تفسیر آیات 74 و 75 سوره انبیاء
/0 دیدگاه /در تفسیر قرآن کریم/توسط مدیرتفسیر آیات 74 و 75 سوره انبیاء
سرگذشت حضرت لوط علیه السلام، تفسیر آیات 74 و 75 سوره انبیاء. نام این پیامبر ۲۷ بار در قرآن آمده از بستگان حضرت ابراهیم علیه السلام است. او از اولین کسانی ست که به حضرت ابراهیم ایمان آورده است.
این پیامبر حضرت لوط علیه السلام برای مبارزه با مفاسد اخلاقی یعنی مسائلی که امروز هم متاسفانه در دنیای متمدن به فراوانی و با بیحیایی وجود دارد. در بعضی کشورهای اروپایی به صورت قانونمند وجود دارد آیاتش را بخوانیم ولوط ال آتیناه حکما و علما ما به او حکم و علم دادیم. حکم در فرهنگ قرآن به سه معنا آمده است یا به معنای نبوت آمده مثلاً درباره حضرت یحیی آمده که در کودکی به او حکم دادیم یعنی نبوت دادیم. یا به معنای قضاوت آمده مثل اینکه بگوییم قاضی حکم میکند یا به معنای حکمت آمده بعضی گفتند که به معنای حکومت هم آمده بعضی مفسران هم گفتند به معنی هر سه میتواند باشد. ما این را به این پیامبرمان دادهایم. و علما و دانشی که برای کارش لازم است چون پیامبران دانشهایی که مردم در دانشگاهها و مدارس میخوانند که میخوانند. یک دانشهایی را پیامبر به بشریت عرضه میکند که در مدارس به دست نمیآید هرچه هم بشر پیشرفت کند و چند سال دیگر تکنولوژی و دانش پیشرفت کند همچنان بشر نمیتواند به این دانش دستیابی پیدا کند. یک نمونهاش اینکه من که هستم؟ چه کسی مرا آفریده؟ به چه منظور مرا آفریده؟ به کجا خواهم رفت؟ اینها را بشر نمیتواند به آن برسد هر چقدر هم که پیشرفت کند. چرا، در مورچه شناسی و گیاه شناسی و ستاره شناسی و خاکشناسی پیشرفت میکند ولی در این علوم که به وحی الهی محتاج است باید دستش به آسمان دراز باشد.
وَلُوطًا آتَيْنَاهُ حُكْمًا وَعِلْمًا وَنَجَّيْنَاهُ مِنَ الْقَرْيَةِ الَّتِي كَانَتْ تَعْمَلُ الْخَبَائِثَ ۗ إِنَّهُمْ كَانُوا قَوْمَ سَوْءٍ فَاسِقِينَ. ما به حضرت لوط علم دادیم منظور از علم علوم مدرسهای زمینی نیست لوط را به شهرهایی فرستادیم که کثافت کاری زیاد میکردند و یک زشتی هم نبود که عمل لواط یا همجنس بازی باشد. الْخَبَائِثَ یعنی چندین کار زشت انجام میدادند که این در قرآن نیامده اما در تفاسیر آمده. مثلاً حرفهای رکیک بسیار به هم میزدند فحشهای زشت زیاد مرسوم بود یا عرضم به خدمت شما رهگذران یا مسافران که میآمدند سنگشان میزدند. یا به مهمانها تجاوز میکردند و سوء استفاده میکردند. از این نوع کارهای زشت تعمل فعل مضارع است. یه وقت یک نفر یک کاری را یک بار انجام میدهد یک وقتی نه پیوسته عادت کرده. به قول امروزیها نهادینه شده.
