تفسیر آیه 22 تا 26 سوره انبیاء(یکتا پرستی)
سوره انبیاء آیه ۲۲ همه پیامبران بشریت را به یکتا پرستی دعوت میکردند. در جبهه مقابل چند خدایی را مطرح میکردند میگفتند فَي السَّماءِ إله آسمان یک خدا دارد فَي الأرضِ إله زمین هم یک خدا دارد. یا گاهی میگفتند فرشتگان هم دختران خدا هستند یا گاهی می گفتند پیامبران پسران خدا هستند. (تفسیر آیه 22 تا 26 سوره انبیاء)
بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیم
ماه شریف شعبان در آستانه میلاد مسعود شبیه ترین کس به پیامبر از نظر خَلق و خُلق و منطق. خداوند ان شاالله جوانهای شما را حفظ بفرماید تمنا میکنم به روان تابناک حضرت علی اکبر صلواتی تقدیم بفرمایید.
سوره انبیاء آیه ۲۲ همه پیامبران بشریت را به یکتا پرستی دعوت میکردند. در جبهه مقابل چند خدایی را مطرح میکردند میگفتند فَي السَّماءِ إله آسمان یک خدا دارد فَي الأرضِ إله زمین هم یک خدا دارد. یا گاهی میگفتند فرشتگان هم دختران خدا هستند یا گاهی می گفتند پیامبران پسران خدا هستند. یا گاهی میگفتند اهور مزدا و اهریمن گاهی میگفتند آتش یک خدا دارد باد یک خدا دارد باران یک خدا دارد که به اینها میگویند أرباب یعنی ربها.
یوسف صدیق در زندان به زندانیان این را فرمود به نظر شما أ اَربابُُ مُتَفَرَّقون خَیر أمِ اللهِ الواحِدِالقَّهار این دنیا چند خدایی که با هم دعوا دارند و متفرق اند بهتر است یا یک خدای مقتدر بین مشرکین هم این حرفها بود که این بتهایی که ما می پرستیم این ها نمایندگان خدایان اصلی هستند. یک خداهایی هستند نمادشان این سنگ است یا این چوب است خب انبیاء آمدند تا این فکرهای انحرافی را تصحیح کنند. آیه ۲۲ این است لَو کانَ فیهِما آلِهَةُُ إلّا الله لَفَسَدَتا اگر در آسمان و زمین خدایانی جز الله بودند این نظام به هم می ریخت. اسم این برهان هست برهان تمانع اصطلاحا که یک برهان بدیهی روشن و ساده است. مثال میزنند می گویند یک کتاب را که شما میخوانید از اول تا آخرش که میخوانید میفهمید که یک نفر نوشته است یا چند نفر یک باره میبینی فصل دوم قلمش عوض شده است ادبیاتش عوض شد تعبیرها عوض شده است یا به قول حاج آقای قرائتی به سه تا نقاش میگوییم شما سر خروس را نقاشی کن آن یکی تنش را و آن یکی هم دمش را. خب سه تا نقاش هستند سه تا سلیقه دارند یک خروس ناهماهنگ بوجود می آید.
آن وقت آن کتابی که مثال زدیم اگر پنجاه صفحه داشته باشد اما اگر پانصد صفحه یا پنج هزار صفحه داشته باشد هر چه حجم و گستره ی این پروڗه بیشتر ناهماهنگی بیشتر به چشم می آید. این هماهنگی که در این نظام هستی هست بین آسمان و زمین خداوند یک نظامی قرار داده است که تابش آفتاب به سطح اقیانوسها می تابد بخار میشود این بخار می رود در فضا شرايط جوی بوجود می آید باران می بارد که این باران روی زمین می بارد و زمین آن آب را دریافت می کند بذری در دل خاک نهفته می شود از ترکیب آن آب حالا هر چه که هست با آن خاک بذر می روید شکوفه میدهد میوه میدهد.
