سیمای مجرمان در آخرت
/0 دیدگاه /در معاد/توسط مدیرسیمای مجرمان در آخرت
در بسیاری از آیات قرآن پیامبران با این دو صفت شناخته میشوند مُبَشِّرین وَ مُنذِرین، بشارت دهندگان و ترسانندگان. ما هم در بحث معاد امروز رسیدیم به بحث جهنم یعنی انذار و ترس و سیمای مجرمان در آخرت.
دانلود فایل صوتی سیمای مجرمان در آخرت
بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیم
اِلهی اَنطِقنِی بِالهُدی وَ اَلهمنِی التَّقوَی اخرین روزهای بهترین ماه خداوند میخواهیم طاعات و عبادات و خدمات روزه داری تلاوت قران افطار اطعام و هرکار خیری را از شما عزیزان و از بندگانش قبول بفرماید و همه ما را مشمول جوایز عید سعید فطر قرار بفرماید. تقاضا میکنم به روان تابناک پیامبر عظیم الشان اسلام و اهل بیت پاکش صلواتی تقدیم بفرمایید.
در بسیاری از ایات قران پیامبران با این دو صفت شناخته میشوند مُبَشِّرین وَ مُنذِرین بشارت دهندگان ترسانندگان. ما هم در این بحث معاد امروز رسیدیم به بحث جهنم یعنی انذار ترس. فردا که اخرین روز است میخواهیم با شما وداع کنیم با لب خندان میخواهیم شما را به خانه بفرستیم با بحث بهشت ولی هر دو مال خداست این ایه ها ایه های قران است. از اینجا شروع میکنیم وقت هم خیلی کم داریم حرف هم زیاد است ان شاءالله به خاطر خواهید سپرد.
استمداد جهنمیان از سه گروه
1- استمداد از مؤمنان
در دادگاه عدل الهی تکلیف مجرمیت بعضی معلوم میشود اینها باید جهنم بروند. اینها شروع میکنند به التماس کردن و کمک خواستن اولین کمکشان از مومنان است یعنی دستبند به دستشان زده اند و میخواهندجهنم ببرند در راه به مومنین برمیخورند به انها میگویند اُنظُرونا نَقتَبِس مِن نورِکُم. اقایان یک ایستی کنید مقداری نورتان را به ما دهید. قیلَ ارجِعوا وَراءَکُم فَلتَمِسُوا نوراً مومنین در جواب میگویند اگر نور میخواستید باید از دنیا بیاورید.
خدا رحمت کند یک گوینده ای این قصه را میخواست یک مقداری ما بیشتر بفهمیم اینطور مثال میزد قدیمها که مکه میرفتند خب امکانات الان در منا و مشعر و عرفات خیلی زیاد شده انوقتها برق نبوده تاریک بوده در مشعر وظیفه این است که باید سنگ جمع کنند برای زدن به شیطان و دعا بخوانند باید صبر کنند تا صبح شود. بعضی ها از ایران انوقتها همراه خودشان چراغ قوه و کتاب دعا میبردند از ان وقت طلایی استفاده میکردند بعد یک حاجی دیگر می امد میگفت حاج اقا نمیشود چراغ قوه ات را به من بدهی میگفت چراغ قوه باید از ایران بیاوری حالادرقیامت مجرمین به مومنین میگویند نمیشود یک ذره از نورتان را به ما بدهی قیلَ ارجِعوا وَراءَکُم برگرد پشت سر فَلتَمَسوا نوراً نور باید از دنیا بیاوری خب اینکه فایده ندارد.
