حسن عاقبت و سوء عاقبت

حسن عاقبت و سوء عاقبت

یکی از موضوعات بسیار مهمی که اهمیتش را پیامبر و معصومین مدام تکرار میکردند مسئله حسن عاقبت و سوء عاقبت است. این موضوعی که میخواهم عرض کنم هم امیدبخش است هم هراسناک است به بعضی ها آدم نگاه میکند امید پیدا میکند به بعضی ها ادم نگاه میکند دلواپس میشود عاقبت ما چه خواهد شد؟ این موضوع امروز،  تمام وقت راجع به این قصه است.


دانلود فایل صوتی


بِسمِ اللهِ الرَّحمَنِ الرَّحیم

اِلَهی اَنطِقنی بِالهُدیَ وَ اَلهمنِی التَّقویَ ماه مبارک رمضان در خانه خدا پس از اقامه نماز جماعت شب میلاد مسعود سبط اکبر امام حسن مجتبی علیه السلام است. از خداوند میخواهیم طاعات و عبادات و خدمات شما را روزه داری تلاوت قران اطعام ازشما و از همه بندگانش قبول بفرماید و دلهای ما را برای دریافت رحمتهایش در شبهای قدر مهیا بفرماید. تمنا میکنم به روان تابناک پیامبرعظیم الشان اسلام و اهل بیت پاکش صلواتی تقدیم بفرمایید. به روان پاک شهیدان ارواح مومنین مومنات خواهران و برادرانی که در سالهای قبل در این مساجد حضور پیداکردند نماز اقامه کردند قران خواندند سخنی گفتند یا شنیدند عالمانی که ما را هدایت کردند و همه کسانی که برما حقی دارند صلواتی هدیه بفرمایید.
یکی از موضوعات بسیار مهمی که اهمیتش را پیامبر و معصومین مدام تکرار میکردند مسئله حسن عاقبت و سوء عاقبت است مامیتوانیم مردم را به چهارقسمت تقسیم کنیم:
بعضی تمام عمرشان با راستی درستی با پاکی با خیر رسانی اغشته است. بعضی تمام عمرشان با نادرستی با ناپاکی با ظلم با تجاوز همراه است این دوگروه. یک گروه دیگری هستند اغاز زندگیشان با بدی با گناه با ظلم همینطور می ایند و دهها سال ولی به دلایلی پایان زندگیشان به خوشی ختم میشود به حسن به نور این گروه سوم. یک گروه چهارمی هستند اغاز زندگیشان دهه های اول نماز میخوانند خدمت میکنند دنبال علم هستند دنبال خیر هستند جبهه میروند مکه رفتند اما پایان عمرشان به بدی تمام میشود.
این موضوعی که میخواهم عرض کنم هم امیدبخش است هم هراسناک است به بعضی ها ادم نگاه میکند امید پیدا میکند به بعضی ها ادم نگاه میکند دلواپس میشود عاقبت ما چه خواهد شد؟ این موضوع امروز تمام وقت راجع به این قصه است.
بارها درقران کریم این کلمه رامیبینیم امَنوا ثُمَّ کَفَروا عده ای ایمان اوردند بعد از مدتی دست برداشتند کافر شدند چون انسان ازاد است مختاراست هروقت میتواند در هر راهی باشد مگر مدد الهی دست انسان را بگیرد انسان طمع دارد حرص دارد شهوت دارد غضب دارد خودپسند است خودپرست است مستبد است خیلی خطرها انسان را تهدید میکند. امَنوا ثُمَّ کَفَروا حتی ایاتی داریم اهنگش این است امَنو ثُمَّ کَفَروا ،ثُمَّ امَنوا ، ثُمَّ کَفَروا مدتی ایمان اورده بعد کافر شده مجددا ایمان اورده باز با بدبختی این جهان را ترک میکند. اینها زنگ خطر است. ما کسان زیادی در تاریخ داریم حالا من اسم ان را اینطوری گذاشته ام خوش سابقه های بدعاقبت. دوم بدسابقه های خوش عاقبت.
