قرآن کریم

شرح صفحه 21 قرآن کریم

 انحصار طلبی یهودیان و مسیحیان

شرح صفحه 21 قرآن کریم سورۀ مبارکه بقره آیات 141-135 از مجموعه دروس بر ساحل نور توسط حجت الاسلام سید جواد بهشتی را به صورت فیلم، صوت و متن پیاده شده تقدیم شما مخاطبان قرآنی می نمائیم.

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِیمِ

به مهمانی قرآن‌کریم می‌رویم:

اختلاف بین مذهبی‌ها و دینداران هم ماجرای تلخی است که در تاریخ سابقه داشته است.

یهودیان آمدند و چشم انتظار پیامبر اسلام بودند.

اما وقتی پیامبر اسلام ظهور کرد، عقب نشینی کردند و به جنگ او آمدند.
ببینید یهودی‌ها چه می‌گویند:

صفحۀ ۲۱
سورۀ مبارکه بقره
آیات ۱۴۱-۱۳۵


آیۀ ۱۳۵ :

«وَقَالُوا کُونُوا هُودًا أَوْ نَصَارَىٰ تَهْتَدُوا ۗ قُلْ بَلْ مِلَّهَ إِبْرَاهِیمَ حَنِیفًا ۖ وَمَا کَانَ مِنَ الْمُشْرِکِینَ»

«وَقَالُوا کُونُوا هُودًا أَوْ نَصَارَىٰ تَهْتَدُوا» و گفتند یهودی یا مسیحی باشید هدایت شده‌اید، غیر از این دو دین داشته باشید هدایت نشده‌اید، «قُلْ» بگو، «بَلْ مِلَّهَ إِبْرَاهِیمَ حَنِیفًا» نه، در آیین خالص ابراهیم، هدایت وجود دارد، «وَمَا کَانَ مِنَ الْمُشْرِکِینَ» ابراهیم از مشرکان نبود.

آیۀ ۱۳۶ :

«قُولُوا آمَنَّا بِاللَّهِ وَمَا أُنْزِلَ إِلَیْنَا وَمَا أُنْزِلَ إِلَىٰ إِبْرَاهِیمَ وَإِسْمَاعِیلَ وَإِسْحَاقَ وَیَعْقُوبَ وَالْأَسْبَاطِ وَمَا أُوتِیَ مُوسَىٰ وَعِیسَىٰ وَمَا أُوتِیَ النَّبِیُّونَ مِنْ رَبِّهِمْ لَا نُفَرِّقُ بَیْنَ أَحَدٍ مِنْهُمْ وَنَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ»

«قُولُوا آمَنَّا بِاللَّهِ» نظر ما این است که بگویید ایمان آوردیم به اللّٰه، «وَمَا أُنْزِلَ إِلَیْنَا» و آنچه نازل شد به ما، «وَمَا أُنْزِلَ إِلَىٰ إِبْرَاهِیمَ وَإِسْمَاعِیلَ وَإِسْحَاقَ وَیَعْقُوبَ وَالْأَسْبَاطِ»، ما به جریان نبوت اعتقاد داریم.

ما به همۀ کتاب‌های آسمانی عقیده داریم. هر پیامبری کامل کنندۀ دین پیامبر قبلی است.

هر کتابی جامع‌تر از کتاب قبلی بوده است. این اعتقاد ما مسلمان‌ها است. همۀ پیامبران و کتاب‌های آسمانی را قبول داریم. این را بگویید، بگویید:

ایمان داریم به آنچه نازل شد بر ابراهیم، بر اسماعیل، بر اسحاق، بر یعقوب، «وَالْأَسْبَاطِ»، «اسباط» یعنی فرزندان، ما می‌گوییم امام حسن سبط پیغمبر است، یعنی فرزند پیغمبر است.

به فرزندان حضرت یعقوب «اسباط» می‌گوییم.

«وَمَا أُوتِیَ مُوسَىٰ» و آنچه داده شد به موسی،«وَعِیسَىٰ»، یعنی تورات، انجیل، ما همه را قبول داریم.

«وَمَا أُوتِیَ النَّبِیُّونَ مِنْ رَبِّهِمْ» و آنچه داده شد به همۀ پیامبران از جانب پروردگارشان، به همه عقیده‌مندیم، «لَا نُفَرِّقُ بَیْنَ أَحَدٍ مِنْهُمْ» ما فرقی قائل نیستیم، پیامبران درجات دارند.

اما همۀ آن‌ها در مسیر هدایت هستند. «وَنَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ» و ما در پیشگاه خدا تسلیم هستیم.

آیۀ ۱۳۷ :

«فَإِنْ آمَنُوا بِمِثْلِ مَا آمَنْتُمْ بِهِ فَقَدِ اهْتَدَوْا ۖ وَإِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّمَا هُمْ فِی شِقَاقٍ ۖ فَسَیَکْفِیکَهُمُ اللَّهُ ۚ وَهُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ»

«فَإِنْ آمَنُوا بِمِثْلِ مَا آمَنْتُمْ بِهِ فَقَدِ اهْتَدَوْا» هر کسی یک چنین ایمانی را بیاورد او هدایت شده است. چه ایمانی؟

هرچه بر پیامبران نازل شده ما همه را حق می‌دانیم.

«وَإِنْ تَوَلَّوْا» اما اگر دست برداشتند، پشت کردند،

«فَإِنَّمَا هُمْ فِی شِقَاقٍ» آن‌ها در یک شکافی قرار گرفتند. آن‌ها می‌خواهند بین خودشان و شما فاصله ایجاد کنند، به دشمنی شما مسلمان‌ها فکر می‌کنند.

«فَسَیَکْفِیکَهُمُ اللَّهُ» اما خداوند کفایت می‌کند شما را.

در برابر آسیب‌های آن‌ها شما را دفاع خواهد کرد، نترسید مسلمان‌ها. «وَهُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ» و او شنوای داناست.

آیۀ ۱۳۸ :

«صِبْغَهَ اللَّهِ ۖ وَمَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ صِبْغَهً ۖ وَنَحْنُ لَهُ عَابِدُونَ»

«صِبْغَهَ اللَّهِ»، «صِبْغَهَ» یعنی رنگ، «صباغ» یعنی رنگرز، رنگ خدا؛

«وَمَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ صِبْغَهً» و چه رنگی خوش رنگ‌تر از رنگ خداست؟!

«وَنَحْنُ لَهُ عَابِدُونَ» و ما برای خدا عبادت‌کنندگان هستیم. معلوم می‌شود که عبادت، نماز و روزه رنگ خدایی به ما می‌دهد.

یهودی‌ها با مسلمان‌ها زیاد بحث می‌کردند. آیه می‌فرماید:

آیۀ ۱۳۹ :

«قُلْ أَتُحَاجُّونَنَا فِی اللَّهِ وَهُوَ رَبُّنَا وَرَبُّکُمْ وَلَنَا أَعْمَالُنَا وَلَکُمْ أَعْمَالُکُمْ وَنَحْنُ لَهُ مُخْلِصُونَ»

«قُلْ» ای پیامبر بگو، «أَتُحَاجُّونَنَا فِی اللَّهِ» دربارۀ خدا با ما بحث می‌کنید؟

«وَهُوَ رَبُّنَا وَرَبُّکُمْ» خدا پروردگار ما و پروردگار شماست، ما دربارۀ خدا بحثی نداریم، همۀ ما خدا را قبول داریم.

«وَلَنَا أَعْمَالُنَا» عملکرد ما برای خود ما،

«وَلَکُمْ أَعْمَالُکُمْ» عملکرد شما برای شما،

«وَنَحْنُ لَهُ مُخْلِصُونَ» ما برای خدا با اخلاص هستیم، فقط خدای یکتا را، برای او شرک قائل نیستیم.

آیۀ ۱۴۰ :

«أَمْ تَقُولُونَ إِنَّ إِبْرَاهِیمَ وَإِسْمَاعِیلَ وَإِسْحَاقَ وَیَعْقُوبَ وَالْأَسْبَاطَ کَانُوا هُودًا أَوْ نَصَارَىٰ ۗ قُلْ أَأَنْتُمْ أَعْلَمُ أَمِ اللَّهُ ۗ وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ کَتَمَ شَهَادَهً عِنْدَهُ مِنَ اللَّهِ ۗ وَمَا اللَّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ»

«أَمْ تَقُولُونَ» یا یک حرف دیگری که شما می‌زنید این است که،

«إِنَّ إِبْرَاهِیمَ وَإِسْمَاعِیلَ وَإِسْحَاقَ وَیَعْقُوبَ وَالْأَسْبَاطَ» ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و فرزندان یعقوب

«کَانُوا هُودًا أَوْ نَصَارَىٰ» این‌ها یا یهودی بودند یا مسیحی.
خوب مرد حسابی!

این‌هایی که شما اسم می‌برید، قبل از پیدایش یهود و قبل از پیدایش مسیحیت بودند،

چطور ممکن است که ما بگوییم ابراهیم یهودی بوده است؟

ابراهیم بنیانگذار یکتاپرستی است.

یهود و مسیحیت در دوران‌های بعد آمده است.

«قُلْ أَأَنْتُمْ أَعْلَمُ أَمِ اللَّهُ» بگو آیا شما بهتر می‌دانید یا خدا؟

«وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ کَتَمَ شَهَادَهً عِنْدَهُ مِنَ اللَّهِ» کیست ستم‌کارتر از آن‌که شهادتی که از جانب خدا در پیش او است و آن را کتمان کند؟

خداوند در دل او قرار داده است، مگر ممکن است موسی بن عمران که دین یهود را آورده، دین او بر حضرت ابراهیم علیه السلام غالب باشد؟

حضرت ابراهیم صدها سال قبل از حضرت موسی بن عمران است.

«وَمَا اللَّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ» و خداوند از آنچه شما عمل می‌کنید غافل نیست.

مجدداً آیه‌ای که در صفحۀ قبل خواندیم تکرار می‌شود. حالا تاریخ گذشته را ما گفتیم،بحث کردیم، این را یادتان نرود:

آیۀ ۱۴۱ :

«تِلْکَ أُمَّهٌ قَدْ خَلَتْ ۖ لَهَا مَا کَسَبَتْ وَلَکُمْ مَا کَسَبْتُمْ ۖ وَلَا تُسْأَلُونَ عَمَّا کَانُوا یَعْمَلُونَ»

«تِلْکَ أُمَّهٌ» آن‌ها ملتی بودند، «قَدْ خَلَتْ» که گذشتند، «لَهَا مَا کَسَبَتْ» برای آن‌هاست آنچه انجام دادند، «وَلَکُمْ مَا کَسَبْتُمْ» برای شما آنچه عمل می‌کنید، «وَلَا تُسْأَلُونَ عَمَّا کَانُوا یَعْمَلُونَ» از شما نمی‌پرسند ملت‌های دیگر چه کار کردند؟

از شما می‌پرسند شما چه کار کردید. نسبت به خودتان مسئول هستید.

راجع به گذشته بحث کردیم، ولی بحث مهم این است که عملکرد ما چگونه است؟

خدانگهدار شما…

جلسه بعد

قرآن کریم

شرح صفحه 20 قرآن کریم

داستان بنیان گذاری کعبه و دعاهای حضرت ابراهیم علیه السلام

شرح صفحه 20 قرآن کریم سورۀ مبارکه بقره آیات 134-127 از مجموعه دروس بر ساحل نور توسط حجت الاسلام سید جواد بهشتی را به صورت فیلم، صوت و متن پیاده شده تقدیم شما مخاطبان قرآنی می نمائیم.

بسم الله الرحمن الرحیم

به بوستان خدا، قرآن کریم، گلگشتی داریم. چه گل‌هایی، چه میوه‌هایی…

صفحۀ ۲۰
سورۀ مبارکه بقره
آیات ۱۳۴-۱۲۷

فردی از امام مجتبی علیه السلام پرسید:

راهی دارد ما خودمان را بشناسیم؟

حضرت فرمود: «بله، دعاهایت را در صفحه‌ای بنویس، این تو هستی!، می‌خواهی خودت را بشناسی؟»

بعد، امام حسن مجتبی این را فرمودند:

«بهترین دعاها در قرآن است، بروید ببینید اولیاء خدا از خداوند چه خواستند؟ همان‌ها را بخواه».

در این صفحه برخی از دعاهای حضرت ابراهیم و پسرش حضرت اسماعیل آمده است، می‌فرماید:

آیۀ ۱۲۷ :

«وَإِذْ یَرْفَعُ إِبْرَاهِیمُ الْقَوَاعِدَ مِنَ الْبَیْتِ وَإِسْمَاعِیلُ رَبَّنَا تَقَبَّلْ مِنَّا ۖ إِنَّکَ أَنْتَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ»

«وَإِذْ یَرْفَعُ إِبْرَاهِیمُ الْقَوَاعِدَ مِنَ الْبَیْتِ وَإِسْمَاعِیلُ» و یاد کنید آنگاه که ابراهیم و پسرش اسماعیل، پایه‌های خانۀ خدا را بالا می‌بردند؛

پدر و پسر در خدمت خدا بودند. بعد که کار بنایی تمام شد -پدر بنایی می‌کرد، پسر هم کمک‌کار بود-، هر دو دست به دعا برداشتند:

«رَبَّنَا» پروردگارا! «تَقَبَّلْ مِنَّا» اولین دعایشان «قبولی کار» بود. حدیث داریم که بیش از خود کار به قبولی کار حساس باشید.

«إِنَّکَ أَنْتَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ» حقیقت این است که تو شنوای دانایی.

آیۀ ۱۲۸ :

«رَبَّنَا وَاجْعَلْنَا مُسْلِمَیْنِ لَکَ وَمِنْ ذُرِّیَّتِنَا أُمَّهً مُسْلِمَهً لَکَ وَأَرِنَا مَنَاسِکَنَا وَتُبْ عَلَیْنَا ۖ إِنَّکَ أَنْتَ التَّوَّابُ الرَّحِیمُ»

«دعای دوم»: «رَبَّنَا» پروردگارا! «وَاجْعَلْنَا مُسْلِمَیْنِ لَکَ» ما پدر و پسر را تسلیم خود قرار ده.

«وَمِنْ ذُرِّیَّتِنَا أُمَّهً مُسْلِمَهً لَکَ»، دودمان ما را، -ذریّۀ، یعنی بچه‌های ما و بچه‌های بچه‌های ما و بچه‌های بچه‌های بچه‌های ما-، همه را تا روز قیامت؛ معلوم می‌شود دعای پدران در حق ذریّه تأثیر دارد.

و دودمان ما را تسلیم خود قرار بده.

دعای سوم: «وَأَرِنَا مَنَاسِکَنَا» منسک یعنی شکل عبادت. چگونه خدا را بپرستیم؟ خدایا خودت به ما یاد بده، اگر به خود ما باشد به خرافات کشیده می‌شویم.

دعای چهارم: «وَتُبْ عَلَیْنَا» پروردگارا رحمتت را برگردان به سوی ما.
«إِنَّکَ أَنْتَ التَّوَّابُ الرَّحِیمُ» همانا که تو توبه‌پذیر مهربان هستی.

یک دعای دیگر؛ دعای پنجم:

آیۀ ۱۲۹ :

«رَبَّنَا وَابْعَثْ فِیهِمْ رَسُولًا مِنْهُمْ یَتْلُو عَلَیْهِمْ آیَاتِکَ وَیُعَلِّمُهُمُ الْکِتَابَ وَالْحِکْمَهَ وَیُزَکِّیهِمْ ۚ إِنَّکَ أَنْتَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ»

«رَبَّنَا وَابْعَثْ فِیهِمْ رَسُولًا» پروردگارا از بین ذریّۀ من، دودمان من، در بین آن‌ها رسولی را، پیامبری را برگزین که «یَتْلُو عَلَیْهِمْ آیَاتِکَ» آیات تو را بر مردم بخواند،

«وَیُعَلِّمُهُمُ الْکِتَابَ» کتاب را به مردم آموزش دهد، «وَالْحِکْمَهَ» بینش به مردم بیاموزد، «وَیُزَکِّیهِمْ» و مردم را تربیت کند، «إِنَّکَ أَنْتَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ» همانا که تو قدرتمند حکمت‌آموز هستی.

من خیلی از وقت‌ها از پدر و مادر‌ها می‌پرسم آرزو دارید بچه‌هایتان چه کاره شوند؟

اولین چیزی که بیان می‌کند: دکتر، دکتر خیلی خوب است، مهندس، اما از قرآن الهام بگیریم می‌گوید دعا کنید بچه‌هایتان معلم بشوند، بچه‌هایتان مربی بشوند.

پیامبر عزیز اسلام فرمود:«أَنَا دَعْوَهُ أَبِی‌إِبْرَاهِیمَ» من محصول و نتیجۀ دعای پدرم ابراهیم هستم. مسلمان‌ها پرسیدند: کدام دعا؟

این آیه را خواندند: «رَبَّنَا وَابْعَثْ فِیهِمْ رَسُولًا مِنْهُمْ یَتْلُو عَلَیْهِمْ آیَاتِکَ وَیُعَلِّمُهُمُ الْکِتَابَ وَالْحِکْمَهَ وَیُزَکِّیهِمْ»
دعا کنیم بچه‌هایمان معلم و مربی شوند.

آیۀ ۱۳۰ :

«وَمَنْ یَرْغَبُ عَنْ مِلَّهِ إِبْرَاهِیمَ إِلَّا مَنْ سَفِهَ نَفْسَهُ ۚ وَلَقَدِ اصْطَفَیْنَاهُ فِی الدُّنْیَا ۖ وَإِنَّهُ فِی الْآخِرَهِ لَمِنَ الصَّالِحِینَ»

«وَمَنْ یَرْغَبُ عَنْ مِلَّهِ إِبْرَاهِیمَ إِلَّا مَنْ سَفِهَ نَفْسَهُ» چه کسی از آیین ابراهیم رو برمی‌گرداند مگر آن که خود را به بی‌خردی زده؟! اگر کسی فطرت سالم، عقل و اندیشۀ والا داشته باشد، حتماً به آیین ابراهیمی رو می‌آورد.

«وَلَقَدِ اصْطَفَیْنَاهُ فِی الدُّنْیَا» ما برگزیدیم ابراهیم را در دنیا، «وَإِنَّهُ فِی الْآخِرَهِ لَمِنَ الصَّالِحِینَ» حقیقت این است که او در آخرت هم از صالحان خواهد بود.

