیازهای مرا می‌داند، خطرهایی که متوجه من است را می‌شناسد.

من به قرآن باور دارم، فقط قرآن از جانب خدا آمده؟

نه، به جز قرآن «وَمَا أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِکَ» و آنچه نازل شد قبل از تو؛

مثل تورات، انجیل، زبور، صحف و کتاب‌هایی که نام‌هایشان را نمی‌دانیم،

ولی مطمئن هستیم خداوند برنامه زندگی بندگانش را به دست پیامبران به انسان‌ها رسانده است.

من جریان نبوت، کتاب‌های آسمانی و وحی را باور دارم.

عقیدۀ متّقین این است که انسان با داشتن عقل و علم رَه به جایی نمی‌برد، بلکه نیازمند وحی است.

پرسش‌هایی پیش روی انسان هست که خودش توان پاسخگویی ندارد،

مثل اینکه من چه کسی هستم؟ از کجا آمده‌ام؟ به کجا می‌روم؟

و چه تکالیفی برای من در نظر گرفته شده است؟

«وَبِالْآخِرَهِ هُمْ یُوقِنُونَ» نشانۀ دیگر متّقین این است که به آخرت یقین دارند؛

تردید ندارند، یقین دارند مرگ پایان زندگی نیست، بلکه آغاز دنیای بزرگتر، شیرین‌تر و واقعی‌تر است.

برای آن دنیا تلاش و برنامه‌ریزی می‌کنند. این دنیا را سکوی پرش برای آن دنیا می‌دانند.

(شرح صفحه دوم قرآن)

آیۀ ۵ :

«أُولَٰئِکَ عَلَىٰ هُدًى مِنْ رَبِّهِمْ ۖ وَأُولَٰئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ»

«أُولَٰئِکَ عَلَىٰ هُدًى مِنْ رَبِّهِمْ» صفحۀ ۲ با هدایت آغاز می‌شود و با هدایت پایان می‌یابد.

یک هدایت تضمین شدۀ صد در صدی است.

افراد ذکر شده که به غیب ایمان دارند، نماز اقامه می‌کنند، از روزی‌هایی که به ایشان داده‌ایم به دیگران انفاق می‌کنند،

به قرآن و کتاب‌های آسمانی باور و به آخرت یقین دارند،

«عَلَىٰ هُدًى مِنْ رَبِّهِمْ» بر هدایتی تضمین شده از سوی پروردگارشان هستند.

«وَأُولَٰئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ»، وقتی در سحرگاه نوزدهم در مسجد کوفه شمشیر بر فرق سید و سرور ما، امیرالمؤمنین علیه السلام،

فرود آمد صدا زد به خداوند رستگار شدم.

وقتی رستگاری را در قرآن پیگیری ‌می‌کنیم، می‌بینیم اولین بار در این آیه مطرح می‌شود.

دو واژۀ «فلاح» و «فوز» به معنای رستگاری است اینان رستگارانند؛‌

افرادی که اهل نماز و انفاق هستند، افرادی که به آخرت یقین و کتاب‌های آسمانی را باور دارند.

خواهش می‌کنم مطالبی را که می‌شنویم

برای دیگران هم نقل کنیم و خودمان را برای شنیدن توضیح صفحات بعد مهیا کنیم.

خدا نگهدار شما…

شرح صفحه 1 قرآن کریم

هدایت، مهمترین خواستۀ بشر

شرح صفحه 1 قرآن کریم سوره مبارکه حمد از مجموعه دروس بر ساحل نور توسط حجت الاسلام سید جواد بهشتی را به صورت فیلم، صوت و متن پیاده شده تقدیم شما مخاطبان قرآنی می نمائیم.

قرآن اسم سورۀ حمد را «أمُّ الکِتاب» یعنی «مادر کتاب» گذاشته است. مانند کتاب‌های مهمی که مقدمۀ بسیار ارزشمندی دارند، خلاصۀ قرآن نیز د‌ر یک صفحه و در این هفت آیه گنجانده شده است. ما مسلمانان موظف هستیم این سوره را هر صبح و شام ده بار تکرار کنیم. این بدان معنا است که هر چه دربارۀ آیات سوره حمد مطالعه کنیم باز هم کافی نیست. آشنایی با این آیات همانند اکسیژن است که در شبانه روز و تا پایان عمر باید از آن بهره‌مند شویم. سورۀ حمد هفت آیه دارد؛ به تعداد آسمان‌ها، به تعداد طوافِ طواف‌کنندگان، سعی صفا و مروه و به تعداد روزهای هفته که بیانگر وجود رمز و رازی در این عدد است.