حتی خداوند در قران سرگذشت انها را اورده مثلا خوش سابقه های بدعاقبت دو نفر هستند دربین بنی اسرائیل هر دو انقلابی بودند مومن بودند از طرفداران موسی بن عمران بودند یکی به نام قارون پس از انقلاب به بیراهه رفت و دنبال پول جمع کردن رفت شروع کرد به برج ساختن و کارخانه و از این حرفها همه احساساتش را کنار گذاشت دستور هم امد مقداری به مردم به بینوایان توجه کن گفت مال خودم است نمیخواهم بدهم. اینها نتیجه تخصص خودم است اِنَّما اوتیتُ عَلَی عِلمِِ عِندی اینها مال خودم است اینها نتیحه تخصص خودم است. اِنَّمَا اوتِیتُهُ عَلَی عِلمِِ مِن عِندِی اینها مال خودم است قارون کی بوده؟ از انقلابیون بوده خوش سابقه بوده یعنی تاریخش را نگاه کنیم در انقلاب میدرخشیده.
نفر دوم بلعم که در سوره اعراف ایه ۱۷۶ عالمی است که موسی بن عمران گاهی او را به جلسات اعزام میکرده سخنرانی کند از نظر معنوی انقدر ترقی کرده بوده که مستجاب الدعوه بوده یعنی دعا میکرده ردخور نداشته. فرعون در کمین او نشست هنوز انقلاب نشده و از او سوءاستفاده کرد و او هم یا از ترس فرعون یا به طمع وعده های فرعون به دام فرعون افتاد حتی حاضر شد از مستجاب الدعوه بودن خود علیه موسی بن عمران استفاده کند. خداوند اسم این عالم را سگ گذاشته یک وقت ما میگوییم فلانی سگ است بعد هم بعضی ها ممکن است ما را نصیحت کنند حاج اقا شما که از حرفهای رکیک که، خدا یک عالم را عالم سطح پایین هم نه اینها برای ما زنگ خطر است که غره نشویم به خدماتمان مغرورنشویم به گذشته مان که من جبهه رفتم من چقدر نمازخواندم مقداری از این مسجد را من ساختم به فقرا کمک کردم چقدر در صندوقهای قرض الحسنه پول دارم. همه اینها خوب است جای شکر گزاری دارد ولی اگر غرور سراغ انسان بیاید انسان را بیچاره میکند.
این دونفر قارون و بلعم هر دو در قران امده. قران کریم در سوره ابراهیم ایه ۲۷ یکی از الطاف الهی را ثابت قدم بودن در عقیده میداند یُثَبِّتُ الله یعنی خداوند ثابت قدم میکند اَلَّذین امَنوا مومنین را بِالقَولِ الثَّابِت فِی الحَیوةِ الدُّنیَا وَ فِی الاخِرة یک حرف درست انها زدند تا زنده بودند همان حرف را زدند در اخرت هم بر همان عقیده بودند این خیلی خوب است. در قران کریم تقریبا ۱۷۰دعا است یکی از دعاها که درباره علما است رَبَّنَا لَا تُزِغ قُلوبَنَا بَعدَ اِذ هَدَیتَنَا خدایا بعد از اینکه ما را هدایت کردی نکند طوری بشود دلهای ما به سمت چرکینی برود. یعنی خود ما زمینه ای را فراهم کنیم خدا هم فرمولهایی دارد معلوم میشود احتمال لغزش است. احتمال به بیراهه رفتن است احتمال برگشتن از راه درست است.
شما حساب کنید گروهی از مهاجران هشتاد و چندنفر از مکه به خاطر خفقان زیاد و مشکلات زیاد و به خاطر شکنجه هایی که بوده انها مهاجرت کردند به سرزمین حبشه که شما قصه اش را شنیده اید. یکی از این هشتاد و چند نفر در انجا مسیحی شد. مشرکین وقتی فهمیدند انها را تعقیب کردند انها هم زیرکی به خرج دادند از راههایی خودشان را به بندر رساندند سوار کشتی شدند و فرار کردند. یک چنین جمعیتی در انها بدعاقبت هم هست همین طلحه و زبیر حالا گوینده ها بر اساس مصالحی، کم زندگی انها را بیان میکنند. هر دوی انها خوش درخشیدند یعنی واقعا میتوانیم این کلمه را برایشان بگوییم خوش سابقه های بدعاقبت چقدر در جبهه هابودند چقدر برای اسلام تبلیغ کردند. زبیر یکی از مدافعان حضرت زهرای مرضیه است یعنی عده معدودی در دوران سقیفه امدند خانه حضرت علی علیه السلام هفت هشت نفر که زبیر یکی از انها بود امیرالمومنین علیه السلام در نهج البلاغه میفرماید این شمشیر زبیر انقدر خدمت کرده به اسلام اما عاقبتش را ببینید اینها زنگ خطر است‌.