حالا سوال خدا برای همچین مردمی چرا پیامبر فرستاده؟ خداوند بندگانش را دوست دارد نجات و سعادت آنها را میخواهد در دعای ندبه هم میخوانیم که روز قیامت کسی به خدا نگوید خدایا چرا پیامبر نفرستادی که ما خوار و ذلیل نشویم خداوند میفرماید فرستادم. پس پیام اول این آیه اینکه حتی در محیطهای بد مبلغان باید بروند مروجان و مربیان باید بروند چه بسا تاثیر داشته باشد. اما این مردم عوض نشدند خدا هم حضرت لوط را نجات داد در جای دیگر قرآن آمده است که فرشتگانی آمدند به شکل پسرهای زیبا مردم هم آدرس میدادند که چند پسر زیبا وارد شهر شدند و به خانه لوط رفتند مردم اراذل و اوباش هم آمدند در زدند که این پسرها را بده به ما. حضرت لوط هم حرص میخورد و میگفت اینها مهمانان من هستند مهمانها به حضرت لوط گفتند غصه نخور ما فرشته هستیم اینها به ما دست نمیزنند. ما آمدهایم این خبر را به تو بدهیم امشب سحر خودت و کسانی که به تو ایمان دارند در اصطلاح قرآن اهل بیت. اهل بیت فقط کسانی نیستند که رابطه خویشاوندی دارند کسانی که به تو ایمان آوردهاند چون در جای دیگر قرآن میخوانیم که همسر حضرت لوط هم همکاری میکرده با آن مردان نابکار.
ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِلَّذينَ كَفَرُوا امرَأَتَ نوحٍ وَامرَأَتَ لوطٍ ۖ كانَتا تَحتَ عَبدَينِ مِن عِبادِنا صالِحَينِ فَخانَتاهُما فَلَم يُغنِيا عَنهُما مِنَ اللَّهِ شَيئًا وَقيلَ ادخُلَا النّارَ مَعَ الدّاخِلينَ این دو پیامبری که امشب قصهشان را میگوییم هر دو زنانشان بد بودند به معنای بد اخلاقی نه به معنای همکاری با بدان. مثلاً آدرس میدادند یا خبر میبردند که روز قیامت هم بدبخت خواهند بود. همسر پیامبرند ولی جهنمی خواهند بود. به شوهرانشان خیانت کردند به آنها میگویند وارد جهنم شوید زن پیغمبر است معلوم است خدا با کسی تعارف ندارد. فرشتهها به حضرت لوط گفتند در سحر که همه خواب هستند شما شهر را ترک کنید خدا اراده کرده این شهر را زیر و رو کند. خب این قصهها برای چیست برای عبرت بشر، بشر نگاه کند آفریدگار جهان این قصهها را گفته یک نویسنده خیال بافی نکرده.
إِنَّهُمْ كَانُوا قَوْمَ سَوْءٍ فَاسِقِينَ اینها مردم بدی هستند فاسق هم یعنی معصیتکار، پیمان شکن، نافرمان.
وَأَدْخَلْنَاهُ فِي رَحْمَتِنَا ۖ إِنَّهُ مِنَ الصَّالِحِينَ اما لوط را ما در رحمت خود داخل کردیم. او از صالحان است یکی از پیامهای این آیه این است که اگر میتوانید محیطهای فاسد را درست کنید اگر نمیتوانید خودتان زود فرار کنید. یک قصهای است که شاید شنیده باشید من سربسته این قصه را میگویم پیامبر عزیز ما صلی الله علیه و آله نشسته بودند در مسجد این را علامه مجلسی این را در بحارالانوار نقل میکند. یک کسی آمد گفت پیامبر یک آقایی در بیرون از مسجد با شما کار دارد. پیامبر گفت بگویید بیاید داخل گفتند نمیآید پیامبر رفتند بیرون و دیدند خیلی پریشان است پرسیدند چه شده گفت گناه کردم. پیامبر فرمود خب توبه کن گفت نه گناهم خیلی بزرگ است. پیامبر فرمود خب خدا میبخشد چقدر گناه کردی به تعداد ستارگان گفت نه از آن هم بیشتر گفت به تعداد شنهای بیابان به تعداد قطرههای باران گفت نه از آن هم بزرگتر هرچه پیامبر گفت گفت نه از آن هم بزرگتر در آخر پیامبر گفت خدای تو بزرگتر است یا گناهی که کردی؟ گفت نه خداوند بزرگتر است.