آیۀ ۱۳۱ :

«إِذْ قَالَ لَهُ رَبُّهُ أَسْلِمْ ۖ قَالَ أَسْلَمْتُ لِرَبِّ الْعَالَمِینَ»

«إِذْ قَالَ لَهُ رَبُّهُ أَسْلِمْ» آنگاه که خداوند به او فرمود: تسلیم شو، «قَالَ أَسْلَمْتُ لِرَبِّ الْعَالَمِینَ» تسلیم پروردگار عالمیان هستم.

آیۀ ۱۳۲ :

«وَوَصَّىٰ بِهَا إِبْرَاهِیمُ بَنِیهِ وَیَعْقُوبُ یَا بَنِیَّ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَىٰ لَکُمُ الدِّینَ فَلَا تَمُوتُنَّ إِلَّا وَأَنْتُمْ مُسْلِمُونَ»

«وَوَصَّىٰ بِهَا إِبْرَاهِیمُ بَنِیهِ» و سفارش کرد ابراهیم فرزندانش را، «وَیَعْقُوبُ» یعقوب هم فرزندانش را سفارش کرد.

از موقعیت‌های طلایی که پدر و مادرها دارند این است که پیام‌هایی را در لحظۀ خداحافظی از این دنیا به بچه‌هایشان برسانند،

وصیت کنند، وصیت بنویسند، نباید فقط مالی باشد، بلکه وصیت‌های فرهنگی، وصیت‌های معنوی؛

همانطور که ابراهیم و یعقوب به بچه‌هایشان وصیت کردند، وصیت چه بود؟

«یَا بَنِیَّ» عزیزان من، «إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَىٰ لَکُمُ الدِّینَ» خداوند دین را برای شما برگزیده، «فَلَا تَمُوتُنَّ إِلَّا وَأَنْتُمْ مُسْلِمُونَ» تا لحظۀ جان دادن اسلام را داشته باشید.

تسلیم آیین خدایی باشید. نکند فریب شیطان را بخورید، این نشان دهندۀ دغدغۀ یک پدر است که در وصیت بچه‌هایش به فکر دین آن‌ها است.

آیۀ ۱۳۳ :

«أَمْ کُنْتُمْ شُهَدَاءَ إِذْ حَضَرَ یَعْقُوبَ الْمَوْتُ إِذْ قَالَ لِبَنِیهِ مَا تَعْبُدُونَ مِنْ بَعْدِی قَالُوا نَعْبُدُ إِلَٰهَکَ وَإِلَٰهَ آبَائِکَ إِبْرَاهِیمَ وَإِسْمَاعِیلَ وَإِسْحَاقَ إِلَٰهًا وَاحِدًا وَنَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ»

«أَمْ کُنْتُمْ شُهَدَاءَ إِذْ حَضَرَ یَعْقُوبَ الْمَوْتُ» جمعی از یهودیان می‌گفتند حضرت یعقوب وقتی می‌خواست از دنیا برود، بچه‌هایش را به یهودی‌گری سفارش کرد.

این آیه می‌فرماید: یهودی‌ها! مگر شما آن موقع بودید؟ حضرت یعقوب قبل از حضرت موسی هست شما کجا هستید؟ شما قصه را چگونه مرور می‌کنید؟

«أَمْ کُنْتُمْ شُهَدَاءَ» آیا شما حاضر بودید؟

«إِذْ حَضَرَ یَعْقُوبَ الْمَوْتُ» آنگاه که حضرت یعقوب در آستانه مرگ بود، «إِذْ قَالَ لِبَنِیهِ» آنگاه که به پسرانش فرمود، «مَا تَعْبُدُونَ مِنْ بَعْدِی» پسرها! فرزندان من! پس از من که را خواهید پرستید؟

«قَالُوا نَعْبُدُ إِلَٰهَکَ وَإِلَٰهَ آبَائِکَ» بچه‌ها گفتند خواهیم پرستید خدای تو و خدای آباء تو را، «إِبْرَاهِیمَ وَإِسْمَاعِیلَ وَإِسْحَاقَ»، کدام خدا؟ «إِلَٰهًا وَاحِدًا» همان خدای یکتا، «وَنَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ» پدر جان خاطرت جمع باشد ما تسلیم خدا خواهیم بود.

آیۀ ۱۳۴ :

«تِلْکَ أُمَّهٌ قَدْ خَلَتْ ۖ لَهَا مَا کَسَبَتْ وَلَکُمْ مَا کَسَبْتُمْ ۖ وَلَا تُسْأَلُونَ عَمَّا کَانُوا یَعْمَلُونَ»

حالا ای یهودی‌ها چرا لجاجت می‌کنید؟

«تِلْکَ أُمَّهٌ قَدْ خَلَتْ ۖ لَهَا مَا کَسَبَتْ» آن‌ها جمعیت‌هایی بودند، پیامبران، فرزندان آن‌ها آمدند و رفتند.

امت‌ها و ملت‌هایی آمدند و رفتند، «لَهَا مَا کَسَبَتْ» برای آن‌هاست عملکرد خودشان، «وَلَکُمْ مَا کَسَبْتُمْ» و برای شماست عملکرد خودتان،

«وَلَا تُسْأَلُونَ عَمَّا کَانُوا یَعْمَلُونَ» از شما سؤال نمی‌کنند آن‌ها چکار کردند، از شما سؤال می‌کنند شما چه کار کردید؟ شما در قبال عملکرد خودتان مسئول هستید

خدانگهدار شما…

قرآن کریم

شرح صفحه 19 قرآن کریم

داستان امامت و پیشوایی حضرت ابراهیم علیه السلام

شرح صفحه 19 قرآن کریم سورۀ مبارکه بقره آیات 126-120 از مجموعه دروس بر ساحل نور توسط حجت الاسلام سید جواد بهشتی را به صورت فیلم، صوت و متن پیاده شده تقدیم شما مخاطبان قرآنی می نمائیم.

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام و درود خداوند بر همۀ عزیزانی که بر سفرۀ قرآن کریم نشسته‌اند.

صفحۀ ۱۹
سورۀ مبارکه بقره
آیات ۱۲۶-۱۲۰

پس از قصه تغییر قبله، یهودی‌ها لجاجت زیادی می‌کردند، پیامبر هم دنبال جلب نظر آن‌ها بود چون می‌خواست آن‌ها را جذب کند. این آیه نازل شد که:

آیۀ ۱۲۰ :

«وَلَنْ تَرْضَىٰ عَنْکَ الْیَهُودُ وَلَا النَّصَارَىٰ حَتَّىٰ تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ ۗ قُلْ إِنَّ هُدَى اللَّهِ هُوَ الْهُدَىٰ ۗ وَلَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْوَاءَهُمْ بَعْدَ الَّذِی جَاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ ۙ مَا لَکَ مِنَ اللَّهِ مِنْ وَلِیٍّ وَلَا نَصِیرٍ»

«وَلَنْ تَرْضَىٰ عَنْکَ الْیَهُودُ وَلَا النَّصَارَىٰ حَتَّىٰ تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ»

ای پیامبر از تو راضی نمی‌شوند یهودیان و نه مسیحیان مگر این که به تمام خواسته‌های آن‌ها تن بدهی، تسلیم آن‌ها بشوی،

«قُلْ إِنَّ هُدَى اللَّهِ هُوَ الْهُدَىٰ»

تو در پاسخ یهودیان و مسیحیان بگو که هدایت الهی هدایت است، هدایتی به دور از خرافاتی که در آیین مسیحیت و یهود وجود دارد، یک هدایت خالص…

«وَلَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْوَاءَهُمْ» هشداری است از جانب خداوند به پیامبر اسلام: و اگر پیروی کنی از هوس‌های آن‌ها،

«بَعْدَ الَّذِی جَاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ» پس از آن که علم و آگاهی به تو رسید از جانب خداوند،

«مَا لَکَ مِنَ اللَّهِ مِنْ وَلِیٍّ وَلَا نَصِیرٍ» از جانب خدا هیچ نوع سرپرستی، نصرت و یاری توقع نداشته باش!
تو باید قاطع باشی…!

آیۀ زیر به از گروهی از یهودی‌ها و مسیحی‌ها اشاره دارد که ایمان آورده‌اند:

آیۀ ۱۲۱ :

«الَّذِینَ آتَیْنَاهُمُ الْکِتَابَ یَتْلُونَهُ حَقَّ تِلَاوَتِهِ أُولَٰئِکَ یُؤْمِنُونَ بِهِ ۗ وَمَنْ یَکْفُرْ بِهِ فَأُولَٰئِکَ هُمُ الْخَاسِرُونَ»

«الَّذِینَ آتَیْنَاهُمُ الْکِتَابَ» آنان که کتاب به آن‌ها دادیم،

«یَتْلُونَهُ حَقَّ تِلَاوَتِهِ» می‌خوانند قرآن را آن‌گونه که باید،

«أُولَٰئِکَ یُؤْمِنُونَ بِهِ» آنان ایمان دارند به قرآن،

«وَمَنْ یَکْفُرْ بِهِ فَأُولَٰئِکَ هُمُ الْخَاسِرُونَ» و هر کس به قرآن کفر بورزد و آن را انکار کند، اینان از زیانکاران هستند.

با اینکه بنای ما بر اختصارگویی است ولی در تفسیر این آیه، حدیث بسیار زیبایی از امام صادق علیه السلام به ما رسیده است که فرمود:

حق تلاوت قرآن این است وقتی می‌خوانیم آیاتش را شمرده بخوانیم، به دنبال فهم آیات باشیم، از قصه های قرآن درس بگیریم، به وعده های قرآن امید ببندیم، از هشدارهای قرآن بهراسیم، به احکام قرآن عمل کنیم،

به امرهای قرآن تن بدهیم و از نهی‌های قرآن فاصله بگیریم؛ امام صادق علیه السلام فرمود:

این است حق تلاوت…

الان ما که می‌گوییم تلاوت یعنی حروف را درست از مخارج ادا کنیم، با صوت و لحن قشنگ بخوانیم و…،

البته که این‌ها هم هست، اما امام صادق علیه السلام روی آن نکته‌ها دست گذاشتند، حق تلاوت آن است…

آیۀ ۱۲۲ :

«یَا بَنِی إِسْرَائِیلَ اذْکُرُوا نِعْمَتِیَ الَّتِی أَنْعَمْتُ عَلَیْکُمْ وَأَنِّی فَضَّلْتُکُمْ عَلَى الْعَالَمِینَ»

شاید در قرآن کریم بیش از هزار نعمت خدا نام برده شده است،

اما ۱۴، ۱۵ مورد هست که با این آهنگ « اذْکُرُوا نِعْمَت اللّٰه» شروع شده،

ما اسم آن را نعمت‌های ویژه می‌گذاریم که بیشترین این‌ها نعمت‌های معنوی و اجتماعی هستند مثل وحدت، برادری، رهبری پیامبران، کتاب‌های آسمانی، استقلال و مثل آزادی.

ای بنی‌اسرائیل یاد کنید نعمتم را بر شما و به ویژه این نعمت را:

«نعمت سروری»، «أَنِّی فَضَّلْتُکُمْ عَلَى الْعَالَمِینَ» من شما را بر همۀ ملت‌ها سروری دادم ولی شما قدر ندانستید.

آیۀ ۱۲۳ :

«وَاتَّقُوا یَوْمًا لَا تَجْزِی نَفْسٌ عَنْ نَفْسٍ شَیْئًا وَلَا یُقْبَلُ مِنْهَا عَدْلٌ وَلَا تَنْفَعُهَا شَفَاعَهٌ وَلَا هُمْ یُنْصَرُونَ»

«وَاتَّقُوا یَوْمًا لَا تَجْزِی نَفْسٌ عَنْ نَفْسٍ شَیْئًا» بپرهیزید از روزی -روز قیامت- که کسی را به جای کس دیگر مجازات نمی‌کنند، هر کس باید پاسخگوی عملکرد خود باشد؛

«وَلَا یُقْبَلُ مِنْهَا عَدْلٌ» کسی با غرامت آزاد نمی‌شود،

«وَلَا تَنْفَعُهَا شَفَاعَهٌ» پارتی‌بازی آن‌جا به کار نمی‌آید،

«وَلَا هُمْ یُنْصَرُونَ» کسی به کسی کمک نمی‌کند.

البته قبلاً ما هم در سورۀ بقره آیه‌ای در مورد شفاعت داشتیم، گفتیم موضوعاتی مثل شفاعت در جاهای مختلف قرآن آمده است، تمام آیات را باید کنار هم بگذاریم و بعد از آن برداشت کنیم؛

یک جا می‌فرماید:

شفاعت هست، یک جا هم می‌فرماید:

شفاعت نیست، جای دیگر قید و شرطش را ذکر می‌کند. این آیات را وقتی کنار هم بگذاریم برداشت جامع خواهیم داشت.

خوب قصۀ بنی اسرائیل به پایان رسید، به قصۀ حضرت ابراهیم علیه السلام بزرگ پیامبران می‌رسیم؛
می‌فرماید:

آیۀ ۱۲۴ :

«وَإِذِ ابْتَلَىٰ إِبْرَاهِیمَ رَبُّهُ بِکَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ ۖ قَالَ إِنِّی جَاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِمَامًا ۖ قَالَ وَمِنْ ذُرِّیَّتِی ۖ کرد»

«وَإِذِ ابْتَلَىٰ إِبْرَاهِیمَ رَبُّهُ بِکَلِمَاتٍ»

و یاد کنید آنگاه که ابراهیم را پروردگارش به حوادثی آزمود.

این جهان، جهان آزمایش است، جهان امتحان است، اینکه کسی فکر کند وارد این سالن می شود و بدون امتحان می‌تواند در‌برود، امکان ندارد.

خداوند این جهان را بر اساس آزمایش برای انسان آفریده است.

کسی دعا می‌کرد که خدایا مرا امتحان نکن، امیرالمؤمنین فرمود:

این دعا را نکن، امتحان حتمی است، فقط اگر می‌خواهید دعا بکنید به خدا بگویید پروردگارا!

در امتحان کمکم کن.

و یاد کنید آنگاه که ابراهیم را پروردگارش آزمود به حوادثی، «فَأَتَمَّهُنَّ» او هم در تمام آن آزمون‌ها و امتحانات نمرۀ تمام گرفت،

رتبۀ بالا گرفت، «قَالَ» خداوند فرمود:

«إِنِّی جَاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِمَامًا» ابراهیم!

حال که در آزمون‌ها قبول شده‌ای، می‌خواهم تو را پیشوای مردم قرار دهم، امام مردم قرار دهم،

«قَالَ وَمِنْ ذُرِّیَّتِی» حضرت ابراهیم وقتی این ارمغان آسمانی را دید، بلافاصله برای بچه‌ها و ذریۀ خودش هم طلب کرد؛

«قَالَ لَا یَنَالُ عَهْدِی الظَّالِمِینَ» خداوند هم یک موافقت نسبی کرد:

باشد، این امامت را به فرزندانت می‌دهم، منتها به ظالمین نمی‌دهم، کسانی از بین ذریۀ تو که شرک ورزیده و ظلم کرده باشند، پیشوایی به آن‌ها نمی‌رسد.

نکته‌های زیادی در این آیه‌ها هست که از فرصت ما بیرون است،

یکی این است که انتصاب امام باید از جانب خداوند باشد همان‌طور که پیامبر به امر خداوند در غدیرخم علی بن ابیطالب را به امامت اعلام فرمود.

آیۀ ۱۲۵ :

«وَإِذْ جَعَلْنَا الْبَیْتَ مَثَابَهً لِلنَّاسِ وَأَمْنًا وَاتَّخِذُوا مِنْ مَقَامِ إِبْرَاهِیمَ مُصَلًّى ۖ وَعَهِدْنَا إِلَىٰ إِبْرَاهِیمَ وَإِسْمَاعِیلَ أَنْ طَهِّرَا بَیْتِیَ لِلطَّائِفِینَ وَالْعَاکِفِینَ وَالرُّکَّعِ السُّجُودِ»

یک قطعۀ دیگر از تاریخ را یاد کن:

«وَإِذْ جَعَلْنَا الْبَیْتَ مَثَابَهً لِلنَّاسِ وَأَمْنًا» و یاد کنید آنگاه که خانۀ خدا را، مسجد الحرام را ما قرار دادیم محل توجه.

«مَثَابَه» یعنی مرکز بازگشت، جایی که همه به آن برمی‌گردند مثل پرنده‌هایی که به یک منطقه‌ای برمی‌گردند، «مَثَابَه» محل تمرکز، توجه، تجمع.

«وَأَمْنًا» و مرکز امن قرار دادیم،

«وَاتَّخِذُوا مِنْ مَقَامِ إِبْرَاهِیمَ مُصَلًّى» خداپرستان!

پشت آن سنگی را که ابراهیم روی آن می‌ایستاد و این خانه را می‌ساخت، یک نمازخانه درست کنید.

بر حاجیان واجب است بعد از انجام طواف، دو رکعت نماز پشت مقام ابراهیم به جای بیاورند؛

«وَاتَّخِذُوا مِنْ مَقَامِ إِبْرَاهِیمَ مُصَلًّى» از مقام ابراهیم نمازخانه‌ای ایجاد کنید،

«وَعَهِدْنَا إِلَىٰ إِبْرَاهِیمَ وَإِسْمَاعِیلَ أَنْ طَهِّرَا بَیْتِیَ لِلطَّائِفِینَ وَالْعَاکِفِینَ وَالرُّکَّعِ السُّجُودِ» و قرار گذاشتیم با ابراهیم و پسرش اسماعیل….

چقدر خوب است باباها با پسرها، مادرها با دخترها در خدمت دین باشند، در خدمت مسجد باشند، در خدمت عبادت باشند.

قرار گذاشتیم با ابراهیم و پسرش اسماعیل که مسجد را تمیز و پاکیزه کنند، برای چه کسی این کار را بکنند؟

برای طواف‌کنندگان و برای اعتکاف‌کنندگان یا مجاوران و برای سجده‌کنندگان و برای رکوع‌کنندگان.

چه افتخاری بالاتر از اینکه ما مسجد را برای عبادت آماده کنیم؟!

آیۀ ۱۲۶ :

«وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِیمُ رَبِّ اجْعَلْ هَٰذَا بَلَدًا آمِنًا وَارْزُقْ أَهْلَهُ مِنَ الثَّمَرَاتِ مَنْ آمَنَ مِنْهُمْ بِاللَّهِ وَالْیَوْمِ الْآخِرِ ۖ قَالَ وَمَنْ کَفَرَ فَأُمَتِّعُهُ قَلِیلًا ثُمَّ أَضْطَرُّهُ إِلَىٰ عَذَابِ النَّارِ ۖ وَبِئْسَ الْمَصِیرُ»

«وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِیمُ رَبِّ اجْعَلْ هَٰذَا بَلَدًا آمِنًا» و یاد کنید آنگاه که ابراهیم دست به دعا برداشت و این‌گونه دعا کرد:

پروردگارا این شهر مکه را امن قرار ده.