نباید پیرمردها بگویند که عاقبت ما را بخیر کن همه باید بگویند جوان پیر زن مرد عالم عادی همه باید به درگاه پروردگار تضرع کنیم. این دعایی که پیغمبر میخوانده اِلَهی لَا تَکِلنِی اِلَی نَفسی طَرفَةَ عَینِِ اَبَداً خدایا لحظه ای مرا به خودم وامگذار به خودم واگذاشته شوم غرور می اید من بودم چه کردم شمشیر من بود پول من بود وساطت من بود سخنرانیهای من بود کتابهای من بود غرور که می اید انسان را بیچاره میکند. همیشه حالت رجاء حالت التماس به پیشگاه خدا که خدایا خودت ما را حراست کن خودت ما را حفاظت کن تا عاقبت بخیر شویم.
قران کریم درسوره بقره ایه ۱۳۲میفرماید دو پیغمبر حضرت ابراهیم علیه السلام و حضرت یعقوب وقتی میخواستند از دنیا بروند بچه هایشان را صدا زدند گفتند یَا بَنِیَ بچه جان بُنَی یعنی فرزند کوچک بَنِی جمع است یعنی فرزندان پسران ای پسران اِنَّ اللهَ اصطَفَی لَکُمُ الدّین خداوند یک ایینی را برای شما انتخاب کرده از این به بعد میخواهید چه کنید؟ بچه ها هم گفتند پدرجان یا ابراهیم شما نظرتان چیست ما باید چه بکنیم ای پدرجان یعقوب ما چیکار کنیم؟ پدر به بچه ها میگوید فَلَا تَموتُنَّ اِلَّا وَ اَنتُم مُسلِمون من از شما این را میخواهم تا لحظه مرگ این دین را این عقیده و باور را حفظ کنید با خودتان داشته باشید. در حال اسلام در حال ایمان این جهان را ترک کنید.
خدا رحمت کند مرحوم کلینی در کتاب شریف اصول کافی یک بابی دارد به نام باب ایمانُ المُعارین یعنی ایمان کسانی که ایمانشان قرضی است. مُعارین از عاریه می اید عاریه یعنی یک وسیله ای را یک روز استفاده میکنیم و بعد به صاحبش پس بدهیم. انجا احادیثی بوده یک کسانی در حال جان دادن هرچه ان فرشته میگوید بگو اشهد ان لا اِلَهَ اِلَّا الله نمیگوید در حال کفر این جهان را ترک میکند. همینجا یک قصه ای را که شما شنیدید بگویم اهمیت رضایت پدر و مادر را در خوش عاقبتی بیان کنم. خبر دادن به پیامبر صَلَّی اللهُ عَلیه وَ الهِ وَسَلَّم یا رسول الله جوانی در خانه ما در حال جان دادن است دوسه روز دیگر میرسیم به موضوع جان دادن انجا خواهیم گفت چه مشکلی است ان مسئله جان دادن، جوانی در خانه ما درحال جان دادن است میشود تشریف بیاورید پیغمبر قبول کردند. تشریف اوردند به خانه جمعیت گریه میکنند این جوان هم دارد جان می دهد. پیغمبر فرمود درست است تشخیصتان درست است در حال جان دادن است.
رو کردند به پیغمبر که در سنگ نفوذ کند در کوه نهیب بزند متلاشی میشود به جوان فرمود بگو اَشهَدُ اَنَّ لَا اِلَهَ اِلَّا الله زبانش قفل شده نمیتواند بگوید جوان مسلمان. پیغمبر فرمود این جوان مادر دارد گفتند بله کو مادرش ان خانم را اشاره کردند و گفتند مادرش است حضرت پرسید مادر راضی هستی از پسرت گفت نه راضی نیستم خیلی بدی کرده به من حتی گفت به من کتک زده. پیغمبر فرمود مادر قیامت خیلی سخت است به حق من از جوانت در گذر ان مادر هم گفت به احترام شما میگذرم. این دفعه پیغمبر فرمود بگو اَشهَدُ اَنَّ لا اله اِلّا الله ای ندفعه زبانش باز شد. چقدر عاق والدین مهم است. نارضایتی پدر و مادر یا رضایت انها این پدر بگوید الهی خیر ببینی مادربگوید پسرجان دخترم ان شاءالله عاقبت بخیر بشوی چقدر این دعا موثراست.