پیامبر هم در اخلاقش نبود که از کسی بپرسد که چه گناهی مرتکب شدی ولی از این شخص پرسید مگر چه کردی؟ جواب داد شبها که مردگان را در قبرستان دفن میکردند وقتی خانواده میت به خانهشان میرفتند میرفتم قبر را میشکافتم و کفن آنها را میدزدیدم. انسان گاهی از حیوان هم پستتر میشود. تا اینکه تازه عروس جوانی را آوردند در قبرستان خاک کردند و من هم نیمه شب رفتم او را از قبر بیرون آوردم و او به سخن آمد به من گفت از خدا حیا نمیکنی؟ من هم حیا کردم قصه من این است.
حالا شما حساب کنید این حدیث خیلی عجیب است پیامبری که فرمود اگر گناه تو به اندازه شنهای بیابان باشد یا به اندازه قطرات آب یا ستارگان خداوند میبخشد. اینجا فرمود از من دور شو ای فاسق آتش تو نزدیک است مرا هم بسوزاند. یعنی انسان گاهی دست میزند به یک زشتیهایی که تصورش را نمیتوان کرد. محیط فاسد را اگر میتوان اصلاح این کار را بکند ولی اگر نمیتواند باید آنجا را ترک کند. قرآن کریم میفرماید فرشتگان قبض روح میپرسند کجا بودی؟ میگوید ما در یک محیط ناجوری بودیم. میفرماید قَالُوا أَلَمْ تَكُنْ أَرْضُ اللَّهِ وَاسِعَةً فَتُهَاجِرُوا فِيهَا ۚ فَأُولَٰئِكَ مَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ ۖ وَسَاءَتْ مَصِيرًا. می فتی به یک جای دیگر حتماً باید اینجا زندگی میکردی! ادامه قصه این لوط پیامبر را که ما نجات دادیم در دعاهایش از ما خواسته بود.
بعضی میگویند خداوند که خواستههای ما را میداند حوائج ما را میداند خداوند میفرماید ادعونی بخواهید از من همین خواستن اصرار کردن الحاح کنید گریه کنید خود خدا به ما فرموده حضرت لوط از قبل نادا. نادا یعنی صدا زدن با صدای بلند یعنی با صدای بلند گفت ای خدا مرا نجات بده اینها آدم شدنی نیستند. چون خدا که به ما نزدیک است نادا یعنی من یک جایی گیر افتادم مثل کسی که دارد غرق میشود داد میزند از قبل حضرت لوط صدا زده بود خدا را ما هم دعای او را مستجاب کردیم او را و اهلش را نجات دادیم اهلش یعنی خانوادهاش و کسانی که به او ایمان آوردهاند از چه چیزی نجات دادیم من الکرب العظیم. میگن کرب و بلا یعنی گرفتاری بزرگ از آن گرفتاری بزرگ ما نجاتش دادیم گرفتاری بزرگ حضرت لوط چه بود زندگی کردن در یک محیط کثیف.
شما در نظر بگیرید یک محیطی است که در آن پاکیزگی را رعایت نمیکنند مثلاً هوا کثیف است فرشها کثیف است شیشهها کثیف است این آلودگی ظاهریست اما از لحاظ اخلاقی آن آلودگی هزاران برابر این است. در تفسیر این آیه که وَعَهِدْنَا إِلَىٰ إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ أَنْ طَهِّرَا بَيْتِيَ لِلطَّائِفِينَ وَالْعَاكِفِينَ وَالرُّكَّعِ السُّجُودِ ما به ابراهیم و اسماعیل قرار گذاشتیم که مسجد را تمیز کنند حالا تمیز کنند یعنی چه؟ نظر شما چیست؟ یعنی از همین آلودگیهای ظاهری مثلاً ته سیگار نباشد چوب کبریت نباشد یا آلودگیهای فکری یا معنوی حالا مفسران میگویند همه اینها را شامل میشود.