یک جای دیگر راقران دارداین که خواندیم سوره حدید ایه ۱۳ بود یک جای دیگر وقتی به مومنین میرسند من میشناسم او را این در اداره ما بود در کارخانه ما بود در محل مابود در مجتمع ما بود میگوید اَلَم نَکُم مَعَکُم حاج اقا ما با شما نبودیم یک کمکی میگوید نه کاری دست ما نیست. یک جای دیگر قران در سوره اعراف ایه ۵۰ اینجا مجرمین رفتند جهنم ولی باز هم مایوس نیستند به بهشتی ها میگویند اَفیضوا عَلَینَا مِنَ المَاء یک مقدار از ان ابهایی که در بهشت است برای ما بفرستید اَو مَمَّا رَزَقَکُمُ الله یا از ان میوه ها از ان غذاها معلوم است بهشتی ها بالا هستند جهنمی ها پایین میگویند از ان بالا برای ما بفرستید.
2- استمداد از مجرمین
قَالوا مومنین میگویند اِنَّ الله حَرَّمَهُمَا عَلَی الکافِریِن نه خداوند اجازه نمیدهد خدا این نعمت ها را بر کافران حرام کرده. خب از مومنین مایوس میشوند می ایند سراغ مجرمین از مجرمین کمک میخواهند معلوم میشود انجا سطوحی است بعضی ها جرمشان سبک تر است بعضی سنگین تر پیروان سراغ رهبران می روند به انها میگوید شما بودید که ما را بدبخت کردید. لَولَا انتُم اگر شما نبودید لَکُنَّا مُومِنین ما مومن بودیم مسجدی بودیم هیئتی بودیم امام حسینی بودیم تو ما را بدبخت کردی.
او جواب میدهد اَنَحنُ صَدَدنَاکُم من راه را به روی شما بستم؟ من یک بذری پاشیدم و شما هم خوشتان امد و امدید. بعد پیروان به خدا میگویند ای خدا عذاب این رهبرانی که اینها گمراه کردند دیگران را دو برابر کن پیام میرسد لِکُلِِّ ضِعفُُ همه را دو برابر کنید یعنی کار سخت تر میشود چرا؟ چون اگر پیروان نبودند رهبران چنین قدرتی پیدا نمیکردند. اگر این جمعیت به ان گنهکار اری نمیگفت لبخند نشان نمیداد ان هم میدان نمیدید که بال و پر بزند و به انحرافاتش وسعت بدهد. یعنی این بیچاره امده بود تخفیف بگیرد دو برابر میشود این استمداد دوم.
3- استمداد از شیطان
دفعه سوم پیش شیطان می ایند. شیطان هم که شما میشناسید که جناب شیطان تو یک کاری برای ما کن شیطان این را میگوید سوره ابراهیم ایه۲۲ وَ قَالَ الشَّیطان لَمَّا قُضِیَ الاَمر؛ قُضی الامر یعنی کار از کار گذشته زندانیها زندان رفتند جهنمی ها هم جهنم رفتند شیطان در انوقت این را میگوید اِنَّ الله وَعَدَکُم وَعَدَ الحَق خدا به شما یک وعده ای داد وعده درست وَ دَعَوتُکُم من هم شما را دعوت کردم فَاَخلَفتُکُم یعنی خلف وعده کردم من برایت قسم خوردم من تو را خوشبخت میکنم چیکار میکنم چیکار میکنم. خلف وعده کردم البته وَ مَا کانَ لِی عَلَیکُم مِن سُلطان من مجبورتان نکردم من تنها کاری که کردم اِلَّا ان دَعَوتُکُم من فقط شما را دعوت کردم فَاستَجبتُم لِی شما پاسخ دادید جواب دادید.
فَلَاتَلومُونِی پس مرا ملامت نکنید لومُوا اَنفُسَکُم خدا امده شما را دعوت کرده شیطان هم دعوت کرده شما دعوت خدا را نپذیرفتید گفتید این چه دعوتی است ماه رمضان به جای اینکه سفره ای پهن کند غذا بدهد میگوید نخور با نخوردن این چه سفره ای است. میخواهی بخوری برو بخور برو روزه بخور برو شراب بخور برو حرام بخور این تاحالا سه تا استمداد بود.