بزرگترین شاخص یک شهر اسلامی امنیت و رفاه است، هردو در دعای حضرت ابراهیم آمده است: پروردگارا مکه را محیطی امن قرار بده.

«وَارْزُقْ أَهْلَهُ مِنَ الثَّمَرَاتِ» و اهالی مکه را برخوردار فرما از ثمرات -از میوه‌ها و بهره‌ها-،

«مَنْ آمَنَ مِنْهُمْ بِاللَّهِ وَالْیَوْمِ الْآخِرِ» البته مؤمنان -کسانی که به خدا و جهان آخرت ایمان دارند- را در رفاه قرار بده؛ اما خداوند که صاحب لطف بزرگ است فرمود:

نه، من معیشت و رفاه را به همه می‌دهم.

«قَالَ وَمَنْ کَفَرَ فَأُمَتِّعُهُ» خداوند فرمود کافران را بهره‌مند می‌سازم،

البته «قَلِیلًا» به اندازۀ اندکی، «ثُمَّ أَضْطَرُّهُ إِلَىٰ عَذَابِ النَّارِ» و پس از اینکه در این دنیا ز منافع دنیایی بهره بردند، می‌کشانم آن‌ها را به عذاب آتش، «وَبِئْسَ الْمَصِیرُ» و جهنم بد بازگشت‌گاهی است.

خدانگهدار شما…

جلسه بعد

قرآن کریم

شرح صفحه 18 قرآن کریم

نزاع های ناشی از انحصار طلبی

شرح صفحه 18 قرآن کریم سورۀ مبارکه بقره آیات 119-113 از مجموعه دروس بر ساحل نور توسط حجت الاسلام سید جواد بهشتی را به صورت فیلم، صوت و متن پیاده شده تقدیم شما مخاطبان قرآنی می نمائیم.

 

بسم الله الرحمن الرحیم

خدا را شاکریم که اجازه فرمود ما سر سفرۀ او بنشینیم.
پیغمبر فرمودند:

«قرآن سفره‌خانه خداست، هر آیه گنجی است، از کنار گنج‌ها بی‌استفاده گذر نکنید».

صفحۀ ۱۸
سورۀ مبارکه بقره
آیات ۱۱۹-۱۱۳

جمعی از دانشمندان مسیحی برای مذاکره با پیامبر اسلام آمده بودند، وقتی خبر به یهودیان رسید، تعدادی از آن‌ها هم آمدند.

این دفعه علاوه بر مذاکرات بین پیامبر و مسیحی‌ها، یهودی‌ها‌ و مسیحی‌ها هم به جان یکدیگر افتادند.
این آیه دربارۀ آن ماجرا است:

آیۀ ۱۱۳ :

«وَقَالَتِ الْیَهُودُ لَیْسَتِ النَّصَارَىٰ عَلَىٰ شَیْءٍ وَقَالَتِ النَّصَارَىٰ لَیْسَتِ الْیَهُودُ عَلَىٰ شَیْءٍ وَهُمْ یَتْلُونَ الْکِتَابَ ۗ کَذَٰلِکَ قَالَ الَّذِینَ لَا یَعْلَمُونَ مِثْلَ قَوْلِهِمْ ۚ فَاللَّهُ یَحْکُمُ بَیْنَهُمْ یَوْمَ الْقِیَامَهِ فِیمَا کَانُوا فِیهِ یَخْتَلِفُونَ»

«وَقَالَتِ الْیَهُودُ لَیْسَتِ النَّصَارَىٰ عَلَىٰ شَیْءٍ» یهودیان گفتند:

دین و آیین مسیحیان پایه و اساس ندارد، مسیحی‌ها در جواب آن‌ها گفتند، «وَقَالَتِ النَّصَارَىٰ لَیْسَتِ الْیَهُودُ عَلَىٰ شَیْءٍ» مسیحی‌ها گفتند:

یهود هم اصلاً ریشه و اساسی ندارد.
این آیه به مسلمان‌ها دلداری می‌دهد که فکر نکنید تنها شما دشمن دارید، خود دشمنان شما هم با یکدیگر اختلاف دارند.

«وَهُمْ یَتْلُونَ الْکِتَابَ» این‌ها همه اهل کتاب بودند، چطور می‌شود چنین اختلافاتی با هم داشته باشند؟! در حالی که تلاوت می‌کردند کتاب را.

یک مشکل دیگر:

«کَذَٰلِکَ قَالَ الَّذِینَ لَا یَعْلَمُونَ مِثْلَ قَوْلِهِمْ»، علاوه بر یهودی‌ها و مسیحی‌ها، مشرکین هم که چیزی نمی‌دانستند و سوادی نداشتند،حرف‌های مشابهی می‌زدند و می‌گفتند:

مسیحیت و یهودیت ریشه ندارند؛ در حالی که اسلام عزیز می‌فرماید:

همۀ انبیاء برای هدایت بشر آمده‌اند.

«لَا نُفَرِّقُ بَیْنَ أَحَدٍ مِنْ رُسُلِه» پروردگارا! ما همۀ پیامبرانت را قبول داریم.

«فَاللَّهُ یَحْکُمُ بَیْنَهُمْ یَوْمَ الْقِیَامَهِ فِیمَا کَانُوا فِیهِ یَخْتَلِفُونَ» و در روز قیامت پروردگار اختلافات را خودش داوری خواهد کرد، اختلافاتی که غالباً ریشۀ سیاسی و اخلاقی دارد، خداوند این‌ها را داوری خواهد کرد.

پیامبر عزیز اسلام در مسجدالحرام مکه نماز می‌خواندند، پیغمبر را از آنجا بیرون کردند و بعد از آن، ایشان نماز جماعت را در خانه کسی یا در یک زمینی در حاشیۀ مکه بر پا می‌کردند، ایشان را اذیت می‌کردند.

اولین خون ریخته شده در اسلام، برای برپایی نماز جماعت بود. آیه می‌فرماید:

آیۀ ۱۱۴ :

«وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ مَنَعَ مَسَاجِدَ اللَّهِ أَنْ یُذْکَرَ فِیهَا اسْمُهُ وَسَعَىٰ فِی خَرَابِهَا ۚ أُولَٰئِکَ مَا کَانَ لَهُمْ أَنْ یَدْخُلُوهَا إِلَّا خَائِفِینَ ۚ لَهُمْ فِی الدُّنْیَا خِزْیٌ وَلَهُمْ فِی الْآخِرَهِ عَذَابٌ عَظِیمٌ»

«وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ مَنَعَ مَسَاجِدَ اللَّهِ أَنْ یُذْکَرَ فِیهَا اسْمُهُ» کیست ستمکارتر از آنکه مساجد خدا را از این که ذکر خدا در آنجا برگزار شود، ممانعت می‌کند؟

مسجد کاربری‌ و کارکردهای مختلف دارد اما اولین و مهم‌ترین آن‌ها عبادت، ذکر، دعا، مناجات و راز و نیاز با خداوند است.

اگر برنامه‌ریزی در مسجد مانع این هدف بشود، آن کسی که این برنامه را طراحی و اجرا می‌کند، ظالم است.

«وَسَعَىٰ فِی خَرَابِهَا» تلاش می‌کند برای تخریب مسجد؛ تخریب مسجد این نیست که دیوارها را با کلنگ خراب کنیم، اگر ما نمازگزاران را ناامید و بی‌انگیزه کنیم، مسجد را تخریب کرده‌ایم.

«أُولَٰئِکَ مَا کَانَ لَهُمْ أَنْ یَدْخُلُوهَا إِلَّا خَائِفِینَ» مشرکان نباید اصلاً اجازه داشته باشند به مسجدالحرام وارد بشوند مگر ترسان، مسجد جای مؤمنان است.

در سورۀ توبه خواهیم خواند: کسانی که به اللّٰه و جهان آخرت ایمان دارند، باید متولی مسجد باشند.

«لَهُمْ فِی الدُّنْیَا خِزْیٌ» این متولیانی که به جای تعمیر مسجد، آن را تخریب می‌کنند و مانع یاد خدا می‌شوند، یک رسوایی و خواری در دنیا برای آن‌ها است؛

«وَلَهُمْ فِی الْآخِرَهِ عَذَابٌ عَظِیمٌ» و در آخرت هم عذابی بزرگ در انتظارشان است.

قبله عوض شده بود، یهودی‌ها مسلمان‌ها را اذیت می‌کردند که چرا قبله عوض شده است؟

بیت‌المقدس درست بود یا کعبه درست است؟

اصلاً چرا شما تغییر قبله دادید؟
آیه نازل شد:

آیۀ ۱۱۵ :

«وَلِلَّهِ الْمَشْرِقُ وَالْمَغْرِبُ ۚ فَأَیْنَمَا تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ ۚ إِنَّ اللَّهَ وَاسِعٌ عَلِیمٌ»

«وَلِلَّهِ الْمَشْرِقُ وَالْمَغْرِبُ» مشرق و مغرب از آن خداست؛ ما وقتی به سمت قبله نماز می‌خوانیم معنای آن این نیست که خداوند این طرف است، قبله برای وحدت و انسجام است، اگر بگوییم خداوند این طرف است که معنایش این است که خداوند ماده و جسم است، نه…!

مشرق‌ها و مغرب‌ها از آن خداست…

«فَأَیْنَمَا تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ» به هر سو رو کنید خداوند آنجا وجود دارد، معنای قبله این نیست که خداوند این طرف است، «إِنَّ اللَّهَ وَاسِعٌ عَلِیمٌ» خداوند گشایش دهندۀ داناست.

یک فکر انحرافی دیگر؛


آیۀ ۱۱۶
 :

«وَقَالُوا اتَّخَذَ اللَّهُ وَلَدًا ۗ سُبْحَانَهُ ۖ بَلْ لَهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ ۖ کُلٌّ لَهُ قَانِتُونَ»

«وَقَالُوا اتَّخَذَ اللَّهُ وَلَدًا» و گفتند خداوند فرزندی انتخاب کرده؛ آیات آن را خواهیم خواند، یهودی‌ها گفتند عُزیر پسر خداست، مسیحی‌ها گفتند مسیح پسر خداست، مشرکین هم می‌گفتند فرشتگان فرزندان خدا هستند.

«سُبْحَانَهُ» خداوند پاک و منزه است از فرزند داشتن، «بَلْ لَهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ» همۀ کائنات و جهان هستی برای خداوند است، او به فرزند احتیاج ندارد. «کُلٌّ لَهُ قَانِتُونَ» همۀ موجودات در پیشگاه خداوند خاضع، قانت و فروتن هستند.

آیۀ ۱۱۷ :

«بَدِیعُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ ۖ وَإِذَا قَضَىٰ أَمْرًا فَإِنَّمَا یَقُولُ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ»

«بَدِیعُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ» بدیع یعنی خالق، تفاوتش با خالق این است که خالق ممکن است کپی برداری هم بکند، اما بدیع یعنی نوآوری دارد، خلقتی که اولین بار است. آفرینندۀ آسمان‌ها و زمین خداست.

زمین و آسمان را آفریده، از این به بعد هم بخواهد چیزی را بیافریند

«وَإِذَا قَضَىٰ أَمْرًا» و وقتی که بخواهد چیزی را، «فَإِنَّمَا یَقُولُ لَهُ کُنْ» فقط همین، می‌گوید باش، «فَیَکُونُ» موجود می‌شود.

یک مشکل انحرافی دیگر:

آیۀ ۱۱۸ :

«وَقَالَ الَّذِینَ لَا یَعْلَمُونَ لَوْلَا یُکَلِّمُنَا اللَّهُ أَوْ تَأْتِینَا آیَهٌ ۗ کَذَٰلِکَ قَالَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ مِثْلَ قَوْلِهِمْ ۘ تَشَابَهَتْ قُلُوبُهُمْ ۗ قَدْ بَیَّنَّا الْآیَاتِ لِقَوْمٍ یُوقِنُونَ»

«وَقَالَ الَّذِینَ لَا یَعْلَمُونَ» بی‌سوادها می‌گویند،

«لَوْلَا یُکَلِّمُنَا اللَّهُ أَوْ تَأْتِینَا آیَهٌ» چرا خداوند خودش با ما حرف نمی‌زند یا چرا یک آیه‌ای به خود ما نازل نمی‌کند؟

«کَذَٰلِکَ قَالَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ» در امت‌های قبل هم آدم‌های بهانه جو بودند که این حرف‌ها را می‌زدند،

«مِثْلَ قَوْلِهِمْ» مثل همین حرف‌هایی که الان بعضی‌ها می‌زنند،

«تَشَابَهَتْ قُلُوبُهُمْ» مشابه هم است افکار و احساساتشان، و انحرافات مشابه دارند.

«قَدْ بَیَّنَّا الْآیَاتِ لِقَوْمٍ یُوقِنُونَ» ما آیات خودمان را به پیغمبر دادیم، نمی‌شد که همه پیغمبر باشند، بهترین شما را «إصطَفی» نخبه‌های شما را به عنوان پیامبر برگزیدیم، آیاتمان را به آن‌ها سپردیم.

«لِقَوْمٍ یُوقِنُونَ» برای کسانی که اهل یقین و باور هستند، نه افراد لجوج…

و پایان بخش صفحه، این آیۀ زیباست:

آیۀ ۱۱۹ :

«إِنَّا أَرْسَلْنَاکَ بِالْحَقِّ بَشِیرًا وَنَذِیرًا ۖ وَلَا تُسْأَلُ عَنْ أَصْحَابِ الْجَحِیمِ»

«إِنَّا أَرْسَلْنَاکَ بِالْحَقِّ» ما هدف دار تو را فرستادیم ای پیامبر اسلام،

«بَشِیرًا» بشارت دهنده، «وَنَذِیرًا» هشدار دهنده،

«وَلَا تُسْأَلُ عَنْ أَصْحَابِ الْجَحِیمِ» تو نباید پاسخگوی جهنمی‌ها باشی، مسئولیت آن به عهدۀ خودشان است، وظیفۀ تو بشارت و هشدار است.

خدانگهدار شما…

جلسه بعد

قرآن کریم

شرح صفحه 17 قرآن کریم

حسودان لجوج

شرح صفحه 17 قرآن کریم سورۀ مبارکه بقره آیات 112-106 از مجموعه دروس بر ساحل نور توسط حجت الاسلام سید جواد بهشتی را به صورت فیلم، صوت و متن پیاده شده تقدیم شما مخاطبان قرآنی می نمائیم.

 

بسم الله الرحمن الرحیم

خدا را شکر می‌کنیم که به صفحۀ ۱۷رسیدیم.

«نسخ» یعنی یک قانونی کنار گذاشته شود و به جای آن قانون دیگری بیاید.

الان در دنیا و در همۀ کشورها مرسوم است که مدتی بعد از اجرای یک قانون، آن را سبک و سنگین می‌کنند و تغییر می‌دهند؛

اما آیا خداوند هم این کار را می‌کند؟ آیا خداوند که علم بی‌نهایت دارد، «نسخ» می‌کند؟

یعنی ممکن است یک قانونی را که برای خوشبختی، رشد و تعالی انسان‌ها فرستاده، عوض کند؟ بله، این به دلیل مقتضیات زمان است.

مسلمان‌ها سال‌ها به سمت بیت‌المقدس نماز می‌خواندند تا اینکه در نماز ظهری و در مدینه جبرئیل نازل شد و کتف پیغمبر را از سمت بیت‌المقدس به سمت کعبه چرخاند؛

از آن روز به بعد مسلمان‌ها موظف شدند به سمت کعبه نماز بخوانند.
آیۀ زیر مربوط به این موضوع است…

صفحۀ ۱۷
سورۀ مبارکه بقره
آیات ۱۱۲-۱۰۶

آیۀ ۱۰۶ :

«مَا نَنْسَخْ مِنْ آیَهٍ أَوْ نُنْسِهَا نَأْتِ بِخَیْرٍ مِنْهَا أَوْ مِثْلِهَا ۗ أَلَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ عَلَىٰ کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ»

«مَا نَنْسَخْ مِنْ آیَهٍ» نسخ نمی‌کنیم آیه‌ای را، قانونی را، «أَوْ نُنْسِهَا» یا به تأخیر نمی‌اندازیم نسخ آیه‌ای را مگر اینکه «نَأْتِ بِخَیْرٍ مِنْهَا أَوْ مِثْلِهَا» بهتر یا مشابه آن قانون را بیاوریم،

ما خدا هستیم و بر اساس تدبیر و حکمت خودمان گاهی قانون‌ها را تغییر می‌دهیم. «أَلَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ عَلَىٰ کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ» آیا نمی‌دانی که خداوند بر هر کاری تواناست؟!

اما یهودی‌ها زمزمه‌ای را بین مسلمان‌ها راه انداختند که بالاخره چه شد؟! بیت المقدس درست بود یا کعبه درست است؟

اگر بیت‌المقدس درست بود چرا تغییر کرد؟!

و اگر کعبه درست است نمازهایی که تا الان خواندیم چه می‌شود؟!

این آیه می فرماید:

خداوند بر هر کاری تواناست، دست خداوند بسته نیست، ولی یهودی‌ها می‌گفتند دست خداوند بسته است و اگر قانونی را بفرستد دیگر تغییر نمی‌دهد.

آیۀ ۱۰۷ :

«أَلَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ لَهُ مُلْکُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ ۗ وَمَا لَکُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ وَلِیٍّ وَلَا نَصِیرٍ»

«أَلَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ لَهُ مُلْکُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ» آیا نمی‌دانی که همۀ فرمانروایی و سلطنت آسمان‌ها و زمین از آن خداست؟

«وَمَا لَکُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ وَلِیٍّ وَلَا نَصِیرٍ» و شما سرپرست و یاری‌کننده‌ای جز خداوند ندارید.

آیۀ ۱۰۸ :

«أَمْ تُرِیدُونَ أَنْ تَسْأَلُوا رَسُولَکُمْ کَمَا سُئِلَ مُوسَىٰ مِنْ قَبْلُ ۗ وَمَنْ یَتَبَدَّلِ الْکُفْرَ بِالْإِیمَانِ فَقَدْ ضَلَّ سَوَاءَ السَّبِیلِ»

«أَمْ تُرِیدُونَ أَنْ تَسْأَلُوا رَسُولَکُمْ کَمَا سُئِلَ مُوسَىٰ مِنْ قَبْلُ» یهودی‌ها علاوه بر اینکه خودشان مسلمان نمی‌شدند، به سراغ مسلمان‌ها می‌رفتند تا آن‌ها را کافر، بی‌انگیزه و سست کنند.