انسان و حیوان آن را میخورد با دستگاه گوارش این موجودات سازگاری دارد یعنی هزاران هزار هماهنگی وجود دارد که یکی از اینها حلقات نباشد این به هم می خورد این نظامات یعنی به طور روشن اگر کسی کمترین دقتی بکند وحدت فرمانروایی را در جهان هستی تماشا میکند. حالا این دانشمندان فضا بسیاری از اوقات در محاسباتشان کمتر از ثانیه را در نظر میگیرند که این سیارات و ستاره ها چگونه حرکت میکنند مثلا یک فضا پیما میخواهند بفرستند آنقدر این نظامات جهان دقیق است این فضا پیما در چند دقیقه دیگر در چند صد کیلومتری زمین خواهد رسید در آنجا دور زمین بچرخد یا فاصله بیشتری یا چه و چه.
یک نظامی وجود دارد که بر اساس آن فضا پیما را میفرستد دو نظام نیست سه نظام نیست سه خدا نیست دو خدا نیست یک مبدأ وجود دارد. امیرالمؤمنین علیه السلام به فرزندش امام حسن علیه السلام نامه می نویسد پسرم اگر به جز خدای واحد خدای دیگری بود خب او هم پیغمبر میفرستاد. اصلا یک لیستی از پیامبران اعلام میکردند ما از طرف خدا دومی هستیم یک لیست دیگر میگفتند ما از طرف خدا سومی هستیم.
ما ایام تبلیغ از طرف حوزه میرفتیم روستاها بعد میگفتند شما از طرف کی آمدید مثلا اسم مراجع را می بردیم مثلا ما از طرف آیت الله اون طلبه دیگری میگفت از طرف آیت الله دنیا اینطوریه امیرالمومنین می فرماید اگر چند خدا بود ما الان انبیا ءی داریم همه گفتند از طرف خدای واحد آمدیم. یک سلسله دیگری قاعدتا می بودند که اعلام می کردند که ما از طرف خدای دوم و سوم و چهارم آمدیم. حالا ممکن است که کسی بگوید این چه فایده ای دارد این انحراف فکر کشیده می شود در انحراف عمل یعنی بنیانگذار این فکرهای انحرافی طاغوتها هستند منافع طاغوتها در این انحرافات است. طاغوت چکار میکند مردم را سرگرم میکند به بت پرستی چرا مشرکین زیر بار سخن پیامبر نمی رفتند چون اگر خدای واحد را میپذیرفتند آن بساط جاهلیت باید برچیده میشد منافعی که داشتند چون مردم نذر میکردند برای آن بتها خب نذورات در جیب چه کسی می رفت در جیب ابوجهل در جیب چه کسی می رفت در جیب ابو سفیان یعنی این فکر انحرافی یک نفعی برای کسانی دارد.
لَو کانَ فیهِما آلِهَةُُ إلّا الله اگر در زمین و آسمان خدایانی جز الله بودند لَفَسَدَتا این نظامات به هم می ریخت روز وشب قاطی می شد باد وباران قاطی می شد. آفتاب و مهتاب قاطی می شد اینی که ماه دور زمین بچرخد زمین و ماه با هم دور خورشید بچرخند منظومه شمسی به صورت خانوادگی به یک سوی هدفمندی همه اینها از یک مبدأ فرمان می برند این فکری است که ما داریم.