4- استمداد از مأموران جهنم
اینجا هم که مایوس میشوند پیش ماموران جهنم میروند. خدا زندانبان دارد. نوزده تا هستند وَ قَالَ الَّذین فِی النَّار یعنی جهنمی ها خَزَنَةِ جَهَنَّم به ماموران جهنم میگویند اُدعُوا رَبَّکُم شما از پروردگارتان بخواهید یُخَفَّف عَنَّا یَوماً مِنَ العَذاب یک روزی عذاب را تعطیل کند. ما در دنیا لا اقل جمعه ها تعطیل بودیم گاهی پنجشنبه جمعه در هفته دو روز تعطیل بودیم. اینجا همیشه عذاب است یک روز تعطیل کنید حالا شش روز را تحمل میکنیم قَالوا ماموران جهنم جواب میدهند اَوَلَم تَکُ تَاتیِکُم رُسُلُکُم بِالبَیَّنات ایا پیامبران سراغ شما نیامدند با دلیل؟ قَالوا بَلَی میگویند چرا قَالوا فَادعُوا ماموران جهنم هم میگویند خودت دعا کن وَ مَا دُعاءُ الکَافِریِنَ اِلَّا فِی ضَلال دعای کافرین هم که فایده ندارد.
5- استمداد از خدا
این دفعه سراغ خود خدا می ایند پس چی شد استمداد از مومنین استمداد از مجرمین استمداد از شیطان استمداد از ماموران جهنم حالا هم سراغ خود خدا می ایند. رَبَّنَا اَخرِجنَا مِنهَا خدایا ما را از این زندان بیرون بیاور فَاِن عُدنَا فَاِنَّا ظَالِمون اگر ایندفعه کار بد کردیم ما را تنبیه کن. قَال اخسَئُوا فیِها خدا جواب میدهد اِخسَئُوا یک کلمه ای است که در دنیا به سگ میگویند سگ را وقتی میخواهند بگویند دورشو به عربی این میشود یعنی خدا این را میگوید خدایی که همین اقای رستمی میگفت رحمان است همان خدای رحمان این را میگوید مودبانه اش این است برو گم شو خاک بر سرت این همه من وسایل هدایت را وسایل خوشبختی را فرستادم همه را مسخره کردی برو گمشو. وَ لَا تُکَلِّمون خفه شو حرف نزن.
سیمای مجرمان در آخرت
بحث دوم راجع به وضع مجرمان است اینها همه انذار است برای من هم سخت است که اینها را بیان کنم ولی همه این حرفها در کتاب خداست. هرکس میخواهد چیز خوشمزه بشنود فردا راجع به بهشت است امروز جهنم است. وضع مجرمین چگونه است این طرح بحث هم طرحی است که حاج اقای قرائتی به ما یاد داده که مجرم از فرق سر تا پا چه وضعی خواهد داشت همه را قران کد داده از نظر عقل مجرم میفرماید وَ تَرَی النَّاس سُکاریَ انجا مثل مستها وَ مَاهُم بِسُکاری نه اینکه مست باشد وَلَکِن عَذابَ الله شدید این وضع عقلی انهاست حیرت زده سرگردان.
از نظر پیشانی بعد از سر میرسیم به پیشانی سوره توبه ایه ۳۵، يَوْمَ يُحْمَىٰ عَلَيْهَا فِي نَارِ جَهَنَّمَ فَتُكْوَىٰ بِهَا جِبَاهُهُمْ وَجُنُوبُهُمْ وَظُهُورُهُمْ ۖ هَٰذَا مَا كَنَزْتُمْ لِأَنْفُسِكُمْ فَذُوقُوا مَا كُنْتُمْ تَكْنِزُونَ
مسوزانند جهنمی ها را در اتش، پولهایی که به زور از مردم یا دولت به ناحق اختلاس کردند غصب کردند خود همان پولها را مثلا سکه طلا پول را ذوب میکنند داغ میکنند به پیشانی و به کمر و به پهلوهایشان میگذارند. حالا بعضی از فیلمهایی که میسازند فیلم هم است ادم باز یک جور میشود بعضی ها تحت تاثیر قرار میگیرند و میگریند. اینها قسمت پیشانی یعنی از پیشانی اش پیداست مال مردم خورده حالا هرکس میخواهد برود و مال مردم را بخورد.
راجع به چشم تَشخَصُ فیِهِ الاَبصار یعنی اینقدر وحشت زیاد است که اصلا نمیتواند پلک بزند همینطور چشمش به یک جایی خیره شده. راجع به چشم یک ایه دیگر هم داریم که مجرمین کور هستند در انجا به خدا میگویند چرا ما را کور وارد کردی ما که بینابودیم میگویند تو ذکر خدا رافراموش کردی درباره چشم خیلی حدیث داریم که در قیامت در جهنم همه گریان هستند. کُلُّ عَینِِ باکیَّةُُ یَومَ القیامَة همه چشم ها در قیامت گریان هستند اِلَّا ثَلاثَةً اَعیُن مگر سه چشم یک عَینُُ غُضَّت مَحارِمِ الله یکی چشمی که خودش را از نامحرم بپوشاند. این هوس را رویش پا گذاشت. وَ عَینُُ سَحَرَت فِی طاعَةِ الله چشمی که در دل شب برخاست شروع کرد با خدا راز و نیاز کردن سَحرَت فِی طاعةِ الله یعنی پاسداری داد در راه طاعت خدا. این نظامی ها پاسداران بسیجی ها در مرزها شهرها در جاده ها. و سومین چشمی که در دل شب از خشیت خدا میگریست.
صورت مجرم چگونه است یَومَ تَبیَضَّ فیِهِ وُجوهُُ وَ تَسوَدُّ وُجوه صورتشان سیاه است بهشتی ها صورتشان سفید درخشان نورانی خندان است. یک آیه دیگر است سوره یونس ایه۲۷ اصلا میفرماید مجرم مثل یک تکه تاریکی است کَاَنَّمَا اُغشِیَّت وُجوهُهُم قِطعاً مِنَ اللَیلِ مُظلِماً تاریک یک جای دیگر میفرماید وُجوهُُ یَومَئِذِِ عَلَیهَا غَبَرَة گرد و غبارالود.
بینی مجرم چگونه است سَنَصِمُهُ عَلَی الخُرطُوم خرطوم یعنی بینی بینی هایشان را هم مهر زده یعنی این مجرم است دهان و زبان اَلیَوم نَختِمُ عَلَی اَفواهِهِم اجازه نمیدهیم حرف بزنند حرفهایی که باید بزنند در دنیا زده اند. وَنَحشُرُهُم یَومَ القيامة عَلَی وُجوهِهِم به صورت روی زمین افتادند عُمِیاً کور بُکماً لال صُمّاً کر، یَومَ یَعَضُّ الظَّالِم عَلَی یَدَیه وقتی ادم میخواهد تاسف بخورد سر یکی از انگشتانش را بین دندانها میگذارد و خیلی اهسته گاز میگیرد اخ اخ انجا دو دستانش را محکم یَعَضُّ الظَّالِم عَلَی یَدَیه دو دستانش را گاز میگیرد.
وَلَو تَری اِذِ المُجرِمون نَاکِسوا رؤُسِهِم عِندَ رَبَّهِم سر به زیر از شرمندگی سرش را پایین انداخته رَبَّنَا اَبصَرنَا سَمِعنَا میگویند که خدایا حالا فهمیدیم به نظر شما فایده دارد! حالا فهمیدید انوقت که باید میفهمیدی انوقت که باید بشنوی وقتی که باید ببینی فَارجِعنَا خدایا مارابرگردان نَعمَل صالِحاً ایندفعه کارخوب میکنیم.
گردن مجرم چگونه است اِذِالاَغلَال فِی اَعناقِهِم زنجیر به گردنهتیشان بسته شده دلشان چگونه است مُهطِعین مُقنِعی رُءُسِهِم ناراحت غصه دار این سرها پایین لَا یَرتَدُّ اِلَیهِم طَرفُهُم پلک نمیزند تمام وجودش را وحشت فرا گرفته وَ اَفئِدَتَهُم هَواء در دنیا که یک حادثه وحشتناک پیش می اید میگوید دلش ریخت انجا اینطوری است اَفئِدَتَهُم یعنی دلهایشان با دلهره همراه شده.