این آیه می‌فرماید:

نکند همان سوال‌هایی را که یهودی‌ها از پیغمبرشان موسی بن عمران برای بهانه‌جویی می‌پرسیدند، شما هم می‌خواهید از آن پرسش‌ها بکنید؟!

«أَمْ تُرِیدُونَ» یا می‌خواهید «أَنْ تَسْأَلُوا رَسُولَکُمْ» تقاضا کنید از پیامبرتان، «کَمَا سُئِلَ مُوسَىٰ مِنْ قَبْلُ» همان خواسته‌هایی که یهودی‌ها از پیامبرشان داشتند،

«وَمَنْ یَتَبَدَّلِ الْکُفْرَ بِالْإِیمَانِ فَقَدْ ضَلَّ سَوَاءَ السَّبِیلِ» هرکس عوض کند کفر را با ایمان -ایمان را بدهد و کفر را بگیرد- از راه مستقیم گمراه شده است، «سَوَاءَ السَّبِیلِ» یعنی راه مستقیم.

مسلمان‌ها آگاه باشید و دشمنتان را خوب بشناسید.

امیرالمؤمنین علی علیه السلام فرمود: «زیرک‌ترین شما دشمن‌شناس‌ترین شما است»، این آیه هشدار می‌دهد…!

آیۀ ۱۰۹ :

«وَدَّ کَثِیرٌ مِنْ أَهْلِ الْکِتَابِ لَوْ یَرُدُّونَکُمْ مِنْ بَعْدِ إِیمَانِکُمْ کُفَّارًا حَسَدًا مِنْ عِنْدِ أَنْفُسِهِمْ مِنْ بَعْدِ مَا تَبَیَّنَ لَهُمُ الْحَقُّ ۖ فَاعْفُوا وَاصْفَحُوا حَتَّىٰ یَأْتِیَ اللَّهُ بِأَمْرِهِ ۗ إِنَّ اللَّهَ عَلَىٰ کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ»

«وَدَّ کَثِیرٌ مِنْ أَهْلِ الْکِتَابِ لَوْ یَرُدُّونَکُمْ مِنْ بَعْدِ إِیمَانِکُمْ کُفَّارًا» بسیاری از اهل کتاب -یهودی‌ها و مسیحی‌ها- دوست دارند، برنامه ریزی می‌کنند و هدف خود قرار داده‌اند که چه کاری بکنند تا شما را از ایمان‌هایتان به کفر برگردانند، چرا؟

«حَسَدًا» از روی حسادت؛ خوش ندارند که پیامبر آخرالزمان حضرت محمّد صلی الله علیه و آله و سلم از این منطقه باشد، بلکه دوست داشتند از بین بنی‌اسرائیل باشد.

«حَسَدًا مِنْ عِنْدِ أَنْفُسِهِمْ» از روی حسادتی که برخواسته از روحیات آن‌ها بود.

«مِنْ بَعْدِ مَا تَبَیَّنَ لَهُمُ الْحَقُّ»، اینطور نیست که اسلام، قرآن و پیامبر را نشناسند؛ بعد از آنکه حق برای آن‌ها روشن شد مخالفت کردند.

امروز هم آدم‌های لجباز و حسودی داریم که حق را می‌شناسند ولی زیر بار نمی‌روند.
این آیه‌های تازه و به روز برای همۀ روزگاران است.

مسلمان‌ها چه کار کنند؟
«فَاعْفُوا» مسلمان‌ها گذشت کنید، «وَاصْفَحُوا» و ندیده بگیرید.

امروز وقت درگیر شدن نیست بلکه وقت تجدید قوا و خودسازی است. فرمان درگیری از جانب خداوند خواهد آمد، فعلاً وظیفۀ شما این است:

«فَاعْفُوا» گذشت کنید، «وَاصْفَحُوا» ندیده بگیرید، مدارا کنید و نرمی به خرج بدهید،

«حَتَّىٰ یَأْتِیَ اللَّهُ بِأَمْرِهِ» تا خداوند فرمانش را به شما برساند، «إِنَّ اللَّهَ عَلَىٰ کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ» خداوند بر هر چیزی و بر هر کاری تواناست.

پروردگارا! دیگر چه کار کنیم؟

آیۀ ۱۱۰ :

«وَأَقِیمُوا الصَّلَاهَ وَآتُوا الزَّکَاهَ ۚ وَمَا تُقَدِّمُوا لِأَنْفُسِکُمْ مِنْ خَیْرٍ تَجِدُوهُ عِنْدَ اللَّهِ ۗ إِنَّ اللَّهَ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِیرٌ»

«وَأَقِیمُوا الصَّلَاهَ» و نماز را به پا دارید، خودسازی کنید؛ «وَآتُوا الزَّکَاهَ» به بیچاره‌ها برسید، زکات بپردازید، فعلاً وظیفۀ شما درگیر شدن با یهود نیست؛

«وَمَا تُقَدِّمُوا لِأَنْفُسِکُمْ مِنْ خَیْرٍ تَجِدُوهُ عِنْدَ اللَّهِ» مطمئن باشید هر کار خیری برای خودتان از پیش فرستادید نزد خدا خواهید یافت؛

در قیامت عبادات، خدمات و خیرات‌تان همه مورد مشاهدۀ شما قرار خواهد گرفت، «إِنَّ اللَّهَ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِیرٌ» حقیقت این است که خداوند به آنچه انجام می‌دهید بیناست.

آیۀ ۱۱۱ :

«وَقَالُوا لَنْ یَدْخُلَ الْجَنَّهَ إِلَّا مَنْ کَانَ هُودًا أَوْ نَصَارَىٰ ۗ تِلْکَ أَمَانِیُّهُمْ ۗ قُلْ هَاتُوا بُرْهَانَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ صَادِقِینَ»

«وَقَالُوا لَنْ یَدْخُلَ الْجَنَّهَ إِلَّا مَنْ کَانَ هُودًا أَوْ نَصَارَىٰ» یکی از خصلت‌های زشت انحصار طلبی است مثلاً فقط بگویند من، حزب من، کشورمن یا نژاد من.

یهودی‌ها و مسیحی‌ها می‌گفتند:

فقط یهودی‌ها به بهشت می‌ر‌وند، فقط مسیحی‌ها به بهشت می‌روند.

«وَقَالُوا» گفتند،

«لَنْ یَدْخُلَ الْجَنَّهَ » هرگز به بهشت وارد نمی‌شود کسی

«إِلَّا مَنْ کَانَ هُودًا» مگر اینکه یهودی باشد، «أَوْ نَصَارَىٰ» یا مسیحی باشد،

«تِلْکَ أَمَانِیُّهُمْ» این خیالات آن‌هاست، این حرف پشتوانۀ علمی ندارد، «قُلْ» ای پیامبر بگو، «هَاتُوا بُرْهَانَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ صَادِقِینَ» اگر راست می‌گویید برای این حرفتان دلیل بیاورید…

ما چه ادعایی داریم؟ چه کسی به بهشت می‌رود؟

آیۀ ۱۱۲ :

«بَلَىٰ مَنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلَّهِ وَهُوَ مُحْسِنٌ فَلَهُ أَجْرُهُ عِنْدَ رَبِّهِ وَلَا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلَا هُمْ یَحْزَنُونَ»

«بَلَىٰ» درست این است که،

«مَنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلَّهِ» هر کس تسلیم وجه پروردگار شود، تسلیم خدا شدن به معنای ایمان است،

«وَهُوَ مُحْسِنٌ» و عمل -«مُحْسِن» یعنی عمل- خوب انجام دهد،

«فَلَهُ أَجْرُهُ عِنْدَ رَبِّهِ» پاداش او نزد پروردگارش ذخیره می‌شود،

«وَلَا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ» بر چنین کسانی ترسی نیست، «وَلَا هُمْ یَحْزَنُونَ» و این‌ها غصه ندارند.

ما در آیات چند صفحۀ قبل هم این را خواندیم:

«الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ» کسانی که ایمان آوردند و عمل صالح انجام دادند، آن‌ها خوف و ترسی ندارند. ملاک ما این است…
چه کسانی به بهشت می‌روند؟ مؤمنان صالح.

خدانگهدار شما…

جلسه بعد

قرآن کریم

شرح صفحه 16 قرآن کریم

داستان سلیمان نبی و ساحران بابل

شرح صفحه 16 قرآن کریم سورۀ مبارکه بقره آیات 102-105 از مجموعه دروس بر ساحل نور توسط حجت الاسلام سید جواد بهشتی را به صورت فیلم، صوت و متن پیاده شده تقدیم شما مخاطبان قرآنی می نمائیم.

 

بسم الله الرحمن الرحیم

خدا را شکر که به صفحه ۱۶ رسیدیم.

پیغمبر فرمودند: قرآن مهمان‌سرای خدا است.

در ادامه:

ماجرای سلیمان نبی و ساحران بابل را خواهیم خواند. در روزگار حضرت سلیمان علیه السلام داستان‌های شگفت انگیزی اتفاق افتاد که اگر زنده باشیم خواهیم گفت.

در آن زمان سحر و جادوگری رواج پیدا کرده بود.

حضرت سلیمان علیه السلام دستور دادند که اوراق و اذکاری را که با آن جادوگری می‌کردند، گردآوری و در جایی نگهداری کنند، چرا نگهداری کنند؟

شاید به این دلیل که در آن‌ها اوراد و اذکاری برای خنثی کردن سحر بوده است.

پس از آنکه سلیمان نبی از دنیا رفت، گروهی از یهودیان مخزن را پیدا و ماجرای تعلیم سحر را مجدداً راه اندازی کردند.

آن‌ها از این ماجرا سوء استفاده‌های مالی می‌کردند یعنی برای خنثی‌کردن و یا ایجاد سحر پول می‌گرفتند، منافع و مطامعی داشتند.

آرام آرام به زبان‌ یهودی‌ها آمد و گفتند: حضرت سلیمان هم کار مهمی ‌انجام نمی‌داد و کشور را با سحر اداره می‌کرد…

آیات زیر دربارۀ این ماجراست:

صفحۀ ۱۶
سورۀ مبارکه بقره
آیات ۱۰۵-۱۰۲

آیۀ ۱۰۲ :

«وَاتَّبَعُوا مَا تَتْلُو الشَّیَاطِینُ عَلَىٰ مُلْکِ سُلَیْمَانَ ۖ وَمَا کَفَرَ سُلَیْمَانُ وَلَٰکِنَّ الشَّیَاطِینَ کَفَرُوا یُعَلِّمُونَ النَّاسَ السِّحْرَ وَمَا أُنْزِلَ عَلَى الْمَلَکَیْنِ بِبَابِلَ هَارُوتَ وَمَارُوتَ ۚ وَمَا یُعَلِّمَانِ مِنْ أَحَدٍ حَتَّىٰ یَقُولَا إِنَّمَا نَحْنُ فِتْنَهٌ فَلَا تَکْفُرْ ۖ فَیَتَعَلَّمُونَ مِنْهُمَا مَا یُفَرِّقُونَ بِهِ بَیْنَ الْمَرْءِ وَزَوْجِهِ ۚ وَمَا هُمْ بِضَارِّینَ بِهِ مِنْ أَحَدٍ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ ۚ وَیَتَعَلَّمُونَ مَا یَضُرُّهُمْ وَلَا یَنْفَعُهُمْ ۚ وَلَقَدْ عَلِمُوا لَمَنِ اشْتَرَاهُ مَا لَهُ فِی الْآخِرَهِ مِنْ خَلَاقٍ ۚ وَلَبِئْسَ مَا شَرَوْا بِهِ أَنْفُسَهُمْ ۚ لَوْ کَانُوا یَعْلَمُونَ»

«وَاتَّبَعُوا مَا تَتْلُو الشَّیَاطِینُ عَلَىٰ مُلْکِ سُلَیْمَانَ»

جمعی از یهودیان رفتند به دنبال آنچه شیاطین، انسان‌های سرکش یا جنی‌ها می‌خواندند بر مردم،

«مَا تَتْلُو الشَّیَاطِینُ عَلَىٰ مُلْکِ سُلَیْمَانَ»،

اوراد و اذکاری که زمان حضرت سلیمان بود و برچیده شده بود و در یک جایی نگهداری می‌شد، گروهی از یهودی‌ها رفتند و آن‌ها را پیدا کردند و دنبالش را گرفتند.

«وَمَا کَفَرَ سُلَیْمَانُ» سلیمان کافر نشد، ولی این یهودی‌ها چنین نسبت ناجوانمردانه‌ای به پیامبر‌شان می‌دهند؛

«وَلَٰکِنَّ الشَّیَاطِینَ کَفَرُوا» انسان‌های سرکش و جنی‌های سرکش کافر شدند،

«یُعَلِّمُونَ النَّاسَ السِّحْرَ» در آن روزگار به مردم سحر و جادوگری را آموزش می‌دادند،

«وَمَا أُنْزِلَ عَلَى الْمَلَکَیْنِ بِبَابِلَ هَارُوتَ وَمَارُوتَ»

خداوند دو فرشته را به شکل انسان در بین مردم قرار داد که برای خنثی کردن سحر، اذکاری را یاد می‌دادند، آن یهودی‌ها از آن اذکار هم سوء استفاده کردند.

در ادامه…

«وَمَا یُعَلِّمَانِ مِنْ أَحَدٍ حَتَّىٰ یَقُولَا إِنَّمَا نَحْنُ فِتْنَهٌ فَلَا تَکْفُرْ»

فرشته‌هایی که به شکل انسان از طرف خداوند اعزام شده بودند،

به هر کسی می‌رسیدند می‌گفتند:

ما وسیلۀ امتحان خداوند هستیم، نکند کفر بورزید و از سحر استفاده کنید! فقط حق دارید برای خنثی کردن سحرِ ساحران از این اذکار استفاده کنید…

«فَیَتَعَلَّمُونَ مِنْهُمَا مَا یُفَرِّقُونَ بِهِ بَیْنَ الْمَرْءِ وَزَوْجِهِ»

اما یهودیان کینه‌توزِ منفعت طلب، از این دو فرشته چیزهایی را یاد می‌گرفتند که با آن بین زن و شوهرها اختلاف ایجاد کنند؛

«وَمَا هُمْ بِضَارِّینَ بِهِ مِنْ أَحَدٍ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ» ممکن است از تو سؤال کنند که خداوند نمی‌تواند جلوی سحر را بگیرد؟

می‌فرماید: البته که می‌تواند، هیچ کس بدون اذن خداوند نمی‌تواند آسیبی برساند؛

«وَیَتَعَلَّمُونَ مَا یَضُرُّهُمْ وَلَا یَنْفَعُهُمْ» ایشان محتواهایی را آموزش می‌دادند که نه تنها نفعی نداشت بلکه ضرر هم داشت.

بعضی از محتواهای آموزشی –الان فرصت بیان‌شان را نداریم- که در جامعه بشری عرضه می‌شوند، سودمند هستند، بعضی از آن‌ها ضرردار و بعضی نفعی ندارند اما ضرر دارند.

«وَلَقَدْ عَلِمُوا لَمَنِ اشْتَرَاهُ مَا لَهُ فِی الْآخِرَهِ مِنْ خَلَاقٍ»

خود آن یهودی‌ها هم دانستند به ازای چیزی که خریداری و کسب کرده‌اند، در روز قیامت -«خَلَاقٍ» یعنی بهره- بهره‌ای برای آن‌ها نخواهد بود،

«وَلَبِئْسَ مَا شَرَوْا بِهِ أَنْفُسَهُمْ» چه بد فروختند نفس‌ها و جان‌های خودشان را، «لَوْ کَانُوا یَعْلَمُونَ» اگر می‌دانستند.

ای کاش می‌دانستند که جوانی، عمر و هستی خود را در چه راهی هزینه کرده‌اند…

آیۀ ۱۰۳ :

«وَلَوْ أَنَّهُمْ آمَنُوا وَاتَّقَوْا لَمَثُوبَهٌ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ خَیْرٌ ۖ لَوْ کَانُوا یَعْلَمُونَ»

«وَلَوْ أَنَّهُمْ آمَنُوا» اگر این یهودیان ایمان آورده بودند،

«وَاتَّقَوْا» و تقوا پیشه می‌کردند،

«لَمَثُوبَهٌ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ» پاداشی از جانب خدا، به آن‌ها می‌رسید،

«خَیْرٌ ۖ لَوْ کَانُوا یَعْلَمُونَ» پاداشی که از سود دنیایی آن‌ها بهتر بود، البته اگر می‌دانستند.

آیۀ ۱۰۴ که الان می‌خواهیم بخوانیم قصه‌ای دارد:

پیامبر عزیز ما در مسجدی در مدینه با مسلمان‌ها زیاد صحبت می‌کردند.

گاهی مسلمان‌ها به پیغمبر می‌گفتند:

یا رسول اللّٰه «رَاعِنَا» یعنی کمی‌آهسته‌تر صحبت کنید چون ما می‌خواهیم کمی ‌تأمل، فکر و پرسش کنیم. پیغمبر هم به آن‌ها توجه و عنایت می‌کردند.

کلمۀ «رَاعِنَا» یک واژۀ دو معنایی است؛ مثل خیلی از واژه‌های زبان‌های مختلف که ممکن است یک کلمه به تنهایی دو، سه و یا حتی چهار معنا داشته باشد.

کلمۀ «رَاعِنَا» به معنای «به ما توجه کن، به ما یک مهلت یا فرصتی بده، روی این مطالب فکر کنیم» است.

البته «رَاعِنَا» معنای دیگر «ما را احمق کن» هم دارد؛ یهودی‌ها در اجتماعات خود معنای دوم را به کار می‌بردند و مسلمانان را مسخره می‌کردند:

«می‌دانید مسلمان‌ها به رهبرشان چه می‌گویند؟ می‌گویند ما را احمق کن!»…
پس این آیۀ نازل شد:

آیۀ ۱۰۴ :

«یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَقُولُوا رَاعِنَا وَقُولُوا انْظُرْنَا وَاسْمَعُوا ۗ وَلِلْکَافِرِینَ عَذَابٌ أَلِیمٌ»

«یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا» مسلمان‌ها، «لَا تَقُولُوا رَاعِنَا» این کلمۀ «رَاعِنَا» را که دشمن از آن سوء استفاده می‌کند، به کار نبرید؛

«وَقُولُوا انْظُرْنَا» به جای آن، از این کلمه استفاده کنید:

«یا رسول اللّٰه به من توجه کن»، «وَاسْمَعُوا» گوش بدهید به این فرمان،

«وَلِلْکَافِرِینَ عَذَابٌ أَلِیمٌ» و همه بدانند برای کافران توطئه‌گر عذابی دردناک است.