سوره انیاء را می خوانیم همه انبیاء بشریت را به این فکر توصیه می کردند فَسُبحانَ الله خداوند منزه است از اینکه شریک داشته باشد رَبُّ العَرش پروردگار جهان بزرگ است مِمّا یَصِفُونَ خدا منزه است از آنچه منحرفان او را وصف می کنند. یک سوال چون این سوال در زمان ائمه هم بوده است از امام صادق علیه السلام پرسیده شده است الان هم ممکن است جوانها بپرسند سوال حالا اگر چند خدا باشند و با هم هماهنگ باشند چه ایرادی دارد؟ مثل این که بعضی جاها شورایی میشود اول انقلاب هم بحث بود که حتی رهبری شورایی باشد یا یکی باشد حالا چه ایرادی دارد سه تا خدا باشند و اینها هماهنگ کنند باهم این را از امام صادق علیه السلام یک کسی پرسیده است چند خدا باشد خدایی که باهم دعوا داشته باشند نه چند خدایی که با هم رفیق باشند. این چه ایرادی دارد؟
امام صادق علیه السلام در جواب فرمودند که وقتی می گوییم آنها متعددند چند تا هستند یعنی از هر نظر یکی نیستند توانایی های سه خدا را بگوییم توانایی هایشان فرق دارد سلیقه هاش فرق دارد اگر صد در صد یک جور باشد که مجموعشان می شود یکی اما همین که ما میگوییم سه تا یعنی فرق دارند باهم تفاوت دارند با هم حالا این دو تا یا سه تا یا قدرتهایشان یک اندازه است یا یکی از آنها قدرتش بیشتر است هنرش بیشتر است رحمتش بیشتر است آن دیگری کمتر است هر حالتی را تصور کنیم به مشکل بر می خورد. بعد می رسیم به یک جایی که در یک جاهایی اینها اختلاف پیدا می کنند خدای اول می گوید مثلا فردا پنج شنبه در تهران باران ببارد. خدای دوم نه من صلاح نمی دانم بره افغانستان این ابر مثلا یک خدای دیگری باید بیاید خود اینها را هماهنگ بکند صلحشان بدهد چون اگر دقیقا منطبق باشند که می شود یک. وقتی می گوییم چند تا متفاوت هستند نسبتهایی دارند که اینها از نظر قدرت اینها متفاوت هستند.
بعد امام صادق علیه السلام فرمودند که حالا بین خدای اول و خدای دوم یک فاصله و یک فرجه ای هست اونجا چیست یک منطقه ای است که میشود خدای سوم بعد دوباره بین همین خدای اول و این فاصله دوباره یک فاصله دیگری قابل تصور است است یا هر دو ضعیف هستند یا هر دو قوی هستند یا یکی بالاتر از دیگری. در هر حالتی تصور کنیم این نظامات به هم می ریزد آن هماهنگی رخ نمی دهد امام صادق علیه السلام فرمود دلیلی که ما به توحید معتقد هستیم این استحکام جهان هستی است. هماهنگی جهان هستی است که سلسله عواملی که از یک جا فرمان میگیرند این جهان بوسیله آنها اداره میشود.
در جای دیگر امام صادق علیه السلام به مرد بی ایمانی که سخن از خدایان متعدد میکرد می فرمود این دو خدایی که تو میگویی یا هر دو قدیم هستند از قدیم ها بودند و ازلی و نیرومند یا هر دو ضعیف و ناتوان هستند یا یکی قوی یکی ضعیف اگر هر دو قوی باشند چرا یکی از آنها دیگری را کنار نمی زند تا خودش میدان دار باشد. چه قویی هست؟ یعنی اینها بحثهایی است که مثلا در دوره عباسیان مخصوصا زمان امام دهم علیه السلام خلیفه عباسی مشغول اختلاس است کسانی را می فرستد فکر مردم را مشغول این مباحث انحرافی میکند. خب اینها به سروکله هم می زدند علیه هم چیزی مینوشتند و آنها هم کار خودشان را می کردند.