اصلاً زندگی کردن در محیط آلوده خیلی سخت است انسان آرامش ندارد میخواهد هوا تنفس کند آلوده است. اما انسانهایی که در یک شهری زندگی میکنند که پیوسته اعمال و رفتارهای زشتی انجام میدهند. وَنَصَرْنَاهُ مِنَ الْقَوْمِ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآيَاتِنَا ۚ إِنَّهُمْ كَانُوا قَوْمَ سَوْءٍ فَأَغْرَقْنَاهُمْ أَجْمَعِينَ ما حضرت لوط را کمک کردیم یک پیغمبر پاکیزه صادق و خیرخواه و دلسوز و امین که مردم گوش به حرفش نمیدادند دیدیم مأیوس شده ما او را کمک کردیم در برابر مردمی که آیات ما را دروغ میشمردند. آقا این حرفها را آخوندها درست کردند جهنم چیست خدا مهربان است کسی را جهنم نمیبرد. اینها مردم بدی بودند. در مورد قوم حضرت لوط قوم سوء یعنی قوم بد.
قصه حضرت نوح چیست خداوند حضرت نوح را که گفتهاند آدم دوم یعنی فصل اول زندگی بشر آدم و حوا وقتی حضرت نوح آمد گفتند آدم دوم و ۹۵۰ سال عمر کرد. که نتیجهاش ۸۰ نفر بودند که به آن ایمان آوردند مثل اینکه هر ۱۳ سال یک نفر ایمان میآورد. ما مثلاً چند بار منبر برویم و مردم ما را مسخره کنند دیگر نمیرویم یا فحش بدهند و تحقیر کنند و اهانت کنند مثلاً به پیامبر خدا میگفتند این دیوانه است. ۹۰۰ سال پیامبری کرده است حضرت ابراهیم با آن بزرگی را میگویند از شیعیان حضرت نوح است یک سوره در قرآن داریم به نام حضرت نوح علیه السلام که به پیشگاه خداوند میگوید ای خدا هر روز و هر شب به شکلهای مختلف من اینها را نصیحت کردم به آنها تعلیم دادم و نتیجه تبلیغ من فرار بود و از من فرار میکردند. تا اینکه نفرین کرد پیامبران نفرین نمیکردند بعد از ۹۰۰ سال نفرین کرد حضرت یونس علیه السلام زودتر نفرین کرد که به آن بلا گرفتار شد. نفرین حضرت نوح این بود که
وَقَالَ نُوحٌ رَبِّ لَا تَذَرْ عَلَى الْأَرْضِ مِنَ الْكَافِرِينَ دَيَّارًا پروردگارا از این کافرین یک دانه هم روی زمین مگذار. اینها اگر بمانند إِنَّكَ إِنْ تَذَرْهُمْ يُضِلُّوا عِبَادَكَ وَلَا يَلِدُوا إِلَّا فَاجِرًا كَفَّارًا بندگانت را گمراه میکنند زاد و ولد هم که میکنند همشون منحرف هستند. اینها دیگر امیدی بهشان نیست اینها باید ریشهشان کنده شود و جمع دیگری جای آنها را بگیرد. خدا هم قبول کرده خود حضرت نوح و خانوادهاش را البته پسرش و خانمش هم ناباب بودند معلوم میشود اینجا منظور از اهل این است که یا خواهر برادری داشته یا فرزندان دیگری یا همسایهها و مومنین بعد هم او را کمک کردیم در برابر کسانی که آیات ما را دروغ میشمردند.
خیلی آدمهای بدی بودند همه آنها را نابود کردیم. حضرت نوح علیه السلام اوایل تهدید میکرد آنها میگفتند نه این تهدید کارآمدی ندارد وقتی دیدند تحولی پیش آمد و چشمههایی از زمین جوشید و ابرهایی از بالا بارید به اندازهای که تا قله کوهها رسید پسر نوح رفته بود بالای کوه هرچه پدرش گفت پسر جان بیا گفت چقدر آب مگر قرار است بیاید میروم بالای کوه و آبها آمدند و پسر نوح را غرق کردند. این هم یک قصه عبرت آمیز قصه اول انحرافات اخلاقی و قصه دوم انحرافات عقیدتی و فکری. اگر انسان دنبال راه سعادت و درست میگردد بیاید سخنان خدا را بخواند چیزهایی هست که در تاریخ رخ داده چندین هزار سال پیش این قصهها بوده همه را خدا هلاک کرد. یه تعداد کمی در این کشتی نشستند و حیوانها هم برای اینکه باقی بمانند از هر حیوانی یک جفت به خاطر اینکه اینها لازمه زندگی بشر هستند اینها را در کشتی گذاشتند. انشالله خدا قسمت کند مسجد کوفه یک مقامی هست به نام حضرت نوح علیه السلام.
دو سه تا نکته عرض کنیم و دعا بخوانیم از این آیات این را میفهمیم که شنیدن تاریخ دیگران و توجه به سرنوشت دیگران برای ما لازم است. همین اندازه بدانیم که مردم این کشور این کار را کردهاند و به این نتایج رسیدهاند خواندن و شنیدن تاریخ برای سازندگی و عبرت ما مفید است. از این آیات میفهمیم دعای مستجاب بعد از اقدام و عمل است حضرت لوط علیه السلام تبلیغش را کرده و بعد نفرین میکند حضرت نوح علیه السلام ۹۰۰ سال زحمت کشیده است. نمیشه از همان اول بگوییم خدایا شر همه این فاسدها را بکن ما هم داریم میرویم خانه تا آبگوشت حاج خانم پخته بخوریم و خبرش را تلویزیون اعلام کند. حدیث داریم دعای چند گروه مستجاب نمیشود یکی انسان بیکار، دعای مستجاب، بعد از عمل است رزمندگانی که آمدند تا جبهه و ارتش جالوت را دیدند گفتند رَبَّنَا أَفْرِغْ عَلَيْنَا صَبْرًا وَثَبِّتْ أَقْدَامَنَا وَانْصُرْنَا عَلَى الْقَوْمِ الْكَافِرِينَ.
حالا در تهران بنشینیم و بگوییم خدایا خودت میدونی که آمریکاییها را یک جوری بمبهاشان را خراب کن روی سر خودشان. دعای مستجاب بعد از اقدام و عمل است. این آیات به ما میفهماند اگر قدرتی دارید جامعه منحرف و فاسد را تغییر دهید و اصلاح کنید و اگر نتوانستید به فکر نجات خودتان باشید. این آیات به ما میفهماند زندگی در جامعه کفر آلود بلایی بزرگ و اندوهی بزرگ است.
یه کسی میخواست برود به یکی از این کشورهای اروپایی برای منظوری غیر از درس خواندن از من پرسید بروم یا نه سه تا بچه دارم بروم یا نه گفتم باید سبک سنگین کنی ببینی فواید و ضررهایش چقدر است. راجع به کشوری که داری میری، فرانسه میخواست برود مطالعه کردی تحقیق کردی گفت بله. یک حجت قیامتی باید داشته باشد خدایا من برای این منظور میروم مثلاً برای رشد خودم مفید است یا جمهوری اسلامی به من نیاز دارد.
عاقبت حق پرستان پیروز و اهل باطل نابود میشوند هم در قصه نوح و هم در قصه لوط در پایان اهل باطل نابود شدند و پیروزی با پیامبران بود. و آخرین جملهای که بگوییم و دعا بخوانیم قهر خدا بازتاب اعمال خود انسانهاست خدا چرا این کشور را زیر و رو کرده است بازتاب کار خودشان است خداوند که غیر از مهربانی کاری ندارد. چرا آنها را غرق کرد خب این همه پیامبر فرستاده پند و اندرز داده نصیحت توجیه ارشاد و راهنمایی گوش نکردند. در هر دو آیه هم بود به خاطر بدی خودشان نابود شدند خداوند کسی را نابود نمیکند یک قانونی دارد اگر کسی سم بخورد میمیرد خب نخورد. سرنوشت انسانها به دست خود آنهاست إِنَّ اللَّهَ لا يُغَيِّرُ ما بِقَومٍ حَتّىٰ يُغَيِّروا ما بِأَنفُسِهِم. تفسیر آیات 74 و 75 سوره انبیاء
خدایا ما را به خودمان وا مگذار.
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.