آیۀ ۱۰۵ :

«مَا یَوَدُّ الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْکِتَابِ وَلَا الْمُشْرِکِینَ أَنْ یُنَزَّلَ عَلَیْکُمْ مِنْ خَیْرٍ مِنْ رَبِّکُمْ ۗ وَاللَّهُ یَخْتَصُّ بِرَحْمَتِهِ مَنْ یَشَاءُ ۚ وَاللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِیمِ»

«مَا یَوَدُّ الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْکِتَابِ وَلَا الْمُشْرِکِینَ أَنْ یُنَزَّلَ عَلَیْکُمْ مِنْ خَیْرٍ مِنْ رَبِّکُمْ»

مسلمان‌ها بدانند، یهودی‌ها، مسیحی‌ها و مشرکین دوست ندارند که مسلمان‌ها پیشرفت کنند و از طرف پروردگارتان خیری به شما برسد،

خداوند که به خوشایند این و آن توجهی نمی‌کند. «وَاللَّهُ یَخْتَصُّ بِرَحْمَتِهِ مَنْ یَشَاءُ» و خداوند اختصاص می‌دهد رحمتش را به هر که بخواهد، «وَاللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِیمِ» و خداوند صاحب لطفی بزرگ است.

خدانگهدار شما…

جلسه بعد

قرآن کریم

شرح صفحه 15 قرآن کریم

بنی اسرائیل، یک ملت دنیا پرست از خودراضی

شرح صفحه 15 قرآن کریم سورۀ مبارکه بقره آیات 94-101 از مجموعه دروس بر ساحل نور توسط حجت الاسلام سید جواد بهشتی را به صورت فیلم، صوت و متن پیاده شده تقدیم شما مخاطبان قرآنی می نمائیم.

 

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام و درود خداوند بر شما علاقه‌مندان به قرآن…

به مهمانی قرآن کریم می‌رویم:

بر اساس آیات قرآن، یهودی‌ها خود را نژاد برتر می‌دانستند و برای غیریهودی حسابی باز نمی‌کردند. آن‌ها می‌گفتند:

همۀ ما اهل بهشت هستیم و اگر هم جهنم برویم چند روزی بیشتر نخواهد بود، یا می‌گفتند ما فرزندان خدا هستیم.

بیشتر آیات این صفحه در پاسخ به این ادعا است.
می‌فرماید:

صفحۀ ۱۵
سورۀ مبارکه بقره
آیات ۱۰۱-۹۴

آیۀ ۹۴ :

«قُلْ إِنْ کَانَتْ لَکُمُ الدَّارُ الْآخِرَهُ عِنْدَ اللَّهِ خَالِصَهً مِنْ دُونِ النَّاسِ فَتَمَنَّوُا الْمَوْتَ إِنْ کُنْتُمْ صَادِقِینَ»

«قُلْ إِنْ کَانَتْ لَکُمُ الدَّارُ الْآخِرَهُ عِنْدَ اللَّهِ خَالِصَهً مِنْ دُونِ النَّاسِ» یهودی‌ها!

اگر واقعاً جهان آخرت نزد خدا، «خَالِصَهً» تمامش، برای شماست نه برای دیگران، اگر راست می‌گویید در این عقیده،

«فَتَمَنَّوُا الْمَوْتَ إِنْ کُنْتُمْ صَادِقِینَ» خوب آرزوی مرگ کنید اگر راست می‌گویید! مگر شما نمی‌گویید:

اگر ما بمیریم به بهشت می‌رویم، جایی که نعمت‌های خداوند –درخت، نهر آب، رضوان خدا- در آن است، مگر این را نمی‌گویید؟ خوب آرزوی مرگ کنید!…

هیچکس در دنیا به اندازۀ یهودی‌ها وجود ندارند که اینقدر به زندگیشان علاقه‌مند باشند و از مرگ در هراس باشند.

آیۀ ۹۵ :

«وَلَنْ یَتَمَنَّوْهُ أَبَدًا بِمَا قَدَّمَتْ أَیْدِیهِمْ ۗ وَاللَّهُ عَلِیمٌ بِالظَّالِمِینَ»

«وَلَنْ یَتَمَنَّوْهُ أَبَدًا» هرگز این یهودی‌ها آرزوی مرگ نمی‌کنند، چرا؟

«بِمَا قَدَّمَتْ أَیْدِیهِمْ» به خاطر جنایت‌ها، خیانت‌ها و اعمالی که با دستانشان انجام داده‌اند و آن‌ها را از پیش فرستاده‌اند، «وَاللَّهُ عَلِیمٌ بِالظَّالِمِینَ» و خداوند آگاه است به ستمگران.

آیۀ ۹۶ :

«وَلَتَجِدَنَّهُمْ أَحْرَصَ النَّاسِ عَلَىٰ حَیَاهٍ وَمِنَ الَّذِینَ أَشْرَکُوا ۚ یَوَدُّ أَحَدُهُمْ لَوْ یُعَمَّرُ أَلْفَ سَنَهٍ وَمَا هُوَ بِمُزَحْزِحِهِ مِنَ الْعَذَابِ أَنْ یُعَمَّرَ ۗ وَاللَّهُ بَصِیرٌ بِمَا یَعْمَلُونَ»

«وَلَتَجِدَنَّهُمْ أَحْرَصَ النَّاسِ عَلَىٰ حَیَاهٍ» حریص‌ترین مردم به زندگی در دنیا را یهودی‌ها میابید. حتماً اینطور است چون یهودی‌ها خیلی دنیاطلب، دنیاخواه و جان‌سخت هستند.

«وَمِنَ الَّذِینَ أَشْرَکُوا» یهودیان حتی از مشرکان هم نسبت به دنیا حریص‌ترند، «یَوَدُّ أَحَدُهُمْ لَوْ یُعَمَّرُ أَلْفَ سَنَهٍ» بعضی از یهودی‌ها دوست دارند هزار سال عمر کنند، چطور ممکن است این‌ها آخرت‌خواه باشند؟!

«وَمَا هُوَ بِمُزَحْزِحِهِ مِنَ الْعَذَابِ» اما این باعث نمی‌شود که این‌ها از عذاب به دور بمانند، «أَنْ یُعَمَّرَ» حتی اگر هزار سال هم عمر کنند بعد از آن باید بمیرند و عذاب در انتظار آن‌ها است.

«وَاللَّهُ بَصِیرٌ بِمَا یَعْمَلُونَ» و خداوند بیناست نسبت به آنچه انجام می‌دهند.

ادعا یک چیز است رفتار چیز دیگری است. بعضی از افراد قبیله‌ای که در فدک مستقر بودند با عالم خود به نام «ابن سوریا» نزد پیامبر اسلام آمدند و سؤال‌هایی پرسیدند، پیامبر عزیز ما هم پاسخ داد، گفتند:

همۀ پاسخ‌های شما درست است، یک سوال دیگر می‌خواهیم بپرسیم که اگر این را هم درست جواب بدهید ما ایمان می‌آوریم، نام فرشته‌ای که برای شما وحی می‌آورد چیست؟

پیغمبر فرمودند: جبرئیل، گفتند: نه، ما ایمان نمی‌آوریم، ما به جبرئیل بدبین هستیم، او دستور جنگ و دستورات خشن می‌آورد، اگر هر فرشته‌ای غیر از جبرئیل مثلاً میکائیل برای شما وحی می‌آورد ما ایمان می‌آوردیم…
شنیدید بهانه‌های بنی اسرائیلی؟

کسی بخواهد ایمان بیاورد ایمان می‌آورد، کسی هم بخواهد بهانه کند بهانه می‌کند.

آیۀ ۹۷ :

«قُلْ مَنْ کَانَ عَدُوًّا لِجِبْرِیلَ فَإِنَّهُ نَزَّلَهُ عَلَىٰ قَلْبِکَ بِإِذْنِ اللَّهِ مُصَدِّقًا لِمَا بَیْنَ یَدَیْهِ وَهُدًى وَبُشْرَىٰ لِلْمُؤْمِنِینَ»

«قُلْ مَنْ کَانَ عَدُوًّا لِجِبْرِیلَ»بگو هر کس دشمن جبرئیل باشد، «فَإِنَّهُ نَزَّلَهُ عَلَىٰ قَلْبِکَ بِإِذْنِ اللَّهِ» جبرئیل به اذن خداوند بر قلب پیامبر آیات خدا را نازل فرموده است.

همۀ فرشتگان معصوم هستند، «لا یَعصُونَ اللّٰه» فرشتگان معصیت نمی‌کنند. میکائیل، جبرائیل و عزرائیل با هم فرقی ندارند.

«مُصَدِّقًا لِمَا بَیْنَ یَدَیْهِ» جبرئیل این کتاب را آورده است، کتابی که تصدیق کنندۀ توراتی است که نزد شما است. اگر واقعاً جبرئیل از قبل با شما غرضی می‌داشت، آیاتی مخالف تورات می‌آورد.

«وَهُدًى» قرآن کتاب هدایت است، «وَبُشْرَىٰ لِلْمُؤْمِنِینَ» و نوید دهندۀ مؤمنان است.

بعد می‌فرماید:

آیۀ ۹۸ :

«مَنْ کَانَ عَدُوًّا لِلَّهِ وَمَلَائِکَتِهِ وَرُسُلِهِ وَجِبْرِیلَ وَمِیکَالَ فَإِنَّ اللَّهَ عَدُوٌّ لِلْکَافِرِینَ»

«مَنْ کَانَ عَدُوًّا لِلَّهِ» هرکس دشمن باشد با خدا، «وَمَلَائِکَتِهِ» و دشمنی کند با فرشته‌های خدا، «وَرُسُلِهِ» و دشمنی کند با فرستاده‌ها و پیامبران خدا، «وَجِبْرِیلَ وَمِیکَالَ» و دشمنی کند با جبرئیل و میکائیل، «فَإِنَّ اللَّهَ عَدُوٌّ لِلْکَافِرِینَ» باید بداند که خداوند مقابل او و دشمن کافران است.

دشمن خدا، پیامبر، فرشتگان و به صورت خاص جبرئیل و میکائیل کافر است.

آیۀ ۹۹ :

«وَلَقَدْ أَنْزَلْنَا إِلَیْکَ آیَاتٍ بَیِّنَاتٍ ۖ وَمَا یَکْفُرُ بِهَا إِلَّا الْفَاسِقُونَ»

«وَلَقَدْ أَنْزَلْنَا إِلَیْکَ آیَاتٍ بَیِّنَاتٍ» ای پیامبر!

ما فرو فرستادیم به سوی تو آیاتی روشن و روشنگر، «وَمَا یَکْفُرُ بِهَا إِلَّا الْفَاسِقُونَ» و کفر نورزیدند به آیات خدا جز فاسقان، گناهکاران و معصیت‌کاران.

آیۀ ۱۰۰ :

«أَوَکُلَّمَا عَاهَدُوا عَهْدًا نَبَذَهُ فَرِیقٌ مِنْهُمْ ۚ بَلْ أَکْثَرُهُمْ لَا یُؤْمِنُونَ»

«أَوَکُلَّمَا عَاهَدُوا عَهْدًا» آیا این گونه نبوده که هر وقت این‌ها عهدی بسته‌اند، «نَبَذَهُ فَرِیقٌ مِنْهُمْ» گروهی از ایشان آن عهد را کنار گذاشتند؟

«بَلْ أَکْثَرُهُمْ» (نه تنها فقط گروهی نبودند) بلکه بیشتر آن‌ها «لَا یُؤْمِنُونَ» ایمان نیاوردند.

آن‌ها درک می‌کردند که آیات روشن، حق است ولی بیشتر آن‌ها ایمان نیاوردند؛ این رزومه و سوابق یهود است.

آیۀ ۱۰۱ :

«وَلَمَّا جَاءَهُمْ رَسُولٌ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ مُصَدِّقٌ لِمَا مَعَهُمْ نَبَذَ فَرِیقٌ مِنَ الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتَابَ کِتَابَ اللَّهِ وَرَاءَ ظُهُورِهِمْ کَأَنَّهُمْ لَا یَعْلَمُونَ»

آخرین آیۀ روشن همین پیامبر اسلام است، «وَلَمَّا جَاءَهُمْ رَسُولٌ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ» وقتی آمد از سوی خدا برای آن‌ها، «مُصَدِّقٌ لِمَا مَعَهُمْ» که تصدیق کنندۀ توراتی است که نزد آن‌هاست،

«نَبَذَ فَرِیقٌ مِنَ الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتَابَ» گروهی از کسانی که اهل کتاب بودند، «نَبَذَ» یعنی دور انداختند، «کِتَابَ اللَّهِ» کتاب خدا را، کنار گذاشتند کتاب خدا را، «وَرَاءَ ظُهُورِهِمْ»، «ظَهر» یعنی پشت، پشت سرشان دور انداختند کتاب خدا را،

«کَأَنَّهُمْ لَا یَعْلَمُونَ» گویا اصلاً چیزی نمی‌دانند، یعنی خودشان را به نفهمی ‌زدند.

به خاطر خودخواهی، استبداد رأی و به خاطر منافع شخصی حقایق بلند پیامبر آخرالزمان و قرآن را نپذیرفتند.
از خداوند می‌خواهیم که شیرینی آیات کتاب خود را به ما بچشاند. إن شاءاللّٰه…

خدانگهدار شما…

جلسه بعد

قرآن کریم

شرح صفحه 14 قرآن کریم

برخورد یهود با ظهور پیامبر اسلام

شرح صفحه 14 قرآن کریم سورۀ مبارکه بقره آیات ۹۳-۸۹ از مجموعه دروس بر ساحل نور توسط حجت الاسلام سید جواد بهشتی را به صورت فیلم، صوت و متن پیاده شده تقدیم شما مخاطبان قرآنی می نمائیم.

دانلود فایل صوتی

بسم الله الرحمن الرحیم

به مهمانی قرآن کریم می‌رویم:

یهودیان در فلسطین زندگی می‌کردند ولی به خاطر نشانه‌هایی که در کتاب ‌های خود و بشارت‌های ظهور پیامبر اسلام در تورات و انجیل خوانده بودند، به مدینه مهاجرت کردند.

در کتاب‌های آن‌ها نوشته شده بود که:

پیامبر آخرالزمان در نزدیکی کوهی به نام حِداد ظهور خواهد کرد، یا بین دو کوه در منطقه‌ای ظهور خواهد کرد، هجرت‌گاه پیامبر آخرالزمان بین دو کوه است.

آن‌ها هم به مدینه آمدند و کوهی به نام حِداد را پیدا کردند.

البته در کتاب‌ آن‌ها «اُحد» نوشته شده بود ولی با «حداد» قاطی کردند و اشتباه گرفتند.

یهودی‌ها قبائل پراکنده‌ای در آن سرزمین بودند، یک وقتی برای زیارت همدیگر، از کوه حداد به منطقه‌ای دیگر می‌رفتند،

راهنمای آن‌ها گفت:

به کوه اُحد رسیدیم، آن‌ها تازه فهمیدند که اشتباه کردند و باید در نزدیکی کوه اُحد مستقر بشوند.

گاهی که من این آیات را می‌خوانم یاد منتظران امام زمان علیه السلام می‌افتم.

حدیث داریم که وقتی حضرت تشریف بیاورند، بعضی از منتظران امام زمان علیه السلام نه تنها ایمان نمی‌آورند بلکه مقابل حضرت می‌ایستند و به قتل او کمر می‌بندند.

یهودی‌ها صد سال در سرزمین مدینه چشم انتظار پیامبر اسلام بودند، وقتی پیامبر به مدینه مهاجرت کردند،

آن‌ها هم از نشانه‌ها، پیامبر را دقیقاً یافتند، به همان حدی که بچه‌های خودشان را می‌شناختند پیغمبر و قرآن را شناختند، اما بیشتر آن‌ها ایمان نیاوردند.

حق‌پذیری فقط به دانش نیست، بلکه انصاف و دل‌پاکی می‌خواهد.

بیشتر آیات این صفحه دربارۀ این سرگذشت تلخ است:

صفحۀ ۱۴
سورۀ مبارکه بقره
آیات ۹۳-۸۹

آیۀ ۸۹ :

«وَلَمَّا جَاءَهُمْ کِتَابٌ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ مُصَدِّقٌ لِمَا مَعَهُمْ وَکَانُوا مِنْ قَبْلُ یَسْتَفْتِحُونَ عَلَى الَّذِینَ کَفَرُوا فَلَمَّا جَاءَهُمْ مَا عَرَفُوا کَفَرُوا بِهِ ۚ فَلَعْنَهُ اللَّهِ عَلَى الْکَافِرِینَ»

«وَلَمَّا جَاءَهُمْ کِتَابٌ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ»وقتی کتابی از جانب خداوند برای یهودیان زمان پیامبر آمد،

«مُصَدِّقٌ لِمَا مَعَهُمْ» که تطبیق داشت با کتاب خودشان تورات،

«وَکَانُوا مِنْ قَبْلُ یَسْتَفْتِحُونَ عَلَى الَّذِینَ کَفَرُوا» قبل از اینکه پیامبر اسلام ظهور کند این‌ها به دنبال فتح و پیروزی بر کافران بودند و می‌گفتند:

به زودی پیغمبری در این سرزمین ظهور می‌کند ، ما هم زیر پرچم او جانفشانی می‌کنیم و بر کافران پیروز خواهیم شد.

«فَلَمَّا جَاءَهُمْ مَا عَرَفُوا» وقتی همان پیامبری را که می‌شناختند سراغ آن ها آمد،

«کَفَرُوا بِهِ» به او کفر ورزیدند، انکار کردند او را، «فَلَعْنَهُ اللَّهِ عَلَى الْکَافِرِینَ» لعنت خداوند به کافران باد.

آیۀ ۹۰ :

«بِئْسَمَا اشْتَرَوْا بِهِ أَنْفُسَهُمْ أَنْ یَکْفُرُوا بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ بَغْیًا أَنْ یُنَزِّلَ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ عَلَىٰ مَنْ یَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ ۖ فَبَاءُوا بِغَضَبٍ عَلَىٰ غَضَبٍ ۚ

وَلِلْکَافِرِینَ عَذَابٌ مُهِینٌ»

«بِئْسَمَا اشْتَرَوْا بِهِ أَنْفُسَهُمْ» بد بهایی دادند برای فروختن خودشان،

«أَنْ یَکْفُرُوا بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ» این‌که خودشان را فروختند در برابر انکارِ آیات خدا،

«بَغْیًا» از روی حسادت؛ می‌گفتند چرا پیامبر از بنی‌اسرائیلی نیست؟

چرا عرب است؟

«بَغْیًا أَنْ یُنَزِّلَ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ عَلَىٰ مَنْ یَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ» در خواست خداوند که به هرکدام از بندگانش که بخواهد رسالتش را واگذار کند، حسادت ورزیدند؛ اما این‌ها نتوانستند تحمل کنند.