درون بدنشان چطور است؟ درون بدن یعنی معده و روده اینها وَ سُقوا ماءً حَمیماً یک نوشابه سوزانی به خوردشان میدهند فَقَطَّعَ اَمعاءَهُم تکه تکه میشوند این اعضای درون بدنشان.
پوستشان چطور است کُلَّ مَا نَضِجَت مَا جُلودُهُم وقتی میسوزند این پوست با اتش بَدَّلنَاهُم جُلوداً غَیرَها دوباره یک پوست تازه میگذاریم باز هم بسوزند اینجا در دنیا میگویند پوست که سوخت به استخوان رسید اینقدر درد ندارد انجا دوباره خدا یک پوست تازه یک درد تازه.
خب مجرمین به جهنم میرسند جهنم هفت در دارد هر گروهی از مجرمان حساب کتاب دارند باید از یک دری وارد شوند بهشت هشت در دارد مثلا یکی بابُ المجاهدین، بابُ الصَّابرین، بابُ الشّاکرین انجا حساب کتاب دارد هرکس مشخص است از چه دری باید وارد بهشت شود و از چه دری وارد جهنم شود. لَهَا سَبعَةُ اَبواب جهنم هفت در دارد لِکُلِّ بابِ مِنهُم جُزءُُ مَقسُوم. از هر دری باید یک گروه خاصی وارد شود حالا اینها حدیث و توضیح زیاد دارد ما میخواهیم پرونده این بحث را ببندیم و خود شما باید بروید و مطالعه کنید.
منافقین در پایین ترین طبقه جهنم هستند. از کافرین پایین تر از مشرکین پایین تر دیشب ما افتخار داشتیم منزل شهید صیادشیرازی بودیم این شهید بزرگوار تا خودش بود در خانه اش روضه خوانی داشت بعد هم همرزمانش انجا چند پیرمرد و عصا به دست و همه سرلشکر و سرتیب خب همه سنشان بالا بود خب شما تصور کنید یک منافق یک زن منافق بیاید جلوی خانه این عزیز جلو چشم پسرش او را ترور کند بعد زن و بچه اش بیایند اینها رحمشان کجارفته یک کسی که نماز اول وقتش ترک نمیشد ارتباطش با علما با مراجع ترک نمیشد دینداری اش در حد اعلا بود او را باید بکشند.
پیغمبر فرمود من از مومن نمیترسم مومن ازارش به کسی نمیرسد از مشرک هم نمیترسم شجاعانه مقابلش میروم از منافق میترسم برای امتم هم از منافق انها راهشدار میدهم منافقی که زبان دارد طوری حرف میزند که همه را جذب میکند اما در عمل از پشت خنجر میزند پایین ترین جای جهنم برای منافقین است. جهنم چقدر جا دارد؟ چند میلیون چند میلیارد قران میگوید به جهنم گفته میشود هَلِ امتَلَاتِ پرشدی؟ تَقُول میگوید هَل مِن مَزید بازهم هست بده بیاید.
ماموران جهنم چون ما فردا مامورهای بهشت را میخواهیم توضیح بدهیم چگونه هستند خانم اقا با چه اخلاقی امروز ماموران جهنم را میگوییم. سوره تحریم ایه ۶ عَلَیها مَلائِکَةُُ غِلاظُُ شِدادُُ ماموران تندخو سختگیر گاهی در زندان هم مامور است زندانی هم الان بعضی از عزیزانی که زمان شاه زندانی بودند مثلا میگوید فلانی نرم بود فلانی خیلی زبر سخت ماموران جهنم سختگیر هستند. ماموران خدا لَا یَعصُونَ الله نافرمانی خدا هرچه خدا گفته همان شکنجه ها را اجرا میکنند. مَا اَمَرَهُم وَ یَفعَلونَ مَا یُؤمَرون هرچه خدافرموده انجام میدهند.