در حدیث دیگری است مَاالدَلیل عَلي أنَّ الله واحِد از حضرت پرسید دلیل خدا یکی هست چیست؟ قِال فرمود إتِصالُ التَدبیر این پیوستگی مدیریت جهان در تمام و صنع کامل بودن صنعتی که خدا بکار برده است کَمَا قالَ اللهُ عَزَّوَجَل لَو کانَ فیهِما آلِهَةُُ إلّا الله لَفَسَدَتَا به همین آیه استشهاد کرده است این دلیل یکتایی خداست وَلایُسئَلُ عَمَا یَفعَل کسی نمیتواند به خدا ایراد بگیرد خدا را زیر سوال ببرد وَهُم یُسئَلونَ مخلوقات مورد سوال واقع می شوند. سوال دو جور است یک سوال توضیحی و یک سوال اعتراضی گاهی که ما سوال میکنیم میخواهیم مطلبی را بفهمیم. گاهی سوال میکنیم یعنی اعتراض داریم آیا کسی میتواند به عنوان اعتراض از خدا توضیح بخواهد نه. خدا بی نیاز است عالم است قادر است نه از خدا نمیشود به عنوان اعتراض ولی از مردم چون مخلوق هستند و مسئولند و محتاجند میشود باز خواست کرد. مردم مسئول هستند انسان متعهد و مسئول است خدا نه مورد سوال چون بی نیاز است همه به او محتاجند کسی میتواند سوال کند که یک حقی داشته باشد. ما که بر خدا حقی نداریم ما مخلوق او هستیم کسی می تواند سوال کند که طلبی داشته باشد ما که طلبی از خدا نداریم. آفریدگار بی نیاز مهربان این جهان را آفرید ما هم اعتراض به او نداریم ولی باید پاسخگوی کارهای خودمان باشیم.
أمِ إتَّخَذوا مِن دونِه آلِهَةََ قُل هاتوا بُرهانَکُم بعضی ها به جای الله خدایانی را انتخاب کردند. پیامبر به آنها بگو دلیلتان چیست پیغمبران دنبال دلیل هستند دعوا ندارند با مردم. شما که می گویی چند خدا هست پس دلیل بیاور چند تا خدا هست دو تا سه تا هفت تا ده تا و بعد بر چه اساسی شما میگویی چند آفریدگار وجود دارد یک دلیلی بیاور. قُل هاتُوا بُرهانَکُم یک سخن دیگر هم پیامبر ما زده است می فرماید اینی که ما یکتا پرستیم ما فقط نمیگوییم همه خدا پرستان در طول تاریخ هفت هشت هزار ساله گذشته خدا پرست بودند یکتا پرست بودند هذَا یعنی این حرفی که ما میزنیم ذِکرُ مِن مَعي این حرف مسلمانها که با من هستتد هست وَذِکرُ مَن قَبلي. قبل از من هواداران عیسي و موسي پیروان ابراهیم و زکریا و نوح این یکتا پرستی چیز تازه ای نیست که ما آورده باشیم.
علاوه بر اینکه فطرت انسانها عقل انسانها یکتا پرستی را تصدیق میکند سابقه گذشته دارد بَل أکثَرَهُم لایَعلَمُونَ الحَّق فَهُم مُعرِضُون اما بیشتری های اینها حق را نمی دانند بخاطر این جهالت رو میگردانند. حالا این هم یک بحثی است چرا قران در بسیاری از موارد اکثریت را تقبیح می کند أکثَرُهُم لایَعقِلون أکثَرُهُم لا یَشکُرون أکثَرُهُم لا یَعلَمُون البته اکثر یک جمعی را اعلام میکند مثل همین مشرکان بیشتری هاشون توجه نمی کنند یک کمی توجه کنند به عقلشان مراجعه کنند یعنی همان گفت و گویی که بین حضرت یوسف علیه السلام در زندان با زندانیان که جوابی نداشتند أ أَربابُُ مُتَّفَرقُون خَیر أَم الله الواحِدِ القَّهار همیشه این نوع مخالفت کردنها ریشه در جهالت انسان دارد. الإنسان یا النّاس أعداءُ ما جَهِلُوا آدمها دشمن نادانی خود هستند یک کمی مطالعه بکنند یک کمی توجه نند درست فکر کنند به نقطه درست می رسند.