«فَبَاءُوا بِغَضَبٍ عَلَىٰ غَضَبٍ» مبتلا و گرفتار شدند به خشمی‌افزون بر خشمی،

«وَلِلْکَافِرِینَ عَذَابٌ مُهِینٌ» و برای کافران عذابی خوار کننده وجود دارد.

آیۀ ۹۱ :

«وَإِذَا قِیلَ لَهُمْ آمِنُوا بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ قَالُوا نُؤْمِنُ بِمَا أُنْزِلَ عَلَیْنَا وَیَکْفُرُونَ بِمَا وَرَاءَهُ وَهُوَ الْحَقُّ مُصَدِّقًا لِمَا مَعَهُمْ ۗ قُلْ فَلِمَ تَقْتُلُونَ أَنْبِیَاءَ اللَّهِ مِنْ قَبْلُ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ»

«وَإِذَا قِیلَ لَهُمْ آمِنُوا بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ» آنگاه که به آن‌ها گفته می‌شد ایمان بیاورید به آنچه -یعنی آیات قرآن- خداوند نازل فرموده است، «قَالُوا نُؤْمِنُ بِمَا أُنْزِلَ عَلَیْنَا» می‌گفتند ما به آنچه بر خود ما نازل شده -یعنی تورات- ایمان می‌آوریم، «وَیَکْفُرُونَ بِمَا وَرَاءَهُ» به بقیه جز تورات کفر می‌ورزیدند، «وَهُوَ الْحَقُّ» در حالی که قرآن حق بود، «مُصَدِّقًا لِمَا مَعَهُمْ» تصدیق می‌کرد توراتی را که نزد آن‌ها بود،قرآن با بشارت‌های تورات قابل تطبیق بود.

«قُلْ» ای پیامبر به یهودیان بگو؛ اگر شما واقعاً دنبال پیغمبر بنی‌اسرائیلی هستید چرا پیامبران خود را کشتید؟

آن‌ها که بنی‌اسرائیلی و از نژاد شما بودند، پس معلوم است یک مشکل دیگری دارید…

«فَلِمَ تَقْتُلُونَ أَنْبِیَاءَ اللَّهِ» چرا پس از موسی بن عمران چند صد پیغمبر را به جرم حق‌گویی کشتید؟

«قُلْ فَلِمَ تَقْتُلُونَ أَنْبِیَاءَ اللَّهِ مِنْ قَبْلُ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ»اگر واقعاً ایمان دارید چرا بنی‌اسرائیلی‌ها –و در رأس همه موسی بن عمران- را کشتید؟! شما دربارۀ موسی بن عمران امتحان بدی پس دادید.

آیۀ ۹۲ :

«وَلَقَدْ جَاءَکُمْ مُوسَىٰ بِالْبَیِّنَاتِ ثُمَّ اتَّخَذْتُمُ الْعِجْلَ مِنْ بَعْدِهِ وَأَنْتُمْ ظَالِمُونَ»

«وَلَقَدْ جَاءَکُمْ مُوسَىٰ بِالْبَیِّنَاتِ» موسی بن عمران با معجزات و دلایل روشن نزد شما آمد، «ثُمَّ اتَّخَذْتُمُ الْعِجْلَ مِنْ بَعْدِهِ» اما شما گوساله را بعد از موسی گرفتید، موسی بن عمران به کوه طور رفت تا تورات بیاورد، ولی شما به دنبال گوساله پرستی رفتید.

«وَأَنْتُمْ ظَالِمُونَ» شما ظلم کردید؛ هم به خودتان و هم به نسل‌های آینده ظلم کردید.

آیه در مورد یهودیان زمان پیغمبر است اما سابقۀ بد آن‌ها را هم به رخشان می‌کشد.

تاریخ حلقه‌های متصلی است که هر حلقه‌ از حلقه‌های قبل تأثیر می‌پذیرد و بر حلقه‌های بعد تأثیر می‌گذارد.

آیۀ ۹۳ :

«وَإِذْ أَخَذْنَا مِیثَاقَکُمْ وَرَفَعْنَا فَوْقَکُمُ الطُّورَ خُذُوا مَا آتَیْنَاکُمْ بِقُوَّهٍ وَاسْمَعُوا ۖ قَالُوا سَمِعْنَا وَعَصَیْنَا وَأُشْرِبُوا فِی قُلُوبِهِمُ الْعِجْلَ بِکُفْرِهِمْ ۚ قُلْ بِئْسَمَا یَأْمُرُکُمْ بِهِ إِیمَانُکُمْ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ»

«وَإِذْ أَخَذْنَا مِیثَاقَکُمْ» یاد کنید وقتی را که ما از شما پیمان گرفتیم، «وَرَفَعْنَا فَوْقَکُمُ الطُّورَ» قطعۀ بزرگی از کوه را بالای سر شما قرار دادیم و این را به شما گفتیم و از شما خواستیم که:«خُذُوا مَا آتَیْنَاکُمْ بِقُوَّهٍ» آنچه را به شما دادیم و آنچه را که بر شما نازل کردیم بدون شوخی و با قدرت، جدی بگیرید، تورات را جدی بگیرید.

خوب گوش کنید که آن‌ها چه جوابی دادند:

«قَالُوا سَمِعْنَا وَعَصَیْنَا» می‌شنویم ولی نافرمانی می‌کنیم، با کمال پررویی تورات را می‌شنویم اما نافرمانی می‌کنیم.

«وَأُشْرِبُوا فِی قُلُوبِهِمُ الْعِجْلَ بِکُفْرِهِمْ» آبیاری شد عشق ‌به گوساله در دل‌های آن‌ها به‌ خاطر کفرشان، «قُلْ» ای پیامبر بگو، «بِئْسَمَا

یَأْمُرُکُمْ بِهِ إِیمَانُکُمْ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ» اگر واقعاً ایمان دارید، این ایمان‌های شما بد فرمانی به شما می‌دهد که در مقابل پیامبر حق

ایستادگی، نافرمانی و لجاجت بکنید. این اسمش ایمان نیست! ایمان یعنی حق‌پذیری و معنای لجاجت نمی‌دهد.

آیه‌های قرآن برای همه روزگاران است. سرگذشت قوم یهود سرگذشتی پرفراز و نشیب و خواندنی است.

خدانگهدار شما…

جلسه بعد

قرآن کریم

شرح صفحه 13 قرآن کریم

 پیمان شکنی یهود

شرح صفحه 13 قرآن کریم سورۀ مبارکه بقره آیات 84-88 از مجموعه دروس بر ساحل نور توسط حجت الاسلام سید جواد بهشتی را به صورت فیلم، صوت و متن پیاده شده تقدیم شما مخاطبان قرآنی می نمائیم.

دانلود فایل صوتی

بسم الله الرحمن الرحیم

به مهمانی قرآن کریم می‌رویم:

بیشتر آیات این صفحه دربارۀ پیمان‌شکنی یهود است.

خداوند انسان را متعهد و مسئول آفریده‌است و با کتاب‌هایی که فرستاده و پیامبرانی که اعزام فرموده،

تعهدات مردم را بیان کرده است؛ اما بسیاری از ملت‌ها پیمان‌شکنی کرده‌اند.

این درس‌ها فقط برای نقل تاریخ نیست بلکه برای همۀ روزگاران است…
آیات را می‌خوانیم:

صفحۀ ۱۳
سورۀ مبارکه بقره
آیات ۸۸-۸۴

آیۀ ۸۴ :

«وَإِذْ أَخَذْنَا مِیثَاقَکُمْ لَا تَسْفِکُونَ دِمَاءَکُمْ وَلَا تُخْرِجُونَ أَنْفُسَکُمْ مِنْ دِیَارِکُمْ ثُمَّ أَقْرَرْتُمْ وَأَنْتُمْ تَشْهَدُونَ»

«وَإِذْ أَخَذْنَا مِیثَاقَکُمْ» و یاد کنید آنگاه که پیمان گرفتیم از شما، «لَا تَسْفِکُونَ دِمَاءَکُمْ» خون همدیگر را نریزید،

« وَلَا تُخْرِجُونَ أَنْفُسَکُمْ مِنْ دِیَارِکُمْ» همدیگر را از سرزمینتان بیرون نکنید،

«ثُمَّ أَقْرَرْتُمْ وَأَنْتُمْ تَشْهَدُونَ » شما هم بر این تعهد اعتراف کردید، خودتان هم گواه بودید، اما در عمل پیمان‌شکنی کردید.

آیۀ ۸۵ :

«ثُمَّ أَنْتُمْ هَٰؤُلَاءِ تَقْتُلُونَ أَنْفُسَکُمْ وَتُخْرِجُونَ فَرِیقًا مِنْکُمْ مِنْ دِیَارِهِمْ تَظَاهَرُونَ عَلَیْهِمْ بِالْإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ وَإِنْ یَأْتُوکُمْ أُسَارَىٰ تُفَادُوهُمْ

وَهُوَ مُحَرَّمٌ عَلَیْکُمْ إِخْرَاجُهُمْ ۚ أَفَتُؤْمِنُونَ بِبَعْضِ الْکِتَابِ وَتَکْفُرُونَ بِبَعْضٍ ۚ فَمَا جَزَاءُ مَنْ یَفْعَلُ ذَٰلِکَ مِنْکُمْ إِلَّا خِزْیٌ فِی الْحَیَاهِ الدُّنْیَا ۖ

وَیَوْمَ الْقِیَامَهِ یُرَدُّونَ إِلَىٰ أَشَدِّ الْعَذَابِ ۗ وَمَا اللَّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ»

 

«ثُمَّ أَنْتُمْ هَٰؤُلَاءِ تَقْتُلُونَ أَنْفُسَکُمْ»شما همان‌هایی هستید که خودتان را کشتید،

«وَتُخْرِجُونَ فَرِیقًا مِنْکُمْ مِنْ دِیَارِهِمْ» بعضی از خودتان را از سرزمینشان بیرون کردید،

«تَظَاهَرُونَ عَلَیْهِمْ بِالْإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ» از همدیگر را بر گناه و بر تجاوز پشتیبانی کردید.

امام صادق علیه السلام در تفسیر این آیات فرموده‌اند:

در مدینه دو گروه یهودی به نام‌های بنی‌قریظه و بنی‌نضیر بودند،همچنین دو گروه مشرک هم بودند:

اوس و خزرج.

یهودی‌ها هم‌کیش و هم‌دین بودند، ولی گاهی به خاطر منافع خودشان دعوا، نزاع و اختلاف داشتند؛

در برهه‌ای هر کدام از گروه‌های یهودی با یک گروه از مشرکان هم‌پیمان شدند و هم‌کیشان و هم‌دینان خودشان را می‌کشتند یا از مدینه اخراج می‌کردند.

ولی گاهی که آرامش وجود داشت، دو گروه یهودی هم دست می‌شدند و اُسرای همدیگر را بازخرید می‌کردند.

آیۀ فوق به این نکته اشاره دارد.

«وَإِنْ یَأْتُوکُمْ أُسَارَىٰ تُفَادُوهُمْ» گاهی که آرامش وجود دارد اسیر یهودی می‌گیرید و فدیه می‌دهید و اسیر را آزاد می‌کنید،

«وَهُوَ مُحَرَّمٌ عَلَیْکُمْ إِخْرَاجُهُمْ» در حالی که بیرون کردن همان افراد بر اساس تورات حرام بود بر شما، کسی یا کسانی را از وطن و سرزمین‌شان بیرون کردند.

«أَفَتُؤْمِنُونَ بِبَعْضِ الْکِتَابِ وَتَکْفُرُونَ بِبَعْضٍ»

آیا به بعضی از آیات کتاب ایمان می‌آورید و به بعضی دیگر از آن کفر می‌ورزید؟!

این بلا برای مسلمان‌ها هم وجود دارد، هرچه از آیات قرآن را که خوشایندشان باشد قبول می‌کنند و هر کدام را ناخوش می‌دارند کنار می‌گذارند.

«فَمَا جَزَاءُ مَنْ یَفْعَلُ ذَٰلِکَ مِنْکُمْ» مجازات کسی که از بین شما این کار را انجام می‌دهد چیست؟

«إِلَّا خِزْیٌ فِی الْحَیَاهِ الدُّنْیَا» مگر خواری و رسوایی در زندگی دنیا، «وَیَوْمَ الْقِیَامَهِ یُرَدُّونَ إِلَىٰ أَشَدِّ الْعَذَابِ» و روز قیامت به سخت‌ترین عذاب برگردانده خواهند شد،

«وَمَا اللَّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ» فکر نکنید بعضی از کارها را مخفیانه انجام می‌دهید و خداوند هم اطلاع ندارد، خداوند از اعمالی که انجام می‌دهید غافل نیست، آگاه است.

آیۀ ۸۶ :

«أُولَٰئِکَ الَّذِینَ اشْتَرَوُا الْحَیَاهَ الدُّنْیَا بِالْآخِرَهِ ۖ فَلَا یُخَفَّفُ عَنْهُمُ الْعَذَابُ وَلَا هُمْ یُنْصَرُونَ»

«أُولَٰئِکَ الَّذِینَ اشْتَرَوُا الْحَیَاهَ الدُّنْیَا بِالْآخِرَهِ» یهودی‌هایی که سرگذشتشان را بیان می‌کنیم کسانی هستند که فروختند آخرت را به زندگی دنیا، یک معاملۀ پر خسارت، «فَلَا یُخَفَّفُ عَنْهُمُ الْعَذَابُ» تخفیف داده نمی‌شود در عذاب ‌آن‌ها، «وَلَا هُمْ یُنْصَرُونَ» کسی به یاری و نصرت ‌آن‌ها نمی‌آید.

آیۀ ۸۷ :

«وَلَقَدْ آتَیْنَا مُوسَى الْکِتَابَ وَقَفَّیْنَا مِنْ بَعْدِهِ بِالرُّسُلِ ۖ وَآتَیْنَا عِیسَى ابْنَ مَرْیَمَ الْبَیِّنَاتِ وَأَیَّدْنَاهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ ۗ أَفَکُلَّمَا جَاءَکُمْ رَسُولٌ بِمَا لَا تَهْوَىٰ أَنْفُسُکُمُ اسْتَکْبَرْتُمْ فَفَرِیقًا کَذَّبْتُمْ وَفَرِیقًا تَقْتُلُونَ»

«وَلَقَدْ آتَیْنَا مُوسَى الْکِتَابَ» ما به موسی کتاب –تورات- دادیم، «وَقَفَّیْنَا مِنْ بَعْدِهِ بِالرُّسُلِ» و پس از موسی پی‌در‌پی پیامبران را اعزام کردیم، خداوند از بین آن‌ها یک پیامبر را نام می‌برد،

«وَآتَیْنَا عِیسَى ابْنَ مَرْیَمَ الْبَیِّنَاتِ» به عیسی بن مریم که یکی از پیامبرانی است که پس از موسی آمده، دلایل روشن و معجزات دادیم،

«وَأَیَّدْنَاهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ» تأیید کردیم عیسی را با روح القدس، روح القدس یعنی روح پاکیزه، نظر بیشتر مفسران این است که روح القدس به جبرئیل اشاره دارد، با جبرئیل عیسی را تأیید کردیم.

«أَفَکُلَّمَا جَاءَکُمْ رَسُولٌ بِمَا لَا تَهْوَىٰ أَنْفُسُکُمُ اسْتَکْبَرْتُمْ» آیا این طور باید باشد که هر وقت پیغمبری به سراغ شما آمد که مطابق هوا و هوس شما نبود باید تکبر بورزید؟!

«فَفَرِیقًا کَذَّبْتُمْ» گروهی از شما تکذیب کردید پیامبران را، «وَفَرِیقًا تَقْتُلُونَ» گروه دیگر به قتل پیامبران کمر بستید.
این سرگذشت یهودی‌های پس از موسی است.

بعد از آمدن پیامبران، بعضی از شما آن‌ها را تکذیب کردید و بعضی از شما پیامبران را کشتید.

آیۀ ۸۸ :

«وَقَالُوا قُلُوبُنَا غُلْفٌ ۚ بَلْ لَعَنَهُمُ اللَّهُ بِکُفْرِهِمْ فَقَلِیلًا مَا یُؤْمِنُونَ»

«وَقَالُوا قُلُوبُنَا غُلْفٌ» عیسی بن مریم که با معجزات، بیانات و دلایل روشن آمد، یهودیان گفتند: دل‌های ما در پس پرده است، مطالب شما را درک نمی‌کنیم؛

«بَلْ لَعَنَهُمُ اللَّهُ بِکُفْرِهِمْ» اینطور نیست که ‌آن‌ها می‌گویند-که دل‌های ما در پرده است-،

لعنت و نفرین خدا بر ‌آن‌ها باد به خاطر انکارشان، «فَقَلِیلًا مَا یُؤْمِنُونَ» جمعیت کمی ایمان آوردند، بیشتر آن‌ها لجاجت کردند و عناد به خرج دادند.

این سرگذشت انسان در روزگاران گذشته است، اما درس‌های آن برای همۀ روزگاران است.

در هر روزگاری ممکن است دعوت کنند‌ۀ به حق بیاید، بعضی او را تکذیب کنند، بعضی او را بکشند و بعضی به او ایمان بیاورند.

ببینیم ما در این میدان امتحان چگونه خواهیم بود…

خدانگهدار شما…

جلسه بعد

قرآن کریم

شرح صفحه 12 قرآن کریم

دانشمندان حیله گر، عوام بی سواد

شرح صفحه 12 قرآن کریم سورۀ مبارکه بقره آیات 77-83 از مجموعه دروس بر ساحل نور توسط حجت الاسلام سید جواد بهشتی را به صورت فیلم، صوت و متن پیاده شده تقدیم شما مخاطبان قرآنی می نمائیم.

 

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام و درود خداوند بر شما علاقه‌مندان به قرآن؛
به مهمانی قرآن کریم می‌رویم:

قصه از این‌جا شروع شد که بعضی از یهودی‌ها علائم پیامبر اسلام و بشارت‌های تورات دربارۀ ظهور آن حضرت را برای مسلمان‌ها تعریف می‌کردند، گروه دیگری که بر یهودیت خود بسیار تعصب داشتند،

می‌گفتند: چرا شما این کار را می‌کنید و علیه خود پرونده درست می‌کنید؟
این آیه می‌فرماید:

صفحۀ ۱۲
سورۀ مبارکه بقره
آیات ۸۳-۷۷

آیۀ ۷۷ :

«أَوَلَا یَعْلَمُونَ أَنَّ اللَّهَ یَعْلَمُ مَا یُسِرُّونَ وَمَا یُعْلِنُونَ»

آیا نمی‌دانند که خداوند آنچه را پنهان می‌کنند و آنچه را آشکار می‌کنند می‌داند؟!