اِنَّ جَهَنَّمَ لَمُحیطَةُُ لِلکافِرین یک راهی دارد زندانی ها از زندان فرارکنند؟ نه همه جا بسته است. اَحاطَ بِهِم سُرادِقُها پرده ها هم اویزان است اصلا راه بیرون رفتن نیست. من فقط ترجمه میکنم طاقت ندارم اینها را توضیح بدهم لَهُم رختخواب هم در جهنم است؟ جهنمی ها هم میخوابند؟ بله میخوابند هم زیرانداز دارد هم لحاف و رو انداز لَهُم مِن جَهَنَّم مِهاد وَ مِن فَوقِهِم غَوَاش زیراندازشان از اتش است رو اندازشان هم از اتش است. لَهُم فیها زَفیرُُ وَ شَهیق شعله های اتش زوزه میکشند وقتی اتش زیاد باشد اگر شما تجربه داشته باشید مثلا اتش نشانی می اید از ان شعله ها صدا به گوش ادم میرسد.
اینجا تعبیر قران این است که هم نعره دارند هم زوزه آن شعله های اتش یک جای دیگر دارد وَ هِیَ تَفور یعنی اتش فوران میزند کُلَّ ما خَبَت تا میرود این اتش کمی سرد شود خاموش شود زِدنَاهُم سَعیراً. ما که خدا هستیم دوباره شعله ور میکنیم لَا یُقضَی عَلَیهِم فَیَموتوا مرگ هم انجا نیست تا چند سال اینها در این وضع خواهند بود یک هفته یک سال یک قرن مرگ معنا ندارد زندان ابد به معنای حقیقی انجاست. برای همیشه همیشه باید انجا باشند.
تَلفَحُ وُجوهَهُم اَلنَّار تَلفَحُ را اینطور معنا کرده اند به معنای شمشیر است شمشیرهایی از اتش صورت انها رامیسوزاند. وَ هُم فیها کَالِحون. حالا اینها اینطوری مثال زدند کله گوسفند را که میخواهند بخورند با اتش میسوزانند شایدشما دیده باشید این لبش یک جوری میشود این پشمها و موها میسوزد و لبش ورم میکند یک چنین شکلی جهنمی ها پیدامیکنند. موهای سر وصورت میسوزد بعد پوست لب و صورت ورم میکند. وَ ضِلِّ مِن یَحمُوم سایه ای از دود سیاه اِنَّهَا لَظَی اینها ایاتی است از جاهای مختلف قران من باسرعت میخوانم تا اینکه ساعت به من بگوید بس است.
تَرمی بِشَرَرِِ کَالقَصر شعله هایی دارد به اندازه کاخ این برجهای شمال تهران را شما نگاه کنید یک شعله میبینی چهارصدمتر همینطور شعله است. عَلَیهِم نَارُُ مُؤصَدَة یک وقتی جایی اتش سوزی میشود در فضای بازاست یک وقت جایی است اتش سوزی در فضای بسته است جهنم اتش در فضای بسته است. یعنی ادم میخواهد خفه شود. اَلَّتی تَطَّلِعُ عَلَی الافئِدَة اتش دنیا به پوست میخورد اتش انجا غیر از پوست دل ادم را میسوزاند. من میتوانستم خوب باشم میتوانستم ترقی کنم میتوانستم پاک باشم چرا نکردم وَ مَا اَدراکَ مَا الحُطَمَة باحطمه ادم را تنبیه میکنند. حطمه چیست؟ نَارُُ اللهِ المُوقَدَة نارُُ الله یعنی اتش خداست لباس جهنمی ها چون فردامیخواهم لباس بهشتی ها را بگویم لباس جهنمی هارا بگویم لباس به عربی ثِیاب میشود لَهُم ثِیابُُ لباسهایی برایشان است مِن نَار از اتش لباس از اتش است. سَرابیلُهُم مِن قَطِران لباسها بعضی سِراب رو به شلوار معنا کرده اند شلوارش هم از اتش است. (سیمای مجرمان در آخرت)