 

آیۀ اول: «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ»

پیغمبر صَلَّی اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّم فرمود:«ای مسلمانان، کارهای خود را -کوچک یا بزرگ، مادی یا معنوی- با این آیه شروع کنید».

«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ» یعنی به رنگ خدا، برای خدا و به سوی خدا. «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ» یعنی با کمک خدا؛ خدایا من مطالعه کرده‌ام، مشورت کرده‌ام، نمی‌دانم این کار به سامان می رسد یا نه؟! یکی از علائم مسلمان، گفتن «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ» است که در ساخت هر پروژه و در شروع هر کار به نام اللّٰه آغاز به کار می‌کند. اللّٰه یکی از اسم‌های خداوند است که همۀ صفات او در آن جمع است؛ یعنی دعای جوشن کبیر که ۱۰۰۱ اسم خداوند در این دعا وجود دارد، اگر در یک کلمه بگنجد آن کلمه «اللّٰه» است.

«الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ » خدایی که همۀ موجودات را دوست دارد، به همۀ بندگانش مهر می‌ورزد و خدایی که برای همیشه مؤمنان را شامل رحمت خود قرار می‌دهد.

 

آیۀ ۲ : «الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ»

شهید مطهری می‌فرماید:«حمد ترکیبی از دو کلمه است: شکر و مدح». وقتی کسی به ما لطفی می‌کند، نعمتی می‌بخشد، تشکر می‌کنیم، این نیمی از حمد است. وقتی زیبایی و بزرگی را می‌بینیم ستایش می‌کنیم. در ترجمه‌های فارسی قرآن، مقابل کلمۀ حمد دو کلمه آمده است: سپاس و ستایش. از آن جایی که همۀ نعمت‌های در اختیار ما از خداوند است، می‌گویم « الْحَمْدُ لِلَّهِ» سپاس ها مخصوص خداست. همۀ عظمت ها و زیبایی‌های جهان هستی وابسته به خداست؛ یک تابلویی را فرض کنید که نقاشی آن را ترسیم کرده است، از آن جایی که خود آن نقاش مخلوق خداست، پس همۀ زیبایی‌ها و عظمت‌ها از آن خداوند است. ستایش‌ها مخصوص خداست. خدایی که «رَبِّ الْعَالَمِينَ» است. «رَبّ» یکی از اوصاف خداوند است که بیش از ۹۰۰ بار در قرآن آمده و به معنای صاحب است ( رَبُّ البَیت یعنی صاحبِ خانه). همچنین «رَبّ» به معنای پرورش دهنده و تربیت کننده است. خداوند همۀ موجودات از جمله ستاره‌ها، درخت‌ها، دریاها، صحراها، آسمان و زمین، ماهی‌ها و انسان را پرورش می‌دهد. تمام رشد موجودات به دست خداست که این یعنی همان «رَبِّ الْعَالَمِينَ».

 

آیۀ 3 : «الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ»

مجدداً این دو اسم خدا را تکرار می‌کنیم: «الرَّحْمَٰن»، «الرَّحِيم». شهید مطهری بر اساس حدیثی از امام صادق علیه السلام فرمود: «رحمان یعنی همه؛ رحیم یعنی همیشه»، ریشۀ دو کلمۀ رحمان و رحیم کلمۀ «رحمت» است، ولی رحمان یعنی خداوند همه را دوست دارد، حتی کسانی که خدا را قبول ندارند، چینی‌ها، مسلمان، غیرمسلمان، شیعه، سنی، خوب و بد. خداوند برای همه باران می‌فرستد، آفتاب می‌تاباند، گیاهان را می‌رویاند، رزق و روزی می‌فرستد، این رحمانیت خدا است. رحمت خدا نسبت به مؤمنان برای همیشه و تا بلندای بهشت، بقا و دوام‌ دارد. «الرَّحْمَٰنِ» همه را دوست دارد، «الرَّحِيمِ» مؤمنان را برای همیشه…

 

آیۀ 4 : «مَالِكِ يَوْمِ الدِّينِ»