جالب این است که اکثریتی که قران تقبیح میکند هم در آیات مکی و هم در آیات مدنی آمده است معیار حق است نه اکثریت. از آنجا که بعضی ها این فکر در کله شان بوده و شما گفتید یک خدا هست عیسي که به چند خدایی دعوت میکرده است الان مسیحی ها چه میگویند یک علامتی دارند با دستشان چیکار میکنند چند تا خدا هست سه تا آن سه تا کیست یکی الله یکی روح القدس یکی عیسی مریم چی حالا این وسط حضرت مریم هم متفاوت هستن مسیحی ها که راجع به حضرت مریم مثلا این در ذهن مشرکین بود. حالا شما که میگی یک خدا عیسی رو چکار میکنید جواب میدهد وَمَا أرسَلنا مَن قَبلِکَ مِن رَسولِِِ ما پیامبری را نفرستادیم إلّا نوحِي إلَیه مگر اینکه وحی فرستادیم به او. أنَّهُ لاإلهَ إلّا أنَا جز من خدایی نیست فَعبُدونَه تنها مرا بپرستید پس اینی که می گویند عیسي گفته است سه خدایی تهمت است.
یک هفته شصت و چند کشیش مسیحی با پیامبر اسلام در مدینه بحث کردند شاید شما بپرسید بحث سر چی بوده است. سر همین یکتایی خدا آخرش مسیحی ها زیر بار نرفتند فهمیدند پیامبر اسلام درست می گوید زیر بار مباهله رفتند. یعنی به هم نفرین کنند ولی حق را نپذیرفتند مباهله هم پیشنهاد خود خدا بود رهبران مسیحی اول اعلام آمادگی کردند برای مباهله که مباهله یعنی حالا که این مناظره و گفت و گو به نتیجه نمیرسد اینو بگیم الهی بمیره اونی که دروغ می گوید. مسیحی ها گفتند خیلی خب مباهله میکنیم فردا صبح اون اُسقُف اعظم یک کسی را فرستاد در محل قرار مثلا میدان امام حسین قرار بوده ساعت هشت صبح گفت برو ببین چند تا پلاکارد چند نفر جمعیت چه شعارهایی می دهند. یک قاصد هم رفت گفت هیچ خبری نیست فقط پیامبر مسلمانها آمده بود یک بچه بغلش و یک بچه هم دستش بود و یک آقا و خانم هم کنارش بودند. این رهبر مسیحیان به قول من گفت یا قمر بنی هاشم اینها اگر ما را نفرین کنند تا یکسال دیگر هیچ مسیحی روی کره زمین نمی ماند. این جمله ای است که آن اُسقُف گفته استبعد آمد پیش پیامبر گفت آقا حالا ما نخواهیم مسلمان شویم و نخواهیم مباهله کنیم یک راه دیگری و آن این باشد که ما مالیات بدهیم. ببین مسأله سر یکتا پرستی است و یک هفته بحث کردند پیامبر دلائلی آورد که آنها ساکت شدند.
امام رضا علیه السلام با آن دانشمند مسیحی در حضور هزاران نفر که مأمون هم بود آن دانشمند مسیحی اول خواست زرنگی کند به امام رضا علیه السلام گفت ما سوالاتی از شما میخواهیم بپرسیم که شما میخواهید با قران جواب دهید اما ما قران را قبول نداریم. امام رضا علیه السلام فرمود اتفاقا میخواهم با انجیل خب انجیل ترجمه دارد ممکن است نادرست ترجمه شده باشد شما میخواهی ترجمه فرمود نه با زبان اصلی انجیل الان دارید کسی حافظ قران همراهتون گفتند بله حافظ قران بیاد جلو حافظ قران آمد جلو امام رضا علیه السلام فرمود سوره چند آیه چند بعد امام رضا علیه السلام خواندند درسته ساکت شد. آن دانشمند مسیحی یعنی ثبت شده در تاریخ موضوع چیست یکتایی خدا یعنی الان هزارو چند صد سال است و این بحث مانده روی زمین.
گاهی هم بعد از سالهای جمهوری اسلامی گفت و گوهایی برای ادیان هست من پرسیدم از کسانی که در این جلسات هستند حالا اونهایی که من ازشون پرسیدم گفتند تا حالا به تعارفات گذشته است هنوز نشده اون بحث رو بطور جدی مطرح کنند.
ما نفرستادیم پیامبری را مگر اینکه مردمان را به یکتا پرستی دعوت میکرد از این آیات این پیامها را دریافت میکنیم هر کس از خداوند دور شد در دام خدایان خواهد افتاد.
پیام دوم پیامبر باید با مردم برخورد استدلالی منطقی خود پیامبر دلیل می اورد جبهه مقابل هم میگوید شما هم دلیل بیاورید.
سوم در اصول عقائد نمیتوان تقلید کرد تقلید مال احکام و فروع دین است اصول عقائد باید دلیل بیاورید چرا این جهان به چه دلیل خدا دارد به چه دلیل آن خدا یکی است به چه دلیل ما در جهان دیگر دوباره زنده میشویم باید دلیل بیاوریم تقلیدی نیست.
یک پیام دیگر در فضای جهل افکار انحرافی بازار پیدا میکند وقتی اطلاعات ما کم باشد کلاه سر جوان ما و خود ما میرود. امیرالمومنین علیه السلام فرمود ابزار من در برابر تهاجم دشمن بصیرت است. إنَّ مَعيَ بَصیرَتي در فضای جهل بازار انحرافات رونق پیدا میکتد.
یک پیام دیگر در قران حدود سی بار خداوند به پیامبر اسلام فرموده است مِن قَبلِکَ یعنی قبل از تو اینطوری بوده است یکبار هم نداریم مِن بَعدِکَ خود همین یعنی پیامبر عزیز ما خاتم النبیین بوده است. پیامبر آخر است.
یک آیه دیگر هم بخوانیم وَقالَ اتَّخذ الرَّحمان وَلَدا و گفتند خداوند فرزندی برای خود برگزیده است سُبحانَهُ این اشتباه است منزه است خدا. مگر خدا جسم است که بچه داشته باشد چون بالاخره فرزند برای چی است فرزند یکی برای اینکه من میمیرم کسی جای من باشد یکی برای این که یک وقتی بنشینم باهاش حرف بزنم از تنهایی نجات پیدا کنم یکی برای اینکه ماشین لباسشویی خراب میشود بیاد درست کند. خدایی که ما از اول قبول کردیم بی نیاز است و گفتند خداوند فرزند برای خود برگزیده است سبحانه منظورشان از فرزند فرشتگان هستند که میگفتند فرزندان خدا بَل عِبادُ مُکرَمُون نه فرشتگان فرزندان خدا نه بندگان ارزشمند خدا هستند لا یَسبِقُونَه بِالقُول در سخن از خدا پیشی نمیگیرند وَهُم بِأمرِه یَعلَمُون فرمان بر خدا هستند فرشتگان فرزندان خدا این اشتباه است.
خدا قسمتتون کنه تشریف ببرید پاریس یک موزه ای هست در آنجا موزه لور بعضی از سالنهایش پر از تابلوی نقاشی است از سده های قبل اونجا به وضوح پیداست این فکر انحرافی که فرشتگان را فرزندان خدا می دانستند طبق تصاویری که آنجاست و کسی که توضیح میدهد همین فکر را توضیح میدهد. نه فرشتگان بندگان خدا هستند فرزندان خدا نیستند مطیع خدا هستند که پنج ویژگی برای آنها بیان شده است.
جلسه بعد میرسیم به شامگاه میلاد امام زمان علیه السلام نیت کردیم آیات مهدویت را در آن شب بخوانیم الّلهُمَ صَلِّ عَلي مُحَمَد وَآلِ مُحَمَد وَ عَجِل فَرَجَهُم وَأمُر قَلبي بِطاعَتِک وَلاتُؤخذِني بِمَعصِیَتِک خدایا همه ی لطفهایی که به بندگانت در این ماه شریف میکنی چون شایسته هستند از روی لطف و کرمت به ما هم مرحمت بفرما خدایا مشکلات جامعه ما را اصلاح بفرما شر بدخواهان را به خودشان بازگردان.(تفسیر آیه 22 تا 26 سوره انبیاء)