خب حاج اقا بهشتی بس است دوسه کلمه بیشتر نمیگویم لَهُم مَقامِعُ مِن حَدید مقامع یعنی پتک ها چکشها با چکش محکم به انها میزنند در جهنم غذا به انها چه میدهند تابخورند لَیس لَهُم طَعامُُ اِلَّا مِن ضَریع غذایی که به انها میدهند خار وخاشاک سوزنده است. در بیابانهای عربستان یک خارهایی بوده که ضرب المثل بوده به پا یا دست هرکس مثلا اصابت میکرده تا مدتها میسوخته. انجا غذا از همین خار و خاشاک است. لَا یُسمِنُ وَ لَا یُغنِی مِن جوع نه گرسنگی را رفع میکند نه چاق میکند انها را نه گوشت به بدن انها می اید خب حالا چرا اینکارها را میکنند به خاطر اینکه انها ایمان نیاوردند به خاطر اینکه سرکشی کردند به خاطر اینکه حاضر نشدند در پیشگاه افریدگار سر تعظیم فرود بیاورند. به خاطراینکه این همه بیچاره و فقیر دیدند غش غش خندیدند. به خاطر اینکه ایات خدا را مسخره کردند. اینها را ایاتش را نمیخوانیم به خاطر اینکه به اولیا خدا خیانت کردند به خاطر این دلایل برای جهنم همین اندازه بس است.
یک حرف بس است ما یک حرف هم بیشتر زدیم سی چهل تا حرف کوتاه کوتاه گفتیم شیعه امیرالمومنین جهنم نمیرود منتها باید مواظب هم باشیم دست هم را بگیریم حتی ممکن است طرف یک وقتی دلخور هم شود خلقش تنگ شود ولی بعد میفهمد اقای قرائتی میگفتند که یک کسی به من گفت حاج اقا قرائتی تو خیلی به گردن من حق داری گفتم چیکار کردم گفت یک بار خواستم خانه ام را بفروشم پولش را بگذارم بانک از سود بانک استفاده کنم تو به من گفتی خیلی خری خیلی به من برخورد ولی خانه را نفروختم. گاهی از این حرفها به هم بزنیم ممکن است دلخور بشود ولی میگوید نه ما سی سال است با هم رفیقیم این میخواست من سعادتمند بشوم. ما در روزهای گذشته روضه هم میخواندیم معمولا روضه میخوانند ما نخواندیم امروز و فردا دو کلمه روضه میخوانیم.
امروز چهارشنبه است روز امام رضا است. امام رضا فرموده یک جاهایی کمکتان می ایم خیلی سخت است خیلی سخت است کسی نمیتواند کمکتان کند. السلام ای غریب خراسان ای پناه دل بی پناهان تو جگر گوشه ی مصطفایی تو علی بن موسی الرضایی دو نفر را پیغمبر فرموده پاره تنم یکی امروز میخواهم روضه اش را بخوانم یکی دیگه را فردا. جان زهرا و جان جوادت وقت رفتن ز ما کن عیادت.
اباصلت هروی گفته اقا امام رضا از مجلس هارون وارد شد عبا بر سرکشیده واردحجره شد مثل مار گزیده به خود میپیچید یک وقت چشمانم افتاد به سیمای نوجوانی ماهرو اقا جوادالائمه وارد شد امانتهای امامت را تحویل گرفت امام رضا درحالی که پسرش را میدید از این جهان رفت اما بمیرم قصه در کربلا برعکس شد بابا امد کنار نعش جوانش فرمود عزیزم علی جان لَقَد استَرَحتَ مِن هَمِّ الدُّنیا وَ غَمِّها وَ بَقِیَ اَبوکَ وَحیداً فَریداً به حق پیغمبر به حق فرزندان اهل بیتش پروردگارا ما را به خودمان وا مگذار. (سیمای مجرمان در آخرت)