یکی از عوامل موثر عاقبت بخیری همین دعای پدر ومادر است. جنگ احد شده بود من ندیدم در تاریخ جایی پیامبر به اندازه جنگ احد گریه کرده باشد خیلی گریه کرد عزیزترین نیروهایی را که تربیت کرده بود در جنگ احد در مقابل چشمانش نعش انها به خاک افتاد. یکی یکی انها را نگاه میکرد چقدر برایشان زحمت کشیده بعدپرسید علی کجاست؟ گفتند کنار صخره ای نشسته گریه میکند. پیغمبر فرمود علی جان چرا گریه میکنی جنگ است دیگر ما در بدر پیروز شدیم در اینجا شکست خوردیم ان شاءالله جنگ بعدی پیروز میشویم. عرضه داشت یا رسول الله از همرزمانم عقب افتادم انها به فیض شهادت رسیده اند من زنده مانده ام.
پیغمبر این را فرمود: اباالحسن تو هم در راه خدا کشته خواهی شد این محاسنت در ماه رمضانی به خون فرقت خضاب خواهدشد امیرالمومنین اصلا نپرسید چه کسی مرا میکشد چه سالی خواهد بود سوالی که پرسید این بود راجع به خوش عاقبتی اَفِی سَلامَةِ فِی دینی انوقتی که کشته میشوم دینم سالم است؟ حتی در نگاه مولا کشته شدن خیلی اهمیت ندارد خوب مردن درست مردن اسم ان را هم گذاشته سالم مردن ایا مردن من در سلامت خواهد بود؟ یعنی درست خواهد بود باورهای من اعتقادات من اینها قصه هایی است که خدا نقل کرده یا در تاریخ اسلام رخ داده ما هم در کشورمان در این سی چهل سال چیزهای زیادی دیده ایم شما همه خبر دارید هم خوش سابقه های بدعاقبت در این چهل و چندسال دیدیم هم بدسابقه های خوش عاقبت. در عملیات بیت المقدس یک ماشین نیرو پیاده شدند من هم عمامه پوشیده بودم با لباس بسیجی. یکی از انها سراغ من امد و گفت اقا سید من از امروز میخواهم ادم بشوم تا حالا نه نماز میخواندم میخواهم جبهه ادم بشوم همان روز شهیدشد. داشتیم در انقلابمان مثل طیب رحمت الله علیه این سرگذشتها برای ما درس است. چندتا درس مهم اَفِی سَلامَةِِ مِن دینی کشته میشوم خوش عاقبت خواهم بود؟
یک اقایی است به نام نجاشی شاعر است از شاعران درجه یک چون بالاخره شعر در پیشرفت اسلام خیلی نقش داشته. خدا رحمت کند مرحوم اقای پیشوایی، مهدی پیشوایی یک عالمی است که خیلی به تشیع خدمت کرد در همین کرونا از دنیا رفت. مراسم تشییعش هم خیلی غریبانه بود در حرم حضرت معصومه سلام الله علیها به خاک سپرده شد. یک کتاب دوجلدی ایشان هشت سال به اتفاق حدود ده پانزده نفر از کارشناسان حوزه و دانشگاه هشت سال طول کشید یک کتابی نوشتند به نام مقتل جامع سیدالشهداء علیه السلام. نزدیک دو هزار صفحه است این کتاب انهایی که حوصله دارند باید بخوانند. طلبه ها بیشتر میخوانند که اینها گشتند کتابهایی هزار و چند صدساله را مقدمه این کتاب راجع به تاریخ عزادری است که این عزاداری که ما به سر و سینه میزنیم زنجیر میزنیم مثلا دویست سال پیش پانصدسال پیش هشتصد سال پیش چطور بوده تا میرسد به زمان ائمه ان دویست سال زمان ائمه عزادری چطور بوده ایشان در ان کتاب اورده. غالبا عزاداریها باشعر شاعران بوده. یعنی شاعران اشعار سوزناکی در مرثیه اباعبدالله الحسین می سرودند امامان معصوم هم، هم آن کسی که شعر میگفته می سروده هم ان کسی که صدایش خوب بوده. ان شعرها را میخوانده هم ان کسی که میشنیده همه را ستایش میکردند. شعر یک دنیایی دارد.