به معنای صاحب روز جزا است. خداوند هم مهر دارد، هم قهر؛ پیامبران هم بشارت می‌دهند، هم انذار. امام مجتبی علیه السلام فرمود: «گاهی پدرم در نماز به این آیه که می‌رسید، آن را صد بار تکرار می‌کرد». یاد قیامت در تربیت ما تأثیر دارد، ما در هر نماز چندین بار از قیامت یاد می‌کنیم. «مَالِكِ يَوْمِ الدِّينِ» صاحب روز جزا؛ خداوندی که به خوبان پاداش می‌دهد، بدان را هم کیفر می‌دهد. باید از همین الان به حساب و کتاب کارهایمان رسیدگی کنیم و هر روز و هر شب به یاد قیامت، بهشت، جهنم، صراط و میزان باشیم.

 

آیۀ 5 : «إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَإِيَّاكَ نَسْتَعِينُ»

«إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَإِيَّاكَ نَسْتَعِينُ» پروردگارا تنها تو را می‌پرستیم و تنها از تو کمک می‌خواهیم. همه جز خداوند، مخلوق هستند؛ کسی یا چیزی شایستۀ پرستش نیست. همه جز خداوند، محتاج هستند؛ کسی یا چیزی نمی‌تواند به ما کمک کند، حتی هنگامی که از کسی قرض می‌گیریم یا دست نیاز دراز می‌کنیم، باید در عقیدۀ ما این باشد که خداوند به وسیلۀ این فرد به ما کمک می‌کند.

 

آیۀ 6 : «اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ»

این آیه مرکز سورۀ ‌حمد است.

پروردگارا! ما را به راه مستقیم هدایت فرما. فرموده است «ما»، نفرموده «من»! زیرا اسلام دینی اجتماعی است.

پروردگارا! من به جز خودم، دیگران را هم سهیم می‌کنم. خدایا در انتخاب‌ها به ما کمک کن، ما را به راه مستقیم یعنی راه کوتاه، راه درست، راهی که از افراط و تفریط به دور باشد هدایت فرما.

 

آیۀ 7 : «صِرَاطَ الَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ غَيْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ وَلَا الضَّالِّينَ»

«صِرَاطَ الَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ» راه مستقیم راه کسانی است که به آنها لطف ویژه نمودی. خداوند به همه نعمت داده اما «أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ» را در سورۀ نساء به طور مصداقی معنا کرده است. در سوره نساء می‌خوانیم «وَلَهَدَيْنَاهُمْ صِرَاطًا مُسْتَقِيمًا» خداوند این جمعیت را به راه مستقیم هدایت فرمود.

راه مستقیم راه چه کسانی است؟ چهار گروه را در سورۀ نساء اسم می‌برد: 1) نبیّین، 2) صدیقین، 3) شهداء، 4) صالحین. یعنی هر نمازگزار هر بار که سورۀ حمد را می‌خواند با پیامبران، صدیقان، شهیدان و صالحان پیمان می‌بندد، یعنی اعلام می‌کند که من در راه این افراد قدم برمی‌دارم؛ این چهار گروه ‌«أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ» هستند و نعمت‌های خاص و ویژۀ خداوند به آن‌ها رسیده است.

سپس از دو گروه تبری می‌جوییم، دوری و اجتناب می‌کنیم: «غَيْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ»، یعنی کسانی که مورد غضب واقع شده‌اند، از کسانی که قدر نعمت‌های خدا را ندانستند، ناسپاسی کردند و مقابل پیامبران ایستادند. اگر کلمۀ غضب را در قرآن رصد می‌کنیم، می‌بینیم که قاتلین، منافقین، کافرین و ناسپاس‌ها هستند که مورد غضب خدا واقع شده‌اند، بنابراین ما از آن‌ها فاصله می‌گیریم.

«وَلَا الضَّالِّينَ»؛ موضوع هدایت و گمراهی، محوری‌ترین موضوع انسان است! و کیست به جز خداوند که راه درست را به ما نشان بدهد؟! شیطان‌هایی در  کمین ما هستند برای گمراه کردن ما؛ قرآن می فرماید: «يُرِيدُ الشَّيْطَانُ أَنْ يُضِلَّهُمْ ضَلَالًا بَعِيدًا» شیطان هدف گرفته و اراده کرده است که انسان‌ها را به بیراهه ببرد.

ما باید به مدد الهی راه درست را از خداوند بخواهیم و تا پایان، این راه را به درستی طی کنیم.