آیۀ ۷۸ :

«وَمِنْهُمْ أُمِّیُّونَ لَا یَعْلَمُونَ الْکِتَابَ إِلَّا أَمَانِیَّ وَإِنْ هُمْ إِلَّا یَظُنُّونَ»

«وَمِنْهُمْ أُمِّیُّونَ لَا یَعْلَمُونَ الْکِتَابَ» از این‌جا به بعد قرآن کریم یهودیان را دو دسته کرده است: عموم مردم که اطلاعات چندانی ندارند و دانشمندان آن‌ها؛

گروه اول عموم مردم:«وَمِنْهُمْ أُمِّیُّونَ لَا یَعْلَمُونَ الْکِتَابَ إِلَّا أَمَانِیَّ» بعضی از یهودی‌ها درس ناخوانده‌هایی‌هستند -همان عموم مردم- که از کتاب چیزی نمی‌دانند جز آرزو و جز خیالات، «وَإِنْ هُمْ إِلَّا یَظُنُّونَ» این‌ها یقین و باور ندارند و بر طریق گمانه‌زنی زندگی خود را می‌گذرانند.

گروه دوم دانشمندان غرض‌ورز:

آیۀ ۷۹ :

«فَوَیْلٌ لِلَّذِینَ یَکْتُبُونَ الْکِتَابَ بِأَیْدِیهِمْ ثُمَّ یَقُولُونَ هَٰذَا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ لِیَشْتَرُوا بِهِ ثَمَنًا قَلِیلًا ۖ فَوَیْلٌ لَهُمْ مِمَّا کَتَبَتْ أَیْدِیهِمْ وَوَیْلٌ لَهُمْ مِمَّا

یَکْسِبُونَ»

«فَوَیْلٌ لِلَّذِینَ یَکْتُبُونَ الْکِتَابَ بِأَیْدِیهِمْ» وای بر کسانی که می‌نویسند کتاب را با دستانشان، «ثُمَّ یَقُولُونَ هَٰذَا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ» بعد می‌گویند این حرف‌ها از خداوند است.

چرا؟ برای منافع دنیایی؛ «لِیَشْتَرُوا بِهِ ثَمَنًا قَلِیلًا» تا بفروشند آن محصول فرهنگی گمراه کننده را به مبلغ کمی، از خودشان حرف درمی‌آورند ولی به خدا نسبت می‌دهند.

«فَوَیْلٌ لَهُمْ مِمَّا کَتَبَتْ أَیْدِیهِمْ» وای بر نوشته‌هایی که آن‌ها نوشتند، «وَوَیْلٌ لَهُمْ مِمَّا یَکْسِبُونَ» وای بر آن پول‌هایی که گرفتند برای حق التالیف و حق آن محصول.

نکته‌های بسیاری در این آیه‌ها وجود دارد که ما فرصت نمی‌کنیم آن‌ها را بیان کنیم…

آیۀ ۸۰ :
«وَقَالُوا لَنْ تَمَسَّنَا النَّارُ إِلَّا أَیَّامًا مَعْدُودَهً ۚ قُلْ أَتَّخَذْتُمْ عِنْدَ اللَّهِ عَهْدًا فَلَنْ یُخْلِفَ اللَّهُ عَهْدَهُ ۖ أَمْ تَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ»

«وَقَالُوا لَنْ تَمَسَّنَا النَّارُ إِلَّا أَیَّامًا مَعْدُودَهً» از همان دیرزمان یهودیان برای نژاد خود به صورت انحصاری یک ویژگی قائل بودند،

آن‌ها می‌گفتند: آتش ما را نمی‌سوزاند، مگر یک مدت کوتاهی، ما جهنم نمی‌رویم، اگر هم برویم یک، دو یا سه سال بیشتر نخواهد بود، یهودی به جهنم نمی‌رود.

«قُلْ أَتَّخَذْتُمْ عِنْدَ اللَّهِ عَهْدًا» به یهودی‌ها بگو آیا شما (بر این عقیدۀ خود) با خداوند عهد و قراری دارید؟

«فَلَنْ یُخْلِفَ اللَّهُ عَهْدَهُ» خداوند هم که خلاف عهد نمی‌کند، آیا قصه این است؟

«أَمْ تَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ» یا نادانسته چیزی را به خداوند به دروغ نسبت می‌دهید؟
خداوند کجا فرموده یهودی به جهنم نمی‌رود؟

آیۀ ۸۱ :
«بَلَىٰ مَنْ کَسَبَ سَیِّئَهً وَأَحَاطَتْ بِهِ خَطِیئَتُهُ فَأُولَٰئِکَ أَصْحَابُ النَّارِ ۖ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ»

«بَلَىٰ» واقعیت این است، «مَنْ کَسَبَ سَیِّئَهً» هر کس گناهی را مرتکب شد، «وَأَحَاطَتْ بِهِ خَطِیئَتُهُ» آن گناه هم او را محاصره کرد،

گاهی یک نفر یک مرتبه گناهی را انجام می‌دهد گاهی هم به آن معتاد می‌شود، « وَأَحَاطَتْ بِهِ خَطِیئَتُهُ » یعنی به آن گناه معتاد شده، «فَأُولَٰئِکَ أَصْحَابُ النَّارِ» این‌ها یاران آتش هستند،

«هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ» منظور برای چند روز و «أیامً معدودا» نیست، «هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ» برای ابد در دوزخ -آتش- خواهند بود.

بهشت، ایمان و عمل صالح …

آیۀ ۸۲ :

«وَالَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ أُولَٰئِکَ أَصْحَابُ الْجَنَّهِ ۖ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ»

طالبان بهشت بدانند! آنان که ایمان آوردند و اعمال صالح انجام دادند، این‌ها اهل بهشت هستند و برای همیشه در بهشت خواهند بود.

آیۀ ۸۳ :

«وَإِذْ أَخَذْنَا مِیثَاقَ بَنِی إِسْرَائِیلَ لَا تَعْبُدُونَ إِلَّا اللَّهَ وَبِالْوَالِدَیْنِ إِحْسَانًا وَذِی الْقُرْبَىٰ وَالْیَتَامَىٰ وَالْمَسَاکِینِ وَقُولُوا لِلنَّاسِ حُسْنًا وَأَقِیمُوا

الصَّلَاهَ وَآتُوا الزَّکَاهَ ثُمَّ تَوَلَّیْتُمْ إِلَّا قَلِیلًا مِنْکُمْ وَأَنْتُمْ مُعْرِضُونَ»

«وَإِذْ أَخَذْنَا مِیثَاقَ بَنِی إِسْرَائِیلَ» در صفحات قبل هم این را خواندیم که خداوند فرمود: ما از بنی‌اسرائیل میثاق گرفتیم، تعهد گرفتیم؛

اما نمی‌دانستیم آن تعهد چیست؟ در این آیه پروردگار توضیح می‌دهد که آن تعهد چه بوده است؟

اول اینکه «لَا تَعْبُدُونَ إِلَّا اللَّهَ» جز اللّٰه را پرستش نکنید،

دوم «وَبِالْوَالِدَیْنِ إِحْسَانًا» به پدر و مادر احسان کنید، علامه طباطبایی در تعریف «احسان» می‌فرماید:

یعنی کار خوبی را به شکل خوبی انجام دهیم. یک بار دیگر می‌گویم؛

احسان یعنی کار خوبی را به شکل خوبی انجام دهیم. گاهی ما به یک فقیری کمک می‌کنیم ولی همراه با منت، اذیت و طعنه زدن، این احسان نیست.

احسان هم اولویت دارد،

اول والدین، «وَذِی الْقُرْبَىٰ» احسان به خویشاوندان،

«وَالْیَتَامَىٰ» احسان به یتیمان،

«وَالْمَسَاکِینِ» احسان به بیچارگان،

«وَقُولُوا لِلنَّاسِ حُسْنًا» و ما تعهد گرفتیم که با مردم خوش سخن بگویید،

«وَأَقِیمُوا الصَّلَاهَ» و نماز را به پا دارید،

«وَآتُوا الزَّکَاهَ» و زکات بپردازید.

شما در مقابل چه کاری کردید؟

«ثُمَّ تَوَلَّیْتُمْ» پشت کردید، تعهدات را عمل نکردید،

«إِلَّا قَلِیلًا مِنْکُمْ» مگر یک جمع اندکی از شما،

«وَأَنْتُمْ مُعْرِضُونَ» شما به فرامین خدا و به تعهداتی که با خالق بسته بودید، پشت کردید.

نکته‌های شیرینی در این آیه وجود دارد که نمی‌رسیم آن‌ها را بیان کنیم. از جمله اینکه: نمازخوان‌ها باید خوش‌سخن و خوش‌اخلاق باشند، به خانواده‌هایشان و فقرا برسند، اهل زکات باشند و…

در این آیه‌ها حرف بسیار است.

خدانگهدار شما… جلسه بعد

قرآن کریم

شرح صفحه 11 قرآن کریم

قصه گاو بنی اسرائیل

شرح صفحه 11 قرآن کریم سورۀ مبارکه بقره آیات ۷۶-۷۰ از مجموعه دروس بر ساحل نور توسط حجت الاسلام سید جواد بهشتی را به صورت فیلم، صوت و متن پیاده شده تقدیم شما مخاطبان قرآنی می نمائیم.

بسم الله الرحمن الرحیم

به مهمانی قرآن کریم می‌رویم…

آخرین، بزرگترین و کامل‌ترین نسخۀ شفابخشی که از آسمان برای هدایت انسان آمده، قرآن است.

در جلسۀ قبل، قصۀ گاوی را تعریف کردیم که بنی‌اسرائیل در آن بهانه‌جویی می‌کردند. فردی در قوم بنی‌اسرائیل کشته شد، بین اقوام بنی‌اسرائیل به سبب اینکه قاتل از چه قومی است، درگیری و اختلاف پیش آمد. موسی بن عمران هم که دید فتنه‌ای دارد به پا می‌شود، از خداوند کمک خواست، خداوند هم فرمود: به قوم خود بگو گاو ماده‌ای را ذبح کنند و بخشی از آن را به مقتول بزنند آن‌گاه او زنده می‌شود و می‌گوید قاتل من چه کسی است. بنی‌اسرائیل هم بهانه آوردند که اول از خدا بخواه که چگونه گاوی باشد؟ جواب آمد: پیر و کم سن و سال نباشد بلکه متعادل باشد؛ بعد گفتند رنگ آن چه باشد؟ جواب آمد: زرد.

بهانۀ سوم را در آیۀ بعد خواهیم خواند:

آیۀ ۷۰ :

«قَالُوا ادْعُ لَنَا رَبَّکَ یُبَیِّنْ لَنَا مَا هِیَ إِنَّ الْبَقَرَ تَشَابَهَ عَلَیْنَا وَإِنَّا إِنْ شَاءَ اللَّهُ لَمُهْتَدُونَ»

«قَالُوا ادْعُ لَنَا رَبَّکَ یُبَیِّنْ لَنَا مَا هِیَ»مجدداً گفتند از خدا بخواه این گاو ماده را توصیف کند، توضیح دهد؛ «إِنَّ الْبَقَرَ تَشَابَهَ عَلَیْنَا» این گاو ماده هنوز برای ما شطرنجی است، مبهم است، و برای ما روشن نیست؛ «وَإِنَّا إِنْ شَاءَ اللَّهُ لَمُهْتَدُونَ» اگر خدا بخواهد ما از هدایت یافتگان خواهیم بود!

آیۀ ۷۱ :

«قَالَ إِنَّهُ یَقُولُ إِنَّهَا بَقَرَهٌ لَا ذَلُولٌ تُثِیرُ الْأَرْضَ وَلَا تَسْقِی الْحَرْثَ مُسَلَّمَهٌ لَا شِیَهَ فِیهَا ۚ قَالُوا الْآنَ جِئْتَ بِالْحَقِّ ۚ فَذَبَحُوهَا وَمَا کَادُوا یَفْعَلُونَ»

«قَالَ» موسی بن عمران فرمود، «إِنَّهُ یَقُولُ إِنَّهَا بَقَرَهٌ لَا ذَلُولٌ تُثِیرُ الْأَرْضَ» خداوند می‌فرماید: آن گاو مورد نظر گاوی است که نه شخم بزنند زمین را، یعنی نباید گاو کارکُن باشد؛ «وَلَا تَسْقِی الْحَرْثَ» و گاوی هم که برای کشاورزی آب می‌آورد نباشد؛ «مُسَلَّمَهٌ» از نظر رنگ هم یکدست سالم باشد؛ «لَا شِیَهَ فِیهَا» راه‌راه و خال‌خال نباشد؛ «قَالُوا الْآنَ جِئْتَ بِالْحَقِّ» بنی‌اسرائیل گفتند: الان دیگر شما حق را آوردی و برای ما توضیح دادی؛ «فَذَبَحُوهَا» به دنبال آن گاو جستجوی بسیاری کردند و سرانجام آن گاو را با همان مشخصات یافتند و ذبح کردند؛ «وَمَا کَادُوا یَفْعَلُونَ» اما امر خداوند را انجام ندادند.

از این آیه دریافت می‌شود که وقتی ما تسلیم امر خداوند نیستیم و دائماً طفره می‌رویم، با اینکه در آخر هم آن را انجام می‌دهیم اما گویا انجام نداده‌ایم.

آیۀ ۷۲ :

«وَإِذْ قَتَلْتُمْ نَفْسًا فَادَّارَأْتُمْ فِیهَا ۖ وَاللَّهُ مُخْرِجٌ مَا کُنْتُمْ تَکْتُمُونَ»

«وَإِذْ قَتَلْتُمْ نَفْسًا» قصه از اینجا شروع می‌شد که شما یک کسی را کشتید، «فَادَّارَأْتُمْ فِیهَا» اختلاف کردید بر سر اینکه قاتل آن فرد کیست؟ «وَاللَّهُ مُخْرِجٌ مَا کُنْتُمْ تَکْتُمُونَ» و خداوند بیرون می‌آورد از آن توطئه‌هایی که پنهان داشتید.

آیۀ ۷۳ :

«فَقُلْنَا اضْرِبُوهُ بِبَعْضِهَا ۚ کَذَٰلِکَ یُحْیِی اللَّهُ الْمَوْتَىٰ وَیُرِیکُمْ آیَاتِهِ لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ»

«فَقُلْنَا اضْرِبُوهُ بِبَعْضِهَا» گاو را کشتند، خداوند فرمان داد قسمتی از گاو مرده را به مقتول بزنید او زنده خواهد شد؛ مگر می‌شود مرده را به مرده بزنند زنده بشود؟ بله! بله! خداوندی که بر هر کاری تواناست و مرده‌ها را در روز قیامت زنده خواهد کرد، می‌تواند.

«کَذَٰلِکَ یُحْیِی اللَّهُ الْمَوْتَىٰ» این چنین خداوند مردگان را زنده می‌کند، «وَیُرِیکُمْ آیَاتِهِ لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ» و نشانه‌هایش را نمایش می‌دهد بلکه شما اندیشه کنید!

بعضی‌ها می‌پرسند که معاد در دنیا هم انجام شده‌است؟ بله، در قصۀ حضرت ابراهیم علیه‌السلام، در قصۀ عُزَیر پیغمبر در سورۀ بقره خواهیم خواند و همچنین این قصه…

آیۀ ۷۴ :

«ثُمَّ قَسَتْ قُلُوبُکُمْ مِنْ بَعْدِ ذَٰلِکَ فَهِیَ کَالْحِجَارَهِ أَوْ أَشَدُّ قَسْوَهً ۚ وَإِنَّ مِنَ الْحِجَارَهِ لَمَا یَتَفَجَّرُ مِنْهُ الْأَنْهَارُ ۚ وَإِنَّ مِنْهَا لَمَا یَشَّقَّقُ فَیَخْرُجُ مِنْهُ
الْمَاءُ ۚ وَإِنَّ مِنْهَا لَمَا یَهْبِطُ مِنْ خَشْیَهِ اللَّهِ ۗ وَمَا اللَّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ»

«ثُمَّ قَسَتْ قُلُوبُکُمْ مِنْ بَعْدِ ذَٰلِکَ» اما دل‌های شما بعد از این قصه سخت شد با اینکه آیه و معجزۀ خدا را دیدید، «فَهِیَ کَالْحِجَارَهِ» مثل سنگ، «أَوْ أَشَدُّ قَسْوَهً» حتی سخت‌تر از سنگ، چرا؟ چرا که «وَإِنَّ مِنَ الْحِجَارَهِ لَمَا یَتَفَجَّرُ مِنْهُ الْأَنْهَارُ» بعضی از سنگ‌ها هستند که ترک برمی‌دارند و آب از دل آن‌ها می‌جوشد، «وَإِنَّ مِنْهَا لَمَا یَشَّقَّقُ فَیَخْرُجُ مِنْهُ الْمَاءُ» در بعضی از سنگ‌ها، نه یک شکاف بزرگ بلکه یک ترکِ باریک برمی‌دارد و رطوبت به صورت نم‌نم از آن خارج می‌شود، «وَإِنَّ مِنْهَا لَمَا یَهْبِطُ مِنْ خَشْیَهِ اللَّهِ» بعضی از سنگ‌ها از خوف خدا از بالای کوه فرود می‌آیند، اما بعضی از آدم‌ها که دل‌هایشان از سنگ نیز سخت‌تر است تحت تأثیر قرار نمی‌گیرند.
گاهی انسان از حیوان، جَماد و از سنگ پست‌تر می‌شود! این همه نشانه را می‌بیند ولی چشم خود را می‌بندد…

آیۀ ۷۵ :

«أَفَتَطْمَعُونَ أَنْ یُؤْمِنُوا لَکُمْ وَقَدْ کَانَ فَرِیقٌ مِنْهُمْ یَسْمَعُونَ کَلَامَ اللَّهِ ثُمَّ یُحَرِّفُونَهُ مِنْ بَعْدِ مَا عَقَلُوهُ وَهُمْ یَعْلَمُونَ»

«أَفَتَطْمَعُونَ أَنْ یُؤْمِنُوا لَکُمْ وَقَدْ کَانَ فَرِیقٌ مِنْهُمْ یَسْمَعُونَ کَلَامَ اللَّهِ ثُمَّ یُحَرِّفُونَهُ» خطاب این آیه به مسلمان‌ها است.

مسلمان‌ها!

آیا شما امید بسته‌اید که چنین آدم‌هایی، این‌گونه از یهودی‌ها به شما ایمان بیاورند؟!

در حالی که جمعی از آن‌‌ها کلام خدا را می‌شنوند اما آگاهانه در آن دست می‌برند، تحریف می‌کنند و بد معنا می‌کنند.
«مِنْ بَعْدِ مَا عَقَلُوهُ» بعد از اینکه فکر کردند، « وَهُمْ یَعْلَمُونَ» آگاهانه کتاب خدا را تحریف می‌کنند.

شما امید به هدایت‌شان دارید؟

این‌ها کسانی هستند که

آیۀ ۷۶ :

«وَإِذَا لَقُوا الَّذِینَ آمَنُوا قَالُوا آمَنَّا وَإِذَا خَلَا بَعْضُهُمْ إِلَىٰ بَعْضٍ قَالُوا أَتُحَدِّثُونَهُمْ بِمَا فَتَحَ اللَّهُ عَلَیْکُمْ لِیُحَاجُّوکُمْ بِهِ عِنْدَ رَبِّکُمْ ۚ أَفَلَا تَعْقِلُونَ»

«وَإِذَا لَقُوا الَّذِینَ آمَنُوا قَالُوا آمَنَّا» نزد مؤمنان می‌آیند و می‌گویند ایمان آوردیم،

«وَإِذَا خَلَا بَعْضُهُمْ إِلَىٰ بَعْضٍ قَالُوا أَتُحَدِّثُونَهُمْ بِمَا فَتَحَ اللَّهُ عَلَیْکُمْ لِیُحَاجُّوکُمْ بِهِ عِنْدَ رَبِّکُمْ ۚ أَفَلَا تَعْقِلُونَ»

گروهی از یهودی‌ها بشارت‌های آمدن پیامبر اسلام را به مسلمان‌ها می‌گفتند،

گروهی از آن‌ها که کینه‌توزتر و تنگ‌نظرتر بودند به گروه اول می‌گفتند:

چرا شما این کار را می‌کنید؟ دارید علیه خودتان پرونده درست می‌کنید!

پس این آیه گفتگوی گروهی از یهودی‌های سخت‌گیر و منجمد است با گروهی که آمادگی بیشتری برای مسلمانی داشتند؛

به آن‌ها چه گفتند؟

«وَإِذَا خَلَا بَعْضُهُمْ إِلَىٰ بَعْضٍ» گروهی از یهودی‌ها در خلوت با گروه دیگر،

«قَالُوا» این را می‌گویند،

«أَتُحَدِّثُونَهُمْ بِمَا فَتَحَ اللَّهُ عَلَیْکُمْ» با مسلمان‌ها می‌نشینید و بشارت‌های پیامبر اسلام را به آن‌ها نوید می‌دهید؟!

«لِیُحَاجُّوکُمْ بِهِ عِنْدَ رَبِّکُمْ» تا مسلمان‌ها هم روز قیامت در پیشگاه خداوند علیه شما حجت بیاورند،

چرا این کار را می‌کنید؟ پنهان کنید علائم پیامبر اسلام را، کتمان کنید؛ «أَفَلَا تَعْقِلُونَ» آیا فکر نمی‌کنید؟

آیه‌های قرآن برای همۀ روزگاران است، ببینیم کدام قسمت آن مربوط به ما است…

خدانگهدار شما…

جلسه بعد

قرآن کریم

شرح صفحه 10 قرآن کریم

ایمان و عمل صالح، شاخص های هدایت

شرح صفحه 10 قرآن کریم سورۀ مبارکه بقره آیات 62-69 از مجموعه دروس بر ساحل نور توسط حجت الاسلام سید جواد بهشتی را به صورت فیلم، صوت و متن پیاده شده تقدیم شما مخاطبان قرآنی می نمائیم.

بسم الله الرحمن الرحیم

به مهمانی قرآن کریم می‌رویم…

صفحۀ ۱۰
سورۀ مبارکه بقره
آیات ۶۹-۶۲

آیۀ ۶۲ :

«إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَالَّذِینَ هَادُوا وَالنَّصَارَىٰ وَالصَّابِئِینَ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْیَوْمِ الْآخِرِ وَعَمِلَ صَالِحًا فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ

رَبِّهِمْ وَلَا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلَا هُمْ یَحْزَنُونَ»

می‌فرماید: «إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا» کسانی که ایمان آوردند -یعنی مسلمان‌ها-، «وَالَّذِینَ هَادُوا» آنان که یهودی شدند،

«وَالنَّصَارَىٰ» و مسیحیان، «وَالصَّابِئِینَ» یک دین دیگری وجود دارد که پیروان حضرت یحیی هستند،

«صابئان»، «مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْیَوْمِ الْآخِرِ وَعَمِلَ صَالِحًا» آن‌که ایمان آورد به اللّٰه و جهان آخرت و علاوه بر ایمان، عمل صالح انجام داد،

«فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ» برای آنان است پاداش‌شان نزد پروردگارشان،

«وَلَا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ» و ترسی بر آن‌ها نیست، «وَلَا هُمْ یَحْزَنُونَ» و آن‌ها غصه‌ای ندارند.

یهودیان بیشتر به شعار و ادعای دینداری دلخوش بودند؛

این آیه می‌فرماید: نه! دین داری یعنی ایمان، دین داری یعنی عمل. مسیحی باشد یا یهودی، صابئی باشد یا مسلمان…

بعضی از این آیه برداشت غلطی کرده‌اند و آن را این‌گونه معنا کرده‌اند که در هر زمانی حتی الان در قرن بیست و یکم، یهودی‌ها یهودی باشند،

مسیحی‌ها مسیحی باشند، صابئی‌ها صابئی باشند و لزومی ندارد که ما آن‌ها را دعوت کنیم.

این آیه همه را تأیید می‌کند؛ این طور نیست! آیات قرآن را کنار هم باید ببینیم.

ما در جای دیگر قرآن می‌خوانیم:

«وَمَنْ یَبْتَغِ غَیْرَ الْإِسْلَامِ دِینًا فَلَنْ یُقْبَلَ مِنْهُ» هر کس به جز اسلام دینی را برگزیند قبول نمی‌شود از او.

علاوه بر این، یهودی‌ها اگر حقیقتاً یهودی باشند بشارت به پیامبر اسلام در کتابشان آمده است،

مسیحی‌ها اگر حقیقتاً مسیحی باشند بشارت پیامبر اسلام و پذیرفتن دین اسلام و قرآن کریم در انجیل آمده است.

پس این آیه به ما می‌فرماید: اگر آرامش می‌خواهید، در سایۀ ایمان و عمل صالح است.

بنی اسرائیل چه کاری کردند؟

آیۀ ۶۳ :

«وَإِذْ أَخَذْنَا مِیثَاقَکُمْ وَرَفَعْنَا فَوْقَکُمُ الطُّورَ خُذُوا مَا آتَیْنَاکُمْ بِقُوَّهٍ وَاذْکُرُوا مَا فِیهِ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ»

«وَإِذْ أَخَذْنَا مِیثَاقَکُمْ وَرَفَعْنَا فَوْقَکُمُ الطُّورَ» و یاد کنید آن روزگارانی را که ما از شما تعهد گرفتیم.

وقتی موسی بن عمران تورات را آورد، بعضی از یهودی‌ها آن را جدی نمی‌گرفتند.

پیامبر خدا هم دلسوز است، خوشبختی انسان‌ها را می‌خواهد، خوشبختی انسان‌ها هم در سایۀ کار و کوشش و تعهد است.

و یاد کنید آنگاه که ما از شما تعهد گرفتیم.

«وَرَفَعْنَا فَوْقَکُمُ الطُّورَ» و ما قطعۀ بزرگی از کوه را کندیم و بالای سر شما قرار دادیم،

«خُذُوا مَا آتَیْنَاکُمْ بِقُوَّهٍ» خداپرستان!

آنچه به شما دادیم جدی بگیرید، یهودیان تورات را، مسیحیان انجیل را و مسلمان‌ها قرآن را؛

هر دینی در زمان خود، آنچه را که خداوند به شما داده‌است جدی بگیرید…

«وَاذْکُرُوا مَا فِیهِ» محتوای کتاب خدا را یاد کنید، تکرار کنید، «لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ» امید است تقوا پیشه کنید.

شما در مقابل این هشدار چه کاری کردید؟

آیۀ ۶۴ :

«ثُمَّ تَوَلَّیْتُمْ مِنْ بَعْدِ ذَٰلِکَ ۖ فَلَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَیْکُمْ وَرَحْمَتُهُ لَکُنْتُمْ مِنَ الْخَاسِرِینَ»

«ثُمَّ تَوَلَّیْتُمْ مِنْ بَعْدِ ذَٰلِکَ» بعد از این‌که کوه را بالای سر شما قرار دادیم،

باز هم عبرت نگرفتید، پشت کردید بعد از آن ماجرا؛

«فَلَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَیْکُمْ وَرَحْمَتُهُ» اگر فضل و رحمت خدا بر شما نبود،

«لَکُنْتُمْ مِنَ الْخَاسِرِینَ» از زیانکاران بودید، خداوند لطف کرد و دوباره رحمتش را به شما برگرداند.

یک قصۀ دیگر؛ این قصه در سه یا چهار جای قرآن آمده است:

آیۀ ۶۵ :

«وَلَقَدْ عَلِمْتُمُ الَّذِینَ اعْتَدَوْا مِنْکُمْ فِی السَّبْتِ فَقُلْنَا لَهُمْ کُونُوا قِرَدَهً خَاسِئِینَ»

«وَلَقَدْ عَلِمْتُمُ الَّذِینَ اعْتَدَوْا مِنْکُمْ فِی السَّبْتِ»، «السَّبْتِ» یعنی روز شنبه، روز تعطیل.

نام دو روز از هفت روزِ ایام هفته در قرآن آمده است: جمعه تعطیلی مسلمان‌ها، شنبه تعطیلی یهودی‌ها.

خداوند فرمان داد یهود روزهای شنبه را برای استراحت، نظافت، دید و بازدید و برای آموزش دین تعطیل کنند.

بخشی از یهودیان در کنار ساحل دریا زندگی می‌کردند، غالباً هم شغل اصلی بندرنشینان ماهیگیری است.

خداوند به آن‌ها فرمود روزهای شنبه ماهیگیری نکنید، از طرفی برای امتحان ایشان،

خداوند به ماهی‌های مرغوب فرمان داد روزهای شنبه کنار ساحل بیایند تا معلوم شود هر کسی چند مَرده حلاج است!

یهودی‌ها هم می‌دیدند که روزهای شنبه گَله گَله ماهی‌ها می‌آمدند چشمک می‌زدند،

دل‌شان بی‌قرار می‌شد، آرام آرام فکری کردند که امروزی‌ها به آن کلاه شرعی می‌گویند؛

به این صورت که یک کاری کنند در ظاهر از حکم خدا اطاعت کرده باشند،

اما در حقیقت تخلف کردند و آن این بود که حوضچه‌هایی درست کردند و برای آن‌ها دریچه قرار دادند،

هر شنبه ماهی‎ها در آن حوضچه‌ها می‌آمدند، ایشان در آن‌ها را می‌بستند و صید نمی‌کردند، یکشنبه می‌آمدند و صید می‌کردند.

خودشان هم به خودشان می‌گفتند شما شاهد هستید که ما تخلف نکردیم، ما یکشنبه صید کردیم.

در حقیقت یک ظاهری را درست کردند؛ مثل کسانی که رشوه را به نام زیرمیزی، حق‌الوکاله، حق‌الزحمه یا هدیه می‌گیرند.

آن مأمور مالیات به نزد امیرالمؤمنین علیه‌السلام آمد، دو تا پول گذاشت و گفت: این مالیات –زکات- است، این هم هدیه است.

حضرت فرمود: هدیه نه! این رشوه است، تو اسم هدیه را روی آن می‌گذاری،

تو اگر مأمور دولت نبودی این پول را به تو می‌دادند؟! هرگز…

خیلی قصۀ الهام‌بخشی است…!

«وَلَقَدْ عَلِمْتُمُ الَّذِینَ اعْتَدَوْا مِنْکُمْ فِی السَّبْتِ» مخاطب این آیه یهودیان زمان پیامبر هستند، ماجرا مربوط به اجداد آن‌ها است.

شما دانستید — شناختید — آنانی را که تجاوز کردند از بین شما در ماجرای روز شنبه،

«فَقُلْنَا لَهُمْ» ما هم به متخلفین، به قانون شکنان گفتیم، «کُونُوا قِرَدَهً خَاسِئِینَ» بوزینه‌های طرد شده بشوید،

یعنی از حالت انسانیت یا واقعاً خداوند آن‌ها را به حیوان تبدیل کرد یا خلق و خوی آن‌ها را حیوانی کرد.

آیۀ ۶۶ :

«فَجَعَلْنَاهَا نَکَالًا لِمَا بَیْنَ یَدَیْهَا وَمَا خَلْفَهَا وَمَوْعِظَهً لِلْمُتَّقِینَ»

«فَجَعَلْنَاهَا نَکَالًا لِمَا بَیْنَ یَدَیْهَا» و ما قرار دادیم آن ماجرا را عبرتی برای مردم همان روزگار،

«وَمَا خَلْفَهَا» و برای مردمان روزگاران بعد، امام صادق علیه السلام فرمودند: «وَمَا خَلْفَهَا» یعنی مسلمان‌ها.

«وَمَوْعِظَهً لِلْمُتَّقِینَ» و مایۀ عبرت و پند و اندرز قرار دادیم برای پرهیزکاران؛

مجازات برای خودشان، عبرت و پند برای پرهیزکاران.

از اینجا به بعد قصه‌ای شروع می‌شود که به دلیل این قصه، نام این سوره بقره گذاشته شده‌است.

چرا می‌گوییم سورۀ بقره؟ به دلیل این قصه…

قصه چه بوده‌است؟

در بین بنی‌اسرائیل یک کسی کشته شد، قاتل معلوم نبود چه کسی است؟

بین چند طایفه دعوا به راه افتاد، هر طایفه، طایفۀ دیگری را متهم می‌کرد که قاتل بین شما است.

شرح صفحه دهم قرآن

ماجرا و دعوا را نزد موسی بن عمران آوردند، حضرت موسی علیه السلام دیدند

الان جامعه وضع هیجانی دارد و طبق قواعد طبیعی نمی‌شود سامان داد.

از اعجاز استفاده کرد، از آسمان استفاده کرد. و خداوند به پیغمبرش فرمود: به قومت بگو یک گاو ماده را بکشند،

قسمتی از آن گاو را به آن مرده – مقتول – بزنند او خود به هوش می‌آید و زنده می‌شود، و می‌گوید قاتل من چه کسی است!

آیۀ ۶۷ :

«وَإِذْ قَالَ مُوسَىٰ لِقَوْمِهِ إِنَّ اللَّهَ یَأْمُرُکُمْ أَنْ تَذْبَحُوا بَقَرَهً ۖ قَالُوا أَتَتَّخِذُنَا هُزُوًا ۖ قَالَ أَعُوذُ بِاللَّهِ أَنْ أَکُونَ مِنَ

الْجَاهِلِینَ»

«وَإِذْ قَالَ مُوسَىٰ لِقَوْمِهِ» و یاد کنید آنگاه که گفت موسی به مردمش،

«إِنَّ اللَّهَ یَأْمُرُکُمْ أَنْ تَذْبَحُوا بَقَرَهً» خداوند به شما فرمان داده ذبح کنید گاو ماده‌ای را، «قَالُوا أَتَتَّخِذُنَا هُزُوًا» گفتند ما را مسخره می‌کنی؟

«قَالَ أَعُوذُ بِاللَّهِ أَنْ أَکُونَ مِنَ الْجَاهِلِینَ» موسی نبی فرمود: به خدا پناه می برم که از جاهلان باشم، نه، مسخره نمی‌کنم، واقعاً دارم می‌گویم.

آیۀ ۶۸ :

«قَالُوا ادْعُ لَنَا رَبَّکَ یُبَیِّنْ لَنَا مَا هِیَ ۚ قَالَ إِنَّهُ یَقُولُ إِنَّهَا بَقَرَهٌ لَا فَارِضٌ وَلَا بِکْرٌ عَوَانٌ بَیْنَ ذَٰلِکَ ۖ فَافْعَلُوا مَا

تُؤْمَرُونَ»

«قَالُوا ادْعُ لَنَا رَبَّکَ یُبَیِّنْ لَنَا مَا هِیَ» معروف است که بنی‌اسرائیل بهانه جو بودند،

اولین بهانۀ ایشان این بود که از خدایت بخواه برای ما توضیح دهد که آن بقره چیست؟

«قَالَ إِنَّهُ یَقُولُ إِنَّهَا بَقَرَهٌ لَا فَارِضٌ وَلَا بِکْرٌ» موسی بن عمران فرمود که خداوند می‌فرماید: گاو ماده‌ای باشد نه خیلی پیر و سالمند،

نه بکر و کم‌سن، «عَوَانٌ بَیْنَ ذَٰلِکَ» متعادل، متناسب، بین پیر و جوان، «فَافْعَلُوا مَا تُؤْمَرُونَ» فرمان خدا را انجام بدهید، چرا بهانه می‌آورید ؟!

آیۀ ۶۹ :

«قَالُوا ادْعُ لَنَا رَبَّکَ یُبَیِّنْ لَنَا مَا لَوْنُهَا ۚ قَالَ إِنَّهُ یَقُولُ إِنَّهَا بَقَرَهٌ صَفْرَاءُ فَاقِعٌ لَوْنُهَا تَسُرُّ النَّاظِرِینَ»

«قَالُوا ادْعُ لَنَا رَبَّکَ یُبَیِّنْ لَنَا مَا لَوْنُهَا» بنی‌اسرائیل گفتند از خدا بخواه توضیح بدهد رنگ این گاو ماده چه باشد؟

«قَالَ إِنَّهُ یَقُولُ» موسی بن عمران فرمود که خداوند می‌فرماید،

«إِنَّهَا بَقَرَهٌ صَفْرَاءُ» گاو ماده‌ای است زرد رنگ، «فَاقِعٌ» یک‌دست،

«لَوْنُهَا تَسُرُّ النَّاظِرِینَ» که رنگ آن شادمان می‌کند بینندگان را.

قصۀ بقره تا صفحه ۱۱ ادامه دارد. باهم باشیم و ببینیم سرنوشت بنی‌اسرائیل بهانه جو به کجا رسید؟

جلسه بعد