نجاشی از کسانی است که برای ولایت امیرالمومنین برای حقانیت امیرالمومنین شعر میگفت. حالا شما حساب کنید یک ادم حزب الهی درجه یک در جنگ صفین هم به جبهه امده در جبهه هم باشعرهایش دفاع میکرد از امیرالمومنین علیه السلام تا اینکه در همین سالها یک روزی در کوفه امد در ماه رمضان به خانه دوستش اسمش ابوسَمّاک در روز ماه رمضان هم ناهار خوردند هم شراب خوردند همسایه ها خبر دادند مامورها امدند صاحبخانه توانست فرار کند یعنی همان ابو سمّاک اما شاعر را گرفتند. بعدهم امیرالمومنین علیه السلام تحقیق کردند دیدند درست است خب حکم شراب خوردن در اسلام هشتاد ضربه شلاق است حضرت صد ضربه به او زد. گفتند یاعلی بیست تا برای چیست فرمودندبه خاطر بی احترامی به ماه رمضان ماه رمضان احترام دارد از شعائر است. وَ مَن یُعَظِّم شَعائِرَ الله فَاِنَّهَا مِن تَقوَی القُلوب خب نجاشی چیکار کرد رفت و به معاویه پیوست همان شاعری که علیه معاویه شعر می سرود.
ما هم در کشورمان داریم کسی به امریکا پناهنده شده باشد به فرانسه به انگلیس به اسرائیل نماینده مجلس استاد دانشگاه هم لباس من یک پاسدار حالا فرقی نمیکند این قصه هایی که گفتیم یعنی خطر همه ما را تهدید میکند. نمیتوانم بگویم من عمامه دارم تضمین شده، نه تضمین شده نیست. آن طرف را نگاه کنید حربن ریاحی چه کسی بوده افسر ان طرفی ها بوده امام حسین علیه السلام به اوفرموده بِاَبی اَنتَ وَ اُمّی یاعلی کسی امام حسین به او بگوید پدر ومادرم به فدای تو این حر است بِاَبی انت وَ اُمّی چه کاری کرد این حر .بدسابقه های خوش عاقبت ،خوش سابقه های بدعاقبت.
یک دعایی هست در مفاتیح من کم دیده ام کسی بخواند توصیه میکنم هم خودم بخوانم هم شما به نام دعای عدیله این دعا برای خوش عاقبتی است. حجمش هم زیاد نیست دوسه صفحه است تقریبا اعتقاداتمان را انجا در ان دعا میگوییم هم برای کسی که جان میدهد و در حال احتضاراست خواندنش خوب است هم برای زنده ها یعنی همه ما که اولا یادمان نرود اقا ساعت احتضار من کی است نمیدانم شایدهمین امروز شاید یک ساعت دیگر نمیدانیم دعای عدیله یعنی نکند ما لحظه جان دادن برگردیم از حرفهایمان برگردیم از اعتقاداتمان.
امام معصوم آن را یاد داده به ما این را در عمرتان بخوانید من راجع به خدا عقیده ام این است راجع به قیامت عقیده ام این است راجع به پیغمبر عقیده ام این است خود همین تلقین شیاطین را وسوسه گران را از ما دور میکند. دعای عدیله یک دعایی دارد امام زین العابدین علیه السلام اَللهُمَّ اِنِّی اَسئَلُکَ ایماناً خدایا یک ایمانی از تومیخواهم که لَا اَجَلَ لَهُ موقتی نباشد دونَ لِقَائِک تا وقت جان دادن که به دیدار تو می ایم این ایمان همراه من باشد.
امام صادق علیه السلام فرمود اگرمیخواهی وقتی از دنیا میروی به بهترین شکل از دنیا بروی این سه کار را بکن حرفهایم را تا حالا اگر یادتان رفته این حدیث را خواهش میکنم فراموش نکنید. امام صادق علیه السلام فرمود اگر میخواهی با بهترین شکل این دنیا را ترک کنی این سه کار را بکن:
  1. یک نعمت خدا را در راه معصیت خرج نکن. حالا خدا که به تو نعمت داده الحمدلله داری نوش جانت در راه حلال استفاده کن در راه معصیت استفاده نکن. این چشم نعمت خداست نگاه به ناموس مردم معصیت است این گوش نعمت خداست شنیدن موسیقی حرام معصیت است این زبان نعمت خداست گفتن حرف ناروا معصیت است این دامن، دامن برای زن برای مرد نعمت خداست. این را در راه رابطه نامشروع استفاده نکن این شکم نعمت خداست حرام به این شکم وارد نکن. پولهایی که داری نعمت خداست پول و خانه و دارایی و املاک نوش جانت خدا به تو داده در راه معصیت خرج نکن اگر خوش عاقبتی میخواهی.
  2. حرف دوم به وقتی که خدا میدهد مغرور نشو ما دیروز گفتیم دو روز راجع به توبه صحبت کردیم خداوند بندگانش را دوست دارد به بندگانش فرصت میدهد بیایید بندگان من، من شما را میبخشم باز آ، باز آ هر انچه هستی باز آ گر کافر و گبر و بت پرستی باز آ؛ این درگه ما درگه نومیدی نیست خب اینها را گفتیم دیروز پریروز . امروز امام صادق علیه السلام به ما یاد میدهدمغرور نشوی بگویی خیلی خب هر غلطی خواستم بکنم. حاج اقا بهشتی گفت خدا میبخشد میخواهید بروید مسجد مهدیه از خودش بپرسید مثلا روز یازدهم یا دوازدهم ایشان با اطمینان گفت خدا میبخشد. امام فرمود مغرور نشویم به فرصت توبه همچنان عذرخواه خدا باشیم.
  3. سوم این سومی خیلی قشنگ است امام صادق علیه السلام فرمود اگر خوش عاقبتی میخواهی انهایی که ما را دوست دارند ما اهل بیت را و انهایی که فضائل ما اهل بیت را برای مردم بیان میکنند به انها احترام کن. این خرجی ندارد مثلا انهایی که کتاب نوشتند سخنرانی میکنند یا دوست دارند ما را یکی از این دوتا را یا یاد میکنند فضائل ما را یا دوست دارند انها را احترام کن به انها اکرام کن خوش عاقبت خواهی شد.

یکی دو سه دقیقه بیشتر طول نمیکشد عوامل بدعاقبتی چیست؟

  1. یکی تکبر است. تکبر ادم را بد عاقبت میکند.
  2. یکی عاق والدین است عاق والدین هم ادم را بدعاقبت میکند.
  3. یکی هم مسخره کردن دین است تعبیر قران این است یک کسانی هستند گناه میکنند و گناهشان مَن کَذَّبوا بِایَاتِنَا میگویند ایات خدا دروغ است این قران دروغ است.این بهشت و جهنم و این حرفها را اخوندها درست کردند. یک وقتی یک کسی گناه میکند ولی میگوید من امام حسین را قبول دارم قران را قبول دارم چه کنم این ذاتم بد شده شرمندگی اش را اعلام میکند. نماز نمیخواند ولی میگوید پیغمبر را قبول دارم. یعنی به لحاظ اعتقادی مسخره نمیکند دین خدا را. یک کسی هست الان یکی از اهداف رسانه های خارجی این است این وقاحت را این پرده ها را پاره کنند وهمینطور برنامه های کوتاه کوتاه در شبکه های خارجی این جرات مسخره کردن دین را زیاد میکنند. یک خانم یک اقا می اید پول به او میدهند یا تهدید میکنند پشت ان دوربین می اید با موبایلش یک برنامه ای دو سه دقیقه ای امام زمان را مسخره میکند. امام حسین را مسخره میکند. امیرالمومنین را ایات قران را این هم بدعاقبتی می اورد.

ای که گفتی فَمَن یَمُت یَرنی جان فدای کلام دلجویت دلم نمی اید این قصه را نگویم. پیغمبر نشسته بود اصحاب هم نشسته بودند. یک جنازه ای را از ان جلوی در عبور دادند. پیغمبر فرمود بلند شوید بریم ببینیم کیست همه باهم بلند شدند و رفتند فرمودند این جنازه را روی زمین بگذارید گذاشتند فرمود علی جان نگاه کن ببین میشناسی امیرالمومنین پارچه را پس زد فرمود اری میشناسم این هروقت مرا میدید میگفت من خوشحالم که شما را دیدم من شما را دوستتان دارم. پیغمبر خودش امد او را غسل داد خودش او را کفن کرد خودش او را به خاک سپرد. این دعای خود پیغمبر بوده که خدایا نمیرم مگر اینکه علی را به من نشان بدهی اِلَهی لَا تُمِتنِی اِلَّا اَن تُرِیَنی عَلی چه ابرویی امیرالمومنین در پیشگاه خدا دارد. خدایا به حق پیغمبر به حق معصومین لحظه جان دادن چشمان گنهکار ما را به سیمای خندان امیرالمومنین روشن بفرما. (حسن عاقبت و سوء عاقبت)

آثار توبه

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *